۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[حدیث طیر مشوی]]<br> <br> | [[حدیث طیر مشوی]]<br> <br> | ||
یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را بر تمام خلایق ثابت میکند، روایت طیر مشوی است. | یكی از روایاتی که ولایت و برتری امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را بر تمام خلایق ثابت میکند، روایت طیر مشوی است. | ||
طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میلکردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوبترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوشجان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر همسفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) | طبق این روایت: روزی مرغ بریانی را خدمت رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) هدیه آوردند، آن حضرت قبل میلکردن، دستانش را به سمت آسمان بلند كرده و دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِیَ مِنْ هَذَا الطَّیْرِ. خدایا محبوبترین مخلوق از نظر خودت بیاور تا با من از این غذا نوشجان نماید». عایشه و حفصه كه شاهد ماجرا بودند به پدرشان خبر دادند، آن دو به نوبت خودشان را رساندند تا با پیامبر همسفره باشند و این مقام بسیار بلند و ارزشمند نصیب آنان شود؛ اما رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) آنها را از در خانهشان پس فرستادند و نپذیرفتند. أنس بن مالك میگوید كه من دوست داشتم این شخص سعد بن عباده از قبیله خودم باشد؛ اما دیدم كه علی بن أبی طالب (علیهالسلام) آمد ولی من تا سه بار اجازه ورود ندادم تا این كه آن حضرت صدای خودشان را به رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) رساندند و پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) دستور دادند اجازه ورود بدهم، امیرمؤمنان (علیهالسلام)وارد شدندو با رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از آن غذا نوشجان كردند. | ||
اما اهلسنّت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکالهایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود. | اما اهلسنّت علی رغم نقل متعدد این روایت، اشکالهایی به آن دارند که مناسب است تبیین شده و جواب داده شود. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ: از روات بخاری و مسلم: | سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ: از روات بخاری و مسلم: | ||
ازآنجاییکه سلیمان قرم روایات زیادی را در فضائل اهلالبیت علیهمالسلام نقل كرده، علمای اهلسنت او را تضعیف کردهاند، غافل از این كه او از روات بخاری و مسلم است و این دو كتاب كه از دیدگاه | ازآنجاییکه سلیمان قرم روایات زیادی را در فضائل اهلالبیت علیهمالسلام نقل كرده، علمای اهلسنت او را تضعیف کردهاند، غافل از این كه او از روات بخاری و مسلم است و این دو كتاب كه از دیدگاه آنها صحیحترین كتاب! بعد از قرآن كریم است از او روایت دارند؛ به همین خاطر تلاش دوباره کردهاند كه او را توثیق نمایند؛ مثلاً شمسالدین ذهبی با این كه در کتابهای دیگر او را تضعیف كرده است. اما نام او را در كتاب «ذكر من تلكم فیه وهو موثق» آورده است. سلیمان بن قرم أبو داود الضبی وهو ابن معاذ نسب إلی جده م د ت س وثقه أحمد وغیره... سلیمان بن قرم، احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کردهاند<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص93، رقم: 146، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref>.<br>مزی در تهذیب الكمال تصریح مینویسد: استشهد به البخاری، وروی له الباقون سوی ابن ماجة<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال، ج12، ص53 ـ54، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>. | ||
بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کردهاند، بههرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت میکند و وثاقت او ثابت میشود.<br> | بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کردهاند، بههرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت میکند و وثاقت او ثابت میشود.<br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) مرغی بود، پس فرمود: خدایا محبوبترین مخلوقت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد، پس ابوبكر آمد، رسولِخدا او را بازگرداند، عمر نیز آمد و باز رسولِخدا او را رد كرد؛ سپس علی (علیهالسلام)آمد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به او اجازه داد. | از أنس بن مالك نقل شده است كه در نزد رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) مرغی بود، پس فرمود: خدایا محبوبترین مخلوقت را بیاور تا با من از این مرغ بخورد، پس ابوبكر آمد، رسولِخدا او را بازگرداند، عمر نیز آمد و باز رسولِخدا او را رد كرد؛ سپس علی (علیهالسلام)آمد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به او اجازه داد. | ||
همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کردهاند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه ورود به | همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کردهاند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) اجازه ورود به آنها را نداده است: | ||
أَنبأَنا المنصور بن أَبی الحسن الفقیه بإِسناده إِلی أَبی یعلی: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عیسی بن عمر، عن السدی، عن أَنس بن مالك: أَن النبی كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتنی بأحب خلقك إِلیك یأكل معی من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علی فأَذن له<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>. | أَنبأَنا المنصور بن أَبی الحسن الفقیه بإِسناده إِلی أَبی یعلی: حدثنا الحسن بن حماد، حدثنا مسهر بن عبدالملک، ثقة، حدثنا عیسی بن عمر، عن السدی، عن أَنس بن مالك: أَن النبی كان عنده طائر، فقال: اللهم ائتنی بأحب خلقك إِلیك یأكل معی من هذا الطائر. فجاءَ أَبو بكر فرده ثم جاءَ عثمان فرده، فجاءَ علی فأَذن له<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>. | ||
ازآنجاییکه اجازه ورود ندادن به خلفای سهگانه، نقیصه بزرگی برای | ازآنجاییکه اجازه ورود ندادن به خلفای سهگانه، نقیصه بزرگی برای آنها محسوب میشود و دست كم برتری امیرمؤمنان (علیهالسلام)را بر این سه خلیفه به صورت قطعی و مشخص ثابت میکند، برخی از علمای اهلسنت كه خیال میکردهاند میتوانند این نقیصه بزرگ را كه در كتب اهلسنت آمده است از خلفای سهگانه دور كنند، به جای نام هر یك از آنها از كلمه «رجل» استفاده کردهاند؛ درحالیکه سند همان سندی است كه ابویعلی آورده است. | ||
عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شدهاند: | عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شدهاند: | ||
... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی صلیالله علیه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن أبی طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>... حدیث: إن النبی (صلیالله علیه وآله وسلّم)( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائننی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علی بن أبی طالب، فإذن له، فاكل معه<ref>المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای507 هـ)، ذخیرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقیق: د.عبد الرحمن الفریوائی، ناشر: دار السلف - الریاض، الطبعة: الأولی، 1416 هـ -1996م.</ref>. | ... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی صلیالله علیه وسلم كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن أبی طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>... حدیث: إن النبی (صلیالله علیه وآله وسلّم)( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائننی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علی بن أبی طالب، فإذن له، فاكل معه<ref>المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای507 هـ)، ذخیرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقیق: د.عبد الرحمن الفریوائی، ناشر: دار السلف - الریاض، الطبعة: الأولی، 1416 هـ -1996م.</ref>. | ||
خط ۳۳۴: | خط ۳۳۴: | ||
او از حافظان پابرجا بود و عبد الرحمن بن مهدی گفته است كه شعبه از قدرت حفظ او تعجب میكرد، احمد بن حنبل گفته است كه مورد اطمینان است و نسائی نیز او را ثقه میداند، اما بخاری به روایات او احتجاج نكرده است، بلكه تنها روایات او را به عنوان شاهد آورده است.<ref>تذكرة الحفاظ ج1، ص155، رقم: 151</ref> | او از حافظان پابرجا بود و عبد الرحمن بن مهدی گفته است كه شعبه از قدرت حفظ او تعجب میكرد، احمد بن حنبل گفته است كه مورد اطمینان است و نسائی نیز او را ثقه میداند، اما بخاری به روایات او احتجاج نكرده است، بلكه تنها روایات او را به عنوان شاهد آورده است.<ref>تذكرة الحفاظ ج1، ص155، رقم: 151</ref> | ||
نتیجه آن كه: سند این روایت نیز كاملا صحیح است. | نتیجه آن كه: سند این روایت نیز كاملا صحیح است. | ||
