پرش به محتوا

اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مهٔ ۲۰۲۳
خط ۵۹: خط ۵۹:
== سعدالدین تفتازانی (عباد با افعال‌شان مستحق ثواب و عقاب هستند) ==
== سعدالدین تفتازانی (عباد با افعال‌شان مستحق ثواب و عقاب هستند) ==


== سعدالدین تفتازانی در تفسیر افعال‌اختیاری انسان‌ها، پیرو نظریه‌کسب است، با این تفاوت که در تفسیر این نظریه اعتقادی فراخ‌تر از اشعری دارد و معتقد است که بندگان قادرند که در حال اختیار افعال خود را انجام دهند تا مستحق ثواب و عقاب شوند. نوشته است:«و للعباد أفعال‏ اختیاریة یثابون بها ان کانت طاعة و یعاقبون علیها ان کانت معصیة، لا کما زعمت الجبریة من أنه لا فعل للعبد أصلا و أن حرکاته بمنزلة حرکات الجمادات لا قدرة للعبد علیها و لا قصد و لا اختیار، و هذا باطل لأنا نفرق بالضرورة بین حرکة البطش و حرکة الارتعاش و نعلم أن الأول باختیاره دون الثانی و لأنه لو لم یکن للعبد فعل أصلا، لما صح تکلیفه و لا ترتب استحقاق الثواب و العقاب علی أفعاله و لا اسناد الأفعال التی تقتضی سابقیة القصد و الاختیار إلیه علی سبیل الحقیقة. مثل صلی و صام و کتب بخلاف مثل طال الغلام و اسود لونه و النصوص القطعیة تنفی ذلک. کقوله تعالی: «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ سوره واقعه، آیه 24» و قوله تعالی: «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر سوره سوره کهف، آیه 29ْ» الی غیر ذلک.  یعنی و برای بندگان افعالی اختیاری است که به‌واسطه آن ثواب می‌برند در صورتی‌که آن فعل طاعت باشد و عقاب می‌شوند اگر آن فعل معصیت باشد؛ نه به آن چیزی که جبریه معتقدند که هیچ فعلی به عبد منتسب نیست و حرکاتش به منزله حرکات جمادات است که قدرت و قصد و اختیاری برای آن متصور نیست و البته این فرضیه باطل است، زیرا ما فرق میان حرکات اختیاری و اضطراری را متوجه می‌شویم. حرکات ارادی شامل هر حرکتی است که از اراده و اختیار انسان ناشی شود، مثل افعال روزانه از جمله عبادات و حرکات اضطراری حرکاتی است که از اختیار انسان خارج است، مثل حرکات  ناشی از ارتعاشات و یا مثل سقوط از بلندی و... که انسان هیچ اختیاری در آن ندارد. علاوه، اگر منکر استناد افعال به عباد شویم، پس وجود احکام تکلیفی و ثواب و عقاب نیز بی‌ معنا خواهد شد و البته افعالی چون نماز و روزه که ابتنای آن بر قصد و اختیار است، با این فرض نمی‌تواند به‌طور واقعی به عبد مستند شود. اما موضوعاتی چون بلندی قامت یا سیاهی پوست چون در اختیار انسان نیست، پس نمی‌تواند با اراده و حرکت آن را تغییر دهد. با ملاحظه مطالب فوق مشاهده می‌کنیم که نصوص قطعی قرآن، انتساب فعل به انسان را واقعی می‌داند آنجا که می‌فرماید: به آن چه انجام می‌دهند جزا داده می‌شوند و یا می‌فرماید: کسی که راه هدایت را به او نشان دادیم، اگر خواست مومن می‌شود و اگر نخواست کافر می‌شود. ==
