پرش به محتوا

علی بن عبیدالله رازی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آن‌ها' به ' آنها'
جز (جایگزینی متن - 'دانش طلب' به 'دانش‌طلب')
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها' به ' آنها')
خط ۳۷: خط ۳۷:


۱- ابوالفتوح رازى؛ که یکى از مفسران معروف شیعى و صاحب تفسیر روض الجنان است. شاگردش، منتجب الدین، در جاى جاى «الفهرست»، از این استاد فرزانه نام مى برد و از او با احترام و بزرگى یاد مى کند. از جمله درباره او مى گوید: «استادم ابوالفتوح رازى دانشور برجسته، واعظ توانا و مفسر قرآن که مردى دین دار و دین‌باور مى باشد...»<ref>الفهرست، ضمیمه بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۲۲، چاپ بیروت؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۱۴۶</ref>.
۱- ابوالفتوح رازى؛ که یکى از مفسران معروف شیعى و صاحب تفسیر روض الجنان است. شاگردش، منتجب الدین، در جاى جاى «الفهرست»، از این استاد فرزانه نام مى برد و از او با احترام و بزرگى یاد مى کند. از جمله درباره او مى گوید: «استادم ابوالفتوح رازى دانشور برجسته، واعظ توانا و مفسر قرآن که مردى دین دار و دین‌باور مى باشد...»<ref>الفهرست، ضمیمه بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۲۲، چاپ بیروت؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۱۴۶</ref>.
۲- امین الاسلام طبرسى؛ صاحب تفسیر مجمع البیان: او دانشورى بزرگ، مفسرى سترگ، فقیهى برجسته، نامور و موثق مى باشد که بیشتر براى تألیف تفسیر مجمع البیان مشهور است. کتابى که شخصیتى همانند شهید اول درباره اش مى گوید: «در تفسیر، هیچ کتابى مانند این کتاب، تا عصر ما نوشته نشده است»<ref>روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۴۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۳۵۰</ref>. شاگردش منتجب‌الدین درباره او مى نویسد: «عالمى است فاضل، متدین، موجه و محل اطمینان. کتاب‌هائى تألیف کرد که از جمله آن‌ها مجمع‌البیان است...»<ref>الفهرست، محدث ارموى، ص ۵۹</ref>.
۲- امین الاسلام طبرسى؛ صاحب تفسیر مجمع البیان: او دانشورى بزرگ، مفسرى سترگ، فقیهى برجسته، نامور و موثق مى باشد که بیشتر براى تألیف تفسیر مجمع البیان مشهور است. کتابى که شخصیتى همانند شهید اول درباره اش مى گوید: «در تفسیر، هیچ کتابى مانند این کتاب، تا عصر ما نوشته نشده است»<ref>روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۴۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۳۵۰</ref>. شاگردش منتجب‌الدین درباره او مى نویسد: «عالمى است فاضل، متدین، موجه و محل اطمینان. کتاب‌هائى تألیف کرد که از جمله آنها مجمع‌البیان است...»<ref>الفهرست، محدث ارموى، ص ۵۹</ref>.


۳- سید فضل الله راوندى کاشانى؛ معروف به «ضیاءالدین». او از شاخص ترین و ژرف‌اندیش ترین دانشوران شیعى است. آن علامه روزگار، دریاى مواج دانش و قله سر به فلک کشیده فضل و اخلاق بود<ref>روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۵؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الفهرست، همراه بحار، ج ۱۰۲، ص ۲۱۵؛ الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۵۹</ref>. منتجب‌الدین که افتخار شاگردى اش را دارد، درباره او چنین مى گوید: «او علامه عصر و استاد دانشمندان زمان خود بود. او با سیادتى که از مختصات ذریه پیغمبر صلی الله علیه و آله است، در کمال فضل و دانش، شخصیت برجسته عصر خویش به حساب مى آمد. او را ملاقات کردم، و بعضى از کتاب‌هایش را بر او خوانده و قرائت کردم.»
۳- سید فضل الله راوندى کاشانى؛ معروف به «ضیاءالدین». او از شاخص ترین و ژرف‌اندیش ترین دانشوران شیعى است. آن علامه روزگار، دریاى مواج دانش و قله سر به فلک کشیده فضل و اخلاق بود<ref>روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۵؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الفهرست، همراه بحار، ج ۱۰۲، ص ۲۱۵؛ الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۵۹</ref>. منتجب‌الدین که افتخار شاگردى اش را دارد، درباره او چنین مى گوید: «او علامه عصر و استاد دانشمندان زمان خود بود. او با سیادتى که از مختصات ذریه پیغمبر صلی الله علیه و آله است، در کمال فضل و دانش، شخصیت برجسته عصر خویش به حساب مى آمد. او را ملاقات کردم، و بعضى از کتاب‌هایش را بر او خوانده و قرائت کردم.»
خط ۶۷: خط ۶۷:
کتاب «الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام» نیز در نهایت اشتهار و اعتبار است، مولف دانشمندش چهل روایت را به نقل از چهل نفر از استادان خود، از چهل تن از [[صحابه]] [[رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله در فضائل [[علی بن ابی طالب |على بن ابی طالب]] علیه‌السلام نقل مى کند و در پایان کتاب، چهارده داستان شگفت را در معجزات [[امیرالمومنین علی (ع)|امیرالمومنین]] به کتاب مى افزاید<ref>روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸</ref>.
کتاب «الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام» نیز در نهایت اشتهار و اعتبار است، مولف دانشمندش چهل روایت را به نقل از چهل نفر از استادان خود، از چهل تن از [[صحابه]] [[رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله در فضائل [[علی بن ابی طالب |على بن ابی طالب]] علیه‌السلام نقل مى کند و در پایان کتاب، چهارده داستان شگفت را در معجزات [[امیرالمومنین علی (ع)|امیرالمومنین]] به کتاب مى افزاید<ref>روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸</ref>.