تا این جا هشت سند از سندهای حدیث طیر را به صورت مفصل و تك تك بررسی و ثابت كردیم كه سندهای | تا این جا هشت سند از سندهای حدیث طیر را به صورت مفصل و تك تك بررسی و ثابت كردیم كه سندهای آنها هیچ اشكالی ندارند؛ هر چند حتی اگر یك سند از سندهای آن صحیح باشد و دیگر سند ها ضعیف، بازهم برای اثبات حجیت روایت كفایت میکند.ا<ref>لبته روایت سندهای صحیحی دیگری نیز دارد كه ما به جهت اختصار به همین اندازه اكتفا میكنیم. علاقهمندان برای اطلاع بیشتر میتوانند به كتاب نفحات الأزهار نوشته علامه معاصر آیت الله میلانی جلد 13 و 14 مراجعه فرمایند.</ref> | ||
===دلالت روایت=== | ===دلالت روایت=== | ||
خط ۳۵۸: | خط ۳۵۸: | ||
ومنها: قوله (صلیالله علیه وآله وسلّم) علی الاتفاق: «اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك، یأكل معی من هذا الطائر» فجاءه بأمیرِ المؤمنینَ (علیهالسلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلی الله تعالی أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوی ومیل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالی ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علی الفاضل فی النبوةِ وخلافتِها العامةِ فی الأنام. <ref> الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبدالله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)،الإفصاح فی إمامة أمیر المؤمنین (علیهالسلام)، ص33، تحقیق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولی، 1412هـ</ref> | ومنها: قوله (صلیالله علیه وآله وسلّم) علی الاتفاق: «اللهم ائتنی بأحب خلقك إلیك، یأكل معی من هذا الطائر» فجاءه بأمیرِ المؤمنینَ (علیهالسلام)، فأكَلَ معه، وقد ثبت أن أحبَ الخلق إلی الله تعالی أفضلُهم عنده، إذ كانت محبتُه مُنْبِئَةً عن الثواب دون الهوی ومیل الطِّباع، وإذا صح أنه أفضلُ خلقِ الله تعالی ثَبَتَ أنه كان الإمام، لفساد تقدم المفضول علی الفاضل فی النبوةِ وخلافتِها العامةِ فی الأنام. <ref> الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبدالله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)،الإفصاح فی إمامة أمیر المؤمنین (علیهالسلام)، ص33، تحقیق و نشر: مركز مؤسسة البعثة للطباعة والنشر ـ قم، الطبعة الأولی، 1412هـ</ref> | ||
یكی از روایات این سخن رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدایا محبوبترین خلقت را پیش من بیاور تا من از این مرغ میل نماید»، پس امیرمؤمنان (علیهالسلام)آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوشجان كرد. | یكی از روایات این سخن رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند كه فرمود: «خدایا محبوبترین خلقت را پیش من بیاور تا من از این مرغ میل نماید»، پس امیرمؤمنان (علیهالسلام)آمد و به همراه آن حضرت از آن مرغ نوشجان كرد. | ||
و بهدرستی ثابت شده كه محبوبترین مخلوق نزد خداوند، برترین | و بهدرستی ثابت شده كه محبوبترین مخلوق نزد خداوند، برترین آنها است؛ چرا كه محبت خداوند از حق سرچشمه میگیرد، نه از هوای نفس و خواهش طبع. وقتی آن حضرت برترین مخلوق خداوند باشد، ثابت میشود كه او امام است؛ به دلیل فاسد بودن تقدیم مفضول بر فاضل در نبوت و خلافت عامه خداوند بر مردم. | ||
=== استدلال سید مرتضی === | === استدلال سید مرتضی === | ||
و سید مرتضی در الفصول المختاره مینویسد: | و سید مرتضی در الفصول المختاره مینویسد: | ||
خط ۳۶۵: | خط ۳۶۵: | ||
از سخنان شیخ (مفید) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شریف ابوالحسن احمد بن القاسم علوی محمدی است كه از او سؤال شد: چه دلیلی وجود دارد كه امیرمؤمنان علی بن أبی طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دلیل بر این مطلب این گفته رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوبترین مخلوقاتت را بیاور تا با من از این مرغ تناول كند» پس امیرمؤمنان (علیهالسلام)آمد. بهدرستی ثابت شده است كه محبوبترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بیشتر است و كسی كه ثوابش از همه بیشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بیشتر و برتر و عبادتش زیادتر است. و این دلیل است بر فضیلت امیر المؤمنین (علیهالسلام) بر تمام مردم به جز پیامبر اكرم صلیالله علیه و آله. | از سخنان شیخ (مفید) كه خداوند عزت او را مستدام بدارد، در مجلس شریف ابوالحسن احمد بن القاسم علوی محمدی است كه از او سؤال شد: چه دلیلی وجود دارد كه امیرمؤمنان علی بن أبی طالب از همه اصحاب برتر است؟ پس گفت: دلیل بر این مطلب این گفته رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم)ه است كه فرمود: «خداوندا محبوبترین مخلوقاتت را بیاور تا با من از این مرغ تناول كند» پس امیرمؤمنان (علیهالسلام)آمد. بهدرستی ثابت شده است كه محبوبترین خلق در نزد خدا، ثوابش نزد او از همه بیشتر است و كسی كه ثوابش از همه بیشتر باشد، بدون شك از همه مخلوقات عملش بیشتر و برتر و عبادتش زیادتر است. و این دلیل است بر فضیلت امیر المؤمنین (علیهالسلام) بر تمام مردم به جز پیامبر اكرم صلیالله علیه و آله. | ||
كتاب الفصول المختارة، مجموعه ای از مناظرات و گفتگوهای شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سید مرتضی علم الهدی تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوری شده است. | كتاب الفصول المختارة، مجموعه ای از مناظرات و گفتگوهای شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه است كه توسط شاگرد بزرگوار و دانشمند او سید مرتضی علم الهدی تحت عنوان «الفصول المختارة» جمع آوری شده است. | ||
وی این كتاب را از دو كتاب شیخ به نام های «المجالس» و «العیون و المحاسن» گزینش و تلخیص كرده كه در مقدمه كتاب از | وی این كتاب را از دو كتاب شیخ به نام های «المجالس» و «العیون و المحاسن» گزینش و تلخیص كرده كه در مقدمه كتاب از آنها نام میبرد؛ ولی متأسفانه هیچ یك از این دو كتاب در حال حاضر در اختیار ما نیست و همچون دیگر میراث های گرانبهای شیعه در طول تاریخ از بین رفته است. | ||
همچنین سید مرتضی مناظرات و مطالب دیگری را كه از زبان شیخ مفید شنیده و یا خود در آن حضور داشته، بر این مجموعه افزوده است. بنابراین سید در فراهم كردن «الفصول المختارة» از سه منبع استفاده كرده است:<br> | همچنین سید مرتضی مناظرات و مطالب دیگری را كه از زبان شیخ مفید شنیده و یا خود در آن حضور داشته، بر این مجموعه افزوده است. بنابراین سید در فراهم كردن «الفصول المختارة» از سه منبع استفاده كرده است:<br> | ||
# كتاب المجالس؛<br> | # كتاب المجالس؛<br> | ||
خط ۴۰۷: | خط ۴۰۷: | ||
(به من خبر رسیده كه پدرمان از انس حدیث شگفت و بهت آوری را روایت نموده است )، ( درباره مرغ بریانی كه روزی یك نفر آورد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در خانه از نظر مردم دور بود ). ( آن مرغ را نزد حضرتش برد و هنگامی كه چشم آن حضرت به آن افتاد پروردگار را كه به همه كس نزدیك و برگزیننده خوبان است خواند و گفت: ) ( محبوبترین آفریدگان را در نظر خودت بر من وارد ساز. خدا هم آنچه خواست به او عطا فرمود ). ( مردی شرافتمند در پشت در ایستاد و در زد، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)از خادم پرسید: كیست؟ و خود در پشت در منتظر بود ). ( كیست؟ گفت: علی است. فرمود: او مردی والامقام است و من امروز در اندیشه او بودم و از همین رو در خانه نشستم و از دید خلق پنهان شدم. | (به من خبر رسیده كه پدرمان از انس حدیث شگفت و بهت آوری را روایت نموده است )، ( درباره مرغ بریانی كه روزی یك نفر آورد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در خانه از نظر مردم دور بود ). ( آن مرغ را نزد حضرتش برد و هنگامی كه چشم آن حضرت به آن افتاد پروردگار را كه به همه كس نزدیك و برگزیننده خوبان است خواند و گفت: ) ( محبوبترین آفریدگان را در نظر خودت بر من وارد ساز. خدا هم آنچه خواست به او عطا فرمود ). ( مردی شرافتمند در پشت در ایستاد و در زد، پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم)از خادم پرسید: كیست؟ و خود در پشت در منتظر بود ). ( كیست؟ گفت: علی است. فرمود: او مردی والامقام است و من امروز در اندیشه او بودم و از همین رو در خانه نشستم و از دید خلق پنهان شدم. | ||
خداوند چه كسانی را دوست دارد؟ خداوند در قرآن كریم، گروهی از انسان ها را بهخاطر اعمال خاصی كه انجام میدهند و فضائلی كه دارند، ستایش كرده و صراحتا فرموده است كه | خداوند چه كسانی را دوست دارد؟ خداوند در قرآن كریم، گروهی از انسان ها را بهخاطر اعمال خاصی كه انجام میدهند و فضائلی كه دارند، ستایش كرده و صراحتا فرموده است كه آنها را دوست دارد: | ||
* إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین<ref>. البقره/195؛ مائده/13</ref><br> | * إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین<ref>. البقره/195؛ مائده/13</ref><br> | ||
* * وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین.<ref>آل عمران/134 و 148؛ مائده/93.</ref> | * * وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنین.<ref>آل عمران/134 و 148؛ مائده/93.</ref> | ||
خط ۴۷۴: | خط ۴۷۴: | ||
ابوسلمه و یحیی بن حاطب و اساتید ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتی خنجر به خورد به عبدالله گفت: پیش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمیرسد و جای تو را تنگ نمی كند، من دوست دارم كه با دو رفیقم دفن شوم. اگر ضرر میزند و جایت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقیع كسانی از اصحاب رسولِخدا و همسران پیامبر دفن شدهاند كه از عمر بهتر هستند. | ابوسلمه و یحیی بن حاطب و اساتید ما نقل کردهاند كه عمر بن خطاب وقتی خنجر به خورد به عبدالله گفت: پیش عائشه برو، سلام من را برسان و بگو: عمر به تو گفت: اگر به تو ضرر نمیرسد و جای تو را تنگ نمی كند، من دوست دارم كه با دو رفیقم دفن شوم. اگر ضرر میزند و جایت را تنگ میکند، به جانم قسم كه در بقیع كسانی از اصحاب رسولِخدا و همسران پیامبر دفن شدهاند كه از عمر بهتر هستند. | ||
این روایات ثابت میکند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، | این روایات ثابت میکند كه به اعتراف خود ابوبكر و عمر، آنها از دیگر اصحاب برتر نبودهاند و حتی عمر سوگند یاد كرده است كه در بقیع افرادی بهتر از آنها دفن شدهاند. | ||
حال اگر كسی از اهلسنت سؤال كند كه چرا شما به جای پیروی از امیرمؤمنان (علیهالسلام)كه محبوبترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كسانی دیگری پیروی میكنید كه به اعتراف خود | حال اگر كسی از اهلسنت سؤال كند كه چرا شما به جای پیروی از امیرمؤمنان (علیهالسلام)كه محبوبترین مخلوق نزد خدا و رسول او است، از كسانی دیگری پیروی میكنید كه به اعتراف خود آنها از هیچ یك از افراد اصحاب برتر نیستند، چه پاسخی خواهید داد؟ | ||
اگر رسولِخدا در قیامت از شما سؤال كند چه پاسخی برای آن حضرت خواهید داشت؟ | اگر رسولِخدا در قیامت از شما سؤال كند چه پاسخی برای آن حضرت خواهید داشت؟ | ||
جالب است كه علمای اهلسنت روایات فراوانی نقل کردهاند كه اگر كسی شخصی را به امارت یك منطقه یا جمعیتی بگمارد كه میداند در جامعه، شخصی بهتر از او وجود دارد، به خدا، رسول و تمام مؤمنان خیانت كرده است. | جالب است كه علمای اهلسنت روایات فراوانی نقل کردهاند كه اگر كسی شخصی را به امارت یك منطقه یا جمعیتی بگمارد كه میداند در جامعه، شخصی بهتر از او وجود دارد، به خدا، رسول و تمام مؤمنان خیانت كرده است. | ||
خط ۴۹۸: | خط ۴۹۸: | ||
محمد بن الطیب الباقلانی در تمهید الأوائل مینویسد: | محمد بن الطیب الباقلانی در تمهید الأوائل مینویسد: | ||
وقوله «مَن تَقَدَّمَ علی قومٍ من المسلمین یَری أنَّ فیهم من هو أفضلُ منه فقد خانَ اللهَ ورسولَه والمسلمین» فی أمثال هذه الأخبار مما قد تواترت علی المعنی وإن اختلفت ألفاظها.<ref>الباقلانی، ابوبكر محمد بن الطیب (متوفای403هـ)، تمهید الأوائل فی تلخیص الدلائل، ج1، ص474، تحقیق: عماد الدین أحمد حیدر، ناشر: مؤسسة الكتب الثقافیة - لبنان، الطبعة: الأولی، 1407هـ - 1987م.</ref> | وقوله «مَن تَقَدَّمَ علی قومٍ من المسلمین یَری أنَّ فیهم من هو أفضلُ منه فقد خانَ اللهَ ورسولَه والمسلمین» فی أمثال هذه الأخبار مما قد تواترت علی المعنی وإن اختلفت ألفاظها.<ref>الباقلانی، ابوبكر محمد بن الطیب (متوفای403هـ)، تمهید الأوائل فی تلخیص الدلائل، ج1، ص474، تحقیق: عماد الدین أحمد حیدر، ناشر: مؤسسة الكتب الثقافیة - لبنان، الطبعة: الأولی، 1407هـ - 1987م.</ref> | ||
این گفته رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) «هر كس خود را بر گروهی از مسلمانان مقدم كند؛ درحالیکه میداند در میان آن قوم كسی بهتر از او وجود دارد، بهدرستی كه به خدا، رسول او و مسلمانان خیانت كرده است» همانند این روایات، از نظر معنوی به صورت متواتر نقل شده؛ اگر چه الفاظ | این گفته رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) «هر كس خود را بر گروهی از مسلمانان مقدم كند؛ درحالیکه میداند در میان آن قوم كسی بهتر از او وجود دارد، بهدرستی كه به خدا، رسول او و مسلمانان خیانت كرده است» همانند این روایات، از نظر معنوی به صورت متواتر نقل شده؛ اگر چه الفاظ آنها مختلف هستند. | ||
چرا راه دور برویم، خداوند متعال در قرآن كریم وجدان های بیدار را به قضاوت فرامی خواند و میفرماید: | چرا راه دور برویم، خداوند متعال در قرآن كریم وجدان های بیدار را به قضاوت فرامی خواند و میفرماید: | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۲۰: | ||
وأما حدیث الطیر فله طرق كثیرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها یوجب أن یكون الحدیث له أصل. | وأما حدیث الطیر فله طرق كثیرة جدا أفردتها بمصنف ومجموعها یوجب أن یكون الحدیث له أصل. | ||
اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی درباره آن نوشته ام، مجموع این طرق ثابت میکند كه این روایت اصل و ریشه دارد.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص1043، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref> | اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی درباره آن نوشته ام، مجموع این طرق ثابت میکند كه این روایت اصل و ریشه دارد.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص1043، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref> | ||
اما در جای دیگر بهخاطر عوارضی كه این روایت برای اهلسنت دارد و در حقیقت بطلان مذهب | اما در جای دیگر بهخاطر عوارضی كه این روایت برای اهلسنت دارد و در حقیقت بطلان مذهب آنها را به روشنی ثابت میکند، صحت روایت را نمی پذیرد. | ||
وحدیث الطیر علی ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها فی جزء ولم یثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبی داود فی عبارته وقوله وله علی خطئه اجر واحد ولیس من شرط الثقة ان لا یخطئ ولا یغلط ولا یسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالی.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | وحدیث الطیر علی ضعفه فله طرق جمة وقد أفردتها فی جزء ولم یثبت ولا انا بالمعتقد بطلانه وقد أخطأ ابن أبی داود فی عبارته وقوله وله علی خطئه اجر واحد ولیس من شرط الثقة ان لا یخطئ ولا یغلط ولا یسهو والرجل فمن كبار علماء الاسلام ومن أوثق الحفاظ رحمه الله تعالی.<ref>الذهبی الشافعی، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref> | ||
حدیث طیر با اینكه اسناد آن ضعیف است، اما طرق فراوانی دارد كه من مجموع آنها را در یك مجموعه آورده ام، صحیح نیست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلی) باشد. ابن ابی داود در مورد این روایت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابی داود اشاره خواهد شد )، و بهخاطر اجتهاد اشتباه یك پاداش میبرد، شرط ثقه بودن این نیست كه اشتباه نكند و یا غلط نداشته باشد و یا سهو نكند؛ این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حفاظ است، رحمت خدا بر او باد. | حدیث طیر با اینكه اسناد آن ضعیف است، اما طرق فراوانی دارد كه من مجموع آنها را در یك مجموعه آورده ام، صحیح نیست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلی) باشد. ابن ابی داود در مورد این روایت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابی داود اشاره خواهد شد )، و بهخاطر اجتهاد اشتباه یك پاداش میبرد، شرط ثقه بودن این نیست كه اشتباه نكند و یا غلط نداشته باشد و یا سهو نكند؛ این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حفاظ است، رحمت خدا بر او باد. | ||
خط ۵۴۱: | خط ۵۴۱: | ||
این كه ادعا شود حدیث طیر جعلی است، نیكو نیست. | این كه ادعا شود حدیث طیر جعلی است، نیكو نیست. | ||
== چرایی مطرودبودن حدیث طیر مشوی نزد اهلسنّت == | == چرایی مطرودبودن حدیث طیر مشوی نزد اهلسنّت == | ||
اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهلسنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته اند؟ | اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهلسنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته اند؟ آنها نیز كه جرأت دسته قبلی را ندارند، از پذیرش صریح صحت روایت خودداری کردهاند؟ | ||
جواب واضح و روشن است. چون این روایت اساس و بنیان عقائد اهلسنت را زیر سؤال میبرد، حقانیت شیعه را به اثبات رسانده و مذاهب دیگر را باطل اعلام میکند. | جواب واضح و روشن است. چون این روایت اساس و بنیان عقائد اهلسنت را زیر سؤال میبرد، حقانیت شیعه را به اثبات رسانده و مذاهب دیگر را باطل اعلام میکند. | ||
طبیعی است كه وقتی امیرمؤمنان (علیهالسلام)برترین مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ بنابراین اكثر علمای سنی با وجود ده ها سند و طریق نتوانسته اند صحت روایت را بپذیرند. | طبیعی است كه وقتی امیرمؤمنان (علیهالسلام)برترین مخلوق در نزد خداوند باشد، عقلا و شرعا نوبت به ابوبكر، عمر و... نمیرسد؛ بنابراین اكثر علمای سنی با وجود ده ها سند و طریق نتوانسته اند صحت روایت را بپذیرند. | ||
