۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'جنگها' به 'جنگها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = | |||
| تصویر = زبیر.jpg | |||
| نام = عَبْدُاللّه بْن الزُبَیْر بْن الْعَوام | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| سال تولد = 1 ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = مدینه | |||
| سال درگذشت = ۷۳ ق | |||
|سال | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = مکه | ||
| استادان = | |||
|مدینه | | شاگردان = | ||
| | | دین = | ||
|درگذشت | | مذهب = | ||
| | | آثار = | ||
| | | فعالیتها = | ||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
'''عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب''' صحابی خردسال و از مدعیان خلافت در مکه بود. او در هفت یا هشت سالگی در میان جمعی از کودکان مسلمان با [[پیامبر گرامی]](ص) [[بیعت]] کرد. در زمان عثمان در روند یکسانسازی مصاحف درکنار زید بن ثابت و سعید بن عاص در زمره کاتبان نسخههای [[قرآن]] بود. | '''عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب''' صحابی خردسال و از مدعیان خلافت در مکه بود. او در هفت یا هشت سالگی در میان جمعی از کودکان مسلمان با [[پیامبر گرامی]](ص) [[بیعت]] کرد. در زمان عثمان در روند یکسانسازی مصاحف درکنار زید بن ثابت و سعید بن عاص در زمره کاتبان نسخههای [[قرآن]] بود. | ||
خواهرزاده [[عایشه]] | خواهرزاده [[عایشه]] بود و با او ارتباط نزدیکی داشت. او پس از کنارهگیری از طرفین درگیر در صفین به دعوت [[معاویه]] در جمع کنارهگیران از [[امام علی]] (ع) برای نظارت بر حکمیت به دومة الجندل رفت. با معاویه بیعت کرد ولی برای فرار از بیعت با [[یزید]] به [[مکه]] پناه برد. ابن زبیر پس از مرگ یزید از دیگران بیعت گرفت و به خلافت رسید. بزرگان [[بنیهاشم]] در مکه با او بیعت نکردند. وی پس از خلافت به تعمیر و تجدید بنای کعبه (که در لشکرکشی یزید خراب شده بود) پرداخت. او در محاصره دوم مکه به دست حجاج کشته شد. | ||
== نسب و ویژگیهای ظاهری عبدالله بن زبیر == | |||
عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد از تیره بنیاسد قریش مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب و پدرش عمهزاده پیامبر و مادرش اسماء، دختر ابوبکر است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۸</ref> ابنزبیر بارها به این نسبتها افتخار میکرد. <ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۱۶۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۹۶</ref> بنا بر سخن مشهور او نخستین نوزادی بود که پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه درمیان مسلمانان در شوال سال اول ق. زاده شد. مسلمانان با شنیدن خبر تولد او از خوشحالی یکباره تکبیر گفتند؛ زیرا تولد وی نشانه بطلان شایعه یهودیان بود که به ادعای خویش میخواستند با جادو مانع تولد نوزادان مسلمانان شوند و بدین ترتیب نسل مسلمانان را به تدریج منقرض کنند. پیامبر کام ابن زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰</ref> او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر و نحیف، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کم پشت <ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> و موهایی بلند و پر پشت <ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست. <ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱</ref> | عبدالله بن زبیر بن عوام بن خُوَیلد از تیره بنیاسد قریش مکنّا به ابوبکر و ابوخُبَیب و پدرش عمهزاده پیامبر و مادرش اسماء، دختر ابوبکر است.