۸۸٬۱۶۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
|||
خط ۶۱۰: | خط ۶۱۰: | ||
=== اکرام سماواتیان و نشان دادن عجایب خلقت به رسول اکرم === | === اکرام سماواتیان و نشان دادن عجایب خلقت به رسول اکرم === | ||
یونس بن عبدالرحمن گوید: از امام کاظم (علیهالسلام) پرسیدم: «چرا خداوند پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود را به آسمان و از آنجا به سدرةالمنتهی و از آنجا به حجابهای نور عروج داد و در آنجا او را مخاطب قرار داده و با او صحبت کرد، درحالیکه خداوند مکان و جا ندارد»؟ امام (علیهالسلام) فرمود: «خداوند مکان و جا ندارد و زمان بر او نمیگذرد، امّا خداوند میخواست او را بر ملائکه و ساکنان آسمانها برتری دهد و با مشاهده و زیارت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) | یونس بن عبدالرحمن گوید: از امام کاظم (علیهالسلام) پرسیدم: «چرا خداوند پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود را به آسمان و از آنجا به سدرةالمنتهی و از آنجا به حجابهای نور عروج داد و در آنجا او را مخاطب قرار داده و با او صحبت کرد، درحالیکه خداوند مکان و جا ندارد»؟ امام (علیهالسلام) فرمود: «خداوند مکان و جا ندارد و زمان بر او نمیگذرد، امّا خداوند میخواست او را بر ملائکه و ساکنان آسمانها برتری دهد و با مشاهده و زیارت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آنها را اکرام نماید و عجایب عظمتش را به او نشان دهد که بعد از آنکه پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به زمین بازگشت، خبر دهد و آنگونه که شبههاندازان در دین میگویند نیست و خدا از آنچه آنها میگویند مبرّا و پاک و منزّه است؛ «و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند! »<ref>یونس/۱۸</ref>.<ref>عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (لِأَیِّ عِلَّةٍ عَرَجَ اللَّهُ بِنَبِیِّهِ (إِلَی السَّمَاءِ وَ مِنْهَا إِلَی سدرةالمنتهی وَ مِنْهَا إِلَی حُجُبِ النُّورِ وَ خَاطَبَهُ وَ نَاجَاهُ هُنَاکَ وَ اللَّهُ لَا یُوصَفُ بِمَکَانٍ فَقَالَ (إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ بِمَکَانٍ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ زَمَانٌ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ یُشَرِّفَ بِهِ مَلَائِکَتَهُ وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِهِ وَ یُکْرِمَهُمْ بِمُشَاهَدَتِهِ وَ یُرِیَهُ مِنْ عَجَائِبِ عَظَمَتِهِ مَا یُخْبِرُ بِهِ بَعْدَ هُبُوطِهِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ عَلَی مَا یَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ سُبْحَانَ اللهِ وَ تَعَالَی عَمَّا یَصِفُون. تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج۳، ص۳۱۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «عما یصفون» بدل «عما یشرکون»</ref>. | ||
=== آشنایی پیامبر با آیات الهی === | === آشنایی پیامبر با آیات الهی === | ||
خط ۶۷۶: | خط ۶۷۶: | ||
به او گفتم: «او از این شیعیان چه میخواهد»؟ | به او گفتم: «او از این شیعیان چه میخواهد»؟ | ||
جبرئیل عرضه داشت: «میخواهد ایشان را از ولایت و دوستی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بازدارد و | جبرئیل عرضه داشت: «میخواهد ایشان را از ولایت و دوستی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بازدارد و آنها را به فسق و فجور دعوت میکند». | ||
به او گفتم: «ای جبرئیل، بهسوی ایشان فرود آییم، پس با سرعتی سریعتر از برق جهنده و تیزتر از شعاع چشم، خود را به ایشان رسانیدیم». | به او گفتم: «ای جبرئیل، بهسوی ایشان فرود آییم، پس با سرعتی سریعتر از برق جهنده و تیزتر از شعاع چشم، خود را به ایشان رسانیدیم». | ||
خط ۷۰۴: | خط ۷۰۴: | ||
=== بازدید پیامبر اکرم از جهنم و بهشت و خوردن رطب بهشتی === | === بازدید پیامبر اکرم از جهنم و بهشت و خوردن رطب بهشتی === | ||
هروی گوید: از امام رضا (علیهالسلام) خواستم دربارهی بهشت و جهنّم برایم توضیح دهد و بگوید که آیا | هروی گوید: از امام رضا (علیهالسلام) خواستم دربارهی بهشت و جهنّم برایم توضیح دهد و بگوید که آیا آنها خلق شدهاند؟ فرمود: «آری آنها خلق شدهاند و وجود دارند و رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) داخل بهشت شده و به هنگام معراجش آتش جهنّم را دیده و از آن خبر داده است». | ||
گفتم: «گروهی از مردم میگویند: | گفتم: «گروهی از مردم میگویند: آنها هنوز خلق نشدهاند و جزء مقدّرات هستند و در قیامت خلق خواهند شد»! | ||
امام فرمود: «آنها از ما نیستند و ما نیز با | امام فرمود: «آنها از ما نیستند و ما نیز با آنها کاری نداریم، کسی که خلق بهشت و جهنّم را انکارکند نبیّ و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسلام را انکار نموده و ما را منکر شده و از ولایت ما نصیبی نبرده است و در جهنّم داخل میشود، خداوند فرمود: این همان دوزخی است که مجرمان آن را انکار میکردند! امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند!<ref>(رحمن/۴۴۴۳)</ref> و پیامبر اسلام (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرموده: هنگامیکه به آسمان عروج کردم جبرئیل دست مرا گرفت و مرا داخل بهشت کرد و خرمایی بهشتی را به من داد که آن را خوردم و در اثر آن نطفهای در صلب من ایجاد گردید، پس هنگامیکه به زمین بازگشتم با خدیجه (سلاماللهعلیها) همبستر شدم و او به فاطمه(سلاماللهعلیها) حامله گردید، پس فاطمه (سلاماللهعلیها) حوریّهای انسانی است و هرگاه که مشتاق بوی بهشت میگردم وی را میبویم چراکه او بوی بهشت را میدهد»<ref>عَنِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا (یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَ هُمَا الْیَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ فَقَالَ نَعَمْ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (قَدْ دَخَلَ الْجَنَّة وَ رَأَی النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَإِنَّ قَوْماً یَقُولُونَ إِنَّهُمَا الْیَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَیْرُ مَخْلُوقَتَیْنِ فَقَالَ (مَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ لَا نَحْنُ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقَدْ کَذَّبَ النَّبِیَّ (وَ کَذَّبَنَا وَ لَیْسَ مِنْ وَلَایَتِنَا عَلَی شَیْءٍ وَ خُلِّدَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ وَ قَالَ النَّبِیُّ (لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَخَذَ بِیَدِی جَبْرَئِیلُ فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِی مِنْ رُطَبِهَا فَأَکَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِکَ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَکُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَی رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ (.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴؛ بحارالانوار، ج۸، ص۱۱۹/ نورالثقلین</ref>. | ||
== دیدارهای پیامبر در شب معراج == | == دیدارهای پیامبر در شب معراج == | ||
خط ۷۷۸: | خط ۷۷۸: | ||
و امّا آن کر و کور و لال زنی بود که از غیر شوهر خویش دارای فرزند میشد و به شوهر خود نسبت میداد، | و امّا آن کر و کور و لال زنی بود که از غیر شوهر خویش دارای فرزند میشد و به شوهر خود نسبت میداد، | ||
و آنکه گوشت بدنش را با مقراضها میبرید پس وی زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی مینهاد و خود را به | و آنکه گوشت بدنش را با مقراضها میبرید پس وی زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی مینهاد و خود را به آنها عرضه مینمود، | ||
و امّا آن زنی که سرورویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن رودههای خود بود آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام میکرد، | و امّا آن زنی که سرورویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن رودههای خود بود آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام میکرد، | ||
خط ۸۰۸: | خط ۸۰۸: | ||
محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خداوندا، من نمیدانم». | محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خداوندا، من نمیدانم». | ||
خداوند فرمود: «علی امیرمؤمنان (علیهالسلام) و آقای مسلمانان و رهبر کسانی که پیشانی | خداوند فرمود: «علی امیرمؤمنان (علیهالسلام) و آقای مسلمانان و رهبر کسانی که پیشانی آنها در اثر عبادت و سجده درخشان است». | ||
بعد امام صادق (علیهالسلام) به ابو بصیر فرمود: «ای ابومحمّد، به خدا سوگند! ولایت و امامت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در زمین تعیین نشده؛ بلکه از آسمان آن هم به طور شفاهی و رودررو تعیین شده است»<ref>عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزةَ قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عبدالله الصّادق (وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَمْ عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ مَرَّتَیْنِ فَأَوْقَفَهُ جَبْرَئِیلُ مَوْقِفاً فَقَالَ لَهُ مَکَانَکَ یَا مُحَمَّدُ فَلَقَدْ وَقَفْتَ مَوْقِفاً مَا وَقَفَهُ مَلَکٌ قَطُّ وَ لَا نَبِیٌّ إِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ کَیْفَ یُصَلِّی قَالَ یَقُولُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ أَنَا رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی فَقَالَ النَّبِیُّ (اللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ قَالَ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا قَابُ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی قَالَ مَا بَیْنَ سِیَتِهَا إِلَی رَأْسِهَا قَالَ فَکَانَ کَمَا قَالَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ یَتَلَأْلَأُ بِخَفْقٍ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا وَ قَدْ قَالَ زَبَرْجَدٌ فَنَظَرَ فِی مِثْلِ سَمِّ الْإِبْرَةِ إِلَی مَا شَاءَ اللَّهُ مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّیْکَ رَبِّی قَالَ مَنْ لِأُمَّتِکَ مِنْ بَعْدِکَ قَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عبدالله (لِأَبِی بَصِیرٍ یَا بَا مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ وَلَایَهُ عَلِیٍّ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَکِنْ جَاءَتْ مِنَ السَّمَاءِ مُشَافَهَةً:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۰۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref> . | بعد امام صادق (علیهالسلام) به ابو بصیر فرمود: «ای ابومحمّد، به خدا سوگند! ولایت و امامت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در زمین تعیین نشده؛ بلکه از آسمان آن هم به طور شفاهی و رودررو تعیین شده است»<ref>عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزةَ قَالَ: سَأَلَ أَبُو بَصِیرٍ أَبَا عبدالله الصّادق (وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَمْ عُرِجَ بِرَسُولِ اللَّهِ (فَقَالَ مَرَّتَیْنِ فَأَوْقَفَهُ جَبْرَئِیلُ مَوْقِفاً فَقَالَ لَهُ مَکَانَکَ یَا مُحَمَّدُ فَلَقَدْ وَقَفْتَ مَوْقِفاً مَا وَقَفَهُ مَلَکٌ قَطُّ وَ لَا نَبِیٌّ إِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ وَ کَیْفَ یُصَلِّی قَالَ یَقُولُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ أَنَا رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی فَقَالَ النَّبِیُّ (اللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ قَالَ وَ کَانَ کَمَا قَالَ اللَّهُ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا قَابُ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی قَالَ مَا بَیْنَ سِیَتِهَا إِلَی رَأْسِهَا قَالَ فَکَانَ کَمَا قَالَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ یَتَلَأْلَأُ بِخَفْقٍ وَ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا وَ قَدْ قَالَ زَبَرْجَدٌ فَنَظَرَ فِی مِثْلِ سَمِّ الْإِبْرَةِ إِلَی مَا شَاءَ اللَّهُ مِنْ نُورِ الْعَظَمَةِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا مُحَمَّدُ قَالَ لَبَّیْکَ رَبِّی قَالَ مَنْ لِأُمَّتِکَ مِنْ بَعْدِکَ قَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عبدالله (لِأَبِی بَصِیرٍ یَا بَا مُحَمَّدٍ وَ اللَّهِ مَا جَاءَتْ وَلَایَهُ عَلِیٍّ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَکِنْ جَاءَتْ مِنَ السَّمَاءِ مُشَافَهَةً:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۰۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref> . | ||
خط ۸۱۵: | خط ۸۱۵: | ||
امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | امام کاظم (علیهالسلام) از پدرانش نقل میکند: | ||
امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یکی از یهودیان اهل شام که از دانشمندان | امام حسین (علیهالسلام) فرمود: یکی از یهودیان اهل شام که از دانشمندان آنها نیز بود به مجلسی که یاران رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) از جمله علیّبنابیطالب (علیهالسلام) در آن حضور داشتند وارد شد و گفت: «ای پیروان محمّد (صلیالله علیه و آله)! هیچ مقام و منزلتِ پیامبری را وانگذاشتید مگر اینکه آن را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خود نسبت دادید، آیا پاسخ سؤالهای مرا میدهید»؟ <br>یاران پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) از پاسخ به او درماندند؛ ولی امام علی (علیهالسلام) فرمود: «آری»! | ||
یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | یهودی به حضرت (علیهالسلام) عرض کرد: «این سلیمان (علیهالسلام) است که باد برایش رام و مسخّر شد و سلیمان (علیهالسلام) بهوسیلهٔ آن، در سرزمینهایش سیر میکرد و صبحگاهان مسیر یک ماه و عصرگاهان مسیر یک ماه را میپیمود». | ||
خط ۸۴۵: | خط ۸۴۵: | ||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | ||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نور دیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر | ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نور دیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر آنها نام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) امّتم بود». | ||
عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | ||
خط ۸۹۵: | خط ۸۹۵: | ||
مفضّل گوید: امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش و ایشان از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند: | مفضّل گوید: امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش و ایشان از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل میکند: | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون مرا به آسمان سیر دادند، پروردگار عزّوجلّ به من وحی کرد و فرمود: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! بهراستی من یک نظری به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیغمبر نمودم و از نام خودم برای تو نامی باز گرفتم من محمودم و تو محمّدی. سپس دوباره نظری افکندم و علی (علیهالسلام) را در آن انتخاب کردم و او را وصیّ تو و خلیفهٔ تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو نمودم و برای او هم نامی از نامهای خود برگرفتم من اعلایم و او علی (علیهالسلام) است و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) را از نور شما آفریدم سپس ولایت | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «چون مرا به آسمان سیر دادند، پروردگار عزّوجلّ به من وحی کرد و فرمود: ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! بهراستی من یک نظری به زمین کردم و تو را از آن برگزیدم و تو را پیغمبر نمودم و از نام خودم برای تو نامی باز گرفتم من محمودم و تو محمّدی. سپس دوباره نظری افکندم و علی (علیهالسلام) را در آن انتخاب کردم و او را وصیّ تو و خلیفهٔ تو و شوهر دختر تو و پدر نژاد تو نمودم و برای او هم نامی از نامهای خود برگرفتم من اعلایم و او علی (علیهالسلام) است و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) را از نور شما آفریدم سپس ولایت آنها را به فرشتگان عرضه داشتم، هرکس پذیرفت، نزد من از مقرّبین شد. | ||
ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! اگر بندهای مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد و منکر ولایت آنان نزد من آید من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم، ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! دوست داری | ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! اگر بندهای مرا عبادت کند تا بریده شود و مانند مشک پوسیده گردد و منکر ولایت آنان نزد من آید من او را در بهشتم جا ندهم و زیر عرشم سایه نبخشم، ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! دوست داری آنها را ببینی»؟ | ||