خط ۵۵۴: | خط ۵۵۴: | ||
«بهدرستی كه پرچم را به دستی مردی میدهم كه خداوند به دست او فتح خواهد كرد، او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند». این روایت بخاری و مسلم نقل کردهاند؛ اما حدیث طیر در اكثر طرق خود با لفظ اسم تفضیل «أحب» آمده، به همین خاطر حكم به ضعف روایت کردهاند؛ چنانچه پیشازاین نیز گذشت. | «بهدرستی كه پرچم را به دستی مردی میدهم كه خداوند به دست او فتح خواهد كرد، او خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند». این روایت بخاری و مسلم نقل کردهاند؛ اما حدیث طیر در اكثر طرق خود با لفظ اسم تفضیل «أحب» آمده، به همین خاطر حكم به ضعف روایت کردهاند؛ چنانچه پیشازاین نیز گذشت. | ||
آری، این روایت از نظر سندی مشكلی ندارد؛ اما اگر حتی خود رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) با علمای سنی روبرو شود و به صراحت بگوید كه امیرمؤمنان (علیهالسلام)از ابوبكر و عمر برتر است، | آری، این روایت از نظر سندی مشكلی ندارد؛ اما اگر حتی خود رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) با علمای سنی روبرو شود و به صراحت بگوید كه امیرمؤمنان (علیهالسلام)از ابوبكر و عمر برتر است، آنها هرگز نخواهند پذیرفت. | ||
نام این نوع برخورد با روایات و فضائل اهل بیت علیهمالسلام را چه میتوان گذاشت؟ آیا میتوان پذیرفت كه این افراد اهل بیت علیهمالسلام دوست دارند؟ | نام این نوع برخورد با روایات و فضائل اهل بیت علیهمالسلام را چه میتوان گذاشت؟ آیا میتوان پذیرفت كه این افراد اهل بیت علیهمالسلام دوست دارند؟ | ||
=== نظر المغربی در مورد طیر مشوی === | === نظر المغربی در مورد طیر مشوی === | ||
خط ۵۷۷: | خط ۵۷۷: | ||
اما این كتاب به دست ما نرسیده است، بله، ذهبی این كتاب را در ترجمه بیش از 20 نفر از كتاب «میزان» نقل میکند و همه این روایات را تضعیف كرده و همه راویان را نیز تضعیف میکند، تنها بهخاطر اینكه آنها راوی این روایتند ! با این همه ابن كثیر را تصدیق نمی كنیم، زیرا او كذاب است !<ref>جؤنة العطار فی طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref> | اما این كتاب به دست ما نرسیده است، بله، ذهبی این كتاب را در ترجمه بیش از 20 نفر از كتاب «میزان» نقل میکند و همه این روایات را تضعیف كرده و همه راویان را نیز تضعیف میکند، تنها بهخاطر اینكه آنها راوی این روایتند ! با این همه ابن كثیر را تصدیق نمی كنیم، زیرا او كذاب است !<ref>جؤنة العطار فی طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref> | ||
اشكالات اهلسنت به این روایت: | اشكالات اهلسنت به این روایت: | ||
ازآنجاییکه این روایت، بساط همه مخالفان اهل بیت علیهمالسلام را جمع و بطلان مذهب | ازآنجاییکه این روایت، بساط همه مخالفان اهل بیت علیهمالسلام را جمع و بطلان مذهب آنها را ثابت میکند، خود را به آب و آتش زده اند كه حجیت این روایت را زیر سؤال ببرند و با اشكالات واهی و بی ارزش تلاش نموده اند كه از پذیرش این روایت صحیح السند شانه خالی كنند. | ||
== نقدهای ابن تیمیه بر حدیث طیر مشوی == | == نقدهای ابن تیمیه بر حدیث طیر مشوی == | ||
خط ۵۹۰: | خط ۵۹۰: | ||
==== جواب از چند طریق: ==== | ==== جواب از چند طریق: ==== | ||
نخستین طریق، طلب كردن صحت نقل روایت است. این گفته او (علامه حلی) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر | نخستین طریق، طلب كردن صحت نقل روایت است. این گفته او (علامه حلی) كه تمام جمهور آن را نقل کردهاند، دروغ بر آنها است؛ چرا كه حدیث طیر را هیچ یك از اصحاب صحاح (سته) نقل نكرده اند؛ هیچ یك از پیشوایان حدیث نیز آن را تصحیح ننموده اند. ولی برخی از مردم آن را نقل کردهاند؛ همان طوری كه شبیه آن را درباره غیر علی نیز نقل نموده اند. بلكه درباره فضائل معاویه احادیث زیادی نقل کردهاند و کتابهای مستقلی نیز نوشته اند، اهل دانش حدیث، نه آن را صحیح میدانند و نه این را. | ||
طریق دوم: حدیث طیر از دروغ ها و جعلیات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حدیث است. ابوموسی المدینی گفته: چندین نفر از حفاظ طرق أحادیث طیر را برای شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نیسابوری، أبونعیم و إبن مرودیه.<ref>ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج7، ص371، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | طریق دوم: حدیث طیر از دروغ ها و جعلیات در نزد اهل علم و آگاهان به علم حدیث است. ابوموسی المدینی گفته: چندین نفر از حفاظ طرق أحادیث طیر را برای شناخت اعتبار آن جمع کردهاند؛ همانند حاكم نیسابوری، أبونعیم و إبن مرودیه.<ref>ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج7، ص371، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref> | ||
از حاكم درباره حدیث طیر سؤال شد، پس گفت: این روایت صحی نیست؛ با این كه حاكم نیشابوری به شیعه نسبت داده میشود. به راستی كه از او خواستند تا روایتی را درباره فضائل معاویه نقل كند، پس گفت: دلم راضی نمیشود، دلم راضی نمیشود، او را كتك زدند؛ اما بازهم این كار را نكرد. | از حاكم درباره حدیث طیر سؤال شد، پس گفت: این روایت صحی نیست؛ با این كه حاكم نیشابوری به شیعه نسبت داده میشود. به راستی كه از او خواستند تا روایتی را درباره فضائل معاویه نقل كند، پس گفت: دلم راضی نمیشود، دلم راضی نمیشود، او را كتك زدند؛ اما بازهم این كار را نكرد. | ||
نكته مهم در گفتار ابن تیمیه، اعتراف صریح او به جعل حدیث توسط اهلسنت در فضائل معاویه و نوشتن کتابهای مستقل درباره آن است. این قضیه اعتبار روایات اهلسنت را زیر سؤال میبرد؛ چرا كه وقتی | نكته مهم در گفتار ابن تیمیه، اعتراف صریح او به جعل حدیث توسط اهلسنت در فضائل معاویه و نوشتن کتابهای مستقل درباره آن است. این قضیه اعتبار روایات اهلسنت را زیر سؤال میبرد؛ چرا كه وقتی آنها به منظور گمراه كردن مردم روایات زیادی را درباره معاویه جعل کردهاند؛ تا جائی كه این روایات جعلی کتابهای مستقلی شدهاند، از كجا معلوم در جاهای دیگر نیز همین كار را نكرده باشند؟ | ||
=== خلاصه اشكالات ابن تیمیه: === | === خلاصه اشكالات ابن تیمیه: === | ||
1. هیچ یك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ایشان صحاح سته باشد، روایت را نقل نكرده اند؛<br> | 1. هیچ یك از اصحاب صحاح كه احتمالا منظور ایشان صحاح سته باشد، روایت را نقل نكرده اند؛<br> | ||
خط ۶۴۶: | خط ۶۴۶: | ||
====جواب اشکال دوم:==== | ====جواب اشکال دوم:==== | ||
طبیعی است كه قلب ابن كثیر و ذهبی چنین روایاتی را نپذیرد؛ چون این روایت تمام عقائد و افكار | طبیعی است كه قلب ابن كثیر و ذهبی چنین روایاتی را نپذیرد؛ چون این روایت تمام عقائد و افكار آنها و تمام آن چه را كه تا امروز حق میدانسته اند، ابطال میکند. وقتی میبینند كه در طول عمرش در اشتباه بودهاند و تمام همفكرانشان در طول هفت قرن پیش از آن اشتباه کردهاند، طبیعی است كه قلب های منحرف از حق را شاهد بگیرند. | ||
مرحوم علامه أمینی رضوان الله تعالی علیه درباره این سخن ابن كثیر مینویسد: | مرحوم علامه أمینی رضوان الله تعالی علیه درباره این سخن ابن كثیر مینویسد: | ||
هذا قلبٌ طبع اللهُ علیه وإلاّ فما وجهُ ذلك النظر بعدَ تمامِ شرایطِ الصحةِ فیه؟ !<ref>الأمینی، الشیخ عبد الحسین احمد (متوفای 1392هـ)، الغدیر فی الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص219، ناشر: دار الكتاب العربی بیروت، الطبعة: الرابعة، 1397هـ ـ 1977م.</ref> | هذا قلبٌ طبع اللهُ علیه وإلاّ فما وجهُ ذلك النظر بعدَ تمامِ شرایطِ الصحةِ فیه؟ !<ref>الأمینی، الشیخ عبد الحسین احمد (متوفای 1392هـ)، الغدیر فی الكتاب والسنة والأدب، ج3، ص219، ناشر: دار الكتاب العربی بیروت، الطبعة: الرابعة، 1397هـ ـ 1977م.</ref> | ||
خط ۶۶۸: | خط ۶۶۸: | ||
فَلا یَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی.<ref>طه/16.</ref> | فَلا یَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا یُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدی.<ref>طه/16.</ref> | ||
پس مبادا كسی كه به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی میکند، تو را از آن بازدارد كه هلاك خواهی شد! | پس مبادا كسی كه به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی میکند، تو را از آن بازدارد كه هلاك خواهی شد! | ||
بلی، قلبی كه خالی از محبت خاندان اهلالبیت علیهمالسلام باشد و جای آن را دشمنان | بلی، قلبی كه خالی از محبت خاندان اهلالبیت علیهمالسلام باشد و جای آن را دشمنان آنها گرفته باشد، طبیعی است كه نمی تواند این روایات را بپذیرد؛ چرا كه خداوند به انسان دو قلب نداده است كه با یكی امیرمؤمنان (علیهالسلام)و با دیگری دشمنانش را دوست داشته باشد، در یك قلب هم كه جای دو شیء متضاد نیست. | ||
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ.<ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند برای هیچ كس دو دل در درونش نیافریده. | ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِهِ.<ref>الأحزاب/4.</ref>خداوند برای هیچ كس دو دل در درونش نیافریده. | ||