<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۹۰۵؛ اسدالغابه، ج۳، ص۱۳۸</ref> ابنزبیر بارها به این نسبتها افتخار میکرد. <ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۸؛ شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۱۶۱؛ اخبار الدولة العباسیه، ص۹۶</ref> بنا بر سخن مشهور او نخستین نوزادی بود که پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه درمیان مسلمانان در شوال سال اول ق. زاده شد. مسلمانان با شنیدن خبر تولد او از خوشحالی یکباره تکبیر گفتند؛ زیرا تولد وی نشانه بطلان شایعه یهودیان بود که به ادعای خویش میخواستند با جادو مانع تولد نوزادان مسلمانان شوند و بدین ترتیب نسل مسلمانان را به تدریج منقرض کنند. پیامبر کام ابن زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش اذان گفت.<ref>الطبقات، خامسه۲، ص۳۱-۳۲؛ تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۳۷؛ الاصابه، ج۴، ص۸۰</ref> او پوستی به رنگ سبز تیره و بدنی لاغر و نحیف، قدی میانه، محاسنی زرد و بسیار کم پشت <ref>تاریخ الاسلام، ج۵، ص۴۴۷؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> و موهایی بلند و پر پشت <ref>الکامل، ج۴، ص۳۶۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۳۳۵</ref> داشت و پدرش وی را شبیهترین مردم به ابوبکر میدانست. <ref>الاصابه، ج۴، ص۸۱</ref> | ||
=تولد عبدالله بن زبیر= | == تولد عبدالله بن زبیر == | ||
روایات تاریخی سال تولد ابن زبیر را با اختلافی اندک گزارش کردهاند. <ref>الاستیعاب، ج3،ص:905</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستین مولود مسلمانان پس از هجرت، در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد. <ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج3،ص:924؛ دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص54، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref> مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زیرا [[یهودیان]] ادعا کرده بودند که با جادو، مانع تولد نوزادان [[مسلمانان]] میشوند و نسل مسلمانان را منقرض میکنند. گفتهاند که پیامبر(ص) نیز شاد شد و کام ابن زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش [[اذان]] گفت. <ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80</ref> | روایات تاریخی سال تولد ابن زبیر را با اختلافی اندک گزارش کردهاند. <ref>الاستیعاب، ج3،ص:905</ref> بنا بر سخن مشهور، او نخستین مولود مسلمانان پس از هجرت، در شهر مدینه بود و در شوال سال اول ق. زاده شد. <ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80؛ تاریخ الطبری/ترجمه، ج3،ص:924؛ دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص54، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr” </ref> مسلمانان با شنیدن خبر تولد او، به اظهار شادمانی پرداختند؛ زیرا [[یهودیان]] ادعا کرده بودند که با جادو، مانع تولد نوزادان [[مسلمانان]] میشوند و نسل مسلمانان را منقرض میکنند. گفتهاند که پیامبر(ص) نیز شاد شد و کام ابن زبیر را با خرما برداشت و او را عبدالله نامید و ابوبکر در گوشهایش [[اذان]] گفت. <ref>الطبقات، خامسه2، ص31-32؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص437؛ الاصابه، ج4، ص80</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۳۲: | ||