== سعدالدین تفتازانی در تفسیر افعال‌اختیاری انسان‌ها، پیرو نظریه‌کسب است، با این تفاوت که در تفسیر این نظریه اعتقادی فراخ‌تر از اشعری دارد و معتقد است که بندگان قادرند که در حال اختیار افعال خود را انجام دهند تا مستحق ثواب و عقاب شوند. نوشته است:«و للعباد افعال‏ اختیاریة یثابون بها ان کانت طاعة و یعاقبون علیها ان کانت معصیة، لا کما زعمت الجبریة من أنه لا فعل للعبد أصلا و أن حرکاته بمنزلة حرکات الجمادات لا قدرة للعبد علیها و لا قصد و لا اختیار، و هذا باطل لأنا نفرق بالضرورة بین حرکة البطش و حرکة الارتعاش و نعلم أن الأول باختیاره دون الثانی و لأنه لو لم یکن للعبد فعل أصلا، لما صح تکلیفه و لا ترتب استحقاق الثواب و العقاب علی أفعاله و لا اسناد الأفعال التی تقتضی سابقیة القصد و الاختیار إلیه علی سبیل الحقیقة. مثل صلی و صام و کتب بخلاف مثل طال الغلام و اسود لونه و النصوص القطعیة تنفی ذلک. کقوله تعالی: «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ سوره واقعه، آیه 24» و قوله تعالی: «فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ، وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُر سوره سوره کهف، آیه 29ْ» الی غیر ذلک.  یعنی و برای بندگان افعالی اختیاری است که به‌واسطه آن ثواب می‌برند در صورتی‌که آن فعل طاعت باشد و عقاب می‌شوند اگر آن فعل معصیت باشد؛ نه به آن چیزی که جبریه معتقدند که هیچ فعلی به عبد منتسب نیست و حرکاتش به منزله حرکات جمادات است که قدرت و قصد و اختیاری برای آن متصور نیست و البته این فرضیه باطل است، زیرا ما فرق میان حرکات اختیاری و اضطراری را متوجه می‌شویم. حرکات ارادی شامل هر حرکتی است که از اراده و اختیار انسان ناشی شود، مثل افعال روزانه از جمله عبادات و حرکات اضطراری حرکاتی است که از اختیار انسان خارج است، مثل حرکات  ناشی از ارتعاشات و یا مثل سقوط از بلندی و... که انسان هیچ اختیاری در آن ندارد. علاوه، اگر منکر استناد افعال به عباد شویم، پس وجود احکام تکلیفی و ثواب و عقاب نیز بی‌ معنا خواهد شد و البته افعالی چون نماز و روزه که ابتنای آن بر قصد و اختیار است، با این فرض نمی‌تواند به‌طور واقعی به عبد مستند شود. اما موضوعاتی چون بلندی قامت یا سیاهی پوست چون در اختیار انسان نیست، پس نمی‌تواند با اراده و حرکت آن را تغییر دهد. با ملاحظه مطالب فوق مشاهده می‌کنیم که نصوص قطعی قرآن، انتساب فعل به انسان را واقعی می‌داند آنجا که می‌فرماید: به آن چه انجام می‌دهند جزا داده می‌شوند و یا می‌فرماید: کسی که راه هدایت را به او نشان دادیم، اگر خواست مومن می‌شود و اگر نخواست کافر می‌شود. ==


== با این‌حال، تفتازانی مشی کلی اشاعره را در اعتقاد به توحید افعالی و دفاع متعصبانه از آن می‌پذیرد و خدای متعال را مصدر همه افعال از خیر و شر می‌داند و در اعتراض به معتزله می‌نویسد:«و الله تعالی خالق لأفعال العباد کلها من الکفر و الایمان و الطاعة و العصیان لا کما زعمت المعتزلة أن العبدخالق لأفعاله.<ref>تفتازانی سعدالدین، شرح العقائد النسفیة، ص 54</ref>  یعنی خدای متعال خالق تمامی افعال بندگانش است، چه کفر باشد یا ایمان، چه طاعت باشد یا عصیان، نه آنگونه است که معتزله گمان می‌کنند که عبد خالق افعال خویش است و حال آن که جز خدا هیچ موجود دیگری خالق فعل نیست، چه آن فعل طاعت باشد یا عصیان؛ اما صورت اصلی‌اش را خدا خلق می‌کند. تفتازانی بعد از بیان این توضیحات، به این نکته اعتراف می‌کند که حقیقت کسب برایش خیلی روشن نیست. می‌نویسد:أثر تعلق القدرة الحادثة کسبا و إن لم یعرف حقیقته.<ref>تفتازانی سعدالدین، شرح المقاصد، ج ‏4، ص225‏</ref> یعنی افعالی که متعلق قدرت حادثه است، کسب نامیده می‌شود، اگر‌چه حقیقت کسب معلوم نیست. ==