خط ۷۰۶: | خط ۷۰۶: | ||
از چیزهای كه روشن میکند كه حمل روایت بر عموم جایز نیست، این است كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از جمله مخلوقات خداوند است و جایز نیست كه علی (علیهالسلام)محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد. | از چیزهای كه روشن میکند كه حمل روایت بر عموم جایز نیست، این است كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از جمله مخلوقات خداوند است و جایز نیست كه علی (علیهالسلام)محبوب تر از آن حضرت در نزد خداوند باشد. | ||
====جواب اشکال پنجم:==== | ====جواب اشکال پنجم:==== | ||
چنین اشكالاتی نشانه این است كه محققان و دانشمندان سنی دقت لازم را در فهم روایت نكرده اند و یا تعصب بیش از اندازه قدرت تفكر را از | چنین اشكالاتی نشانه این است كه محققان و دانشمندان سنی دقت لازم را در فهم روایت نكرده اند و یا تعصب بیش از اندازه قدرت تفكر را از آنها سلب كرده است. ما در پاسخ او به چند نكته به صورت مختصر اشاره میكنیم. | ||
اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) برترین مخلوق خداوند است و هیچ مخلوقی به مقام و موقعیت او نخواهد رسید؛ بنابراین وقتی میگوییم امیرمؤمنان (علیهالسلام)محبوبترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را از این عموم خارج میكنیم؛ | اولاً: جمهور مسلمانان اعتقاد دارند كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) برترین مخلوق خداوند است و هیچ مخلوقی به مقام و موقعیت او نخواهد رسید؛ بنابراین وقتی میگوییم امیرمؤمنان (علیهالسلام)محبوبترین مخلوق خداوند است، قطعاً رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را از این عموم خارج میكنیم؛ | ||
ثانیاً: عموم كلام رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) شامل خود آن حضرت نمیشود؛ چنانچه علامه مجلسی رضوان الله تعالی در این باره گفته است: | ثانیاً: عموم كلام رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) شامل خود آن حضرت نمیشود؛ چنانچه علامه مجلسی رضوان الله تعالی در این باره گفته است: | ||
خط ۷۴۶: | خط ۷۴۶: | ||
بنابر هر دو تقدیر، رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از این عموم خارج میشود، پس سبب برتری عسی (علیهالسلام)در این مورد بر رسولِخدا نمیشود. این مطلب را این قاعده تأیید میکند كه: عموم كلام شامل خود متكلم نمیشود. تعدادی همین نظر را داده اند، و روایتی را كه جلال در البهجة السنیة از عكرمه نقل كرده، بر این مطلب شهادت میدهد كه گفت: وقتی رسولِخدا به دنیا آمد، نوری زمین را روشن كرد، پس ابلیس گفت: در این شب فرزندی به دنیا آمد كه كار ما را خراب خواهد كرد، لشكریانش به او گفتند: باید به سوی او برویم، پس جبرئیل آمد و او را با لگد به سرزمین عدن انداخت. | بنابر هر دو تقدیر، رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) از این عموم خارج میشود، پس سبب برتری عسی (علیهالسلام)در این مورد بر رسولِخدا نمیشود. این مطلب را این قاعده تأیید میکند كه: عموم كلام شامل خود متكلم نمیشود. تعدادی همین نظر را داده اند، و روایتی را كه جلال در البهجة السنیة از عكرمه نقل كرده، بر این مطلب شهادت میدهد كه گفت: وقتی رسولِخدا به دنیا آمد، نوری زمین را روشن كرد، پس ابلیس گفت: در این شب فرزندی به دنیا آمد كه كار ما را خراب خواهد كرد، لشكریانش به او گفتند: باید به سوی او برویم، پس جبرئیل آمد و او را با لگد به سرزمین عدن انداخت. | ||
الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبدالله (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص138، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. | الآلوسی البغدادی الحنفی، أبو الفضل شهاب الدین السید محمود بن عبدالله (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص138، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت. | ||
حتی | حتی آنها كه قائل هستند كه عموم كلام شامل متكلم نیز میشوند، تصریح کردهاند كه اگر دلیل خاص وجود داشته باشد، تخصیص میخورد؛ چنانچه برخی از علمای اهلسنت با استفاده از همین قاعده در تفسیر روایت «لَا یَنْبَغِی لِقَوْمٍ فِیهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ یَؤُمَّهُمْ غَیْرُهُ» تصریح کردهاند كه این عموم شامل خود رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) نمیشود: | ||
وَخَرَّجَ ت عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهَا وَعَنْ أَبَوَیْهَا أَنَّهَا قَالَتْ سَمِعْت رَسُولَ اللَّهِ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ «لَا یَنْبَغِی لِقَوْمٍ فِیهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ یَؤُمَّهُمْ غَیْرُهُ»؛ لِأَنَّ مَدَارَ الْإِمَامَةِ عَلَی الْفَضِیلَةِ فَمَنْ هُوَ أَفْضَلُ فَهُوَ أَوْلَی بِالْإِمَامَةِ كَمَا فَصَّلْت فِی الْفِقْهِیَّةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مِنْ الْجَمِیعِ كَمَا تَقَدَّمَ وَیُمْكِنُ أَنْ یُشَارَ مِنْهُ الْإِمَامَةُ بِمَعْنَی الْخِلَافَةِ. | وَخَرَّجَ ت عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهَا وَعَنْ أَبَوَیْهَا أَنَّهَا قَالَتْ سَمِعْت رَسُولَ اللَّهِ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ «لَا یَنْبَغِی لِقَوْمٍ فِیهِمْ أَبُو بَكْرٍ أَنْ یَؤُمَّهُمْ غَیْرُهُ»؛ لِأَنَّ مَدَارَ الْإِمَامَةِ عَلَی الْفَضِیلَةِ فَمَنْ هُوَ أَفْضَلُ فَهُوَ أَوْلَی بِالْإِمَامَةِ كَمَا فَصَّلْت فِی الْفِقْهِیَّةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مِنْ الْجَمِیعِ كَمَا تَقَدَّمَ وَیُمْكِنُ أَنْ یُشَارَ مِنْهُ الْإِمَامَةُ بِمَعْنَی الْخِلَافَةِ. | ||
فَإِنْ قِیلَ قَرَّرَ فِی الْأُصُولِ أَنَّ الْمُتَكَلِّمَ دَاخِلٌ فِی عُمُومِ كَلَامِهِ فَیَلْزَمُ تَقْدِیمُ أَبِی بَكْرٍ عَلَی النَّبِیِّ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْإِمَامَةِ قُلْت قَرَّرَ فِیهِ أَیْضًا تَخْصِیصَ الْعَامِّ بِالْعَقْلِ وَالشَّرْعِ إذْ لَفْظُ قَوْمٍ یُمْكِنُ أَنْ یَكُونَ نَكِرَةً فِی سِیَاقِ النَّفْیِ وَلَوْ لَمْ یُعْتَبَرْ الْعُمُومُ فَلَا إشْكَالَ أَصْلًا. ثُمَّ إنَّهُ لِهَذَا عَیَّنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِلْإِمَامَةِ فِی مَرَضِهِ. | فَإِنْ قِیلَ قَرَّرَ فِی الْأُصُولِ أَنَّ الْمُتَكَلِّمَ دَاخِلٌ فِی عُمُومِ كَلَامِهِ فَیَلْزَمُ تَقْدِیمُ أَبِی بَكْرٍ عَلَی النَّبِیِّ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الْإِمَامَةِ قُلْت قَرَّرَ فِیهِ أَیْضًا تَخْصِیصَ الْعَامِّ بِالْعَقْلِ وَالشَّرْعِ إذْ لَفْظُ قَوْمٍ یُمْكِنُ أَنْ یَكُونَ نَكِرَةً فِی سِیَاقِ النَّفْیِ وَلَوْ لَمْ یُعْتَبَرْ الْعُمُومُ فَلَا إشْكَالَ أَصْلًا. ثُمَّ إنَّهُ لِهَذَا عَیَّنَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلیالله تَعَالَی عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِلْإِمَامَةِ فِی مَرَضِهِ. | ||
خط ۷۵۳: | خط ۷۵۳: | ||
به همین دلیل بود كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) ابوبكر را در هنگام بیماری اش برای امامت در نماز تعیین كرد. | به همین دلیل بود كه رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) ابوبكر را در هنگام بیماری اش برای امامت در نماز تعیین كرد. | ||
<ref>الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفای 1156هـ) بریقة محمودیة، ج2، ص15، طبق برنامه الجامع الكبیر.</ref> | <ref>الخادمی، أبو سعید محمد بن محمد (متوفای 1156هـ) بریقة محمودیة، ج2، ص15، طبق برنامه الجامع الكبیر.</ref> | ||
البته واضح و روشن است كه هرگز نمی توان به صورت قطعی و مطلق گفت كه هیچگاه عموم كلام شامل متكلم میشود یا نمیشود؛ بلكه موارد فرق میکند؛ چنانچه در قرآن كریم از زبان خداوند عموماتی وجود دارد كه برخی از | البته واضح و روشن است كه هرگز نمی توان به صورت قطعی و مطلق گفت كه هیچگاه عموم كلام شامل متكلم میشود یا نمیشود؛ بلكه موارد فرق میکند؛ چنانچه در قرآن كریم از زبان خداوند عموماتی وجود دارد كه برخی از آنها شامل خداوند میشود و برخی دیگر نمیشود؛ مثلاً در آیه: «وَ هُوَ بِكُلِّ شَیْ ءٍ عَلیم . البقره/29» قطعاً شامل ذات خداوند میشود و خداوند به ذات خودش نیز عالم است؛ اما در مثل «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَیْ ء. الزمر/62» قابل تصور نیست كه این عموم شامل خود خداوند نیز بشود. بنابراین باید به اصل كلام و قرائن موجود در كلام توجه كرد و سپس قضاوت نمود كه آیا عموم آن كلام شامل متكلم میشود یا خیر. | ||
محمد أمیر صنعانی در این باره مینویسد: | محمد أمیر صنعانی در این باره مینویسد: | ||
وأقولُ تحقیقُ المسألةِ أن المتكلمَّ لا یخلو إما أن یَتَكَلَّمَ عن نفسِه كقوله «من لا یُكرم نفسَهُ لا یُكْرَم» وقول الآخر «مَنْ یَفْعَلِ الحسناتَ اللهُ یَشْكُرُها». | وأقولُ تحقیقُ المسألةِ أن المتكلمَّ لا یخلو إما أن یَتَكَلَّمَ عن نفسِه كقوله «من لا یُكرم نفسَهُ لا یُكْرَم» وقول الآخر «مَنْ یَفْعَلِ الحسناتَ اللهُ یَشْكُرُها». | ||