ابن زبیر در هفت یا هشت سالگی، همراه جمعی از کودکان مسلمان با پیامبر (ص)بیعت کرد و از این رو، او را از [[صحابه صِغار]] پیامبر شمردهاند. <ref>الاصابه، ج4، ص81؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص430؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص364</ref> | ابن زبیر در هفت یا هشت سالگی، همراه جمعی از کودکان مسلمان با پیامبر (ص)بیعت کرد و از این رو، او را از [[صحابه صِغار]] پیامبر شمردهاند. <ref>الاصابه، ج4، ص81؛ تاریخ الاسلام، ج5، ص430؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص364</ref> | ||
=عبدالله بن زبیر دوره پس از پیامبر(ص)= | == عبدالله بن زبیر دوره پس از پیامبر(ص) == | ||
ابن زبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگ ها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفتهاند او در دوره ابوبکر در نبرد یرموک (سال15ق. /۶۳۶م.)علیه [[روم]] همراه پدرش زبیر بود؛ ولی سن او به اندازهای نبود که در نبرد شرکت کند. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص571؛ الاصابه، ج3، ص334</ref> | ابن زبیر در روزگار پیامبر خردسال بود. از او در جنگ ها یا ماجراهای مهم سیاسی و اجتماعی خبری نیست. تنها گفتهاند او در دوره ابوبکر در نبرد یرموک (سال15ق. /۶۳۶م.)علیه [[روم]] همراه پدرش زبیر بود؛ ولی سن او به اندازهای نبود که در نبرد شرکت کند. <ref>تاریخ طبری، ج3، ص571؛ الاصابه، ج3، ص334</ref> | ||
نام عبدالله بن زبیر اندک اندک از زمان [[عثمان]]<ref>ر. ک:مقاله عثمان</ref> در منابع پربسامد میشود. او در این دوره سِمَتهای مختلفی یافت. به نقل طبری(م. 310ق.)، او در حمله به مناطق شمال [[ایران]] فعلی([[خراسان]] قدیم) در سال 29-30ق. همراه سعید بن العاص بود. <ref> تاریخ الطبری، ج4،ص:270؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص55، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمعآوری و یکسانسازی مصاحف از کاتبان نسخههای قرآن بود. <ref>انساب الاشراف، ج10، ص176؛ اسدالغابه، ج3، ص328؛ البدایة و النهایه، ج8، ص335</ref> در حمله به مغرب به سال 27 یا 28ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابیسَرْح شرکت داشت. از خود او نقل کردهاند که با کشتن فرمانده لشکر دشمن، پیروزی مسلمانان را باعث شد. <ref>فتوح البلدان، ص224؛ المنتظم، ج4، ص344</ref> ابن زبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خالهاش عایشه، در کنار عثمان بود و از او دفاع میکرد. <ref>تاریخ خلیفه، ص102؛ البدایة و النهایه، ج7، ص181</ref> او نمایندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانهاش بر عهده گرفت و در این ماجرا زخمی شد. <ref>الطبقات، ج2، ص36؛ انساب الاشراف، ج5، ص564</ref> | نام عبدالله بن زبیر اندک اندک از زمان [[عثمان]]<ref>ر. ک:مقاله عثمان</ref> در منابع پربسامد میشود. او در این دوره سِمَتهای مختلفی یافت. به نقل طبری(م. 310ق.)، او در حمله به مناطق شمال [[ایران]] فعلی([[خراسان]] قدیم) در سال 29-30ق. همراه سعید بن العاص بود. <ref> تاریخ الطبری، ج4،ص:270؛ همچنین نک: دائرةالمعارف اسلام، ج1، ص55، ذیل مدخل “ʿAbd Allāh b. al-Zubayr”</ref> در ماجرای جمعآوری و یکسانسازی مصاحف از کاتبان نسخههای قرآن بود. <ref>انساب الاشراف، ج10، ص176؛ اسدالغابه، ج3، ص328؛ البدایة و النهایه، ج8، ص335</ref> در حمله به مغرب به سال 27 یا 28ق. تحت فرماندهی عبدالله بن سعد بن ابیسَرْح شرکت داشت. از خود او نقل کردهاند که با کشتن فرمانده لشکر دشمن، پیروزی مسلمانان را باعث شد. <ref>فتوح البلدان، ص224؛ المنتظم، ج4، ص344</ref> ابن زبیر در ماجرای شورش مردم علیه عثمان، بر خلاف پدر و خالهاش عایشه، در کنار عثمان بود و از او دفاع میکرد. <ref>تاریخ خلیفه، ص102؛ البدایة و النهایه، ج7، ص181</ref> او نمایندگی عثمان را در مواجهه با معترضان و امامت جماعت را هنگام محاصره خانهاش بر عهده گرفت و در این ماجرا زخمی شد. <ref>الطبقات، ج2، ص36؛ انساب الاشراف، ج5، ص564</ref> | ||
