پرش به محتوا

اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۴۳: خط ۴۳:
== ابوبکر باقلانی (تفاوت میان خلق فعل و عنوان آن) ==
== ابوبکر باقلانی (تفاوت میان خلق فعل و عنوان آن) ==


== باقلانی هم مثل ابوالحسن اشعری میان خلق‌فعل و صفات آن تمایز قایل است و خلق را برای خداوند و کسب را برای انسان می‌داند، با این‌حال وی اختیار و اراده انسان را در تغییر صفات‌افعال دخیل می‌داند؛ امری که ابوالحسن اشعری آن را نفی کرده بود. فخر رازی از طرف باقلانی می‌نویسد: قدرة العبد و إن لم توثّر فی وجود ذلک‌ الفعل، ‌ إلاّ‌ انّها أثّرت فی صفة من صـفات ذلک الفـعل... فـذات الحرکة و وجودها واقع بقدرة الله امـّا‌ کـونها‌ طـاعة‌ أو معصیة بقدرة العبد. یعنی قدرت عبد اگر‌چه در ایجاد و خلق فعل هیچ تاثیری ندارد، اما در صفات آن فعل تاثیر می‌گذارد، پس اصل حرکت به قدرت خدا واقع می‌شود، اما مطیعانه یا عاصیانه بودن آن (که جزء صفات فعل است،) تابع قدرت(و اختیار و اراده) عبد می‌باشد.<ref>القضا والقدر، ص 32 و تلخیص المحصّل، ص 325</ref> ==
== باقلانی هم مثل ابوالحسن اشعری میان خلق‌فعل و صفات آن تمایز قایل است و خلق را برای خداوند و کسب را برای انسان می‌داند، با این‌حال وی اختیار و اراده انسان را در تغییر صفات‌افعال دخیل می‌داند؛ امری که ابوالحسن اشعری آن را نفی کرده بود. فخر رازی از طرف باقلانی می‌نویسد: قدرة العبد و إن لم توثّر فی وجود ذلک‌ الفعل، ‌ إلاّ‌ انّها أثّرت فی صفة من صـفات ذلک الفـعل... فـذات الحرکة و وجودها واقع بقدرة الله امـّا‌ کـونها‌ طـاعة‌ أو معصیة بقدرة العبد. یعنی قدرت عبد اگر‌چه در ایجاد و خلق فعل هیچ تاثیری ندارد، اما در صفات آن فعل تاثیر می‌گذارد، پس اصل حرکت به قدرت خدا واقع می‌شود، اما مطیعانه یا عاصیانه بودن آن (که جزء صفات فعل است) تابع قدرت(و اختیار و اراده) عبد می‌باشد.<ref>القضا والقدر، ص 32 و تلخیص المحصّل، ص 325</ref> ==


== عبدالملک جوینی (اعتراف به فاعلیت طولی و شباهت با امر بین الامرین) ==
== عبدالملک جوینی (اعتراف به فاعلیت طولی و شباهت با امر بین الامرین) ==