عرض کردم: «آری! پروردگارا». | عرض کردم: «آری! پروردگارا». | ||
خط ۹۰۳: | خط ۹۰۳: | ||
خدای عزّوجلّ فرمود: «سر بلند کن». | خدای عزّوجلّ فرمود: «سر بلند کن». | ||
سر بلند کردم و ناگاه انوار علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و علیّبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیّبنمحمّد و الحسنبنعلی و محمّدبنالحسنقائم (را دیدم و قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در وسط | سر بلند کردم و ناگاه انوار علی (علیهالسلام) و فاطمه (سلاماللهعلیها) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و علیّبنالحسین و محمّدبنعلی و جعفربنمحمّد و موسیبنجعفر و علیّبنموسی و محمّدبنعلی و علیّبنمحمّد و الحسنبنعلی و محمّدبنالحسنقائم (را دیدم و قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) در وسط آنها مانند ستارهی درخشنده بود، عرض کردم: «پروردگارا! اینها کیانند»؟ | ||
فرمود: «امامان و این است قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) آنکه: | فرمود: «امامان و این است قائم (عجلالله تعالی فرجه الشریف) آنکه: | ||
خط ۹۱۲: | خط ۹۱۲: | ||
* و او راحتِ دوستان من است | * و او راحتِ دوستان من است | ||
* و اوست که دل شیعیانت را شفا میدهد از ظالمین و جاهدین و کافرین | * و اوست که دل شیعیانت را شفا میدهد از ظالمین و جاهدین و کافرین | ||
* و لات و عزّی را تروتازه بیرون میآورد و | * و لات و عزّی را تروتازه بیرون میآورد و آنها را میسوزاند | ||
و مردم در آن روز سختتر از فتنهی گوساله و سامری به | و مردم در آن روز سختتر از فتنهی گوساله و سامری به آنها فریفته شوند و در آزمایش قرار گیرند »<ref>عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ قَالَ رسولالله (لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ أَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی جلجلاله فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنِّی اطَّلَعْتُ إِلَی الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَرْتُکَ مِنْهَا فَجَعَلْتُکَ نَبِیّاً وَ شَقَقْتُ لَکَ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ أَنْتَ مُحَمَّدٌ ثُمَّ اطَّلَعْتُ الثَّانِیَةَ فَاخْتَرْتُ مِنْهَا عَلِیّاً وَ جَعَلْتُهُ وَصِیَّکَ وَ خَلِیفَتَکَ وَ زَوْجَ ابْنَتِکَ وَ أَبَا ذُرِّیَّتِکَ وَ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِی فَأَنَا الْعَلِیُّ الْأَعْلَی وَ هُوَ عَلِیٌّ وَ جَعَلْتُ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (مِنْ نُورِکُمَا ثُمَّ عَرَضْتُ وَلَایَتَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَمَنْ قَبِلَهَا کَانَ عِنْدِی مِنَ الْمُقَرَّبِینَ یَا مُحَمَّدُ لَوْ أَنَّ عَبْداً عَبَدَنِی حَتَّی یَنْقَطِعَ وَ یَصِیرَ کَالشَّنِّ الْبَالِی ثُمَّ أَتَانِی جَاحِداً لِوَلَایَتِهِمْ مَا أَسْکَنْتُهُ جَنَّتِی وَ لَا أَظْلَلْتُهُ تَحْتَ عَرْشِی یَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَاهُمْ قُلْتُ نَعَمْ یَا رَبِّ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِأَنْوَارِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسَطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ قُلْتُ یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِّ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ بحارالانوار، ۳۶، ص۲۴۵/ نورالثقلین</ref> . | ||
خط ۹۲۲: | خط ۹۲۲: | ||
پیامبر (صلیالله علیه و آله)- از امام علی (علیهالسلام) روایت است: | پیامبر (صلیالله علیه و آله)- از امام علی (علیهالسلام) روایت است: | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «همانا خدا اسلام را آفرید، پس برای او میدانی ساخت و نوری قرار داد و حصاری نهاد و یاوری نیز برایش مقرّر کرد. امّا میدان اسلام قرآن است و امّا نورش حکمت و حصارش نیکی و یاورانش من و اهلبیت و شیعیانم میباشیم، پس اهل بیتم و شیعیان و یارانشان را دوست دارید، زیرا چون مرا به آسمان دنیا عروج دادند و جبرئیل نَسَب و وصف مرا برای اهل آسمان بیان کرد، خدا دوستی من و دوستی خاندان و شیعیانم را در دل ملائکه سپرد و آن دوستی تا روز قیامت نزد | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «همانا خدا اسلام را آفرید، پس برای او میدانی ساخت و نوری قرار داد و حصاری نهاد و یاوری نیز برایش مقرّر کرد. امّا میدان اسلام قرآن است و امّا نورش حکمت و حصارش نیکی و یاورانش من و اهلبیت و شیعیانم میباشیم، پس اهل بیتم و شیعیان و یارانشان را دوست دارید، زیرا چون مرا به آسمان دنیا عروج دادند و جبرئیل نَسَب و وصف مرا برای اهل آسمان بیان کرد، خدا دوستی من و دوستی خاندان و شیعیانم را در دل ملائکه سپرد و آن دوستی تا روز قیامت نزد آنها سپرده است، سپس جبرئیل مرا بهسوی اهل زمین فرود آورد و نسب و وصفم را برای اهل زمین بیان کرد و خدای عزّوجلَّ دوستی من و دوستی اهل بیتم و شیعیانشان را در دلهای مؤمنین امّت سپرد، پس مؤمنین امّتم تا روز قیامت سپردهی مرا نسبت به اهل بیتم حفظ کنند. همانا اگر مردی از امّتم در تمام دوران عمرش عبادت خدای عزّوجلَّ کند ولی با حالت بغض و دشمنی اهلبیت و شیعیانم خدا را ملاقات کند خدا دلش را جز با نفاق نگشاید [یعنی چون باطن و حقیقتش را خدا آشکار کند، مردم او را منافق یعنی بیایمان و دو رو بینند]» <ref>قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (قَالَ رسولالله (إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْإِسْلَامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرْصَةً وَ جَعَلَ لَهُ نُوراً وَ جَعَلَ لَهُ حِصْناً وَ جَعَلَ لَهُ نَاصِراً فَأَمَّا عَرْصَتُهُ فَالْقُرْآنُ وَ أَمَّا نُورُهُ فَالْحِکْمَةُ وَ أَمَّا حِصْنُهُ فَالْمَعْرُوفُ وَ أَمَّا أَنْصَارُهُ فَأَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِی وَ شِیعَتُنَا فَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی وَ شِیعَتَهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ فَإِنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَنَسَبَنِی جَبْرَئِیلُ (لِأَهْلِ السَّمَاءِ اسْتَوْدَعَ اللَّهُ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ الْمَلَائِکَةِ فَهُوَ عِنْدَهُمْ وَدِیعَةٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ هَبَطَ | ||
بِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَنَسَبَنِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ مُؤْمِنِی أُمَّتِی فَمُؤْمِنُو أُمَّتِی یَحْفَظُونَ وَدِیعَتِی فِی أَهْلِ بَیْتِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَلَا فَلَوْ أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی عبدالله عَزَّ وَ جَلَّ عُمُرَهُ أَیَّامَ الدُّنْیَا ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُبْغِضاً لِأَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِی مَا فَرَّجَ اللَّهُ صَدْرَهُ إِلَّا عَنِ النِّفَاق: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ الکافی، ج۲، ص۴۶/ نورالثقلین</ref> . | بِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَنَسَبَنِی إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ فَاسْتَوْدَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حُبِّی وَ حُبَّ أَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِهِمْ فِی قُلُوبِ مُؤْمِنِی أُمَّتِی فَمُؤْمِنُو أُمَّتِی یَحْفَظُونَ وَدِیعَتِی فِی أَهْلِ بَیْتِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَلَا فَلَوْ أَنَّ الرَّجُلَ مِنْ أُمَّتِی عبدالله عَزَّ وَ جَلَّ عُمُرَهُ أَیَّامَ الدُّنْیَا ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُبْغِضاً لِأَهْلِ بَیْتِی وَ شِیعَتِی مَا فَرَّجَ اللَّهُ صَدْرَهُ إِلَّا عَنِ النِّفَاق: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۰؛ الکافی، ج۲، ص۴۶/ نورالثقلین</ref> . | ||
خط ۹۳۳: | خط ۹۳۳: | ||
گفتم: «ای جبرئیل! اینها کیستند»؟ | گفتم: «ای جبرئیل! اینها کیستند»؟ | ||
گفت: «آنها کسانیاند که خداوند روز قیامت بهواسطهی تو به | گفت: «آنها کسانیاند که خداوند روز قیامت بهواسطهی تو به آنها مباهات میکند». من نزدیک شدم و دربارهی آنچه بوده و تا قیامت خواهد بود برایشان صحبت کردم. | ||
وقتی برای بار دوّم به معراج رفتم، جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ | وقتی برای بار دوّم به معراج رفتم، جبرئیل به من گفت: «برادرت کجاست»؟ | ||
خط ۹۷۵: | خط ۹۷۵: | ||
عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان کسی که بیش از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مرا دوست بدارد ندیدم». | عرض کردم: «ای پروردگارم! من آفریدگانت را امتحان کردم و در میانشان کسی که بیش از علیّبنابیطالب (علیهالسلام) مرا دوست بدارد ندیدم». | ||
خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! علی (علیهالسلام) برای من نیز چنین است، علی (علیهالسلام) را بشارت بده که او پرچم هدایت و پیشوای دوستداران من است، او نوری است برای کسانی که مرا فرمان برند و کلمه [و حقیقتِ] ماندگاری است که آن را همراه همیشگیِ پرهیزگاران ساختم، هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است. بااینحال او را به بلا و مصیبتهایی اختصاص میدهم که کسی را به | خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! علی (علیهالسلام) برای من نیز چنین است، علی (علیهالسلام) را بشارت بده که او پرچم هدایت و پیشوای دوستداران من است، او نوری است برای کسانی که مرا فرمان برند و کلمه [و حقیقتِ] ماندگاری است که آن را همراه همیشگیِ پرهیزگاران ساختم، هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است. بااینحال او را به بلا و مصیبتهایی اختصاص میدهم که کسی را به آنها اختصاص ندادهام». | ||
[از روی تعجّب] عرض کردم: «ای پروردگار من! برادرم، همراهم، وزیر و وارثم را»؟! | [از روی تعجّب] عرض کردم: «ای پروردگار من! برادرم، همراهم، وزیر و وارثم را»؟! | ||
فرمود: «این حُکمی است حتمی که او دچار بلا و امتحان شود و دیگران نیز بهوسیلهٔ او [و پذیرفتن یا نپذیرفتنِ ولایتش] مورد امتحان قرار گیرند، بااینحال من به او چهار چیز را بخشیدهام که گرهی | فرمود: «این حُکمی است حتمی که او دچار بلا و امتحان شود و دیگران نیز بهوسیلهٔ او [و پذیرفتن یا نپذیرفتنِ ولایتش] مورد امتحان قرار گیرند، بااینحال من به او چهار چیز را بخشیدهام که گرهی آنها به دست اوست و او هرگز آنها را فاش نسازد»<ref>عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْجُعْفِیِّ قَالَ کُنْتُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ قَاعِداً وَ أَبُوجَعْفَرٍ (فِی نَاحِیَةً ... فَقَالَ ... فَلَمَّا انْتُهِیَ بِهِ إِلَی سدرةالمنتهی تَخَلَّفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ رسولالله (یَا جَبْرَئِیلُ أَفِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تَخْذُلُنِی فَقَالَ تَقَدَّمْ أَمَامَکَ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغْتَ مَبْلَغاً لَمْ یَبْلُغْهُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ قَبْلَکَ فَرَأَیْتُ رَبِّی وَ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ السُّبْحةُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا السُّبْحَةُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْمَأَ بِوَجْهِهِ إِلَی الْأَرْضِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ جَلَالٌ رَبِّی جَلَالٌ رَبِّی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قَالَ یَا مُحَمَّدُ (قُلْتُ لَبَّیْکَ یَا رَبِّ قَالَ فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لِی إِلَّا مَا عَلَّمْتَنِی قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ بَیْنَ ثَدْیَیَّ فَوَجَدْتُ بَرْدَهَا بَیْنَ کَتِفَیَّ قَالَ فَلَمْ یَسْأَلْنِی عَمَّا مَضَی وَ لَا عَمَّا بَقِیَ إِلَّا عَلِمْتُهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (فِیمَ اخْتَصَمَ الْمَلَأُ الْأَعْلَی قَالَ قُلْتُ یَا رَبِّ فِی الدَّرَجَاتِ وَ الْکَفَّارَاتِ وَ الْحَسَنَاتِ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ (إِنَّهُ قَدِ انْقَضَتْ نُبُوَّتُکَ وَ انْقَطَعَ أَکْلُکَ فَمَنْ وَصِیُّکَ فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ فِیهِمْ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَطْوَعَ لِی مِنْ عَلِیٍّ (فَقَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَقُلْتُ یَا رَبِّ إِنِّی قَدْ بَلَوْتُ خَلْقَکَ فَلَمْ أَرَ مِنْ خَلْقِکَ أَحَداً أَشَدَّ حُبّاً لِی مِنْ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (قَالَ وَ لِی یَا مُحَمَّدُ (فَبَشِّرْهُ بِأَنَّهُ رَایَةُ الْهُدَی وَ إِمَامُ أَوْلِیَائِی وَ نُورٌ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ الْکَلِمَةُ الْبَاقِیَةُ الَّتِی أَلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِینَ مَنْ أَحَبَّهُ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُ أَبْغَضَنِی مَعَ مَا أَنِّی أَخُصُّهُ بِمَا لَمْ أَخُصَّ بِهِ أَحَداً فَقُلْتُ یَا رَبِّ أَخِی وَ صَاحِبِی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی فَقَالَ إِنَّهُ أَمْرٌ قَدْ سَبَقَ أَنَّهُ مُبْتَلًی وَ مُبْتَلًی بِهِ مَعَ مَا أَنِّی قَدْ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ وَ نَحَلْتُهُ أَرْبَعَةُ أَشْیَاءَ عَقَدَهَا بِیَدِهِ وَ لَا یُفْصِحْ بِهَا عَقْدُهَا:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۳۲؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۷۲/ القمی، ج۲، ص۲۴۳</ref>. | ||
=== دادن لباس معراج به علی علیهالسلام === | === دادن لباس معراج به علی علیهالسلام === | ||
خط ۱٬۰۰۵: | خط ۱٬۰۰۵: | ||
در آسمان اوّل بر مَجد و کَرامت و شرف او افزود، | در آسمان اوّل بر مَجد و کَرامت و شرف او افزود، | ||
در آسمان دوّم فرائض و واجبات را به او آموخت و خداوند محملی از نور نازل کرد که در آن چهل نوع نور بود که به عرش خداوند خیره شده بودند و چشم ناظران را خیره میکرد، یکی از | در آسمان دوّم فرائض و واجبات را به او آموخت و خداوند محملی از نور نازل کرد که در آن چهل نوع نور بود که به عرش خداوند خیره شده بودند و چشم ناظران را خیره میکرد، یکی از آنها به رنگ زرد است و رنگ زرد در دنیا از آن ناشی شده و یکی به رنگ سرخ است و رنگ سرخ در دنیا از آن ناشی شده و دیگری به رنگ سفید است و رنگ سفید در دنیا از آن ناشی شده است و بقیّه به رنگ سایر رنگهایی است که خدا از نور خلق کرده است و رنگها در این محل، حلقهها و زنجیرهایی از جنس نقره بودند». | ||
سپس به آسمان عروج کرد و ملائکه به گوشهوکنار آسمان گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه است پروردگار ما، چقدر این نور به نور پروردگار ما شبیه است»! جبرئیل گفت: «اللهُ أکبر، اللهُ أکبر»، | سپس به آسمان عروج کرد و ملائکه به گوشهوکنار آسمان گریختند و به سجده افتادند و گفتند: «پاک و منزّه است پروردگار ما، چقدر این نور به نور پروردگار ما شبیه است»! جبرئیل گفت: «اللهُ أکبر، اللهُ أکبر»، | ||
خط ۱٬۰۲۵: | خط ۱٬۰۲۵: | ||
گفتم: «آیا او را میشناسید»؟ | گفتم: «آیا او را میشناسید»؟ | ||
گفتند: «چگونه او را نشناسیم که تا روز قیامت برای تو و او و شیعیان او از ما بیعت گرفتهاند و ما در هر شبانهروز پنج بار با شیعیان او مصافحه میکنیم»؟! و منظور | گفتند: «چگونه او را نشناسیم که تا روز قیامت برای تو و او و شیعیان او از ما بیعت گرفتهاند و ما در هر شبانهروز پنج بار با شیعیان او مصافحه میکنیم»؟! و منظور آنها در زمان هر نمازی است. | ||
پس پروردگارم چهل نوع نور از انواع نور را به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند، | پس پروردگارم چهل نوع نور از انواع نور را به من بخشید که به نورهای اوّلین [مَحْمِل] شبیه نبودند، | ||
خط ۱٬۰۴۱: | خط ۱٬۰۴۱: | ||
گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه ما هر سال بیتالمعمور را زیارت میکنیم؟! | گفتند: «چگونه او را نشناسیم، درحالیکه ما هر سال بیتالمعمور را زیارت میکنیم؟! | ||
در آنجا صفحه سفیدی است که بر آن نام محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و امامان (و شیعهٔ | در آنجا صفحه سفیدی است که بر آن نام محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و امامان (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است و ما هر شب و روز پنج بار برای آنها دعا میکنیم تا برکت و مجد و کرامت بیشتری یابند منظور آنها در زمان نمازهای پنجگانه است و با دست خود سر آنها را مسح میکنیم». | ||