فالمتكلمُ مشمولٌ بكلامِه مخبرٌ لنفسِه ولغیرِه ولیس الإخبارُ محصوراً فی إفادةِ الخطابِ بل المعانی المفادةُ للإخباراتِ كثیرةٌ فإن الواعظَ مخاطَبٌ غیرَه بمواعظِهِ وهو داخلٌ فی ذلك وإما أن یكونَ المتكلمُ رسولاً إلی المخاطبینِ مُتَكَلِّماً عن غیرِه فالظاهرُ خروجُه عن عمومِ الخطابِ مثلِ رُسُلِ السلطانِ إذا تَكَلَّمَتْ عنه وبَلَغَتْ أوامرَهُ ومن ذلك رُسُلُ اللهِ تعالی فإنّهم مبلغون عنه تعالی وقرینةُ الإرسالِ قاضیةٌ بخروجِهم عن اللفظِ وإن كان اللفظُ مِن حیثُ مادتِه یَصْدُقُ علیهم مثلُ: الناسُ والذین آمنوا.<ref>الأمیر الصنعانی، محمد بن إسماعیل (متوفای1182هـ)، أصول الفقه المسمی إجابة السائل شرح بغیة الآمل، ج1، ص305، تحقیق: القاضی حسین بن أحمدالسیاغی و الدكتور حسن محمد مقبولی الأهدل، ناشر: مؤسسةالرسالة ـ بیروت ، الطبعة: الأولی، 1986م</ref> | فالمتكلمُ مشمولٌ بكلامِه مخبرٌ لنفسِه ولغیرِه ولیس الإخبارُ محصوراً فی إفادةِ الخطابِ بل المعانی المفادةُ للإخباراتِ كثیرةٌ فإن الواعظَ مخاطَبٌ غیرَه بمواعظِهِ وهو داخلٌ فی ذلك وإما أن یكونَ المتكلمُ رسولاً إلی المخاطبینِ مُتَكَلِّماً عن غیرِه فالظاهرُ خروجُه عن عمومِ الخطابِ مثلِ رُسُلِ السلطانِ إذا تَكَلَّمَتْ عنه وبَلَغَتْ أوامرَهُ ومن ذلك رُسُلُ اللهِ تعالی فإنّهم مبلغون عنه تعالی وقرینةُ الإرسالِ قاضیةٌ بخروجِهم عن اللفظِ وإن كان اللفظُ مِن حیثُ مادتِه یَصْدُقُ علیهم مثلُ: الناسُ والذین آمنوا.<ref>الأمیر الصنعانی، محمد بن إسماعیل (متوفای1182هـ)، أصول الفقه المسمی إجابة السائل شرح بغیة الآمل، ج1، ص305، تحقیق: القاضی حسین بن أحمدالسیاغی و الدكتور حسن محمد مقبولی الأهدل، ناشر: مؤسسةالرسالة ـ بیروت ، الطبعة: الأولی، 1986م</ref> | ||
من میگویم: تحقیق در این باره این است كه: متكلم یا از طرف خودش سخن میگوید: مثل این كه: هر كس احترام خودش را نگه ندارد، احترام نمیشود» و یا «هر كس كارهای نیك انجام دهد، خداوند از او سپاسگذاری میکند». در این موارد خود متكلم نیز شامل این كلام میشود، هم برای خودش گفته و هم برای دیگران. افاده خطاب، تنها فایده جملات خبریه نیست؛ بلكه برای جملات خبریه فواید بسیاری است، پس اگر واعظ دیگران را موعظه كند، خودش را نیز موعظه كرده است. | من میگویم: تحقیق در این باره این است كه: متكلم یا از طرف خودش سخن میگوید: مثل این كه: هر كس احترام خودش را نگه ندارد، احترام نمیشود» و یا «هر كس كارهای نیك انجام دهد، خداوند از او سپاسگذاری میکند». در این موارد خود متكلم نیز شامل این كلام میشود، هم برای خودش گفته و هم برای دیگران. افاده خطاب، تنها فایده جملات خبریه نیست؛ بلكه برای جملات خبریه فواید بسیاری است، پس اگر واعظ دیگران را موعظه كند، خودش را نیز موعظه كرده است. | ||
اما اگر متكلم فرستاده كسی دیگری برای مخاطبین باشد و از طرف كس دیگری سخن بگوید، پس ظاهر این است كه خود او از عموم كلامش خارج است؛ مثل فرستاده های سلطان تا زمانی كه از سوی سلطان سخن بگوید و دستورات را برای مردم ابلاغ كند. از این قسم است پیامبران خدا؛ چرا كه | اما اگر متكلم فرستاده كسی دیگری برای مخاطبین باشد و از طرف كس دیگری سخن بگوید، پس ظاهر این است كه خود او از عموم كلامش خارج است؛ مثل فرستاده های سلطان تا زمانی كه از سوی سلطان سخن بگوید و دستورات را برای مردم ابلاغ كند. از این قسم است پیامبران خدا؛ چرا كه آنها از طرف خدا مأمور تبلیغ هستند و قرینه ارسال، دلیل است برای خروج خود آنها از لفظ؛ اگر چه الفاظ از نظر ماده بر خود او نیز صدق میکند؛ مثل «الناس» و «الذین آمنوا» و... | ||
در روایت طیر مشوی عموم «أحب الخلق الیك» نمی تواند شامل خود آن حضرت شود؛ چرا كه طبق قاعده امیر الصنعانی رسولِخدا از غیر خودش با خداوند سخن گفته است. | در روایت طیر مشوی عموم «أحب الخلق الیك» نمی تواند شامل خود آن حضرت شود؛ چرا كه طبق قاعده امیر الصنعانی رسولِخدا از غیر خودش با خداوند سخن گفته است. | ||
همچنین آن حضرت از خداوند خواسته است كه «احب الخلق» را پیش او بیاورد و او را در نزد آن حضرت حاضر كند تا هر دو از آن مرغ بریان نوشجان كنند؛ با این حال چگونه معقول است كه پیغمر از خداوند خواسته باشد كه خود او را در آن جا حاضر كند تا با خودش از آن مرغ بریان بخورد؟! | همچنین آن حضرت از خداوند خواسته است كه «احب الخلق» را پیش او بیاورد و او را در نزد آن حضرت حاضر كند تا هر دو از آن مرغ بریان نوشجان كنند؛ با این حال چگونه معقول است كه پیغمر از خداوند خواسته باشد كه خود او را در آن جا حاضر كند تا با خودش از آن مرغ بریان بخورد؟! | ||
بنابراین خود آن حضرت از اول امر شامل این عموم نمیشود؛ چون بر خلاف عقل و منطق است. بر فرض كه شامل خود آن حضرت نیز بشود، با دلایل فراوان دیگر تخصیص میخورد؛ همان طوری كه علمای سنی در مورد امامت ابوبكر و برتری حضرت عیسی (علیهالسلام)تصریح كرده بودند كه این اطلاقات با دلایل متعدد دیگر تخصیص میخورد. | بنابراین خود آن حضرت از اول امر شامل این عموم نمیشود؛ چون بر خلاف عقل و منطق است. بر فرض كه شامل خود آن حضرت نیز بشود، با دلایل فراوان دیگر تخصیص میخورد؛ همان طوری كه علمای سنی در مورد امامت ابوبكر و برتری حضرت عیسی (علیهالسلام)تصریح كرده بودند كه این اطلاقات با دلایل متعدد دیگر تخصیص میخورد. | ||
البته حنفی ها و وهابی ها نمی توانند چنین اشكالی به شیعیان داشته باشند؛ چرا كه بخاری دوران | البته حنفی ها و وهابی ها نمی توانند چنین اشكالی به شیعیان داشته باشند؛ چرا كه بخاری دوران آنها اعتقاد دارد كه هیچ دلیلی وجود ندارد كه ثابت كند رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند باشد. و همین مطلب را از امام أحناف نعمان بن ثابت نیز نقل كرده است: | ||
وأمرٌ ثالثٌ وأخیرُ أن الدكتورَ قد إدعی أنَّ النبیَّ صلیالله علیه وسلم أفضلُ الخلائقِ عند اللهِ علی الإطلاقِ. وهذه عقیدةٌ وهی لا تُثْبِتُ عندَه إلا بنصٍ قطعیِ الثبوتِ قطعیِ الدلالةِ أی بآیةٍ قطعیةِ الدلالةِ أو حدیثٍ متواترٍ قطعیِ الدلالةِ، فأینَ هذا النصُ الذی یَثْبُتُ كونُه صلیالله علیه وسلم أفضلَ الخلائقِ عنده الله علی الإطلاقِ؟ | وأمرٌ ثالثٌ وأخیرُ أن الدكتورَ قد إدعی أنَّ النبیَّ صلیالله علیه وسلم أفضلُ الخلائقِ عند اللهِ علی الإطلاقِ. وهذه عقیدةٌ وهی لا تُثْبِتُ عندَه إلا بنصٍ قطعیِ الثبوتِ قطعیِ الدلالةِ أی بآیةٍ قطعیةِ الدلالةِ أو حدیثٍ متواترٍ قطعیِ الدلالةِ، فأینَ هذا النصُ الذی یَثْبُتُ كونُه صلیالله علیه وسلم أفضلَ الخلائقِ عنده الله علی الإطلاقِ؟ | ||
ومن المعلومِ أنَّ هذه القضیةَ مختلفٌ فیها بینَ العلماءِ وقد تَوَقَّفَ فیها الإمامُ أبو حنیفة رحمه الله تعالی.<ref>الألبانی، محمد ناصر الدین (متوفای1420هـ)، التوسل أنواعه وأحكامه، ج1، ص150، تحقیق: آلف بینها ونسقها محمد عید العباسی، ناشر: المكتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثالثة.</ref> | ومن المعلومِ أنَّ هذه القضیةَ مختلفٌ فیها بینَ العلماءِ وقد تَوَقَّفَ فیها الإمامُ أبو حنیفة رحمه الله تعالی.<ref>الألبانی، محمد ناصر الدین (متوفای1420هـ)، التوسل أنواعه وأحكامه، ج1، ص150، تحقیق: آلف بینها ونسقها محمد عید العباسی، ناشر: المكتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثالثة.</ref> | ||
خط ۸۲۴: | خط ۸۲۴: | ||
اگر رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) نام علی را میبرد، أنس از امید باطل راحت میشد و در را بر روی علی نمی بست.... | اگر رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) نام علی را میبرد، أنس از امید باطل راحت میشد و در را بر روی علی نمی بست.... | ||
علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه میگوید: | علامه میرحامد حسین نقوی در جواب این سخن ابن تیمیه میگوید: | ||
هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله (صلیالله علیه وآله وسلّم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را میبرد، أنس راحت میشد...» اعتراض صریح به رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلندمرتبه را سپاس میگوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه | هذا، وقولُ إبنِ تیمیةَ: «ولو سمی علیا لإستراحَ أنسٌ...» اعتراضٌ صریحٌ علی رسولِ الله (صلیالله علیه وآله وسلّم) وسلم لا یَجْتَرِئُ علیه إلا هذا الرجلُ وأمثالُه ونعوذ بالله منه... ونشكرهُ سبحانه وتعالی علی أن عافانا مما ابتلی به هؤلاء.... این سخن ابن تیمیه كه گفته: «اگر نام علی را میبرد، أنس راحت میشد...» اعتراض صریح به رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) است كه جز إبن تیمیه و امثال او جرأت چنین جسارتی را ندارند. و ما خداوند بلندمرتبه را سپاس میگوییم كه ما را از چنین بلاهایی كه آنها دچار شدهاند، عافیت بخشیده است.<ref>المیلانی، السید علی الحسینی (معاصر)، نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار للعلم الحجة آیة الله السید حامد حسین اللكهنوی، ج14، ص180، الطبعة الأولی، 1414هـ.</ref> | ||