=عبدالله بن زبیر دوره امام علی(ع)= | == عبدالله بن زبیر دوره امام علی(ع) == | ||
ابن زبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابن زبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در [[جنگ جمل]] و زمینهسازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفتهاند که ابن زبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص265</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونهای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از اهل بیت خوانده شده است. <ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص28؛ اسدالغابه، ج3، ص139</ref> | ابن زبیر در دوره خلافت امام علی(ع) راه مخالفت در پیش گرفت. مهمترین اقدام ابن زبیر در دوره امام علی(ع) و در مخالفت با او، شرکت در [[جنگ جمل]] و زمینهسازی شورش علیه امام علی(ع) بود. گفتهاند که ابن زبیر در این جنگ حدود سی زخم برداشته است. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص265</ref> او در شوراندن پدرش علیه امام علی(ع) نقش داشت به گونهای که در روایتی از آن امام، او عامل جدایی زبیر از اهل بیت خوانده شده است. <ref>الامامة و السیاسه، ج1، ص28؛ اسدالغابه، ج3، ص139</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۴۴: | ||
هنگام ورود لشکریان جمل به [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> ابن زبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پیمان آتش بسی که با عثمان بن حُنَیْف حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع)بسته بودند، با گروهی، 40 نفر از محافظان [[مسلمان]] را کشت و [[بیت المال|بیت المال]] را تصرف کرد. <ref>فتوح البلدان، ص365؛ الاستیعاب، ج1، ص368</ref> | هنگام ورود لشکریان جمل به [[بصره]]<ref>ر. ک:مقاله بصره</ref> ابن زبیر که فرمانده پیاده نظام بود، بر خلاف پیمان آتش بسی که با عثمان بن حُنَیْف حاکم بصره تا رسیدن امام علی(ع)بسته بودند، با گروهی، 40 نفر از محافظان [[مسلمان]] را کشت و [[بیت المال|بیت المال]] را تصرف کرد. <ref>فتوح البلدان، ص365؛ الاستیعاب، ج1، ص368</ref> | ||
=مناسبات عایشه و عبدالله بن زبیر= | == مناسبات عایشه و عبدالله بن زبیر == | ||
ابن زبیر را عایشه از کودکی نزد خود نگهداری کرد. بدین ترتیب رابطه عاطفی شدیدی میان عایشه و ابن زبیر شکل گرفت؛ به گونهای که پس از [[رسول خدا]](ص) و [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref>، او نزد عایشه از همه محبوبتر بود. <ref>المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۷۳؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۳۹</ref> همین محبت باعث شد تا در امور مختلف به او توجه ویژه داشته باشد. از جمله وقتی فرزندان صحابه نزد وی آمدند تا جای ستون قرعه را به آنان نشان دهد، از این کار سر باززد؛ اما وقتی از اطراف وی پراکنده شدند، جایگاه ستون قرعه را تنها برای ابن زبیر مشخص کرد. <ref>الطبقات، ج۸، ص۱۳۱</ref> | ابن زبیر را عایشه از کودکی نزد خود نگهداری کرد. بدین ترتیب رابطه عاطفی شدیدی میان عایشه و ابن زبیر شکل گرفت؛ به گونهای که پس از [[رسول خدا]](ص) و [[ابوبکر]]<ref>ر. ک:مقاله ابوبکر</ref>، او نزد عایشه از همه محبوبتر بود. <ref>المعجم الاوسط، ج۲، ص۳۷۳؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۳۹</ref> همین محبت باعث شد تا در امور مختلف به او توجه ویژه داشته باشد. از جمله وقتی فرزندان صحابه نزد وی آمدند تا جای ستون قرعه را به آنان نشان دهد، از این کار سر باززد؛ اما وقتی از اطراف وی پراکنده شدند، جایگاه ستون قرعه را تنها برای ابن زبیر مشخص کرد. <ref>الطبقات، ج۸، ص۱۳۱</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۵۱: | ||