سپس خداوند چهل نوع نور دیگر به من بخشید که به نورهای پیشین شبیه نبودند و آنگاه به آسمان چهارم عروج کردم، ملائکه در آنجا هیچ نگفتند و من صدای مبهمی شنیدم، گویی از درون سینه زمزمه میشد، ملائکه جمع شدند و درهای آسمان باز شد و پیکرههایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند، جبرئیل گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَیالصَّلاةِ، حَیَّعَلَی الفَلاحِ، حَیَّ عَلَی الفَلاحِ». | سپس خداوند چهل نوع نور دیگر به من بخشید که به نورهای پیشین شبیه نبودند و آنگاه به آسمان چهارم عروج کردم، ملائکه در آنجا هیچ نگفتند و من صدای مبهمی شنیدم، گویی از درون سینه زمزمه میشد، ملائکه جمع شدند و درهای آسمان باز شد و پیکرههایی شبیه اسبهای نیکو نزد من حاضر شدند، جبرئیل گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاةِ، حَیَّ عَلَیالصَّلاةِ، حَیَّعَلَی الفَلاحِ، حَیَّ عَلَی الفَلاحِ». | ||
خط ۱٬۰۵۱: | خط ۱٬۰۵۱: | ||
گفتم: «مگر شما او را میشناسید»؟! | گفتم: «مگر شما او را میشناسید»؟! | ||
گفتند: «او و شیعهٔ او را [میشناسیم]، | گفتند: «او و شیعهٔ او را [میشناسیم]، آنها در اطراف عرش الهی نورهایی هستند و در بیتالمعمور صفحه سفیدی از نور وجود دارد که در آن مکتوبی از نور وجود دارد، در آن اسم محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و علی (علیهالسلام) و حسن و حسین (علیهاالسلام) و ائمّه (و شیعهٔ آنها تا روز قیامت نوشته شده است، نه کسی به آنها افزوده میشود و نه کسی از آن کم میشود و این عهد و میثاق ماست و هر روز جمعه آن مکتوب بر ما خوانده میشود». | ||
سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! سرت را بالا بگیر». چنین کردم، دیدم طبقات آسمان شکافته شده و پردههای حجاب به کنار رفته است، سپس به من گفت: «سرت را پایین بینداز! چه میبینی»؟ سرم را پایین انداختم، خانهای همانند کعبه دیدم و حرمی شبیه به حرم خانهی کعبه، اگر چیزی از دست میافتاد حتماً بر روی همان خانه میافتاد. گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! این حرم و تو مُحرِم هستی، هر مثلی تمثالی دارد»<ref>عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عبدالله (قَالَ قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیمَا ذَا فَقَالَ فِی أَذَانِهِمْ وَ رُکُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ فَقَالَ کَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَی فِی النَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ الصَّیْرَفِی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِکَ ذِکْراً فَقَالَ أَبُو عبدالله (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِیِّهِ (إِلَی سَمَاوَاتِهِ السَّبْعِ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَبَارَکَ عَلَیْهِ وَ الثَّانِیَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَحْمِلًا مِنْ نُورٍ فِیهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ کَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اللَّهِ تَغْشَی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْیَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ الْبَاقِی عَلَی سَائِرِ عَدَدِ الْخَلْقِ مِنَ النُّورِ وَ الْأَلْوَانِ فِی ذَلِکَ الْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلَاسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَی النَّبِیِّ (أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ یَا مُحَمَّدُ کَیْفَ أَخُوکَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ قَالَ النَّبِیُّ (أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ مِنَّا وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّی عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا یُشْبِهُ النُّورَ الْأَوَّلَ وَ زَادَنِی حَلَقاً وَ سَلَاسِلَ وَ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ نَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا مَعَکَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ (قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ النَّبِیُّ (فَخَرَجُوا إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاکَ السَّلَامَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ خَرَّت سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا هَذَا النُّورُ الَّذِی یُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَیْرُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْوَصِیِّینَ قَالَ النَّبِیُّ (ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ سَأَلُونِی عَنْ أَخِی قُلْتُ هُوَ فِی الْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُّ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ کُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَیْهِ رَقٌّ أَبْیَضُ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اسْمُ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِکُ عَلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی وَقْتِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ یَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ تِلْکَ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ الْمَلَائِکَةُ شَیْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِیّاً کَأَنَّهُ فِی الصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ هِیَ لِشِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ کَیْفَ تَرَکْتَ أَخَاکَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِیعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اللَّهِ وَ إِنَّ فِی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِیهِ کِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَزِیدُ فِیهِمْ رَجُلٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِیثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَیُقْرَأُ عَلَیْنَا کُلَ یَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَ قِیلَ لِی ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَطْبَاقُ السَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ الْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِی طَأْطِئْ رَأْسَکَ انْظُرْ مَا تَرَی فَطَأْطَأْتُ رَأْسِی فَنَظَرْتُ إِلَی بَیْتٍ مِثْلِ بَیْتِکُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا الْبَیْتِ لَوْ أَلْقَیْتُ شَیْئاً مِنْ یَدِی لَمْ یَقَعْ إِلَّا عَلَیْهِ فَقِیلَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا الْحَرَمُ وَ أَنْتَ الْحَرَامُ وَ لِکُلِّ مِثْلٍ مِثَال: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۶؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «أحرم» بدل «احمر»</ref> . | سپس به من گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! سرت را بالا بگیر». چنین کردم، دیدم طبقات آسمان شکافته شده و پردههای حجاب به کنار رفته است، سپس به من گفت: «سرت را پایین بینداز! چه میبینی»؟ سرم را پایین انداختم، خانهای همانند کعبه دیدم و حرمی شبیه به حرم خانهی کعبه، اگر چیزی از دست میافتاد حتماً بر روی همان خانه میافتاد. گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! این حرم و تو مُحرِم هستی، هر مثلی تمثالی دارد»<ref>عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عبدالله (قَالَ قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِیمَا ذَا فَقَالَ فِی أَذَانِهِمْ وَ رُکُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ کَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ فَقَالَ کَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ یُرَی فِی النَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ الصَّیْرَفِی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِکَ ذِکْراً فَقَالَ أَبُو عبدالله (إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِیِّهِ (إِلَی سَمَاوَاتِهِ السَّبْعِ أَمَّا أُولَاهُنَّ فَبَارَکَ عَلَیْهِ وَ الثَّانِیَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ مَحْمِلًا مِنْ نُورٍ فِیهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ کَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اللَّهِ تَغْشَی أَبْصَارَ النَّاظِرِینَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ اصْفَرَّتِ الصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ احْمَرَّتِ الْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْیَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِکَ ابْیَضَّ الْبَیَاضُ وَ الْبَاقِی عَلَی سَائِرِ عَدَدِ الْخَلْقِ مِنَ النُّورِ وَ الْأَلْوَانِ فِی ذَلِکَ الْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلَاسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَی النَّبِیِّ (أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ یَا مُحَمَّدُ کَیْفَ أَخُوکَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ قَالَ النَّبِیُّ (أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ مِنَّا وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّی عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا یُشْبِهُ النُّورَ الْأَوَّلَ وَ زَادَنِی حَلَقاً وَ سَلَاسِلَ وَ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ نَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی أَطْرَافِ السَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا النُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا مَعَکَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ (قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ النَّبِیُّ (فَخَرَجُوا إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَسَلَّمُوا عَلَیَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاکَ السَّلَامَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِیثَاقُکَ وَ مِیثَاقُهُ وَ مِیثَاقُ شِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ عَلَیْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِیعَتِهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی کُلِّ وَقْتِ صَلَاةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ خَرَّت سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ مَا هَذَا النُّورُ الَّذِی یُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسولالله فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَیْرُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیٌّ خَیْرُ الْوَصِیِّینَ قَالَ النَّبِیُّ (ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَیَّ وَ سَأَلُونِی عَنْ أَخِی قُلْتُ هُوَ فِی الْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُّ الْبَیْتَ الْمَعْمُورَ کُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَیْهِ رَقٌّ أَبْیَضُ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اسْمُ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ (وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِکُ عَلَیْهِمْ کُلَّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ خَمْساً یَعْنُونَ فِی وَقْتِ کُلِّ صَلَاةٍ وَ یَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِی رَبِّی أَرْبَعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ النُّورِ لَا تُشْبِهُ تِلْکَ الْأَنْوَارَ الْأُولَی ثُمَّ عَرَجَ بِی حَتَّی انْتَهَیْتُ إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ الْمَلَائِکَةُ شَیْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِیّاً کَأَنَّهُ فِی الصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَیَّ شِبْهَ الْمَعَانِیقِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَی الْفَلَاحِ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ (قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ هِیَ لِشِیعَتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ اجْتَمَعَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ قَالَتْ کَیْفَ تَرَکْتَ أَخَاکَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِیعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اللَّهِ وَ إِنَّ فِی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِیهِ کِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا یَزِیدُ فِیهِمْ رَجُلٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِیثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَیُقْرَأُ عَلَیْنَا کُلَ یَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَ قِیلَ لِی ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَطْبَاقُ السَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ الْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِی طَأْطِئْ رَأْسَکَ انْظُرْ مَا تَرَی فَطَأْطَأْتُ رَأْسِی فَنَظَرْتُ إِلَی بَیْتٍ مِثْلِ بَیْتِکُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا الْبَیْتِ لَوْ أَلْقَیْتُ شَیْئاً مِنْ یَدِی لَمْ یَقَعْ إِلَّا عَلَیْهِ فَقِیلَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا الْحَرَمُ وَ أَنْتَ الْحَرَامُ وَ لِکُلِّ مِثْلٍ مِثَال: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۶؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۵/ نورالثقلین/ البرهان؛ «أحرم» بدل «احمر»</ref> . | ||
خط ۱٬۰۷۴: | خط ۱٬۰۷۴: | ||
عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | عرضه داشتم: «پروردگارا! جانشینانم چه کسانی هستند»؟ | ||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نوردیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر | ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) اسامی ایشان بر عمود عرش نوشته شده، پس درحالیکه مقابل پروردگار جلجلاله ایستاده بودم به عمود عرش نگریستم، دوازده نوردیدم در هر نوری خطی سبز بود که بر آن اسم یکی از اوصیاء و جانشینانم به چشم میخورد، اوّل ایشان علیّبنابیطالب (علیهالسلام) و آخر آنها نام مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) امّتم بود». عرضه داشتم: «پروردگارا! اینان جانشینان بعد از من هستند»؟ | ||
ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردماناند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ندا رسید: «ای محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) ایشان والیان و محبوبان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر مردماناند و ایشان جانشینان تو و بهترین مخلوقات من بعد از تو هستند، به عزّت و بزرگی خود قسم! که البتّه بهوسیلهٔ ایشان دین خود را آشکار کرده و آیین خویش را برپا نموده و با آخرین ایشان زمین را از دشمنانم پاک خواهم کرد و او را بر مشارق و مغارب کرده زمین مسلّط نموده، بادها | ||
خط ۱٬۰۸۰: | خط ۱٬۰۸۰: | ||
=== ایمان صادق پیامبر به فضایل علی علیهالسلام و عدم تردید در آن === | === ایمان صادق پیامبر به فضایل علی علیهالسلام و عدم تردید در آن === | ||
ابنمسکان از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: چون رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) را شبانه به معراج بردند و خداوند بلند مرتبگی و بزرگی علی (علیهالسلام) نزد خویش را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) ابلاغ فرمود و [پس از آن] پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به بیتالمعمور بازگردانده شد و خداوند، پیامبران (را برای او گرد آورد و | ابنمسکان از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: چون رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) را شبانه به معراج بردند و خداوند بلند مرتبگی و بزرگی علی (علیهالسلام) نزد خویش را به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) ابلاغ فرمود و [پس از آن] پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به بیتالمعمور بازگردانده شد و خداوند، پیامبران (را برای او گرد آورد و آنها پشتسر پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نماز گزاردند، عظمت و بزرگیِ آنچه خدا در مورد علی (علیهالسلام) به پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) ابلاغ نموده بود به ذهن رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) خطور کرد، دراینهنگام خداوند این آیه را نازل فرمود: و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدی داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس. (یونس/۹۴) یعنی از پیامبران گذشته بپرس چرا که فضیلتهاییکه پیرامون علی (علیهالسلام) در قرآن بر تو نازل کردیم بر آن پیامبران نیز در کتب آسمانیشان نازل نمودهایم؛ به یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان مباش! [مسلماً او تردیدی نداشت! این درسی برای مردم بود!] و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردند، که از زیانکاران خواهی بود! (یونس/۹۵۹۴) امام صادق (علیهالسلام) [در ادامه] فرمود: «به خدا سوگند! پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) هرگز شکّ و تردید به دل خود راه نداد و [چون تردید نداشت از پیامبران (نیز] نپرسید»<ref>عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِیعَبْدِ اللَّهِ (قَالَ لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اللَّهُ (إِلَی السَّمَاءِ وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ فِی عَلِیٍّ (مَا أَوْحَی مِنْ شَرَفِهِ وَ مِنْ عِظَمِهِ عِنْدَ اللَّهِ وَرَدَ إِلَی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ جَمَعَ لَهُ النَّبِیِّینَ وَ صَلَّوْا خَلْفَهُ عَرَضَ فِی نَفْسِ رَسُولِ اللَّهِ (مِنْ عِظَمِ مَا أُوحِیَ إِلَیْهِ فِی عَلِیٍّ (فَأَنْزَلَ اللَّهُ فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ یَعْنِی الْأَنْبِیَاءَ فَقَدْ أَنْزَلْنَا عَلَیْهِمْ فِی کُتُبِهِمْ مِنْ فَضْلِهِ مَا أَنْزَلْنَا فِی کِتَابِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ* وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخاسِرِینَ فَقَالَ الصَّادِقُ (فَوَ اللَّهِ مَا شَکَّ وَ مَا سَأَلَ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۲۸ و نورالثقلین</ref> . | ||