== جوینی در تعریف نظریه‌کسب، تفسیر اشعری و حتی باقلانی را نقد می‌کند و معتقد است که عبد دارای قدرت و اختیار است و علاوه، قدرتش در طول قدرت خداوند است. این نحوه تفسیر که در آن به قدرت و اختیار و نیز وجود فاعل‌های طولی اشاره شده است، تقریبا در میان متکلمان قبل از جوینی بدون سابقه است و علاوه، به تفسیر امامیه از امر بین الامرین شباهت دارد. می‌نویسد: أما نفی هذه القدرة و الاستطاعة فممّا یأباه العقل و الحسّ، و أما إثبات قدرة لا أثر لها بوجه؛ فهو کنفی‏ القدرة أصلا... فلا بدّ إذاً من نسبة فعل العبد إلى قدرته حقيقة لا على وجه الإحداث و الخلق، فإنّ الخلق يشعر باستقلال إيجاده من العدم‏ و الإنسان کما یحسّ من نفسه الاقتدار، یحسّ من نفسه أیضا عدم الاستقلال، فالفعل یستند وجوده إلی القدرة، والقدرة یستند وجودها إلی سبب آخر تکون نسبة القدرة إلی ذلک السبب کنسبة الفعل إلی القدرة. و کذلک یستند سبب إلی سبب آخر حتی ینتهی إلی مسبب‌الأسباب، فهو الخالق للأسباب و مسبباتها.<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ص 111 و 112</ref> یعنی عقل نمی‌تواند بپذیرد که انسان در انجام فعل قدرت و استطاعت ندارد و علاوه قدرت بی اثر هم مثل نبود قدرت است، پس باید بگوییم که استناد عبد به فعلش حقیقی است، اما این استناد بر وجه احداث و خلق نیست، زیرا خلق در جایی است که خالق بتواند موجودی را به نحو اختراع و ابداع از عدم به وجود بیاورد، ولی انسان همان‌طور که از یک طرف راجع به افعالش احساس اقتدار و استقلال می‌کند، همان‌گونه نیز احساس وابستگی می‌کند. بنابراین، فعلی که وجودش به قدرت و سببی مستند می‌شود آن سبب و قدرت نیز به سبب و قدرت دیگری مستند می‌شود و این استناد به شکل توالی فاعل‌ها سر انجام به مسبب‌الاسباب یعنی خداوند، منتهی می‌شود. ==
== جوینی در تعریف نظریه‌کسب، تفسیر اشعری و حتی باقلانی را نقد می‌کند و معتقد است که عبد دارای قدرت و اختیار است و علاوه، قدرتش در طول قدرت خداوند است. این نحوه تفسیر که در آن به قدرت و اختیار و نیز وجود فاعل‌های طولی اشاره شده است، تقریبا در میان متکلمان قبل از جوینی بدون سابقه است و علاوه، به تفسیر امامیه از امر بین الامرین شباهت دارد. می‌نویسد: أما نفی هذه القدرة و الاستطاعة فممّا یأباه العقل و الحسّ، و أما إثبات قدرة لا أثر لها بوجه؛ فهو کنفی‏ القدرة أصلا... فلا بدّ إذاً من نسبة فعل العبد إلى قدرته حقيقة لا على وجه الإحداث و الخلق، فإنّ الخلق يشعر باستقلال إيجاده من العدم‏ و الإنسان کما یحسّ من نفسه الاقتدار، یحسّ من نفسه أیضا عدم الاستقلال، فالفعل یستند وجوده إلی القدرة، والقدرة یستند وجودها إلی سبب آخر تکون نسبة القدرة إلی ذلک السبب کنسبة الفعل إلی القدرة. و کذلک یستند سبب إلی سبب آخر حتی ینتهی إلی مسبب‌الأسباب، فهو الخالق للأسباب و مسبباتها.<ref>شهرستانی عبدالکریم، الملل و النحل، ص 111 و 112</ref> یعنی عقل نمی‌تواند بپذیرد که انسان در انجام فعل قدرت و استطاعت ندارد و علاوه می‌فهمد که قدرت بی اثر هم مثل نبود قدرت است، در این‌صورت، استناد حقیقی فعل به عبد ثابت می شود با این تفاوت که این استناد بر وجه احداث و خلق نیست، زیرا خلق در جایی است که خالق بتواند موجودی را به نحو اختراع و ابداع از عدم به وجود بیاورد، ولی انسان همان‌طور که از یک طرف آشکارا می‌فهمد که خود در تولید فعل به طور مستقیم نقش دارد در باره افعالش احساس اقتدار و استقلال می‌کند، همان‌گونه نیز می‌فهمد که خلق فعل بر عهده او نیست، بلکه فاعلی دیگر  شریک کار اوست. بنابراین، فعلی که وجودش به قدرت و سببی مستند می‌شود، آن سبب و قدرت نیز به سبب و قدرت دیگری مستند می‌شود و این استناد به شکل توالی فاعل‌ها سر انجام به مسبب‌الاسباب یعنی خداوند، منتهی می‌شود. ==


== ابوحامد غزالی ( کسب مانع مسئولیت عباد به افعال‌شان نمی‌شود) ==
== ابوحامد غزالی ( کسب مانع مسئولیت عباد به افعال‌شان نمی‌شود) ==
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش