confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
محمدشاه در اواخر تابستان 1264 ه. ق، در [[تهران]] درگذشت<ref>هدایت، رضاقلی خان؛ روضة اصفا، بی جا، مكزی، 1339 ه. ق، ص 8176</ref> و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در [[تبریز]] بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره میشد. | محمدشاه در اواخر تابستان 1264 ه. ق، در [[تهران]] درگذشت<ref>هدایت، رضاقلی خان؛ روضة اصفا، بی جا، مكزی، 1339 ه. ق، ص 8176</ref> و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در [[تبریز]] بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره میشد. | ||
در مدت چند روز بحران و كشمكش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی كه ار حكمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانههای [[انگلیس]] و [[روس]] با هماهنگی هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمین كردند، سرانجام پادشاه جوان، با كفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیركبیر"، وارد تهران شد. امیر كه بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده كل قشون را دریافت كرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدراعظم منفور محمدشاه را گرفت. | در مدت چند روز بحران و كشمكش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی كه ار حكمرانان ظالم به تنگ آمده بودند. سفارتخانههای [[انگلیس]] و [[روسیه|روس]] با هماهنگی هم سلطنت شاه 16 ساله را تضمین كردند، سرانجام پادشاه جوان، با كفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیركبیر"، وارد تهران شد. امیر كه بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده كل قشون را دریافت كرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدراعظم منفور محمدشاه را گرفت. | ||
ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشكل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورشها و فتنههای مدعیان سلطنت، شورشهای محلی و قومی، که بخشی از این مشكلات بودند. ناصرالدین شاه كه از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فكر افتاد كه كسی را از میان مردم كه به حزونت خلق و خشونت خلق و كیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب كند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید<ref>ناسخ التواریخ، پیشین، ص 965</ref>. | ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشكل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورشها و فتنههای مدعیان سلطنت، شورشهای محلی و قومی، که بخشی از این مشكلات بودند. ناصرالدین شاه كه از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فكر افتاد كه كسی را از میان مردم كه به حزونت خلق و خشونت خلق و كیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب كند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید<ref>ناسخ التواریخ، پیشین، ص 965</ref>. |