=== ابلاغ سلام خداوند و جبرئیل به حضرت خدیجه سلاماللهعلیها در شب معراج === | === ابلاغ سلام خداوند و جبرئیل به حضرت خدیجه سلاماللهعلیها در شب معراج === | ||
خط ۱٬۱۰۲: | خط ۱٬۱۰۲: | ||
حضرت علی (علیهالسلام) به او فرمود: «بنشین! انشاءاللَّه برایت توضیح میدهم. | حضرت علی (علیهالسلام) به او فرمود: «بنشین! انشاءاللَّه برایت توضیح میدهم. | ||
خداوند در قرآن میفرماید: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا از جمله آیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد در شب معراج این بود که جبرئیل آمد و او را از مکّه در ظرف یک ساعت از شب به بیتالمقدس رساند بعد براق را برایش آورد، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان برد تا بیتالمعمور، جبرئیل وضو گرفت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نیز مانند او وضو گرفت، جبرئیل اذان گفت و اقامه گفت دوتا دوتا به حضرت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد جلو بایست و نماز بخوان با صدای بلند؛ زیرا پشت تو گروهی از ملائکه هستند که تعداد | خداوند در قرآن میفرماید: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمسْجِدِ الحَرامِ إِلَی المَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا از جمله آیاتی که خداوند به پیامبرش نشان داد در شب معراج این بود که جبرئیل آمد و او را از مکّه در ظرف یک ساعت از شب به بیتالمقدس رساند بعد براق را برایش آورد، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) را به آسمان برد تا بیتالمعمور، جبرئیل وضو گرفت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) نیز مانند او وضو گرفت، جبرئیل اذان گفت و اقامه گفت دوتا دوتا به حضرت پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد جلو بایست و نماز بخوان با صدای بلند؛ زیرا پشت تو گروهی از ملائکه هستند که تعداد آنها را جز خدا نمیداند در صف اوّل پدرت آدم و نوح و هود و ابراهیم و موسی (علیهم السلام) و هر پیامبری که خدا فرستاده از ابتدای آفرینش آسمانها و زمین تا موقع بعثت تو هستند. | ||
پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) بدون ترس و اهمیّت پیش رفت دو رکعت نماز خواند. | پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) بدون ترس و اهمیّت پیش رفت دو رکعت نماز خواند. | ||
خط ۱٬۱۰۸: | خط ۱٬۱۰۸: | ||
پس از تمامشدن نماز خدا به او وحی کرد: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس. (زخرف/۴۵)». | پس از تمامشدن نماز خدا به او وحی کرد: از رسولانی که پیش از تو فرستادیم بپرس. (زخرف/۴۵)». | ||
پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) روی به | پیامبر اکرم (صلّیالله علیه واله وسلّم) روی به آنها نموده فرمود: «گواهی به چه چیز میدهید»؟ | ||
گفتند: «گواهی به اینکه خدایی نیست جز پروردگار یکتا که شریکی ندارد و تو پیامبر اویی و علی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و وصیّ توست و هر پیامبری که از دنیا رفت جانشینی از خانوادهی خود گذاشت غیر از این. [اشاره به عیسیبنمریم (علیهالسلام) کرد؛ چون او از طرف پدر خویشاوندی نداشت وصیّ او شمعونصفا پسر حمونبنعمامه بود] و گواهی میدهم که تو رسول خدا و سیّد انبیاء (هستی و علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) سرور اوصیاء است از ما نسبت به گواهی دربارهی شما پیمان گرفته شده است». آن مرد گفت: «دلم را زنده کردی و عقدهی دلم را گشودی، یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)»! | گفتند: «گواهی به اینکه خدایی نیست جز پروردگار یکتا که شریکی ندارد و تو پیامبر اویی و علی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و وصیّ توست و هر پیامبری که از دنیا رفت جانشینی از خانوادهی خود گذاشت غیر از این. [اشاره به عیسیبنمریم (علیهالسلام) کرد؛ چون او از طرف پدر خویشاوندی نداشت وصیّ او شمعونصفا پسر حمونبنعمامه بود] و گواهی میدهم که تو رسول خدا و سیّد انبیاء (هستی و علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) سرور اوصیاء است از ما نسبت به گواهی دربارهی شما پیمان گرفته شده است». آن مرد گفت: «دلم را زنده کردی و عقدهی دلم را گشودی، یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)»! | ||
خط ۱٬۱۵۴: | خط ۱٬۱۵۴: | ||
سپس وقتی بهسوی آسمان پنجم و ششم بالا میرفتم ندایی شنیدم که گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! پدر تو ابراهیم (علیهالسلام) پدری خوب و برادرت علی (علیهالسلام) برادری شایسته است. هنگامیکه به سراپردهها رسیدیم جبرئیل دستم را گرفت و داخل بهشت نمود، در آنجا درختی نورانی توجّه مرا جلبکرد درحالیکه دو فرشته آن را به زیورهایی میآراستند، پس گفتم: «ای جبرئیل! این درخت از آنِ چهکسی است»؟ گفت: «آن درخت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) است و اینها تا روز قیامت وظیفه دارند آن را زینت نمایند». | سپس وقتی بهسوی آسمان پنجم و ششم بالا میرفتم ندایی شنیدم که گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه و آله)! پدر تو ابراهیم (علیهالسلام) پدری خوب و برادرت علی (علیهالسلام) برادری شایسته است. هنگامیکه به سراپردهها رسیدیم جبرئیل دستم را گرفت و داخل بهشت نمود، در آنجا درختی نورانی توجّه مرا جلبکرد درحالیکه دو فرشته آن را به زیورهایی میآراستند، پس گفتم: «ای جبرئیل! این درخت از آنِ چهکسی است»؟ گفت: «آن درخت علیّبنابیطالب (علیهالسلام) است و اینها تا روز قیامت وظیفه دارند آن را زینت نمایند». | ||
وقتی کمی جلوتر رفتم با خرمایی مواجه شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یکی از | وقتی کمی جلوتر رفتم با خرمایی مواجه شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یکی از آنها را خوردم و در اثر آن نطفهای در پشت من به هم رسید، هنگامیکه به زمین برگشتم با خدیجه (سلاماللهعلیها) همبستر شدم و وی به فاطمه (سلاماللهعلیها) حامله گردید، پس فاطمه (سلاماللهعلیها) حوریّهای انسیّه است که هرگاه اشتیاق بهشت پیدا میکنم بوی او را استشمام مینمایم<ref>عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِّ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ أَ تُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لَازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی ادْنُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلَائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإِذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ (فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ (بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإِذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ فَقَالَ هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ (وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةً ثُمَ تَقَدَّمْتُ أَمَامِی فَإِذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإِذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۴۴؛ بحارالانوار، ج۴۳، ص۵/ نورالثقلین.</ref> . | ||
== شب معراج و نماز == | == شب معراج و نماز == | ||
=== پیامبر اسلام امام جماعت پیامبران و فرشتگان === | === پیامبر اسلام امام جماعت پیامبران و فرشتگان === | ||
خط ۱٬۱۶۵: | خط ۱٬۱۶۵: | ||
حضرت رسول (صلّیالله علیه واله وسلّم) از چه کسی سؤال میکند با اینکه بین او و عیسی (علیهالسلام) پانصد سال فاصله است»؟ | حضرت رسول (صلّیالله علیه واله وسلّم) از چه کسی سؤال میکند با اینکه بین او و عیسی (علیهالسلام) پانصد سال فاصله است»؟ | ||
امام باقر (علیهالسلام) آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا را خواند و بعد جریان اجتماع پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با انبیاء و مرسلین (را [در معراج] ذکر کرد که با | امام باقر (علیهالسلام) آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا را خواند و بعد جریان اجتماع پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با انبیاء و مرسلین (را [در معراج] ذکر کرد که با آنها نماز میخواند<ref>نَافِعِبْنِالْأَزْرَقِ أَنَّهُ سَأَلَ الْبَاقِرَ (عَنْ مَسَائِلَ مِنْهَا قَوْلُهُ تَعَالَی وَ سْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ مَنِ الَّذِی یَسْأَلُهُ مُحَمَّدٌ (وَ کَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِیسَی (خَمْسُمِائَةِ سَنَةٍ قَالَ فَقَرَأَ أَبُوجَعْفَرٍ (سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا ثُمَّ ذَکَرَ اجْتِمَاعَهُ بِالْمُرْسَلِینَ وَ الصَّلَاةَ بِهِمْ:تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۰؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص۱۵۸/ المناقب، ج۴، ص۲۰۱ .</ref> . | ||
=== تخفیف گرفتن در رکعات نماز در معراج === | === تخفیف گرفتن در رکعات نماز در معراج === | ||
خط ۱٬۲۵۹: | خط ۱٬۲۵۹: | ||
خداوند به او فرمود: «ای محمّد(صلّیالله علیه واله وسلّم)! بخوان و همان کار را که در رکعت اوّل انجام دادی دوباره تکرار کن. پیامبر چنان کرد و وقتی به سجده رفت و سر برداشت، دوباره جلال و عظمت پروردگار را به یاد آورد و با میل خود بیآنکه خدا به او امر کند به سجده رفت و تسبیح را خواند. | خداوند به او فرمود: «ای محمّد(صلّیالله علیه واله وسلّم)! بخوان و همان کار را که در رکعت اوّل انجام دادی دوباره تکرار کن. پیامبر چنان کرد و وقتی به سجده رفت و سر برداشت، دوباره جلال و عظمت پروردگار را به یاد آورد و با میل خود بیآنکه خدا به او امر کند به سجده رفت و تسبیح را خواند. | ||
خداوند به او فرمود: «سرت را بلند کن، خداوند به تو آرامش و استقرار داده است و گواهی بده که هیچ معبودی جز الله نیست و محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر و فرستادهی خداست و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکّی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده میکند<ref>(حج/۷)</ref> خداوندا! بر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و آل او درود فرست و بر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و آل محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) رحم کن، همچنان که بر ابراهیم (علیهالسلام) و آل او درود فرستادی و بر | خداوند به او فرمود: «سرت را بلند کن، خداوند به تو آرامش و استقرار داده است و گواهی بده که هیچ معبودی جز الله نیست و محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر و فرستادهی خداست و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکّی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده میکند<ref>(حج/۷)</ref> خداوندا! بر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و آل او درود فرست و بر محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) و آل محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) رحم کن، همچنان که بر ابراهیم (علیهالسلام) و آل او درود فرستادی و بر آنها رحم کردی و برکت دادی. تو ستوده صفت و صاحب مجد و عظمت هستی. خدایا! شفاعت محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) در حقّ امّتش را بپذیر و درجه و مقام او را بالاببر». | ||
حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) چنین گفت. | حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) چنین گفت. | ||
خط ۱٬۲۷۶: | خط ۱٬۲۷۶: | ||
عمربناذینه در حدیثی طولانی از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: خداوند به من وحی کرد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! به صاد نزدیک شو و اعضای سجدهی خود را بشوی و مطهّر گردان و برای پروردگارت نماز بگزار. پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به صاد نزدیک شد، صاد نام آبی است که از طرف راست عرش جاری است، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) صورت خود را بشوی؛ چرا که تو به عظمت من مینگری، سپس ساعدهای راست و چپ را تا آرنج بشوی؛ زیرا تو با دستان خود کلام مرا دریافت میکنی. سپس با آن آبی که بر دست تو مانده سر و روی پاهایت را تا محلّ برآمدگی مسح کن که من آن را برایت مبارک میگردانم و من راه تو را چنان هموار و مهیّا میکنم که تا به حال جز تو هیچکس در آن راه قدم نگذاشته است و این علّت اذان و وضوست. | عمربناذینه در حدیثی طولانی از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: خداوند به من وحی کرد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! به صاد نزدیک شو و اعضای سجدهی خود را بشوی و مطهّر گردان و برای پروردگارت نماز بگزار. پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به صاد نزدیک شد، صاد نام آبی است که از طرف راست عرش جاری است، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) صورت خود را بشوی؛ چرا که تو به عظمت من مینگری، سپس ساعدهای راست و چپ را تا آرنج بشوی؛ زیرا تو با دستان خود کلام مرا دریافت میکنی. سپس با آن آبی که بر دست تو مانده سر و روی پاهایت را تا محلّ برآمدگی مسح کن که من آن را برایت مبارک میگردانم و من راه تو را چنان هموار و مهیّا میکنم که تا به حال جز تو هیچکس در آن راه قدم نگذاشته است و این علّت اذان و وضوست. | ||
پس خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «ای محمّد(صلیالله علیه وآله وسلّم)! حجرالأسود را استقبال کن و به تعداد حجابهایم مرا تکبیر بگو». به همین دلیل، تعداد تکبیرها هفت عدد شد، چون تعداد حجابها هفت عدد است و هنگام پایانیافتن حجابها، افتتاح را آغاز کرد، به همین خاطر افتتاح سنّت شد و آن حجابها با هم مساوی و بر هم مطابقاند و میان | پس خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «ای محمّد(صلیالله علیه وآله وسلّم)! حجرالأسود را استقبال کن و به تعداد حجابهایم مرا تکبیر بگو». به همین دلیل، تعداد تکبیرها هفت عدد شد، چون تعداد حجابها هفت عدد است و هنگام پایانیافتن حجابها، افتتاح را آغاز کرد، به همین خاطر افتتاح سنّت شد و آن حجابها با هم مساوی و بر هم مطابقاند و میان آنها دریاهایی از نور وجود دارد و این همان نوری است که خدا به محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) نازل کرد. فلذا سه بار افتتاح سنّت شد، بهخاطر افتتاح سه مرتبه حجابها، پس تکبیر هفت مرتبه و افتتاح سه مرتبه شد، وقتی تکبیر و افتتاح را به پایان رساند، خداوند به او وحی کرد که نام مرا یاد کن. به همین دلیل در ابتدای سوره [حمد]، عبارت بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ را قرار داد. پس به او وحی کرد: «حمد و ثنای مرا بگو»، گفت: «ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است<ref>(فاتحه/۲)</ref>». | ||
و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با خود گفت: «شکر و سپاس خدای را». به او وحی شد: «ذکر و یاد مرا بُریدی، پس نام مرا یاد کن». از همین روست که الرَّحمنِ الرَّحِیمِ را در حمد قرار داد. وقتی به وَ لاَ الضَّالِّینَ رسید، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «الحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ شُکراً». دوباره وحی شد که ذکر و نام مرا بُریده و منقطع کردی، پس دوباره مرا یاد کن. به همین خاطر در اوّل سوره بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ را قرار داد. | و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) با خود گفت: «شکر و سپاس خدای را». به او وحی شد: «ذکر و یاد مرا بُریدی، پس نام مرا یاد کن». از همین روست که الرَّحمنِ الرَّحِیمِ را در حمد قرار داد. وقتی به وَ لاَ الضَّالِّینَ رسید، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «الحَمْدُ لِلهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ شُکراً». دوباره وحی شد که ذکر و نام مرا بُریده و منقطع کردی، پس دوباره مرا یاد کن. به همین خاطر در اوّل سوره بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ را قرار داد. | ||