== با این‌حال، تفتازانی مشی کلی اشاعره را در اعتقاد به توحید افعالی و دفاع متعصبانه از آن می‌پذیرد و خدای متعال را مصدر همه افعال از خیر و شر می‌داند و در اعتراض به معتزله می‌نویسد:«و الله تعالی خالق لأفعال العباد کلها من الکفر و الایمان و الطاعة و العصیان لا کما زعمت المعتزلة أن العبدخالق لأفعاله.<ref>تفتازانی سعدالدین، شرح العقائد النسفیة، ص 54</ref>  یعنی خدای متعال خالق تمامی افعال بندگانش است، چه کفر باشد یا ایمان، چه طاعت باشد یا عصیان، نه آنگونه است که معتزله گمان می‌کنند که عبد خالق افعال خویش است و حال آن که جز خدا هیچ موجود دیگری خالق فعل نیست، چه آن فعل طاعت باشد یا عصیان؛ اما صورت اصلی‌اش را خدا خلق می‌کند. تفتازانی بعد از بیان این توضیحات، به این نکته اعتراف می‌کند که حقیقت کسب برایش خیلی روشن نیست. می‌نویسد: أثر تعلق القدرة الحادثة کسبا و إن لم یعرف حقیقته.<ref>تفتازانی سعدالدین، شرح المقاصد، ج ‏4، ص225‏</ref> یعنی افعالی که متعلق قدرت حادثه است، کسب نامیده می‌شود، اگر‌چه حقیقت کسب معلوم نیست. ==


== از جمله شواهد آشکاری که موجب می‌شود بگوییم تفتازانی نه جبری محض است و نه تفویضی محض، تاکید وی بر سخن غزالی است که راه اقتصاد در اعتقاد یعنی راه میانه جبر و تفویض و پذیرش امر بین الامرین را برگزیده است. می‌نویسد:«و ملخص الکلام ما أشار إلیه الإمام حجة الإسلام الغزالی و هو أنه لما بطل‏ الجبر المحض‏ بالضرورة و کون العبدخالقا لأفعاله بالدلیل، وجب الاقتصاد فی الاعتقاد و هو أنها مقدورة بقدرة اللّه تعالی اختراعا و بقدرة العبدعلی وجه آخر من التعلق یعبر عنه عندنا بالاکتساب» خلاصه کلام همان چیزی است که غزالی به آن اشاره کرده است. وقتی مطابق با دلیل و نیز فهم ضروری و وجدانی، جبر محض باطل و انسان خالق افعالش شد، پس واجب شد در مسیر اعتقاد، راه میانه را انتخاب کنیم و بگوییم ایجاد افعال به دو قدرت وابسته است، قدرت خدا که فعل با اختراع او ایجاد و قدرت عبد که فعل با قدرت او کسب می‌شود. ==
== از جمله شواهد آشکاری که موجب می‌شود بگوییم تفتازانی نه جبری محض است و نه تفویضی محض، تاکید وی بر سخن غزالی است که راه اقتصاد در اعتقاد یعنی راه میانه جبر و تفویض و پذیرش امر بین الامرین را برگزیده است. می‌نویسد:«و ملخص الکلام ما أشار إلیه الإمام حجة الإسلام الغزالی و هو أنه لما بطل‏ الجبر المحض‏ بالضرورة و کون العبدخالقا لأفعاله بالدلیل، وجب الاقتصاد فی الاعتقاد و هو أنها مقدورة بقدرة اللّه تعالی اختراعا و بقدرة العبدعلی وجه آخر من التعلق یعبر عنه عندنا بالاکتساب» خلاصه کلام همان چیزی است که غزالی به آن اشاره کرده است. وقتی مطابق با دلیل و نیز فهم ضروری و وجدانی، جبر محض باطل و انسان خالق افعالش شد، پس واجب شد در مسیر اعتقاد، راه میانه را انتخاب کنیم و بگوییم ایجاد افعال به دو قدرت وابسته است، قدرت خدا که فعل با اختراع او ایجاد و قدرت عبد که فعل با قدرت او کسب می‌شود. ==
خط ۶۷: خط ۶۷:
== میر سید شریف جرجانی (شباهت تفسیری وی به تفسیر بنیان‌گذار مکتب اشاعره) ==
== میر سید شریف جرجانی (شباهت تفسیری وی به تفسیر بنیان‌گذار مکتب اشاعره) ==