ابن زبیر به عنوان وصی عایشه پس از مرگ او به سال ۵۷ق. بر پیکرش [[نماز]] گزارد و او را که بر پایه وصیت خودش به سبب برخی از کارهایش که ابن حجر آن را شرکت در جنگ جمل میداند <ref>فتح الباری، ج۴، ص۴۷۶</ref>، از دفن شدن در کنار پیامبر احساس شرم میکرد، در کنار دیگر همسران پیامبر در [[بقیع]] دفن کرد. <ref>المعارف، ص۱۳۴؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ابن زبیر به عنوان وصی عایشه پس از مرگ او به سال ۵۷ق. بر پیکرش [[نماز]] گزارد و او را که بر پایه وصیت خودش به سبب برخی از کارهایش که ابن حجر آن را شرکت در جنگ جمل میداند <ref>فتح الباری، ج۴، ص۴۷۶</ref>، از دفن شدن در کنار پیامبر احساس شرم میکرد، در کنار دیگر همسران پیامبر در [[بقیع]] دفن کرد. <ref>المعارف، ص۱۳۴؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۲۱</ref> | ||
=بازسازی کعبه به دست عبدالله بن زبیر= | == بازسازی کعبه به دست عبدالله بن زبیر == | ||
ابن زبیر پس از بازگشت لشکر حصین بن نمیر در ۲۵ ربیع الثانی سال۶۴ق. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۴؛ سمط النجوم، ج۱، ص۲۱۱</ref> با برداشتن روپوشهای [[کعبه]] و اطراف آن، با آسیب جدی بنای کعبه و سیاه و سه تکه شدن [[حجرالاسود]] بر اثر آتش سوزی روبهرو شد. <ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۹</ref> گویا ابن زبیر پیشتر در اندیشه بازسازی کعبه بود؛ زیرا در زمان حیات عایشه از او روایتی شنید که پیامبر از شکل موجود کعبه در زمان خود ناخشنود بوده است. او ۱۰ نفر از بزرگان صحابه را برای گواهی دادن به این حدیث نزد عایشه فراخواند. <ref>احسنالتقاسیم، ص۷۴؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۶۶</ref> | ابن زبیر پس از بازگشت لشکر حصین بن نمیر در ۲۵ ربیع الثانی سال۶۴ق. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج۱، ص۲۰۴؛ سمط النجوم، ج۱، ص۲۱۱</ref> با برداشتن روپوشهای [[کعبه]] و اطراف آن، با آسیب جدی بنای کعبه و سیاه و سه تکه شدن [[حجرالاسود]] بر اثر آتش سوزی روبهرو شد. <ref>انساب الاشراف، ج۵، ص۳۶۹</ref> گویا ابن زبیر پیشتر در اندیشه بازسازی کعبه بود؛ زیرا در زمان حیات عایشه از او روایتی شنید که پیامبر از شکل موجود کعبه در زمان خود ناخشنود بوده است. او ۱۰ نفر از بزرگان صحابه را برای گواهی دادن به این حدیث نزد عایشه فراخواند. <ref>احسنالتقاسیم، ص۷۴؛ معجم البلدان، ج۴، ص۴۶۶</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۶۳: | ||
ابن زبیر در این بازسازی با افراد سالخورده و آگاه درباره کعبه مشورت نمود و سنگهای مورد نیاز خود را از همان هفت کوه ([[حَراء]]، ثَبِیر، مَقطع، خَنْدَمه، حلحله، مِفجَر مزدلفه، مِقلَع الکعبه) استخراج کرد که قریش برای بازسازی پیشین کعبه از آن استفاده کرده بود. نیز ملات کعبه را از گچ با دوام یمنی برگزید که به سفارش او از صنعا وارد میشد. در مدت بازسازی کعبه، حجرالاسود در پارچهای از حریر گرانبهای سفید درون جعبهای همراه دیگر اشیای کعبه، در [[دارالندوه]] نگهداری