خط ۱٬۲۸۶: | خط ۱٬۲۸۶: | ||
سپس خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «حمد و ثنای الله را بخوان». او همان گونه که بار اوّل خوانده بود دوباره خواند و سپس خداوند به او وحی کرد: بخوان: ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم!<ref>(قدر/۱)</ref> که این نسبت تو و اهلبیت تو تا روز قیامت است» و همانند رکعت اوّل رکوع بهجای آورد، سپس یک سجده انجام داد و وقتی سر برداشت تجلّی عظمت باریتعالی را دید و به اراده خود و بیهیچ امر و دستوری به سجده افتاد و باریتعالی را تسبیح گفت. سپس خدا به او وحی کرد: «سرت را بلند کن و برخیز که پروردگارت به تو ثبات و آرامش داد». وقتی خواست برخیزد و بایستد خداوند به او فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بنشین» و او نشست. | سپس خداوند عزّوجلّ به او وحی کرد: «حمد و ثنای الله را بخوان». او همان گونه که بار اوّل خوانده بود دوباره خواند و سپس خداوند به او وحی کرد: بخوان: ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم!<ref>(قدر/۱)</ref> که این نسبت تو و اهلبیت تو تا روز قیامت است» و همانند رکعت اوّل رکوع بهجای آورد، سپس یک سجده انجام داد و وقتی سر برداشت تجلّی عظمت باریتعالی را دید و به اراده خود و بیهیچ امر و دستوری به سجده افتاد و باریتعالی را تسبیح گفت. سپس خدا به او وحی کرد: «سرت را بلند کن و برخیز که پروردگارت به تو ثبات و آرامش داد». وقتی خواست برخیزد و بایستد خداوند به او فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بنشین» و او نشست. | ||
خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! حال که به تو نعمت دادهام، پس نام مرا تسبیح گوی. پس به او الهام شد که بگوید: بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ و لا إلهَ إلا الله و الأسماءُ الحُسنَی کُلُّها لِلهِ، سپس خدا به او وحی کرد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بر خود و اهلبیت خودت درود بفرست». پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «صلیالله عَلَیَّ وَ عَلَی أهلِ بَیتِی» و خداوند دعای او را اجابت فرمود، سپس برگشت و صفهای ملائکه و پیامبران (و فرستادهها را دید، گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بر | خداوند فرمود: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! حال که به تو نعمت دادهام، پس نام مرا تسبیح گوی. پس به او الهام شد که بگوید: بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ و لا إلهَ إلا الله و الأسماءُ الحُسنَی کُلُّها لِلهِ، سپس خدا به او وحی کرد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بر خود و اهلبیت خودت درود بفرست». پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) گفت: «صلیالله عَلَیَّ وَ عَلَی أهلِ بَیتِی» و خداوند دعای او را اجابت فرمود، سپس برگشت و صفهای ملائکه و پیامبران (و فرستادهها را دید، گفته شد: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! بر آنها درود فرست»، گفت: «اَلسَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه». خداوند به او وحی کرد: «سلام و تحیّت و رحمت و برکت، تو و نسل و ذرّیّهی تو هستید». | ||
سپس به او وحی کرد: «به سمت چپ التفات مکن». اوّلین آیهای که بعد از قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ و إِنَّا أَنزَلْنَاهُ شنید آیه: اَصْحَابُ الْیَمِینِ<ref>(واقعه/۹۰)</ref> و أَصْحَابُ الشِّمَالِ<ref>(واقعه/۹۰)</ref> بود. فلذا سلام در مقابل قبله یکی است و تکبیر در سجدهها حمد و شکر است. و امّا این عبارت؛ سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَهُ، بهخاطر آن گفته شد که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فریاد و ناله حمد و تسبیح و تهلیل ملائکه را شنید و این جمله را گفت؛ سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَهُ. از همین روست که اگر در دو رکعت اوّل، حدثی پیش بیاید، شخص باید آن دو رکعت را اعاده کند و این اوّلین واجب در نماز زوال یعنی ظهر است<ref>علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن ابن اذينه عن ابي عبد الله ع قال قال :مَا تَرْوِي هَذِهِ اَلنَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِيمَا ذَا فَقَالَ فِي أَذَانِهِمْ وَ رُكُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَ أُبَيَّ بْنَ كَعْبٍ رَآهُ فِي اَلنَّوْمِ فَقَالَ كَذَبُوا فَإِنَّ دِينَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي اَلنَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِيرٌ اَلصَّيْرَفِيُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِكَ ذِكْراً فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِيِّهِ ص إِلَى سَمَاوَاتِهِ اَلسَّبْعِ أَمَّا أُولاَهُنَّ فَبَارَكَ عَلَيْهِ وَ اَلثَّانِيَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ مَحْمِلاً مِنْ نُورٍ فِيهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ كَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اَللَّهِ تَغْشَى أَبْصَارَ اَلنَّاظِرِينَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِصْفَرَّتِ اَلصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِحْمَرَّتِ اَلْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْيَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِبْيَضَّ اَلْبَيَاضُ وَ اَلْبَاقِي عَلَى سَائِرِ عَدَدِ اَلْخَلْقِ مِنَ اَلنُّورِ وَ اَلْأَلْوَانِ فِي ذَلِكَ اَلْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلاَسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى أَطْرَافِ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا اَلنُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ اِجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَى اَلنَّبِيِّ ص أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ يَا مُحَمَّدُ كَيْفَ أَخُوكَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِيثَاقُكَ وَ مِيثَاقُهُ مِنَّا وَ مِيثَاقُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ عَلَيْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِيعَتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي كُلِّ وَقْتِ صَلاَةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّي عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ يُشْبِهُ اَلنُّورَ اَلْأَوَّلَ وَ زَادَنِي حَلَقاً وَ سَلاَسِلَ وَ عَرَجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِيَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِيَةِ نَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى أَطْرَافِ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا اَلنُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذَا مَعَكَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ ص قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص فَخَرَجُوا إِلَيَّ شِبْهَ اَلْمَعَانِيقِ فَسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاكَ اَلسَّلاَمَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِيثَاقُكَ وَ مِيثَاقُهُ وَ مِيثَاقُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ عَلَيْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِيعَتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي كُلِّ وَقْتِ صَلاَةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ تُشْبِهُ اَلْأَنْوَارَ اَلْأُولَى ثُمَّ عَرَجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلرُّوحِ مَا هَذَا اَلنُّورُ اَلَّذِي يُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع أَشْهَدُ أَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَيْرُ اَلنَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌ خَيْرُ اَلْوَصِيِّينَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَيَّ وَ سَأَلُونِي عَنْ أَخِي قُلْتُ هُوَ فِي اَلْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُ اَلْبَيْتَ اَلْمَعْمُورَ كُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَيْهِ رَقٌّ أَبْيَضُ فِيهِ اِسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اِسْمُ عَلِيٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ ع وَ شِيعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِكُ عَلَيْهِمْ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي وَقْتِ كُلِّ صَلاَةٍ وَ يَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ تُشْبِهُ تِلْكَ اَلْأَنْوَارَ اَلْأُولَى ثُمَّ عَرَجَ بِي حَتَّى اِنْتَهَيْتُ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ اَلْمَلاَئِكَةُ شَيْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِيّاً كَأَنَّهُ فِي اَلصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَيَّ شِبْهَ اَلْمَعَانِيقِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع قَدْ قَامَتِ اَلصَّلاَةُ قَدْ قَامَتِ اَلصَّلاَةُ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ هِيَ لِشِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ ثُمَّ اِجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ كَيْفَ تَرَكْتَ أَخَاكَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِيعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اَللَّهِ وَ إِنَّ فِي اَلْبَيْتِ اَلْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِيهِ كِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِيهِ اِسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ وَ شِيعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ لاَ يَزِيدُ فِيهِمْ رَجُلٌ وَ لاَ يَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِيثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَيُقْرَأُ عَلَيْنَا كُلَ يَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَّ قِيلَ لِي اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَطْبَاقُ اَلسَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ اَلْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِي طَأْطِئْ رَأْسَكَ اُنْظُرْ مَا تَرَى فَطَأْطَأْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى بَيْتٍ مِثْلِ بَيْتِكُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا اَلْبَيْتِ لَوْ أَلْقَيْتُ شَيْئاً مِنْ يَدِي لَمْ يَقَعْ إِلاَّ عَلَيْهِ فَقِيلَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا اَلْحَرَمُ وَ أَنْتَ اَلْحَرَامُ وَ لِكُلِّ مِثْلٍ مِثَالٌ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيَّ يَا مُحَمَّدُ اُدْنُ مِنْ صَادٍ فَاغْسِلْ مَسَاجِدَكَ وَ طَهِّرْهَا وَ صَلِّ لِرَبِّكَ فَدَنَا رَسُولُ اَللَّهِ ص مِنْ صَادٍ وَ هُوَ مَاءٌ يَسِيلُ مِنْ سَاقِ اَلْعَرْشِ اَلْأَيْمَنِ فَتَلَقَّى رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْمَاءَ بِيَدِهِ اَلْيُمْنَى فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلْوُضُوءُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اِغْسِلْ وَجْهَكَ فَإِنَّكَ تَنْظُرُ إِلَى عَظَمَتِي ثُمَّ اِغْسِلْ ذِرَاعَيْكَ اَلْيُمْنَى وَ اَلْيُسْرَى فَإِنَّكَ تَلَقَّى بِيَدِكَ كَلاَمِي ثُمَّ اِمْسَحْ رَأْسَكَ بِفَضْلِ مَا بَقِيَ فِي يَدَيْكَ مِنَ اَلْمَاءِ وَ رِجْلَيْكَ إِلَى كَعْبَيْكَ فَإِنِّي أُبَارِكُ عَلَيْكَ وَ أُوطِئُكَ مَوْطِئاً لَمْ يَطَأْهُ أَحَدٌ غَيْرُكَ فَهَذَا عِلَّةُ اَلْأَذَانِ وَ اَلْوُضُوءِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ اِسْتَقْبِلِ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ وَ كَبِّرْنِي عَلَى عَدَدِ حُجُبِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلتَّكْبِيرُ سَبْعاً لِأَنَّ اَلْحُجُبَ سَبْعٌ فَافْتَتِحْ عِنْدَ اِنْقِطَاعِ اَلْحُجُبِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلاِفْتِتَاحُ سُنَّةً وَ اَلْحُجُبُ مُتَطَابِقَةٌ بَيْنَهُنَّ بِحَارُ اَلنُّورِ وَ ذَلِكَ اَلنُّورُ اَلَّذِي أَنْزَلَهُ اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلاِفْتِتَاحُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ لاِفْتِتَاحِ اَلْحُجُبِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَصَارَ اَلتَّكْبِيرُ سَبْعاً وَ اَلاِفْتِتَاحُ ثَلاَثاً فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ اَلتَّكْبِيرِ وَ اَلاِفْتِتَاحِ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ سَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ فِي أَوَّلِ اَلسُّورَةِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ اِحْمَدْنِي فَلَمَّا قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ قَالَ اَلنَّبِيُ فِي نَفْسِهِ شُكْراً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قَطَعْتَ حَمْدِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ فِي اَلْحَمْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ مَرَّتَيْنِ فَلَمَّا بَلَغَ وَ لاَ اَلضَّالِّينَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ شُكْراً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ قَطَعْتَ ذِكْرِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ فِي أَوَّلِ اَلسُّورَةِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ يَا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ `اَللَهُ اَلصَّمَدُ `لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ `وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ اَلْوَحْيَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْوَاحِدُ اَلْأَحَدُ اَلصَّمَدُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ `وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ اَلْوَحْيَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص كَذَلِكَ اَللَّهُ كَذَلِكَ اَللَّهُ رَبُّنَا فَلَمَّا قَالَ ذَلِكَ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِرْكَعْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَرَكَعَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْعَظِيمِ فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاَثاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ رَسُولُ اَللَّهِ ص فَقَامَ مُنْتَصِباً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اُسْجُدْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَخَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ ص سَاجِداً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْأَعْلَى فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاَثاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِسْتَوِ جَالِساً يَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنْ سُجُودِهِ وَ اِسْتَوَى جَالِساً نَظَرَ إِلَى عَظَمَتِهِ تَجَلَّتْ لَهُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لاَ لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثَلاَثاً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِنْتَصِبْ قَائِماً فَفَعَلَ فَلَمْ يَرَ مَا كَانَ رَأَى مِنَ اَلْعَظَمَةِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ اَلصَّلاَةُ رَكْعَةً وَ سَجْدَتَيْنِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ بِالْحَمْدِ لِلَّهِ فَقَرَأَهَا مِثْلَ مَا قَرَأَ أَوَّلاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ فَعَلَ فِي اَلرُّكُوعِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي اَلْمَرَّةِ اَلْأُولَى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةً وَاحِدَةً فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ تَجَلَّتْ لَهُ اَلْعَظَمَةُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لاَ لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ ثَبَّتَكَ رَبُّكَ فَلَمَّا ذَهَبَ لِيَقُومَ قِيلَ يَا مُحَمَّدُ اِجْلِسْ فَجَلَسَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ إِذَا مَا أَنْعَمْتُ عَلَيْكَ فَسَمِّ بِاسْمِي