== میر سید شریف کسب را از منظر لغت به گونه‌ای تعریف می‌کند که موافق با اصول اختیار است، ولی در تفسیر نظریه کسب به رای ابوالحسن اشعری نزدیک شده و برای انسان سهم کمی نسبت به افعال صادره اش قایل می‌شود تا در مخمصه جبر قرار نگیرد و می‌نویسد:«ان‏ أفعال‏ العباد الاختیاریة واقعة بقدرة اللّه سبحانه و تعالی(وحدها) و لیس لقدرتهم تأثیر فیها بل اللّه سبحانه أجری عادته بان یوجد فی العبدقدرة و اختیارا فاذا لم یکن هناک مانع أوجد فیه فعله المقدور مقارنا لهما فیکون فعل العبد مخلوقا للّه ابداعا و احداثا و مکسوبا للعبد و المراد بکسبه ایاه مقارنته لقدرته و ارادته من غیر أن یکون هناک منه تأثیر أو مدخل فی وجوده سوی کونه محلا له و هذا مذهب الشیخ أبی الحسن الاشعری» یعنی افعال اختیاری بندگان، با قدرت الهی واقع می‌شود و قدرت بنده هیچ تاثیری در ایجاد فعل ندارد، بلکه خدای متعال عادتش را این گونه جاری کرده است که در ذات بندگانش قدرت و اختیاری ایجاد کند تا اگر مانعی وجود نداشته باشد، آن فعل مقارن قدرت و اختیار به وجود آید. بنابراین، فعل مخلوق، ابداعا و احداثا برای خدای متعال است و در همان زمان چون عبد آن را کسب می‌کند، مکسوب بنده نیز می‌باشد، هر چند که مقارنت قدرت و اختیار نزد عبد، هیچ تاثیری در ابداع و ایجاد (خلق) فعل ندارد و عبد فقط محل کسب جهت فعل مکسوب شناخته می‌شود. ==
== میر سید شریف کسب را از منظر لغت به گونه‌ای تعریف می‌کند که موافق با اصول اختیار است، ولی در تفسیر نظریه کسب به رای ابوالحسن اشعری نزدیک شده و برای انسان سهم کمی نسبت به افعال صادره اش قایل می‌شود تا در مخمصه اتهام به جبرگرایی قرار نگیرد. می‌نویسد:«ان‏ أفعال‏ العباد الاختیاریة واقعة بقدرة اللّه سبحانه و تعالی(وحدها) و لیس لقدرتهم تأثیر فیها بل اللّه سبحانه أجری عادته بان یوجد فی العبدقدرة و اختیارا فاذا لم یکن هناک مانع أوجد فیه فعله المقدور مقارنا لهما فیکون فعل العبد مخلوقا للّه ابداعا و احداثا و مکسوبا للعبد و المراد بکسبه ایاه مقارنته لقدرته و ارادته من غیر أن یکون هناک منه تأثیر أو مدخل فی وجوده سوی کونه محلا له و هذا مذهب الشیخ أبی الحسن الاشعری» یعنی افعال اختیاری بندگان، با قدرت الهی واقع می‌شود و قدرت بنده هیچ تاثیری در ایجاد فعل ندارد، بلکه خدای متعال عادتش را این گونه جاری کرده است که در ذات بندگانش قدرت و اختیاری ایجاد کند تا اگر مانعی وجود نداشته باشد، آن فعل مقارن قدرت و اختیار به وجود آید. بنابراین، فعل مخلوق، ابداعا و احداثا برای خدای متعال است و در همان زمان چون عبد آن را کسب می‌کند، مکسوب بنده نیز می‌باشد، هر چند که مقارنت قدرت و اختیار نزد عبد، هیچ تاثیری در ابداع و ایجاد (خلق) فعل ندارد و عبد فقط محل کسب جهت فعل مکسوب شناخته می‌شود. ==


== این شخصیت پا را فراتر گذاشته حتی رابطه علّی و معلولی بین افعال را انکار می‌کند و همه افعال انسان را بدون هیچ واسطه‌ای به خدا نسبت می‌دهد و ادعای خود را تکرار می‌کند که انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می‌نویسد: نحن نقول بانّ جمیع الممکنات المتکثرة‌ لا‌ تحصی، ‌ مستند بلا واسطة إلی الله تعالی مـنزّهاً عـن الترکیب.<ref>جرجانی میر سید شریف، شرح المواقف، ص 123.</ref>یعنی ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات فراوان که قابل شمارش‌ نیستند، ‌ بدون واسطه به خدای متعال مستند هستند. ==