نمونه ای از روایات موجود در کتاب الاربعین به این صورت است: سعید بن جبیر نقل مى کند که گفت: «[[ابن عباس]] که در آخر عمر از چشم نابینا شده بود، پسرش او را با عصا راه مى برد، روزى بر جمعى از قریش مى گذشت، چون صداى آنان را شنید، ایستاد و سلام کرد. آن‌ها نیز به احترامش از جاى برخاستند و سلام او را جواب دادند؛ ابن عباس هم به راه خویش ادامه داد. پسرش در راه به او گفت: «شنیدى چه گفتند؟» گفت: «نه» گفت: «به على بد مى گفتند» ابن عباس گفت: «مرا پیش آنان برگردان» پس به آنان رو کرد و گفت: «کدام یک از شما بودید که به خدا ناسزا گفتید؟» گفتند: «ابن عباس! کسى که به خدا ناسزا گوید، کافر است و از دین خارج» گفت: «کدام یک از شما بودید که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ناسزا گفتید؟» باز گفتند: «کسى که به رسول خدا صلی الله علیه و آله بد بگوید، مشرک است» گفت: «چه کسى به على علیه‌السلام ناسزا گفت؟» گفتند: «آرى، ما به على بد گفتیم». ابن عباس گفت: «خدا را گواه مى گیرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: «هر کس به على ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته و کسى که به من ناسزا گوید، خدا را ناسزا گفته است» شما همه کافر شدید!»<ref>فوائد الرضویه، ص ۳۱۲؛ به نقل از اربعین منتجب‌الدین</ref>.
نمونه ای از روایات موجود در کتاب الاربعین به این صورت است: سعید بن جبیر نقل مى کند که گفت: «[[ابن عباس]] که در آخر عمر از چشم نابینا شده بود، پسرش او را با عصا راه مى برد، روزى بر جمعى از قریش مى گذشت، چون صداى آنان را شنید، ایستاد و سلام کرد. آنها نیز به احترامش از جاى برخاستند و سلام او را جواب دادند؛ ابن عباس هم به راه خویش ادامه داد. پسرش در راه به او گفت: «شنیدى چه گفتند؟» گفت: «نه» گفت: «به على بد مى گفتند» ابن عباس گفت: «مرا پیش آنان برگردان» پس به آنان رو کرد و گفت: «کدام یک از شما بودید که به خدا ناسزا گفتید؟» گفتند: «ابن عباس! کسى که به خدا ناسزا گوید، کافر است و از دین خارج» گفت: «کدام یک از شما بودید که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ناسزا گفتید؟» باز گفتند: «کسى که به رسول خدا صلی الله علیه و آله بد بگوید، مشرک است» گفت: «چه کسى به على علیه‌السلام ناسزا گفت؟» گفتند: «آرى، ما به على بد گفتیم». ابن عباس گفت: «خدا را گواه مى گیرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: «هر کس به على ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته و کسى که به من ناسزا گوید، خدا را ناسزا گفته است» شما همه کافر شدید!»<ref>فوائد الرضویه، ص ۳۱۲؛ به نقل از اربعین منتجب‌الدین</ref>.


==در نظر عالمان==
==در نظر عالمان==
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۷۷

ویرایش