فَأُلْهِمَ أَنْ قَالَ بِسْمِ اَللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى كُلُّهَا لِلَّهِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ صَلِّ عَلَى نَفْسِكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ قَدْ فَعَلَ ثُمَّ اِلْتَفَتَ فَإِذَا بِصُفُوفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلْمُرْسَلِينَ وَ اَلنَّبِيِّينَ فَقِيلَ يَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّ اَلسَّلاَمَ وَ اَلتَّحِيَّةَ وَ اَلرَّحْمَةَ وَ اَلْبَرَكَاتِ أَنْتَ وَ ذُرِّيَّتُكَ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ لاَ يَلْتَفِتَ يَسَاراً وَ أَوَّلُ آيَةٍ سَمِعَهَا بَعْدَ قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ آيَةُ أَصْحَابِ اَلْيَمِينِ وَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ اَلسَّلاَمُ وَاحِدَةً تُجَاهَ اَلْقِبْلَةِ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ اَلتَّكْبِيرُ فِي اَلسُّجُودِ شُكْراً وَ قَوْلُهُ سَمِعَ اَللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ لِأَنَ اَلنَّبِيَّ ص سَمِعَ ضَجَّةَ اَلْمَلاَئِكَةِ بِالتَّسْبِيحِ وَ اَلتَّحْمِيدِ وَ اَلتَّهْلِيلِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ سَمِعَ اَللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ اَلرَّكْعَتَانِ اَلْأُولَيَانِ كُلَّمَا أَحْدَثَ فِيهِمَا حَدَثاً كَانَ عَلَى صَاحِبِهِمَا إِعَادَتُهُمَا فَهَذَا اَلْفَرْضُ اَلْأَوَّلُ فِي صَلاَةِ اَلزَّوَالِ يَعْنِي صَلاَةَ اَلظُّهْرِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۵۸؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref> | سپس به او وحی کرد: «به سمت چپ التفات مکن». اوّلین آیهای که بعد از قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ و إِنَّا أَنزَلْنَاهُ شنید آیه: اَصْحَابُ الْیَمِینِ<ref>(واقعه/۹۰)</ref> و أَصْحَابُ الشِّمَالِ<ref>(واقعه/۹۰)</ref> بود. فلذا سلام در مقابل قبله یکی است و تکبیر در سجدهها حمد و شکر است. و امّا این عبارت؛ سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَهُ، بهخاطر آن گفته شد که پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فریاد و ناله حمد و تسبیح و تهلیل ملائکه را شنید و این جمله را گفت؛ سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَهُ. از همین روست که اگر در دو رکعت اوّل، حدثی پیش بیاید، شخص باید آن دو رکعت را اعاده کند و این اوّلین واجب در نماز زوال یعنی ظهر است<ref>علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن ابن اذينه عن ابي عبد الله ع قال قال :مَا تَرْوِي هَذِهِ اَلنَّاصِبَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فِيمَا ذَا فَقَالَ فِي أَذَانِهِمْ وَ رُكُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ فَقُلْتُ إِنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَ أُبَيَّ بْنَ كَعْبٍ رَآهُ فِي اَلنَّوْمِ فَقَالَ كَذَبُوا فَإِنَّ دِينَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعَزُّ مِنْ أَنْ يُرَى فِي اَلنَّوْمِ قَالَ فَقَالَ لَهُ سَدِيرٌ اَلصَّيْرَفِيُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَأَحْدِثْ لَنَا مِنْ ذَلِكَ ذِكْراً فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا عَرَجَ بِنَبِيِّهِ ص إِلَى سَمَاوَاتِهِ اَلسَّبْعِ أَمَّا أُولاَهُنَّ فَبَارَكَ عَلَيْهِ وَ اَلثَّانِيَةَ عَلَّمَهُ فَرْضَهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ مَحْمِلاً مِنْ نُورٍ فِيهِ أَرْبَعُونَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ كَانَتْ مُحْدِقَةً بِعَرْشِ اَللَّهِ تَغْشَى أَبْصَارَ اَلنَّاظِرِينَ أَمَّا وَاحِدٌ مِنْهَا فَأَصْفَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِصْفَرَّتِ اَلصُّفْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَحْمَرُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِحْمَرَّتِ اَلْحُمْرَةُ وَ وَاحِدٌ مِنْهَا أَبْيَضُ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ اِبْيَضَّ اَلْبَيَاضُ وَ اَلْبَاقِي عَلَى سَائِرِ عَدَدِ اَلْخَلْقِ مِنَ اَلنُّورِ وَ اَلْأَلْوَانِ فِي ذَلِكَ اَلْمَحْمِلِ حَلَقٌ وَ سَلاَسِلُ مِنْ فِضَّةٍ ثُمَّ عَرَجَ بِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى أَطْرَافِ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مَا أَشْبَهَ هَذَا اَلنُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع اَللَّهُ أَكْبَرُ اَللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ فُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ اِجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ فَسَلَّمَتْ عَلَى اَلنَّبِيِّ ص أَفْوَاجاً وَ قَالَتْ يَا مُحَمَّدُ كَيْفَ أَخُوكَ إِذَا نَزَلْتَ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِيثَاقُكَ وَ مِيثَاقُهُ مِنَّا وَ مِيثَاقُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ عَلَيْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِيعَتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي كُلِّ وَقْتِ صَلاَةٍ وَ إِنَّا لَنُصَلِّي عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ يُشْبِهُ اَلنُّورَ اَلْأَوَّلَ وَ زَادَنِي حَلَقاً وَ سَلاَسِلَ وَ عَرَجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِيَةِ فَلَمَّا قَرِبْتُ مِنْ بَابِ اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِيَةِ نَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ إِلَى أَطْرَافِ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلرُّوحِ مَا أَشْبَهَ هَذَا اَلنُّورَ بِنُورِ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَذَا مَعَكَ قَالَ هَذَا مُحَمَّدٌ ص قَالُوا وَ قَدْ بُعِثَ قَالَ نَعَمْ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص فَخَرَجُوا إِلَيَّ شِبْهَ اَلْمَعَانِيقِ فَسَلَّمُوا عَلَيَّ وَ قَالُوا أَقْرِئْ أَخَاكَ اَلسَّلاَمَ قُلْتُ أَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ أُخِذَ مِيثَاقُكَ وَ مِيثَاقُهُ وَ مِيثَاقُ شِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ عَلَيْنَا وَ إِنَّا لَنَتَصَفَّحُ وُجُوهَ شِيعَتِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي كُلِّ وَقْتِ صَلاَةٍ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ تُشْبِهُ اَلْأَنْوَارَ اَلْأُولَى ثُمَّ عَرَجَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلثَّالِثَةِ فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ خَرَّتْ سُجَّداً وَ قَالَتْ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلرُّوحِ مَا هَذَا اَلنُّورُ اَلَّذِي يُشْبِهُ نُورَ رَبِّنَا فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع أَشْهَدُ أَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ مَرْحَباً بِالْأَوَّلِ وَ مَرْحَباً بِالْآخِرِ وَ مَرْحَباً بِالْحَاشِرِ وَ مَرْحَباً بِالنَّاشِرِ مُحَمَّدٌ خَيْرُ اَلنَّبِيِّينَ وَ عَلِيٌ خَيْرُ اَلْوَصِيِّينَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص ثُمَّ سَلَّمُوا عَلَيَّ وَ سَأَلُونِي عَنْ أَخِي قُلْتُ هُوَ فِي اَلْأَرْضِ أَ فَتَعْرِفُونَهُ قَالُوا وَ كَيْفَ لاَ نَعْرِفُهُ وَ قَدْ نَحُجُ اَلْبَيْتَ اَلْمَعْمُورَ كُلَّ سَنَةٍ وَ عَلَيْهِ رَقٌّ أَبْيَضُ فِيهِ اِسْمُ مُحَمَّدٍ وَ اِسْمُ عَلِيٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ ع وَ شِيعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ إِنَّا لَنُبَارِكُ عَلَيْهِمْ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ خَمْساً يَعْنُونَ فِي وَقْتِ كُلِّ صَلاَةٍ وَ يَمْسَحُونَ رُءُوسَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ قَالَ ثُمَّ زَادَنِي رَبِّي أَرْبَعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلنُّورِ لاَ تُشْبِهُ تِلْكَ اَلْأَنْوَارَ اَلْأُولَى ثُمَّ عَرَجَ بِي حَتَّى اِنْتَهَيْتُ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَةِ فَلَمْ تَقُلِ اَلْمَلاَئِكَةُ شَيْئاً وَ سَمِعْتُ دَوِيّاً كَأَنَّهُ فِي اَلصُّدُورِ فَاجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ فَفُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ خَرَجَتْ إِلَيَّ شِبْهَ اَلْمَعَانِيقِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلصَّلاَةِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ حَيَّ عَلَى اَلْفَلاَحِ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ صَوْتَانِ مَقْرُونَانِ مَعْرُوفَانِ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ ع قَدْ قَامَتِ اَلصَّلاَةُ قَدْ قَامَتِ اَلصَّلاَةُ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ هِيَ لِشِيعَتِهِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ ثُمَّ اِجْتَمَعَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ وَ قَالَتْ كَيْفَ تَرَكْتَ أَخَاكَ فَقُلْتُ لَهُمْ وَ تَعْرِفُونَهُ قَالُوا نَعْرِفُهُ وَ شِيعَتَهُ وَ هُمْ نُورٌ حَوْلَ عَرْشِ اَللَّهِ وَ إِنَّ فِي اَلْبَيْتِ اَلْمَعْمُورِ لَرَقّاً مِنْ نُورٍ فِيهِ كِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِيهِ اِسْمُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ وَ اَلْأَئِمَّةِ وَ شِيعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ لاَ يَزِيدُ فِيهِمْ رَجُلٌ وَ لاَ يَنْقُصُ مِنْهُمْ رَجُلٌ وَ إِنَّهُ لَمِيثَاقُنَا وَ إِنَّهُ لَيُقْرَأُ عَلَيْنَا كُلَ يَوْمِ جُمُعَةٍ ثُمَّ قِيلَ لِي اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَإِذَا أَطْبَاقُ اَلسَّمَاءِ قَدْ خُرِقَتْ وَ اَلْحُجُبُ قَدْ رُفِعَتْ ثُمَّ قَالَ لِي طَأْطِئْ رَأْسَكَ اُنْظُرْ مَا تَرَى فَطَأْطَأْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى بَيْتٍ مِثْلِ بَيْتِكُمْ هَذَا وَ حَرَمٍ مِثْلِ حَرَمِ هَذَا اَلْبَيْتِ لَوْ أَلْقَيْتُ شَيْئاً مِنْ يَدِي لَمْ يَقَعْ إِلاَّ عَلَيْهِ فَقِيلَ لِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا اَلْحَرَمُ وَ أَنْتَ اَلْحَرَامُ وَ لِكُلِّ مِثْلٍ مِثَالٌ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيَّ يَا مُحَمَّدُ اُدْنُ مِنْ صَادٍ فَاغْسِلْ مَسَاجِدَكَ وَ طَهِّرْهَا وَ صَلِّ لِرَبِّكَ فَدَنَا رَسُولُ اَللَّهِ ص مِنْ صَادٍ وَ هُوَ مَاءٌ يَسِيلُ مِنْ سَاقِ اَلْعَرْشِ اَلْأَيْمَنِ فَتَلَقَّى رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْمَاءَ بِيَدِهِ اَلْيُمْنَى فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلْوُضُوءُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اِغْسِلْ وَجْهَكَ فَإِنَّكَ تَنْظُرُ إِلَى عَظَمَتِي ثُمَّ اِغْسِلْ ذِرَاعَيْكَ اَلْيُمْنَى وَ اَلْيُسْرَى فَإِنَّكَ تَلَقَّى بِيَدِكَ كَلاَمِي ثُمَّ اِمْسَحْ رَأْسَكَ بِفَضْلِ مَا بَقِيَ فِي يَدَيْكَ مِنَ اَلْمَاءِ وَ رِجْلَيْكَ إِلَى كَعْبَيْكَ فَإِنِّي أُبَارِكُ عَلَيْكَ وَ أُوطِئُكَ مَوْطِئاً لَمْ يَطَأْهُ أَحَدٌ غَيْرُكَ فَهَذَا عِلَّةُ اَلْأَذَانِ وَ اَلْوُضُوءِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ اِسْتَقْبِلِ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ وَ كَبِّرْنِي عَلَى عَدَدِ حُجُبِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلتَّكْبِيرُ سَبْعاً لِأَنَّ اَلْحُجُبَ سَبْعٌ فَافْتَتِحْ عِنْدَ اِنْقِطَاعِ اَلْحُجُبِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلاِفْتِتَاحُ سُنَّةً وَ اَلْحُجُبُ مُتَطَابِقَةٌ بَيْنَهُنَّ بِحَارُ اَلنُّورِ وَ ذَلِكَ اَلنُّورُ اَلَّذِي أَنْزَلَهُ اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَ اَلاِفْتِتَاحُ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ لاِفْتِتَاحِ اَلْحُجُبِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَصَارَ اَلتَّكْبِيرُ سَبْعاً وَ اَلاِفْتِتَاحُ ثَلاَثاً فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ اَلتَّكْبِيرِ وَ اَلاِفْتِتَاحِ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ سَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ فِي أَوَّلِ اَلسُّورَةِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ اِحْمَدْنِي فَلَمَّا قَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ قَالَ اَلنَّبِيُ فِي نَفْسِهِ شُكْراً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قَطَعْتَ حَمْدِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ فِي اَلْحَمْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ مَرَّتَيْنِ فَلَمَّا بَلَغَ وَ لاَ اَلضَّالِّينَ قَالَ اَلنَّبِيُّ ص اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ شُكْراً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ قَطَعْتَ ذِكْرِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ فِي أَوَّلِ اَلسُّورَةِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ يَا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ `اَللَهُ اَلصَّمَدُ `لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ `وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ اَلْوَحْيَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص اَلْوَاحِدُ اَلْأَحَدُ اَلصَّمَدُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ `وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ اَلْوَحْيَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص كَذَلِكَ اَللَّهُ كَذَلِكَ اَللَّهُ رَبُّنَا فَلَمَّا قَالَ ذَلِكَ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِرْكَعْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَرَكَعَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْعَظِيمِ فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاَثاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ رَسُولُ اَللَّهِ ص فَقَامَ مُنْتَصِباً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اُسْجُدْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَخَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ ص سَاجِداً فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ اَلْأَعْلَى فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلاَثاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِسْتَوِ جَالِساً يَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنْ سُجُودِهِ وَ اِسْتَوَى جَالِساً نَظَرَ إِلَى عَظَمَتِهِ تَجَلَّتْ لَهُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لاَ لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثَلاَثاً فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِنْتَصِبْ قَائِماً فَفَعَلَ فَلَمْ يَرَ مَا كَانَ رَأَى مِنَ اَلْعَظَمَةِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ اَلصَّلاَةُ رَكْعَةً وَ سَجْدَتَيْنِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ بِالْحَمْدِ لِلَّهِ فَقَرَأَهَا مِثْلَ مَا قَرَأَ أَوَّلاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اِقْرَأْ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ فَعَلَ فِي اَلرُّكُوعِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي اَلْمَرَّةِ اَلْأُولَى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةً وَاحِدَةً فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ تَجَلَّتْ لَهُ اَلْعَظَمَةُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لاَ لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ اِرْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ ثَبَّتَكَ رَبُّكَ فَلَمَّا ذَهَبَ لِيَقُومَ قِيلَ يَا مُحَمَّدُ اِجْلِسْ فَجَلَسَ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ إِذَا مَا أَنْعَمْتُ عَلَيْكَ فَسَمِّ بِاسْمِي فَأُلْهِمَ أَنْ قَالَ بِسْمِ اَللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى كُلُّهَا لِلَّهِ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ صَلِّ عَلَى نَفْسِكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ قَدْ فَعَلَ ثُمَّ اِلْتَفَتَ فَإِذَا بِصُفُوفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ اَلْمُرْسَلِينَ وَ اَلنَّبِيِّينَ فَقِيلَ يَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّ اَلسَّلاَمَ وَ اَلتَّحِيَّةَ وَ اَلرَّحْمَةَ وَ اَلْبَرَكَاتِ أَنْتَ وَ ذُرِّيَّتُكَ ثُمَّ أَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ لاَ يَلْتَفِتَ يَسَاراً وَ أَوَّلُ آيَةٍ سَمِعَهَا بَعْدَ قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ آيَةُ أَصْحَابِ اَلْيَمِينِ وَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ اَلسَّلاَمُ وَاحِدَةً تُجَاهَ اَلْقِبْلَةِ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ اَلتَّكْبِيرُ فِي اَلسُّجُودِ شُكْراً وَ قَوْلُهُ سَمِعَ اَللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ لِأَنَ اَلنَّبِيَّ ص سَمِعَ ضَجَّةَ اَلْمَلاَئِكَةِ بِالتَّسْبِيحِ وَ اَلتَّحْمِيدِ وَ اَلتَّهْلِيلِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ سَمِعَ اَللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ اَلرَّكْعَتَانِ اَلْأُولَيَانِ كُلَّمَا أَحْدَثَ فِيهِمَا حَدَثاً كَانَ عَلَى صَاحِبِهِمَا إِعَادَتُهُمَا فَهَذَا اَلْفَرْضُ اَلْأَوَّلُ فِي صَلاَةِ اَلزَّوَالِ يَعْنِي صَلاَةَ اَلظُّهْرِ: تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۵۸؛ الکافی، ج۳، ص۴۸۶/ نورالثقلین/ البرهان</ref> | ||