میشد. <ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۵۰</ref> بر پایه گزارشی، او در حفاری حجر اسماعیل به سنگی سبز برخورد که عبدالله بن صفوان آن را قبر اسماعیل دانست و به حال خود رها کرد. <ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۵۱</ref> | ابن زبیر در این بازسازی با افراد سالخورده و آگاه درباره کعبه مشورت نمود و سنگهای مورد نیاز خود را از همان هفت کوه ([[حَراء]]، ثَبِیر، مَقطع، خَنْدَمه، حلحله، مِفجَر مزدلفه، مِقلَع الکعبه) استخراج کرد که قریش برای بازسازی پیشین کعبه از آن استفاده کرده بود. نیز ملات کعبه را از گچ با دوام یمنی برگزید که به سفارش او از صنعا وارد میشد. در مدت بازسازی کعبه، حجرالاسود در پارچهای از حریر گرانبهای سفید درون جعبهای همراه دیگر اشیای کعبه، در [[دارالندوه]] نگهداری میشد. <ref> انساب الاشراف، ج۵، ص۳۷۰؛ البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۵۰</ref> بر پایه گزارشی، او در حفاری حجر اسماعیل به سنگی سبز برخورد که عبدالله بن صفوان آن را قبر اسماعیل دانست و به حال خود رها کرد. <ref>البدایة و النهایه، ج۸، ص۲۵۱</ref> | ||
=کشتهشدن عبدالله بن زبیر= | == کشتهشدن عبدالله بن زبیر == | ||
ابن زبیر سرانجام دانست که تاب مقاومت در برابر سپاه [[شام]] را ندارد. وی به سفارش مادرش با یارانی اندک تا واپسین لحظه و در حالی که به کعبه تکیه داده بود جنگید و به دست مردانی از بنیسکون و بنیمراد کشته شد. | |||
ابن زبیر سرانجام دانست که تاب مقاومت در برابر سپاه [[شام]] | |||
در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد. سر او را همراه سر عبدالله بن مطیع و عبدالله بن صفوان به مدینه بردند و آنجا نصب کردند. سپس این سرها را برای عبدالملک بردند و هر یک از حاملان سرها ۵۰۰ دینار پاداش گرفت. روایتهای دیگر محل قتل ابن زبیر را نزدیک حجون دانستهاند. بر پایه برخی روایتها عبدالملک سر ابن زبیر را برای تسلیمکردن عبدالله بن خازم حاکم ابن زبیر در [[خراسان]] به آن دیار فرستاد و او سر را همان جا دفن کرد. | در این نبرد ۲۴۰ نفر همراه ابن زبیر کشته شدند و خون برخی از آنان تا درون کعبه جاری شد. سر او را همراه سر عبدالله بن مطیع و عبدالله بن صفوان به مدینه بردند و آنجا نصب کردند. سپس این سرها را برای عبدالملک بردند و هر یک از حاملان سرها ۵۰۰ دینار پاداش گرفت. روایتهای دیگر محل قتل ابن زبیر را نزدیک حجون دانستهاند. بر پایه برخی روایتها عبدالملک سر ابن زبیر را برای تسلیمکردن عبدالله بن خازم حاکم ابن زبیر در [[خراسان]] به آن دیار فرستاد و او سر را همان جا دفن کرد. | ||
حجاج پیکر ابن زبیر را تا یک سال از پا آویخت. سرانجام به خواهش مادرش اسماً پیکر را به او دادند. اسماً پیکر فرزندش را در قبرستان حجون مکه به خاک سپرد. بر پایه گزارش مصعب بن عبدالله پیکر ابن زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به [[مسجد]] | حجاج پیکر ابن زبیر را تا یک سال از پا آویخت. سرانجام به خواهش مادرش اسماً پیکر را به او دادند. اسماً پیکر فرزندش را در قبرستان حجون مکه به خاک سپرد. بر پایه گزارش مصعب بن عبدالله پیکر ابن زبیر را به مدینه انتقال دادند و در خانه مادر بزرگش صفیه دفن کردند که بعدها به [[مسجد]] پیامبر (ص) ملحق شد.<ref>فرزند نامبارک زبیر که او را از همراهی با اهل بیت(ع) باز داشت ... | ||
https://www.mehrnews.com › news</ref> | https://www.mehrnews.com › news</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۷۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده: | [[رده:شخصیتهای تاریخی]] | ||