== این شخصیت پا را فراتر گذاشته حتی رابطه علّی و معلولی بین افعال را انکار می‌کند و همه افعال انسان را بدون هیچ واسطه‌ای به خدا نسبت می‌دهد و ادعای خود را تکرار می‌کند که انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می‌نویسد: نحن نقول بانّ جمیع الممکنات المتکثرة‌ لا‌ تحصی، ‌ مستند بلا واسطة إلی الله تعالی مـنزّهاً عـن الترکیب.<ref>جرجانی میر سید شریف، شرح المواقف، ص 123.</ref>یعنی ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات فراوان که قابل شمارش‌ نیستند، ‌ بدون واسطه به خدای متعال مستند هستند. ==


== ملا علی قوشجی (علاءالدین علی بن محمد سمرقندی)(قایل شدن به سهم اندک برای عباد در ایجاد فعل) ==
== ملا علی قوشجی (علاءالدین علی بن محمد سمرقندی)(قایل شدن به سهم اندک برای عباد در ایجاد فعل) ==
خط ۷۷: خط ۷۷:
== کسب از منظر متکلمان اشعری قرون اخیر( توجه بیشتر به اراده و اختیار عباد) ==
== کسب از منظر متکلمان اشعری قرون اخیر( توجه بیشتر به اراده و اختیار عباد) ==


== در ادامه مناسب است به نظرات برخی دیگر از متکلمان این مکتب که در قرون بعدی می‌زیستند و برخی نیز که مربوط به زمان معاصر هستند، توجه کنیم.لازم به ذکر است که متکلمان اشعری در قرون اخیر از کسب تفسیری عقلانی‌تر ارائه دادند که حاصل آن توجه بیشتر به اراده و اختیار فاعل کاسب در انجام افعال خویش است. بر همین اساس، این گروه از متکلمان در تفسیر نظریه کسب، صریحا از اراده و اختیار انسان دفاع می‌کنند و از این نظر با اشاعره سابق به جز جوینی، فاصله می‌گیرند و به رای امامیه در امربین الامرین نزدیک می‌شوند. این قرابت نظر تا بدانجاست که گاهی موجب می‌شود تا به‌درستی تشخیص ندهیم که تفسیر ارائه شده از جبر و اختیار، مربوط به متکلم امامی مذهب است یا برخاسته از آرای متکلمان اشاعره می‌باشد که البته در نوع خودش قابل توجه است. ==
== در ادامه مناسب است به نظرات برخی دیگر از متکلمان این مکتب که در قرون بعدی می‌زیستند و برخی نیز که مربوط به زمان معاصر هستند، توجه کنیم. قبل از آن باید بگوییم که متکلمان اشعری در قرون اخیر از کسب تفسیری عقلانی‌تر ارائه دادند که حاصل آن توجه بیشتر به اراده و اختیار فاعل کاسب در انجام افعال خویش است. بر همین اساس، این گروه از متکلمان در تفسیر نظریه کسب، صریحا از اراده و اختیار انسان دفاع می‌کنند و از این نظر با اشاعره سابق به جز جوینی، فاصله می‌گیرند و به رای امامیه در امربین الامرین نزدیک می‌شوند. این قرابت نظر تا بدانجاست که گاهی موجب می‌شود تا به‌ درستی تشخیص ندهیم که تفسیر ارائه شده از جبر و اختیار، مربوط به متکلم امامی مذهب است یا برخاسته از آرای متکلمان اشاعره می‌باشد که البته در نوع خودش قابل توجه است. ==


== عبدالوهاب شعرانی (حل مسئله کسب با شهود عرفانی و مشی صوفیانه) ==
== عبدالوهاب شعرانی (حل مسئله کسب با شهود عرفانی و مشی صوفیانه) ==
خط ۸۳: خط ۸۳:
== تحلیل خاص این متکلم اشعری از کسب، او را از دیگر اشاعره متمایز می‌کند. وی کسب را از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده می‌داند که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه امکان‌پذیر نیست. می‌نویسد: أن مسألة الکسب من أدق مسائل الأصول و أغمضها و لا یزیل إشکالها إلا الکشف <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 251</ref> مسئله کسب از دقیق‌ترین موضوعات اصولی و از پیچیده‌ترین آن است، به طوری که ابهامات و اشکالات آن جز به کشف(شهود باطنی) بر طرف نمی‌شود. ==