خط ۱٬۳۴۸: | خط ۱٬۳۴۸: | ||
=== انکار ملاقات پیامبر با کاروان قریش در بیتالمقدس در شب معراج توسط کفار قریش === | === انکار ملاقات پیامبر با کاروان قریش در بیتالمقدس در شب معراج توسط کفار قریش === | ||
هشام بن حکم از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: وقتی پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به قریش فرمود: «دیشب به معراج رفته بودم»، به همدیگر گفتند: «بهترین فرصت برای غلبه بر او بهدست آمده است، از او دربارهی شهر اَیْله بپرسید». | هشام بن حکم از امام صادق (علیهالسلام) نقل میکند: وقتی پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به قریش فرمود: «دیشب به معراج رفته بودم»، به همدیگر گفتند: «بهترین فرصت برای غلبه بر او بهدست آمده است، از او دربارهی شهر اَیْله بپرسید». آنها دربارهی آن شهر از پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) پرسیدند، پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سر به زیر انداخت و مَکث و درنگ کرد، جبرئیل نزد حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) آمد و گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیه و آله)! سرت را بلند کن، خداوند شهر اَیله را برای تو آشکار کرده است و به هر درّهای و گودالی امر کرده تا برآید و هر کوه و تپّهای امر کرده است فرو رود». | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سرش را بلند کرد و شهر ایله را دید که برای او مرتفع و آشکار شده است، | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سرش را بلند کرد و شهر ایله را دید که برای او مرتفع و آشکار شده است، آنها از حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) سؤال کردند و حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) پاسخ آنها را میداد، درحالیکه به آن شهر مینگریست، سپس فرمود: «علامت و نشانه صدق کلام من این است که کاروانی از آنِ ابوسفیان که بار گندم دارد و شتری کاملاً سرخرنگ در جلوی آن حرکت میکند، فردا همزمان با طلوع آفتاب به شهر وارد میشود». | ||
قریش افرادی را فرستادند و به | قریش افرادی را فرستادند و به آنها گفتند: «هرکجا کاروان را دیدید همان جا نگه دارید تا سخن پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) دروغ از آب درآید و بهدرستی تعبیر نشود»، خداوند سر قافله را به سمت ساحل برگرداند. مردم صبحگاه از خانه بیرونآمده بودند. | ||
امام (علیهالسلام) فرمود: «تا به آن روز، مکّه هرگز ندیده بود آنقدر زن و مرد از خانه بیرون آیند، تا آنچه را که رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرموده بود را ببینند. | امام (علیهالسلام) فرمود: «تا به آن روز، مکّه هرگز ندیده بود آنقدر زن و مرد از خانه بیرون آیند، تا آنچه را که رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرموده بود را ببینند. | ||
خط ۱٬۴۰۰: | خط ۱٬۴۰۰: | ||
پس دوباره سوار شدم و به سمت بیتالمقدّس رفتیم، براق را به حلقهای که پیامبران (مرکب خود را به آن میبستند بستم، وارد مسجد شدم، جبرئیل همراه من بود، دیدیم ابراهیم و موسی و عیسی (و هرکدام از پیامبران که خدا اراده کرده، همه نزد من آمدند و نماز برپا شد. | پس دوباره سوار شدم و به سمت بیتالمقدّس رفتیم، براق را به حلقهای که پیامبران (مرکب خود را به آن میبستند بستم، وارد مسجد شدم، جبرئیل همراه من بود، دیدیم ابراهیم و موسی و عیسی (و هرکدام از پیامبران که خدا اراده کرده، همه نزد من آمدند و نماز برپا شد. | ||
شک نداشتم که جبرئیل جلوتر از همه و به امامت نماز خواهد ایستاد، وقتی صفها مرتّب شد جبرئیل بازوی مرا گرفت و جلوتر از همه ایستاند و من امام [نماز جماعت] | شک نداشتم که جبرئیل جلوتر از همه و به امامت نماز خواهد ایستاد، وقتی صفها مرتّب شد جبرئیل بازوی مرا گرفت و جلوتر از همه ایستاند و من امام [نماز جماعت] آنها شدم و افتخار نمیکنم. | ||
پس خازن سه ظرف برای من آورد؛ در یکی شیر، در یکی آب و در دیگری شراب بود. شنیدم کسی گفت: | پس خازن سه ظرف برای من آورد؛ در یکی شیر، در یکی آب و در دیگری شراب بود. شنیدم کسی گفت: | ||
خط ۱٬۴۴۱: | خط ۱٬۴۴۱: | ||
گفتند: «پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) تا زمانی که جان به جانآفرین تسلیم کرد، هرگز نخندید». | گفتند: «پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) تا زمانی که جان به جانآفرین تسلیم کرد، هرگز نخندید». | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «سپس همراه با جبرئیل به آسمان دنیا صعود کردیم، ملکی به نام اسماعیل در آنجا بود، همان صاحب خَطفه که خداوند میفرماید: مگر | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «سپس همراه با جبرئیل به آسمان دنیا صعود کردیم، ملکی به نام اسماعیل در آنجا بود، همان صاحب خَطفه که خداوند میفرماید: مگر آنها که در لحظهای کوتاه برای استراقسمع به آسمان نزدیک شوند که «شهاب ثاقب» آنها را تعقیب میکند!<ref>(صافات/۱۰)</ref> و هفتادهزار ملک تحت امر او، هر ملکی هم هفتادهزار ملک تحت امرش [میباشد]». | ||
پرسید: «ای جبرئیل! این شخص که همراه توست، کیست»؟ پاسخ داد: «محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر خداست». | پرسید: «ای جبرئیل! این شخص که همراه توست، کیست»؟ پاسخ داد: «محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر خداست». | ||
پرسید: «مبعوث شده است»؟ گفت: «آری»! سپس او در آسمان را گشود و من به او سلام دادم و او پاسخ آن را داد و برای هم طلب مغفرت کردیم و گفت:»خوش آمدی ای برادر ناصح و پیامبر صالح! با همهٔ | پرسید: «مبعوث شده است»؟ گفت: «آری»! سپس او در آسمان را گشود و من به او سلام دادم و او پاسخ آن را داد و برای هم طلب مغفرت کردیم و گفت:»خوش آمدی ای برادر ناصح و پیامبر صالح! با همهٔ آنها دیدار و مصافحه کردم و وارد آسمان دنیا شدم، همهٔ ملائکه با چهرهای خندان و مژدهی خیر از من استقبال کردند بهجز یکی که بسیار غولپیکر، زشتمنظر و عصبانی بود، همانند سایر ملائکه در حقّ من دعا کرد، امّا نه با خنده و روی گشاده. | ||
پرسیدم: «ای جبرئیل! این کیست؟ من از آن ترسیدم»! | پرسیدم: «ای جبرئیل! این کیست؟ من از آن ترسیدم»! | ||
خط ۱٬۴۵۸: | خط ۱٬۴۵۸: | ||
گفت: «پدرت، آدم (علیهالسلام) است». | گفت: «پدرت، آدم (علیهالسلام) است». | ||
ناگهان نسل و ذرّیّهاش به او نشان داده شد و میفرمود: «روحی پاک و عطری خوشبو از کالبدی پاک»، سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سورهی مطفّفین را از تلاوت کرد؛ چنان نیست که | ناگهان نسل و ذرّیّهاش به او نشان داده شد و میفرمود: «روحی پاک و عطری خوشبو از کالبدی پاک»، سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) سورهی مطفّفین را از تلاوت کرد؛ چنان نیست که آنها [دربارهی معاد] میپندارند، بلکه نامهی اعمال نیکان در «علیّین» است! و تو چه میدانی «علیّین» چیست! نامهای است رقمخورده و سرنوشتی قطعی است<ref>(مطففین/۲۰۱۸).</ref>، پس به همدیگر سلام داده و برای هم طلب مغفرت نمودیم. | ||
آدم (علیهالسلام) گفت: «خوش آمدی ای پسر صالح و پیامبر صالح و شایسته! که در زمان نیک و صالح مبعوث شدهای». | آدم (علیهالسلام) گفت: «خوش آمدی ای پسر صالح و پیامبر صالح و شایسته! که در زمان نیک و صالح مبعوث شدهای». | ||
خط ۱٬۴۷۲: | خط ۱٬۴۷۲: | ||
پرسیدم: «آیا روح هرکس که تابهحال مُرده و یا بعدازاین خواهد مرد، تو قبض میکنی»؟ گفت: «آری»! | پرسیدم: «آیا روح هرکس که تابهحال مُرده و یا بعدازاین خواهد مرد، تو قبض میکنی»؟ گفت: «آری»! | ||
پرسیدم: «هر کجا باشند | پرسیدم: «هر کجا باشند آنها را میبینی و خودت مشاهده میکنی»؟ گفت: «آری»! ملکالموت گفت: «همهٔ دنیا که خدا آن را برای من مسخّر کرده و مرا بر آن مسلّط داشته، همانند درهمی در دست شخصی است که هرگونه بخواهد آن را میچرخاند، هر روز پنج بار بر هر خانهای سر میزنم و هرگاه صاحبان عزایی بر مردهی خود بگریند به آنها میگویم: برای او گریه نکنید، من بارهاوبارها سراغ شما خواهم آمد تا هیچیک از شما باقی نماند». | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «مرگ، بلایی برتر از همهٔ بلاها است، ای جبرئیل»! | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «مرگ، بلایی برتر از همهٔ بلاها است، ای جبرئیل»! | ||
جبرئیل گفت: «آنچه بعد از مرگ وجود دارد خیلی بیشتر از مرگ سخت و ناگوار است». | جبرئیل گفت: «آنچه بعد از مرگ وجود دارد خیلی بیشتر از مرگ سخت و ناگوار است». | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «سپس جلوتر رفتیم و گروهی را دیدیم که در برابر | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «سپس جلوتر رفتیم و گروهی را دیدیم که در برابر آنها سفرههایی انداخته شده و در آن گوشت پاک و گوشت کثیف و ناپاک قرار داشت و آنها گوشت پاک را رها کرده، از غذای ناپاک میخوردند». پرسیدم: «اینها کیستند»؟ | ||
جبرئیل گفت: «اینها گروهی از امّت تو هستند که مال حرام میخورند، سپس ملکی را دیدم که خلقت او بسیار عجیب بود، نیمی از جسد او آتش و نیم دیگر یخ بود، نه آتش یخ را آب میکرد نه یخ آتش را خاموش میکرد و او با صدای بلند میگفت: پاک و منزّه است خدایی که این آتش را مهار کرده و آتش یخ را ذوب نمیکند و سرمای این برف را از اینکه گرمای این آتش را خاموش کند منع کرد، بار خدایا! ای آن که بین یخ و آتش انس و الفت برقرار کردهای، در قلب بندگان مؤمن خود هم الفت و انس برقرار کن». پرسیدم:»این کیست»؟ | جبرئیل گفت: «اینها گروهی از امّت تو هستند که مال حرام میخورند، سپس ملکی را دیدم که خلقت او بسیار عجیب بود، نیمی از جسد او آتش و نیم دیگر یخ بود، نه آتش یخ را آب میکرد نه یخ آتش را خاموش میکرد و او با صدای بلند میگفت: پاک و منزّه است خدایی که این آتش را مهار کرده و آتش یخ را ذوب نمیکند و سرمای این برف را از اینکه گرمای این آتش را خاموش کند منع کرد، بار خدایا! ای آن که بین یخ و آتش انس و الفت برقرار کردهای، در قلب بندگان مؤمن خود هم الفت و انس برقرار کن». پرسیدم:»این کیست»؟ | ||
جبرئیل گفت: «این ملک را خداوند بر همهٔ اطرافواکناف آسمانها و زمینها موکّل ساخته است، او خیرخواهترین ملک خدا نسبت به بندگان مؤمن است و از زمانی که خلق شده است، همان دعایی را که شنیدی، در حقّ | جبرئیل گفت: «این ملک را خداوند بر همهٔ اطرافواکناف آسمانها و زمینها موکّل ساخته است، او خیرخواهترین ملک خدا نسبت به بندگان مؤمن است و از زمانی که خلق شده است، همان دعایی را که شنیدی، در حقّ آنها میخواند و دو ملک در آسمان هستند یکی از آنها دائماً میگوید: خدایا! بخشش و انفاق هرکس که انفاق میکند را به او برگردان و دیگری میگوید: خدایا! نابودی و هلاکت را نصیب بخیل گردان». | ||
جلوتر رفتم، | جلوتر رفتم، | ||
خط ۱٬۴۸۹: | خط ۱٬۴۸۹: | ||
و گروهی را دیدم که سرهایشان با سنگ کوبیده میشد». پرسیدم: «اینها کیستند»؟ جبرئیل گفت: «اینها کسانیاند که از نماز عشاء غفلت میکردند و به آن اهمیّتی نمیدادند». | و گروهی را دیدم که سرهایشان با سنگ کوبیده میشد». پرسیدم: «اینها کیستند»؟ جبرئیل گفت: «اینها کسانیاند که از نماز عشاء غفلت میکردند و به آن اهمیّتی نمیدادند». | ||
گروهی را دیدم که آتش در دهانشان ریخته و از مخرج | گروهی را دیدم که آتش در دهانشان ریخته و از مخرج آنها بیرون میآمد. پرسیدم: «اینها کیستند»؟ گفت: «اینها کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم میخورند، [در حقیقت]، تنها آتش میخورند و بهزودی در شعلههای آتش (دوزخ) میسوزند»<ref>(نساء/۱۰</ref> | ||
گروهی را دیدم که چون میخواستند برخیزند، شکم بزرگشان مانع میشد. از جبرئیل دربارهی | گروهی را دیدم که چون میخواستند برخیزند، شکم بزرگشان مانع میشد. از جبرئیل دربارهی آنها پرسیدم، گفت: اینها کسانی که ربا میخورند، [در قیامت] برنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده [و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند گاهی زمین میخورد، گاهی بپا میخیزد]<ref>(بقره/۲۷۵)</ref>. این رباخواران همانند آلفرعون هر صبح و شب در آتش انداخته میشوند و میگویند: خدایا! قیامت کی فرا میرسد»؟ | ||
پس زنانی را دیدم که بر سینههایشان آویخته شده بودند، پرسیدم: «اینها کیستند»؟ جبرئیل گفت: «اینان، زنان زناکار هستند، کسانی که مال شوهرانشان را به فرزندان کس دیگری به ارث میرساندند». رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «خشم خدا نسبت به زنی که کسی غیر از قومی را میان | پس زنانی را دیدم که بر سینههایشان آویخته شده بودند، پرسیدم: «اینها کیستند»؟ جبرئیل گفت: «اینان، زنان زناکار هستند، کسانی که مال شوهرانشان را به فرزندان کس دیگری به ارث میرساندند». رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «خشم خدا نسبت به زنی که کسی غیر از قومی را میان آنها وارد میکند و او بر عورت آنها آگاه شده و از خزانهی آنها میخورد، زیاد است». | ||
پس گروهی از ملائکه را دیدم که خداوند عزّوجلّ | پس گروهی از ملائکه را دیدم که خداوند عزّوجلّ آنها را به صورتی که اراده کرده خلق نموده بود و چهرههایشان را به صورتی که اراده فرموده قرار داده بود. هر جزء از پیکر آنها با صدایی متفاوت خدا را ذکر و تسبیح میگفت، صدایشان به حمد و ثنا بلند بود و از ترس خدا گریه میکردند، دربارهی آنها از جبرئیل پرسیدم، | ||
گفت: «آنگونه که میبینی خلق شدهاند، از خوف خدا هیچیک از | گفت: «آنگونه که میبینی خلق شدهاند، از خوف خدا هیچیک از آنها با ملکی که در کنار اوست، هرگز کلمهای سخن نگفته و هرگز سر خود را بلند نکرده و یا بیشتر از آنکه هست خم ننموده است». به آنها سلام کردم و به علّت خضوع و خشوع، با اشارهی سر پاسخ مرا دادند، | ||
جبرئیل گفت: «این، محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر رحمت است که خدا او را بهعنوان پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهسوی بندگان خود فرستاده است، او خاتم پیامبران (و سیّد | جبرئیل گفت: «این، محمّد (صلّیالله علیه واله وسلّم) پیامبر رحمت است که خدا او را بهعنوان پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) بهسوی بندگان خود فرستاده است، او خاتم پیامبران (و سیّد آنهاست، آیا با او سخن نمیگویید»؟ با شنیدن این سخن بهسوی من آمدند و سلام و تحیّت گفتند و به من و امّتم بشارت خیر دادند. <br> | ||
پس به آسمان دوّم بالا رفتیم، دو مرد کاملاً شبیه یکدیگر دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «اینها کیستند»؟ گفت: «دو پسرخاله، عیسی و یحیی (علیهماالسلام)». به آن دو سلام کردم، پاسخ مرا دادند و برای هم طلب مغفرت نمودیم، گفتند: «خوش آمدی ای برادر و پیامبر صالح! | پس به آسمان دوّم بالا رفتیم، دو مرد کاملاً شبیه یکدیگر دیدم، از جبرئیل پرسیدم: «اینها کیستند»؟ گفت: «دو پسرخاله، عیسی و یحیی (علیهماالسلام)». به آن دو سلام کردم، پاسخ مرا دادند و برای هم طلب مغفرت نمودیم، گفتند: «خوش آمدی ای برادر و پیامبر صالح! | ||
در آنجا هم فرشتگانی را دیدم همانند آنان که در آسمان اوّل دیده بودم، همه در حال حمد و ثنای خداوند، هریک با صدایی متفاوت از صدای دیگران و خداوند | در آنجا هم فرشتگانی را دیدم همانند آنان که در آسمان اوّل دیده بودم، همه در حال حمد و ثنای خداوند، هریک با صدایی متفاوت از صدای دیگران و خداوند آنها را همانگونه که اراده کرده بود، خلق نموده بود». | ||
سپس به آسمان سوّم صعود کردیم، مردی را دیدم که از شدّت زیبایی نسبت به دیگران، چون ماه بدر بود در میان ستارگان، از جبرئیل دربارهی او پرسیدم، گفت: «او برادرت؛ یوسف (علیهالسلام) است». به او سلام دادم، پاسخ مرا داد و برای هم طلب مغفرت نمودیم. گفت: «خوش آمدی، ای برادر و پیامبر صالح که در زمانی نیک و صالح مبعوث شدی». در آنجا هم همانند آسمان اوّل و دوّم ملائکه را در حال خضوع و خشوع دیدم، جبرئیل سخنانی را که دربارهی من به | سپس به آسمان سوّم صعود کردیم، مردی را دیدم که از شدّت زیبایی نسبت به دیگران، چون ماه بدر بود در میان ستارگان، از جبرئیل دربارهی او پرسیدم، گفت: «او برادرت؛ یوسف (علیهالسلام) است». به او سلام دادم، پاسخ مرا داد و برای هم طلب مغفرت نمودیم. گفت: «خوش آمدی، ای برادر و پیامبر صالح که در زمانی نیک و صالح مبعوث شدی». در آنجا هم همانند آسمان اوّل و دوّم ملائکه را در حال خضوع و خشوع دیدم، جبرئیل سخنانی را که دربارهی من به آنها گفته بود به این ملائکه هم گفت و اینها هم همان کاری را کردند که ملائکهی پیشین انجام داده بودند. | ||