نتیجه آن كه رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | نتیجه آن كه رسولِخدا(صلیالله علیه وآله وسلّم) محبوبترین مخلوق خداوند را میشناخته است؛ اما به صورت مبهم و بدون نام بردن از امیرمؤمنان (علیهالسلام) دعا كرد تا «احب الخلق» بودن امیرمؤمنان (علیهالسلام)توسط خداوند ثابت شود. | ||
===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده. === | ===اشكال هفتم: تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده. === | ||
تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا میکند كه روایات زیادی در صحیحین درباره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت میکند | تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا میکند كه روایات زیادی در صحیحین درباره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت میکند آنها مقامشان از علی (علیهالسلام)برتر بوده است و.... | ||
====جواب اشکال هفتم:==== | ====جواب اشکال هفتم:==== | ||
در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهلسنت نام | در جواب او میگوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهلسنت نام آنها را «صحیح» نمی گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟ | ||
ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟ | ||
متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: | متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر میخواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: | ||
لا معنی لاحتجاجِنا علیهم بروایاتِنا، فهم لا یُصدّقونَها، ولا معنی لاحتجاجِهم علینا بروایاتِهم فنحنُ لا نُصدّقُها، وإنّما یجبُ أن یحتجَّ الخصومَ بعضُهم علی بعضٍ بما یُصدقّه الذی تُقامُ علیه الحجّةُ به.<ref>إبن حزم الأندلسی الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج4، ص159، ناشر: مكتبة الخانجی، القاهرة.</ref> | لا معنی لاحتجاجِنا علیهم بروایاتِنا، فهم لا یُصدّقونَها، ولا معنی لاحتجاجِهم علینا بروایاتِهم فنحنُ لا نُصدّقُها، وإنّما یجبُ أن یحتجَّ الخصومَ بعضُهم علی بعضٍ بما یُصدقّه الذی تُقامُ علیه الحجّةُ به.<ref>إبن حزم الأندلسی الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج4، ص159، ناشر: مكتبة الخانجی، القاهرة.</ref> | ||
معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم؛ درحالیکه آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه | معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم؛ درحالیکه آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه آنها به روایات خودشان علیه ما استناد كنند؛ درحالیکه ما آن روایات را قبول نداریم. ازاینرو لازم است كه در برابر خصم به چیزی استناد شود كه او قبول دارد و برای او حجت است. | ||
===اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. === | ===اشكال هشتم: حدیث طیر مفید عموم نیست. === | ||
خط ۸۶۱: | خط ۸۶۱: | ||
یعنی اگر رسولِخدا تقسیم میكرد و میگفت كه محبوبترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید میزد.<br> | یعنی اگر رسولِخدا تقسیم میكرد و میگفت كه محبوبترین مخلوقت را در فلان مورد بیاور، جایز بود؛ اما حالا كه به صورت عام گفته و این استثناء را نزده، دلیل بر این است كه منظور آن حضرت محبوبیت در تمام موارد بوده است و گرنه باید قید میزد.<br> | ||
جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیهالسلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه | جواب دیگر این كه: بر فرض كه این سخن علمای سنی درست باشد، این روایت برتری امیرمؤمنان (علیهالسلام) بر دیگران را ثابت نكند، قطعاً بر ابوبكر و عمر را ثابت خواهد كرد؛ چرا كه آنها آمدند تا این مقام را از آن خود كنند؛ اما رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) آنها شایسته این مقام ندیند و از در خانه خود راندند؛ اما امیرمؤمنان آمدند و به این مقام رسیدند. | ||
پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و | پس بر اساس قاعده قبح تقدیم مفضول بر افضل، خلافت ابوبكر و عمر باطل است و آنها حق نداشته اند این مقام را با وجود امیرمؤمنان (علیهالسلام) به دست بگیرند. | ||
===اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! === | ===اشكال نهم: شاید ابوبكر در مدینه نبوده است! === | ||
خط ۸۷۶: | خط ۸۷۶: | ||
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ (صلیالله علیه وآله وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984مالنسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ..</ref> | حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ حَمَّادٍ، حَدَّثَنَا مُسْهِرُ بْنُ عبدالملک بْنِ سَلْعٍ ثِقَةٌ، حَدَّثَنَا عِیسَی بْنُ عُمَرَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ السُّدِّیِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنّ النَّبِیَّ (صلیالله علیه وآله وسلّم) كَانَ عِنْدَهُ طَائِرٌ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّیْرِ»، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَرَدَّهُ، ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَذِنَ لَهُ.<ref>أبو یعلی الموصلی التمیمی، أحمد بن علی بن المثنی (متوفای307 هـ)، مسند أبی یعلی، ج7، ص105، تحقیق: حسین سلیم أسد، ناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولی، 1404 هـ - 1984مالنسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ..</ref> | ||
انس گفته است كه نزد رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) یك پرنده بود؛ فرمودند: خداوندا محبوبترین مخلوقت را بیاور تا با من از این پرنده بخورد؛ ابوبكر آمد و او را رد كرد، عمر نیز آمد و او را رد كرد، اما علی آمد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به او اجازه داد. | انس گفته است كه نزد رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) یك پرنده بود؛ فرمودند: خداوندا محبوبترین مخلوقت را بیاور تا با من از این پرنده بخورد؛ ابوبكر آمد و او را رد كرد، عمر نیز آمد و او را رد كرد، اما علی آمد و رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به او اجازه داد. | ||
همچنین با سند صحیح نقل شده است كه عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدر من قرار بده؛ ولی خداوند به درخواست | همچنین با سند صحیح نقل شده است كه عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدر من قرار بده؛ ولی خداوند به درخواست آنها توجهی نكرد: | ||
وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) : «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی....<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ</ref> | وَقَالَ أَبُو یَعْلَی: ثنا قَطَنُ بْنُ نُسَیْرٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ عبدالله بْنِ الْمُثَنَّی، عَنْ عبدالله بْنِ أَنَسٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أُهْدِیَ لِرَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) حَجَلٌ مَشْوِیٌّ بِخُبْزَةٍ وَظَبَابَةٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) : «اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِكَ إِلَیْكَ یَأْكُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّعَامِ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی....<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص351، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت. العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج16، ص108، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولی، السعودیة - 1419هـ</ref> | ||
از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) آوردند، پس رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمود: «خدایا محبوبترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده... | از أنس نقل شده است كه كبك بریان شده را همراه یك تكه نان و ظرف شیری خدمت رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) آوردند، پس رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) فرمود: «خدایا محبوبترین مخلوق نزد خودت را بیاور تا با من از این غذا بخورد» پس عائشه گفت: خدایا این شخص را پدر من قرار بده، و حفصه گفت: خدایا آن را پدر من قرار بده... | ||
خط ۸۸۲: | خط ۸۸۲: | ||
اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمیشود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟ | اگر ابوبكر و عمر در مدینه نبودند، چه معنا داشت كه عائشه و حفصه چنین درخواستی را داشته باشند؛ آیا عائشه و حفصه به اندازه دهلوی نمی فهمیدند كه در یك آن و یك لحظه نمیشود ابوبكر و عمر را از دور به مدینه آورد و پیامبران نیز جز در زمان تحدی از معجزه و قدرت الهی خود استفاده نمی كنند؟ | ||
از این گذشته، رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است. | از این گذشته، رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) در همین قضیه از قدرت فوق بشری و مستجاب الدعوة بودن خود استفاده كرده است. | ||
توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهمالسلام، سه ویژه گی دارند كه از | توضیح مطلب این كه: انبیاء و ائمه علیهمالسلام، سه ویژه گی دارند كه از آنها جز در مواردی كه خداوند دستور بدهد، نمی توانند استفاده نمایند: 1. قدرت الهی؛ 2. علم غیب؛ 3. مستجاب الدعوة بودن. آن بزرگواران از این سه ویژه در مسائل شخصی هیچگاه نمی توانند استفاده كنند؛ مثل حضرت عیسی (علیهالسلام)با این كه مرده را زنده میكرد؛ اما خودش برای نجات جانش مجبور بود كه از این شهر به آن شهر مهاجرت كند تا جانش را حفظ نماید.<br> | ||
رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) میتوانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد میتوانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان میشدند و.... | رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) میتوانست از این قدرت خود در جنگ ها استفاده كند؛ مثلاً در جنگ احد میتوانست با استفاده از یكی از این سه ویژگی مشركان را از بین ببرد و پیروز شود؛ اما دنیا، دنیای امتحان و آزمایش و مسلمانان باید در این جا امتحان میشدند و.... | ||
خط ۸۹۹: | خط ۸۹۹: | ||
آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟<br> | آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟<br> | ||
ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها همسفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه اش راند و با | ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها همسفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه اش راند و با آنها همسفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه همسفره نشد؟ مگر آنها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمی شدند؟<br> | ||
ثالثاً: حتی اگر بپذیریم كه منظور آن حضرت نیكی به ارحام بوده و نیكی به | ثالثاً: حتی اگر بپذیریم كه منظور آن حضرت نیكی به ارحام بوده و نیكی به آنها از نیكی به خادم و دربان و همسر شایستهتر باشد؛ طبق معیار جناب طیبی، صدیقه طاهره سلاماللهعلیها و همچنین همسران عثمان كه به ادعای اهلسنت دختران پیامبر بودند، اولویت و شایستگی بیشتری داشتند كه پیغمبر با آنها همسفره شود. چرا آنها را دعوت نكرد؟<br> | ||
رابعاً: اگر منظور رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) نیكی به نزدیكانش بود، چرا عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران من قرار بده؟ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی.<br> | رابعاً: اگر منظور رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) نیكی به نزدیكانش بود، چرا عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران من قرار بده؟ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی.<br> | ||
خط ۹۱۷: | خط ۹۱۷: | ||
====جواب اشکال یازدهم:==== | ====جواب اشکال یازدهم:==== | ||
اولا: جناب دهلوی سخن پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) را تحریف كرده است؛ چرا كه در هیچ یك از روایات نقل شده، «احب الناس الیك» نیامده؛ بلكه در همه | اولا: جناب دهلوی سخن پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) را تحریف كرده است؛ چرا كه در هیچ یك از روایات نقل شده، «احب الناس الیك» نیامده؛ بلكه در همه آنها «احب الخلق الیك» آمده. واضح است كه «احب الخلق» با «احب الناس» تفاوت اساسی دارد، تعبیر اول برتری امیرمؤمنان (علیهالسلام) را بر تمامی خلایق؛ حتی ملائكه، انبیاء، صلحا، صحابه و... ثابت میکند بر خلاف تعبیر دوم.<br> | ||
ثانیاً: رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق الیك»، نه «احب الخلق الیك فی الأكل». شما به چه دلیل و مدركی سخن رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را قید زده اید؟<br> | ثانیاً: رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) به صورت مطلق فرمودند «احب الخلق الیك»، نه «احب الخلق الیك فی الأكل». شما به چه دلیل و مدركی سخن رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) را قید زده اید؟<br> | ||
ثالثاً: طبق معیار شما، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و همچنین همسران عثمان كه به ادعای شما | ثالثاً: طبق معیار شما، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و همچنین همسران عثمان كه به ادعای شما آنها نیز دختران پیامبر بودهاند، در همسفره شدن با پیامبر شایستهتر بودهاند تا امیرمؤمنان (علیهالسلام) كه به قول شما در حكم فرزند رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) بوده. چون خود فرزند قطعاً از كسی كه در حكم فرزند است، طبق مبنای شما شایستهتر خواهد بود و لذت غذاخوردن با او بیشتر میشود. پس چرا رسولِخدا با آنها همسفره نشد و علی بن أبی طالب (علیهالسلام) را دعوت كرد؟<br> | ||
رابعاً: عایشه و حفصه دو همسر پیامبر كه شاهد ماجرا بودهاند، در آن جا حاضر بودند، قطعاً غذاخوردن و همکاسه شدن با همسر، از همکاسه شدن با كسی در حكم فرزند است و جزء اهلوعیال او بهحساب نمیآید، لذت بیشتری دارد؛ چرا رسولِخدا حتی یکلقمه از آن غذای لذیذ به عایشه و یا حفصه تعارف نكرد؟<br> | رابعاً: عایشه و حفصه دو همسر پیامبر كه شاهد ماجرا بودهاند، در آن جا حاضر بودند، قطعاً غذاخوردن و همکاسه شدن با همسر، از همکاسه شدن با كسی در حكم فرزند است و جزء اهلوعیال او بهحساب نمیآید، لذت بیشتری دارد؛ چرا رسولِخدا حتی یکلقمه از آن غذای لذیذ به عایشه و یا حفصه تعارف نكرد؟<br> | ||
خامساً: همانطور كه در پاسخ به شبهه قبلی گفتیم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران ما قرار بده و أنس نیز درخواست كرد كه خدایا این شخص را سعد بن عباده قرار بده، آیا | خامساً: همانطور كه در پاسخ به شبهه قبلی گفتیم، عایشه، حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران ما قرار بده و أنس نیز درخواست كرد كه خدایا این شخص را سعد بن عباده قرار بده، آیا آنها بهاندازه دهلوی نفهمیده بودند كه منظور رسولِخدا (صلیالله علیه وآله وسلّم) همکاسه شدن با فرزند و یا كسی است كه در حكم فرزند او است بوده؟ | ||
===اشكال دوازدهم: هركس محبوبترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. === | ===اشكال دوازدهم: هركس محبوبترین مخلوق بود، حتماً صاحب ریاست عامه نیست. === | ||
خط ۹۳۶: | خط ۹۳۶: | ||
اولاً: اصل این كه برخی از پیامبران بر برخی دیگر برتری داشتهاند، قطعی است؛ اما این كه زكریا، شمویل و یحیی برتر از طالوت باشند، چه دلیلی برای آن وجود دارد؟ | اولاً: اصل این كه برخی از پیامبران بر برخی دیگر برتری داشتهاند، قطعی است؛ اما این كه زكریا، شمویل و یحیی برتر از طالوت باشند، چه دلیلی برای آن وجود دارد؟ | ||
آن چه از قرآن كریم استفاده میشود، برتری این پیامبران بر دیگران مردم عالم است؛ اما برتری هر یك از | آن چه از قرآن كریم استفاده میشود، برتری این پیامبران بر دیگران مردم عالم است؛ اما برتری هر یك از آنها از آیات قرآن كریم استفاده نمیشود. | ||
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَیْنَا وَنُوحًا هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَیْمَنَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسیَ وَهَرُونَ وَكَذَالِكَ نجَْزِی الْمُحْسِنِینَ. وَزَكَرِیَّا وَیحَْییَ وَعِیسیَ وَإِلْیَاسَ كلُ ٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ.وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلیَ الْعَلَمِینَ.<ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> | وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَیْنَا وَنُوحًا هَدَیْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَیْمَنَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسیَ وَهَرُونَ وَكَذَالِكَ نجَْزِی الْمُحْسِنِینَ. وَزَكَرِیَّا وَیحَْییَ وَعِیسیَ وَإِلْیَاسَ كلُ ٌّ مِّنَ الصَّالِحِینَ.وَإِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطًا وَكُلاًّ فَضَّلْنَا عَلیَ الْعَلَمِینَ.<ref>الأنعام.84 ـ 86.</ref> | ||
اتفاقاً اگر هم برتری داشته باشند، حضرت لوط كه هم پیامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهی داشته است، امتیاز بیشتری نسبت به زكریا و یحیی دارد.<br> | اتفاقاً اگر هم برتری داشته باشند، حضرت لوط كه هم پیامبر خدا بوده و هم حكومت و سلطنت الهی داشته است، امتیاز بیشتری نسبت به زكریا و یحیی دارد.<br> | ||
خط ۹۶۲: | خط ۹۶۲: | ||
==تذکر مهم== | ==تذکر مهم== | ||
اینها مهمترین شبهاتی بود كه اهلسنّت در رد حدیث طیر مطرح کردهاند؛ هرچند كه اشكالات دیگری نیز هست كه اهمیت كمتری دارند و تمام | اینها مهمترین شبهاتی بود كه اهلسنّت در رد حدیث طیر مطرح کردهاند؛ هرچند كه اشكالات دیگری نیز هست كه اهمیت كمتری دارند و تمام آنها در كتاب نفحات الأزهار، تخلیص عبقات الأنوار علامه لكنهوی پاسخ داده شده است. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> |