== تحلیل خاص این متکلم اشعری از کسب، او را از دیگر اشاعره متمایز می‌کند. وی کسب را از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده می‌داند که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه امکان‌پذیر نیست. می‌نویسد: أن مسألة الکسب من أدق مسائل الأصول و أغمضها و لا یزیل إشکالها إلا الکشف <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 251</ref> مسئله کسب از دقیق‌ترین موضوعات اصولی و از پیچیده‌ترین آن است، به طوری که ابهامات و اشکالات آن جز به کشف(شهود باطنی) بر طرف نمی‌شود. ==


== شعرانی در ادامه، خلاصه نظر خود را درباره کسب به‌طوری بیان می‌کند که گویا یک متکلم شیعی نظر خود را در تفسیر امر بین الامرین بیان کرده است. می‌نویسد: «و ملخص الامر ان من زعم ان لا عمل للعبد اصلا فقد عاند و جحد و من زعم انه مستبد با العمل فقد اشرک و ابتدع و ما بقی مورد التکلیف الا ما یجده العبدفی نفسه من الاختیار للفعل و عدمه فان العبد بین طرفی الاضطرار مضطر علی الاختیار و الله تعالی اعلم هذا احسن ما وجدته من کلام المتکلمین.» <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 253</ref>خلاصه مطلب این است کسی که خیال کند هیچ عملی به عبد مستند نیست (مجبور است) بداند که دشمن واقعیت است و علاوه منکر ضروریات شده است. و کسی که گمان کند فقط خودش فاعل است، مرتکب شرک و بدعت شده است. هیچ توجیهی برای امر تکیلف نمی‌ماند جز آن که عبد باالوجدان می‌یابد که درباره انجام فعل اختیار دارد همان‌طور که می‌تواند فعلی را انجام دهد، می‌تواند آن فعل را انجام ندهد. پس عبد به نوعی بین دو طرف اضطرار است و مجبور است که مختار باشد. با این‌حال شعرانی در نظر تحلیلی خود نسبت به کسب، تابع دیگر اشاعره بوده و معتقد به توحید در خالقیت است. می‌نویسد:«أن العباد مکتسبون لاخالقون خلافا للمعتزلة فی قولهم إن العبدیخلق أفعال نفسه» <ref>همان، ص 251</ref>یعنی بندگان، کاسب اعمال خود هستند نه خالق آن. بر خلاف معتزله که معتقدند بنده خالق افعال خویش است. ==
== شعرانی در ادامه، خلاصه نظر خود را درباره کسب به‌طوری بیان می‌کند که گویا یک متکلم شیعی نظر خود را در تفسیر امر بین الامرین بیان کرده است. می‌نویسد: «و ملخص الامر ان من زعم ان لا عمل للعبد اصلا فقد عاند و جحد و من زعم انه مستبد با العمل فقد اشرک و ابتدع و ما بقی مورد التکلیف الا ما یجده العبدفی نفسه من الاختیار للفعل و عدمه فان العبد بین طرفی الاضطرار مضطر علی الاختیار و الله تعالی اعلم هذا احسن ما وجدته من کلام المتکلمین.» <ref>شعرانی عبدالوهاب، الیواقیت و الجواهر، ج 1، ص 253</ref>خلاصه مطلب این است کسی که خیال کند هیچ عملی به عبد مستند نیست (مجبور است) بداند که دشمن واقعیت است و علاوه منکر ضروریات شده است. و کسی که گمان کند فقط خودش فاعل است، مرتکب شرک و بدعت شده است. هیچ توجیهی برای امر تکیلف نمی‌ماند جز آن که عبد باالوجدان می‌یابد که درباره انجام فعل اختیار دارد همان‌طور که می‌تواند فعلی را انجام دهد، می‌تواند آن فعل را انجام ندهد. پس عبد به نوعی بین دو طرف اضطرار است و مجبور است که مختار باشد. با این‌حال، شعرانی در نظر تحلیلی خود راجع به کسب، تابع دیگر اشاعره بوده و معتقد به توحید در خالقیت است. می‌نویسد:«أن العباد مکتسبون لاخالقون خلافا للمعتزلة فی قولهم إن العبدیخلق أفعال نفسه» <ref>همان، ص 251</ref>یعنی بندگان، کاسب اعمال خود هستند نه خالق آن. بر خلاف معتزله که معتقدند بنده خالق افعال خویش است. ==