سپس به آسمان چهارم بالا رفتیم، در آنجا مردی را دیدم، از جبرئیل دربارهی او پرسیدم، گفت: «این ادریس (علیهالسلام) است که خداوند به او مقام و مرتبهی عالی و رفیع عطا کرده است». به همدیگر سلام کرده و برای هم طلب مغفرت نمودیم، در آنجا هم مانند طبقات پیشین آسمان، ملائکه را در حال خضوع و خشوع و عبادت دیدم که به من و امّتم بشارت خیر دادند. سپس ملکی را دیدم که بر تختی نشسته و هفتاد هزار ملک روبهروی او هستند و هر ملکی هم هفتاد هزار ملک تحت امر دارد، پس در دل رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) چنین افتاد که این فرشته باید همان باشد، پس جبرئیل بر آن ملک فریادی کشید و گفت: «برخیز! و او تا روز قیامت ایستاده خواهد بود». | سپس به آسمان چهارم بالا رفتیم، در آنجا مردی را دیدم، از جبرئیل دربارهی او پرسیدم، گفت: «این ادریس (علیهالسلام) است که خداوند به او مقام و مرتبهی عالی و رفیع عطا کرده است». به همدیگر سلام کرده و برای هم طلب مغفرت نمودیم، در آنجا هم مانند طبقات پیشین آسمان، ملائکه را در حال خضوع و خشوع و عبادت دیدم که به من و امّتم بشارت خیر دادند. سپس ملکی را دیدم که بر تختی نشسته و هفتاد هزار ملک روبهروی او هستند و هر ملکی هم هفتاد هزار ملک تحت امر دارد، پس در دل رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) چنین افتاد که این فرشته باید همان باشد، پس جبرئیل بر آن ملک فریادی کشید و گفت: «برخیز! و او تا روز قیامت ایستاده خواهد بود». | ||
پس به آسمان پنجم رفتیم، مردی میانسال و درشت چشمی را دیدم که تابهحال میانسالی بزرگتر از او ندیده بودم. گروهی از یارانش در کنار او بودند از کثرت | پس به آسمان پنجم رفتیم، مردی میانسال و درشت چشمی را دیدم که تابهحال میانسالی بزرگتر از او ندیده بودم. گروهی از یارانش در کنار او بودند از کثرت آنها تعجّب کردم. پرسیدم: «ای جبرئیل! این کیست»؟ گفت: «هارونبنعمران، محبوب در میان قوم خود». به همدیگر سلام داده و برای هم طلب مغفرت کردیم. در آنجا هم مانند آسمانهای پیشین ملائکهای را در حال خضوع و عبادت دیدم. | ||
سپس به آسمان ششم صعود کردیم، مردی دیدم گندمگون و بلندقامت و اگر او دو پیراهن به تن میکرد، باز موهایش در هر دوی | سپس به آسمان ششم صعود کردیم، مردی دیدم گندمگون و بلندقامت و اگر او دو پیراهن به تن میکرد، باز موهایش در هر دوی آنها نفوذ میکرد. شنیدم که میگفت: «بنیاسرائیل گمان میکند که من برترین و بزرگوارترین فرزند آدم (علیهالسلام) ابوالبشر هستم، امّا این مرد از من بزرگوارتر و ارجمندتر است». از جبرئیل پرسیدم: «این کیست»؟ گفت: «برادرت موسیبنعمران (علیهالسلام)». به همدیگر سلام داده و برای هم طلب مغفرت نمودیم، در آنجا هم ملائکهای را دیدم که همانند آنچه در آسمانهای پیشین دیده بودم در حال خضوع و خشوع و عبادت پروردگار بودند، | ||
سپس به آسمان هفتم صعود کردیم، به هر مَلَکی که گذر کردم. گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! حِجامت کن و امّت خود را به حِجامت امر کن» و در آنجا هم مردی را دیدم که موی سر و ریش او سیاهوسفید بود و بر تختی نشسته بود. پرسیدم: «ای جبرئیل! این مرد کیست که در آسمان هفتم و بر در بیتالمعمور و جوار باریتعالی ساکن است»؟ گفت: «این پدرت، ابراهیم (علیهالسلام) است و این مقام و محلّ تو و پرهیزکاران امّت تو هم خواهد بود». | سپس به آسمان هفتم صعود کردیم، به هر مَلَکی که گذر کردم. گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! حِجامت کن و امّت خود را به حِجامت امر کن» و در آنجا هم مردی را دیدم که موی سر و ریش او سیاهوسفید بود و بر تختی نشسته بود. پرسیدم: «ای جبرئیل! این مرد کیست که در آسمان هفتم و بر در بیتالمعمور و جوار باریتعالی ساکن است»؟ گفت: «این پدرت، ابراهیم (علیهالسلام) است و این مقام و محلّ تو و پرهیزکاران امّت تو هم خواهد بود». | ||
سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خواند: سزاوارترین مردم به ابراهیم، | سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) خواند: سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی کردند، و [در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند همچنین] این پیامبر و کسانی که [به او] ایمان آوردهاند [از همه سزاوارترند] و خداوند، ولیّ و سرپرست مؤمنان است. (آل عمران/۶۸) سپس به همدیگر سلام دادیم و ابراهیم (علیهالسلام) گفت: «خوش آمدی ای پیامبر و فرزند صالح که در زمانی نیک و صالح مبعوث شدهای»! در آنجا هم، همانند آسمان ششگانهی پیشین ملائکه را در حال سجود و خشوع دیدم که به من و امّتم بشارت خیر دادند. رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «در آسمان هفتم دریاهایی از نوردیدم بسیار درخشان، نزدیک بود از درخشش آن چشمها کور شوند و دریاهایی تاریک و دریاهای برفویخ که رعدوبرق میزد و هر بار که میترسیدم از جبرئیل میپرسیدم و جبرئیل میگفت: «مژده و بشارت باد بر تو ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! و کرامت پروردگارت را شکر کن و بهخاطر لطف پروردگارت حمد و ثنای او را بهجا آور، خداوند با قدرت و مساعدت خود، به من قوّت قلب و ثبات داد». | ||
و از جبرئیل بسیار سؤالها پرسیدم و بسیار از آنچه دیدم تعجّب نمودم. جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! آنچه میبینی به نظرت بزرگ و عظیم است؟! این تنها یکی از آفریدههای پروردگار توست، پس آن خالقی که چنین مخلوقی را آفریده چگونه است؟! و آفریدههایی بزرگ و عظیمی که تو نمیبینی [چگونه است]؟! | و از جبرئیل بسیار سؤالها پرسیدم و بسیار از آنچه دیدم تعجّب نمودم. جبرئیل گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! آنچه میبینی به نظرت بزرگ و عظیم است؟! این تنها یکی از آفریدههای پروردگار توست، پس آن خالقی که چنین مخلوقی را آفریده چگونه است؟! و آفریدههایی بزرگ و عظیمی که تو نمیبینی [چگونه است]؟! | ||
میان خداوند و خلق او هفتادهزار حجاب وجود دارد و نزدیکترین مخلوق خدا به او من و اسرافیل هستیم که بین ما و خدا چهار حجاب وجود دارد؛ حجابی از نور، حجابی از ظلمت و تاریکی، حجابی از ابر و حجابی از آب و از جمله مخلوقات عجیبیکه خداوند آفریده و به آن صورت که اراده کرده آن را شکل داده بود، خروسی بود که پاهایش در پایینترین حدّ زمین هفتم و سرش در عرش بود که یکی از ملائکهی الهی به شمار میرفت که خداوند به ارادهی خود او را به آن شکل آفریده بود؛ پاهایش در آخرین حدّ زمین هفتم بود، سپس بالاتر آمده و به آسمان هفتم رسید و همچنان جلوتر رفت تا تاجش به عرش الهی رسید و دائماً میگوید: «هرکجا که باشم پروردگارم پاک و منزّه است». دو بال بزرگ داشت که اگر | میان خداوند و خلق او هفتادهزار حجاب وجود دارد و نزدیکترین مخلوق خدا به او من و اسرافیل هستیم که بین ما و خدا چهار حجاب وجود دارد؛ حجابی از نور، حجابی از ظلمت و تاریکی، حجابی از ابر و حجابی از آب و از جمله مخلوقات عجیبیکه خداوند آفریده و به آن صورت که اراده کرده آن را شکل داده بود، خروسی بود که پاهایش در پایینترین حدّ زمین هفتم و سرش در عرش بود که یکی از ملائکهی الهی به شمار میرفت که خداوند به ارادهی خود او را به آن شکل آفریده بود؛ پاهایش در آخرین حدّ زمین هفتم بود، سپس بالاتر آمده و به آسمان هفتم رسید و همچنان جلوتر رفت تا تاجش به عرش الهی رسید و دائماً میگوید: «هرکجا که باشم پروردگارم پاک و منزّه است». دو بال بزرگ داشت که اگر آنها را میگسترد شرق و غرب را میپوشاند، در هر سحرگاه این خروس بالهایش را باز میکند و بر هم میزند و با صدای بلند تسبیح میگوید: «پاک و منزّه است خداوند، مالک آسمانها و زمین، پاک و مقدّس است، پاک و منزّه است خداوند بزرگ و متعال، هیچ معبودی جز الله نیست، زنده و پابرجاست». با این کار او، همهٔ خروسهای زمین، زبان به تسبیح میگشایند و بالهایشان را برهم زده و فریاد سر میدهند، وقتی این خروس در آسمان ساکت شود، خروسهای روی زمین هم ساکت میشوند. در زیر بالهای سفیدرنگ آن خروس، پر و کرکهایی سبز پررنگ و غلیظ وجود داشت و من هرگز چنین رنگ سبزی ندیده بودم. | ||
سپس همراه جبرئیل به راه افتاده به بیتالمعمور وارد شدم و دو رکعت نماز خواندم، همراه من گروهی از یاران من بودند که لباسهایی تازه و نو پوشیده بودند و گروهی دیگر لباسهای کهنه پوشیده بودند، ابتدا آنان که لباس نو و تازه پوشیده بودند آمدند و سپس آنان که لباس کهنه پوشیده بودند نشستند. | سپس همراه جبرئیل به راه افتاده به بیتالمعمور وارد شدم و دو رکعت نماز خواندم، همراه من گروهی از یاران من بودند که لباسهایی تازه و نو پوشیده بودند و گروهی دیگر لباسهای کهنه پوشیده بودند، ابتدا آنان که لباس نو و تازه پوشیده بودند آمدند و سپس آنان که لباس کهنه پوشیده بودند نشستند. | ||
خط ۱٬۵۲۴: | خط ۱٬۵۲۴: | ||
گفت: «برای زیدبنحارثه» و صبحگاهان، من به زید مژده و بشارت او را دادم. [در آنجا] پرندگانی همانند شتران خراسان و انارهایی مانند دلوهای بزرگ آویخته از درختان [وجود داشت] و نیز در آنجا درختی دیدم که اگر پرندهای هفتصد سال به دور تنهی آن پرواز میکرد، باز به نقطهی شروع نمیرسید، در هر منزلی در بهشت شاخهای از این درخت وجود داشت. از جبرئیل پرسیدم: «این چیست»؟ گفت: «این درخت طوبی است که خداوند فرمود: پاکیزهترین [زندگی] نصیبشان است و بهترین سرانجامها!<ref>(رعد/۲۹.</ref> | گفت: «برای زیدبنحارثه» و صبحگاهان، من به زید مژده و بشارت او را دادم. [در آنجا] پرندگانی همانند شتران خراسان و انارهایی مانند دلوهای بزرگ آویخته از درختان [وجود داشت] و نیز در آنجا درختی دیدم که اگر پرندهای هفتصد سال به دور تنهی آن پرواز میکرد، باز به نقطهی شروع نمیرسید، در هر منزلی در بهشت شاخهای از این درخت وجود داشت. از جبرئیل پرسیدم: «این چیست»؟ گفت: «این درخت طوبی است که خداوند فرمود: پاکیزهترین [زندگی] نصیبشان است و بهترین سرانجامها!<ref>(رعد/۲۹.</ref> | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «وقتی وارد بهشت شدم، به خود آمدم و از جبرئیل دربارهی آن دریاها و بزرگی و خلقتِ شگفتانگیز | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «وقتی وارد بهشت شدم، به خود آمدم و از جبرئیل دربارهی آن دریاها و بزرگی و خلقتِ شگفتانگیز آنها پرسیدم»، گفت: «آنها سراپردههای حجابیاند که خداوند به آن خود را میپوشاند، اگر آن حجابها نبود، نور عرش الهی همه چیز را نابود میکرد». | ||
به سدرة المنتهی رسیدم، هر برگی از آن بر امّتی سایه انداخته بود، نسبت به آن، آنگونه بودم که خدا میفرماید: فاصلهی او [با پیامبر] بهاندازه فاصلهی دو کمان یا کمتر<ref>(نجم/۹</ref> خداوند مرا صدا کرد که؛ پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است<ref>(بقره/۲۸۵)</ref> و از جانب خود و امت خود پاسخ دادم: و همهٔ مؤمنان [نیز]، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند [و میگویند]: ما در میان هیچیک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم [و به همه ایمان داریم]». | به سدرة المنتهی رسیدم، هر برگی از آن بر امّتی سایه انداخته بود، نسبت به آن، آنگونه بودم که خدا میفرماید: فاصلهی او [با پیامبر] بهاندازه فاصلهی دو کمان یا کمتر<ref>(نجم/۹</ref> خداوند مرا صدا کرد که؛ پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است<ref>(بقره/۲۸۵)</ref> و از جانب خود و امت خود پاسخ دادم: و همهٔ مؤمنان [نیز]، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند [و میگویند]: ما در میان هیچیک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم [و به همه ایمان داریم]». | ||
خط ۱٬۵۳۴: | خط ۱٬۵۳۴: | ||
امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هیچکسی کریم¬تر و بزرگوارتر از پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به نزد خدا فرستاده نشده است تا چنین خصلتی را برای امت خود بخواهد». | امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هیچکسی کریم¬تر و بزرگوارتر از پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به نزد خدا فرستاده نشده است تا چنین خصلتی را برای امت خود بخواهد». | ||
پس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خدایا! به پیامبرانت فضایل و مراتبی عطا کردهای، پس به من هم عطا کن». | پس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) عرض کرد: «خدایا! به پیامبرانت فضایل و مراتبی عطا کردهای، پس به من هم عطا کن». | ||
فرمود: «دو جمله از عرش خود را به تو عطا کردم، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ وَ لَا مَنْجَی مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، یعنی هیچ نیرو و قدرتی جز قدرت خدا وجود ندارد و تنها مفرّ و پناه از خدا، خودِ خداوند است و ملائکه دعاها و کلماتی به من آموختند که هر صبح و شب | فرمود: «دو جمله از عرش خود را به تو عطا کردم، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ وَ لَا مَنْجَی مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، یعنی هیچ نیرو و قدرتی جز قدرت خدا وجود ندارد و تنها مفرّ و پناه از خدا، خودِ خداوند است و ملائکه دعاها و کلماتی به من آموختند که هر صبح و شب آنها را میخوانم؛ خدایا! از ظلم و ستم خود به عفو و بخشش تو پناه میآورم و از گناه خود به مغفرت و از ذلّت و پَستی خود به عزّت تو و از فقر خود به غِنا و بینیازی تو پناه میآورم و چهرهی فانی به چهرهی جاودان و ابدی تو که هیچ فنایی ندارد پناه میآورد. | ||
سپس صدای اذان را شنیدم، ملکی در آسمان اذان میداد که پیش از آن شب هرگز دیده نشده بود. | سپس صدای اذان را شنیدم، ملکی در آسمان اذان میداد که پیش از آن شب هرگز دیده نشده بود. | ||
خط ۱٬۵۴۸: | خط ۱٬۵۴۸: | ||
پس همانطور که در بیتالمقدس امامجماعت نماز پیامبران (بودم در آسمان هم امامجماعت نماز ملائکه گشتم. سپس مِهی مرا پوشاند و من به حالت سجده افتادم، خداوند مرا صدا کرد و گفت: «من به هر پیامبری پیش از تو پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب میگردانم، پس تو در میان امّت خود به آن اقدام کن». | پس همانطور که در بیتالمقدس امامجماعت نماز پیامبران (بودم در آسمان هم امامجماعت نماز ملائکه گشتم. سپس مِهی مرا پوشاند و من به حالت سجده افتادم، خداوند مرا صدا کرد و گفت: «من به هر پیامبری پیش از تو پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب میگردانم، پس تو در میان امّت خود به آن اقدام کن». | ||
رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «برگشتم و به ابراهیم (علیهالسلام) رسیدم او چیزی از من نپرسید، پس به موسی (علیهالسلام) رسیدم»، گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! چه کردی»؟ گفتم: «خداوند فرمود: به هر پیامبری که پیش از تو بود پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب گرداندهام»، موسی (علیهالسلام) گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! امّت تو آخرین امّت و ضعیفترین | رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «برگشتم و به ابراهیم (علیهالسلام) رسیدم او چیزی از من نپرسید، پس به موسی (علیهالسلام) رسیدم»، گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! چه کردی»؟ گفتم: «خداوند فرمود: به هر پیامبری که پیش از تو بود پنجاه نوبت نماز واجب کردم، همان را بر تو و امّت تو واجب گرداندهام»، موسی (علیهالسلام) گفت: «ای محمّد (صلیالله علیه وآله وسلّم)! امّت تو آخرین امّت و ضعیفترین آنهاست و خداوند از آن سودی به تو نمیرساند و امّت تو توان انجام این مقدار را ندارد، به نزد خداوند برگرد و برای امّت خود در امر نماز تخفیف بخواه».<br> | ||
به نزد خداوند برگشتم تا به سدرة المنتهی رسیدم و به سجده افتادم و عرض کرم: «خدایا! بر من و امّتم پنجاه نوبت نماز واجب کردهای، نه من و نه امّتم هیچیک توان آن را نداریم، آن را برایم سبکتر کن»، ده نوبت آن را کاست، به نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را از ماوقع آگاه کردم، گفت: «برگرد، طاقت آن را نداری». برگشتم و دوباره از خدا خواستم از آن بکاهد و خدا ده نوبت را کم کرد، نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و به او خبر دادم، گفت: «برگرد». | به نزد خداوند برگشتم تا به سدرة المنتهی رسیدم و به سجده افتادم و عرض کرم: «خدایا! بر من و امّتم پنجاه نوبت نماز واجب کردهای، نه من و نه امّتم هیچیک توان آن را نداریم، آن را برایم سبکتر کن»، ده نوبت آن را کاست، به نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و او را از ماوقع آگاه کردم، گفت: «برگرد، طاقت آن را نداری». برگشتم و دوباره از خدا خواستم از آن بکاهد و خدا ده نوبت را کم کرد، نزد موسی (علیهالسلام) برگشتم و به او خبر دادم، گفت: «برگرد». |