confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
پدر خالد، ولید بن مغیرة بن عبدالله، یکی از بزرگان [[قریش]] و از سران [[کفار]] و از دشمنان سر سخت [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] بود<ref>تفسیر بغوی، بغوی، ج۲، ص۱۶۳؛ زاد المسیر، ابن جوزی، ج۳، ص۱۴۰؛ تفسیر بحر المحیط، ابن حبان، ج۴، ص۳۰۶</ref>. او کسی بود که پیامبر(صلی الله علیه) را ساحر خطاب کرد<ref> تفسیر سمعانی، سمعانی، ج۶، ص۴۲</ref>. | پدر خالد، ولید بن مغیرة بن عبدالله، یکی از بزرگان [[قریش]] و از سران [[کفار]] و از دشمنان سر سخت [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] بود<ref>تفسیر بغوی، بغوی، ج۲، ص۱۶۳؛ زاد المسیر، ابن جوزی، ج۳، ص۱۴۰؛ تفسیر بحر المحیط، ابن حبان، ج۴، ص۳۰۶</ref>. او کسی بود که پیامبر(صلی الله علیه) را ساحر خطاب کرد<ref> تفسیر سمعانی، سمعانی، ج۶، ص۴۲</ref>. | ||
زمانی که خالد "عزی" <ref> یکی از بزرگترین بتهای زمان جاهلیت</ref> را از بین برد، به پیامبر(صلی الله علیه) گفت: "ای [[رسول خدا]]! سپاس خدایی را که ما را گرامیداشت و از هلاکت رهایی بخشید؛ من پدرم را میدیدم که صد رأس شتر و گوسفند، به عنوان هدیه برای [[بت عزی]] میبرد و آنجا ذبح میکرد و سه روز آنجا میماند و سپس | زمانی که خالد "عزی" <ref> یکی از بزرگترین بتهای زمان جاهلیت</ref> را از بین برد، به پیامبر(صلی الله علیه) گفت: "ای [[رسول خدا]]! سپاس خدایی را که ما را گرامیداشت و از هلاکت رهایی بخشید؛ من پدرم را میدیدم که صد رأس شتر و گوسفند، به عنوان هدیه برای [[بت عزی]] میبرد و آنجا ذبح میکرد و سه روز آنجا میماند و سپس خوشحال به خانه بر میگشت. پس نگاه میکنم به دینی که پدرم به آن [[دین]] از دنیا رفت و آن عقیدهای که با آن زندگی میکرد؛ چگونه فریب خورده بود که برای چیزی که نمیبیند و نمیشنود و سود و ضرری نمیرساند، قربانی میکرد<ref> المغازی، واقدی، ج۳، ص۸۷۴</ref>". | ||
== اسلام آوردن خالد == | == اسلام آوردن خالد == |