== عبدالعظیم زرقانی (انتخاب مسیری میان جبر و اختیار از بیان آیات قرآن) ==
== عبدالعظیم زرقانی (انتخاب مسیری میان جبر و اختیار از بیان آیات قرآن) ==


== این متکلم برای رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار، هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می‌کند که از یک سو از فاعلیت مطلق الهی یعنی توحید در خالقیت دفاع می‌کند و از سوی دیگر، انسان را فاعل افعال خود می‌داند و سر انجام به این نتیجه می‌رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی‌آوریم و در این میان، حقیقت پنهان می‌شود. پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم و در خط اعتدال پیش برویم. وی در تفسیر خلق افعال عباد، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می‌دهد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «فی القرآن الکریم و السنه النبویه نصوص کثیره علی ان الله تعالی خالق کل شی و ان مرجع کل شی الیه وحده و ان هدایه الخلق و ضلالهم بیده سبحانه مثل قوله عز و جل الله خالق کل شی هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض و الله خلقکم و ما تعملون و الیه یرجع الامر کله .... و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی...و کذلک یقول النبی صلوات الله علیه ان اصابک شی فلا تقل لو انی فعلت کذا کان کذا و کذا و لکن قل قدر الله و ما شاء فعل...» <ref>زرقانی عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج 1 ص 506</ref> یعنی در کتاب خدا و سنت نبوی، نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق آیات قرآن، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست.  آیا جز خدا خالق دیگری هم هست.! خدا شما و آن چه را می‌سازید خلق کرده است.!... و نیز پیامبر صلوات الله علیه فرمود: هرگاه به تو چیزی برسد، نگو اگر من چنین می‌کردم، چنان می‌شد، ولی بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام می‌دهد. زرقانی معتقد است اگر کسی به این نصوص نگاه کند، اعتراف می‌کند که همه امور به خدا بر می‌گردد و او در حاکمیتش بی شریک است. ==
== این متکلم برای رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار، هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می‌کند که از یک سو از فاعلیت مطلق الهی یعنی توحید در خالقیت دفاع می‌کند و از سوی دیگر، انسان را فاعل افعال خود می‌داند و سر انجام به این نتیجه می‌رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات معتقد شویم، تفسیر کاملی به دست نمی‌آوریم و در این میان حقیقت پنهان می‌شود، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم و در خط اعتدال پیش برویم. وی در تفسیر خلق‌افعال‌عباد، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می‌دهد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «فی القرآن الکریم و السنة النبویة نصوص کثیره علی ان الله تعالی خالق کل شی و ان مرجع کل شی الیه وحده و ان هدایة الخلق و ضلالهم بیده سبحانه مثل قوله عز و جل الله خالق کل شی هل من خالق غیر الله یرزقکم من السماء و الارض و الله خلقکم و ما تعملون و الیه یرجع الامر کله .... و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی...و کذلک یقول النبی صلوات الله علیه ان اصابک شی فلا تقل لو انی فعلت کذا کان کذا و کذا و لکن قل قدر الله و ما شاء فعل...» <ref>زرقانی عبدالعظیم، مناهل العرفان، ج 1 ص 506</ref> یعنی در کتاب خدا و سنت نبوی، نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق آیات قرآن، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست.  آیا جز خدا خالق دیگری هم هست.! خدا شما و آن چه را می‌سازید خلق کرده است.!... و نیز پیامبر صلوات الله علیه فرمود: هرگاه به تو چیزی برسد، نگو اگر من چنین می‌کردم، چنان می‌شد، ولی بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام می‌دهد. زرقانی معتقد است اگر کسی به این نصوص نگاه کند، اعتراف می‌کند که همه امور به خدا بر می‌گردد و او در حاکمیتش بی شریک است. ==


== وی به جانب دیگر مسئله که بحث درباره انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می‌پردازد و می‌نویسد: «بجانب هذا توجد نصوص کثیره ایضا من الکتاب و السنه تنسب اعمال العباد الیهم.... «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها» سوره الجاثیه، آیه 15 «ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها» سوره اسراء آیه 7  «قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون و ستردون الی عالم الغیب» سوره التوبه آیه 105 و «تلک الجنه اورثتموها بما کنتم تعملون» سوره الزخرف، آیه 72» <ref>همان ص 507</ref> وی معتقد است هر کسی به این نصوص قرآنی نگاه کند، متوجه می‌شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب‌اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب‌اند. با این‌حال زرقانی هم مثل سایر متکلمان اشاعره خلق را منحصر به خدا و کسب را منحصر به انسان می‌داند. ==
== وی به جانب دیگر مسأله که بحث درباره انتساب صحیح فاعلیت انسان در افعال اختیاری است می‌پردازد و می‌نویسد: «بجانب هذا توجد نصوص کثیره ایضا من الکتاب و السنة تنسب اعمال العباد الیهم.... «من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعلیها» سوره الجاثیه، آیه 15 «ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها» سوره اسراء آیه 7  «قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله و المومنون و ستردون الی عالم الغیب» سوره التوبة آیه 105 و «تلک الجنه اورثتموها بما کنتم تعملون» سوره الزخرف، آیه 72» <ref>همان ص 507</ref> وی معتقد است هر کسی به این نصوص قرآنی نگاه کند، متوجه می‌شود که افعال عباد منسوب به خود آنان است. به همین دلیل اگر اشخاص کار نیک انجام دادند، مستحق ثواب‌اند و اگر کار بد انجام دادند، مستحق عقاب‌اند. با این‌حال زرقانی هم مثل سایر متکلمان اشاعره خلق را منحصر به خدا و کسب را منحصر به انسان می‌داند. ==


== محمد عبده (اعتراف به وجود دو قدرت الهی و انسانی برای ایجاد فعل ==
== محمد عبده (اعتراف به وجود دو قدرت الهی و انسانی برای ایجاد فعل ==
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش