۸۷٬۸۸۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل''' [[فقیه]] [[مسلمان]] در [[بغداد]] زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکنان [[مرو]] بودند. مکتب [[فقه]] [[حنبلی]]، یکی از [[فرق اربعه اهلسنت]] است. پس از مرگ وی به وسیلهٔ شاگردانش مذهب حنبلی ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که [[تفسیر]] تحتاللفظی قرآن، [[حدیث|احادیث]]، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد. پیروان احمد | '''ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل''' [[فقیه]] [[مسلمان]] در [[بغداد]] زاده شد؛ پدر و مادرش از ساکنان [[مرو]] بودند. مکتب [[فقه]] [[حنبلی]]، یکی از [[فرق اربعه اهلسنت]] است. پس از مرگ وی به وسیلهٔ شاگردانش مذهب حنبلی ایجاد شد. این مکتب جریان متقابلی بود که [[تفسیر]] تحتاللفظی قرآن، [[حدیث|احادیث]]، تقلیل ارزش قیاس و اجماع را مورد توجه قرار میداد. پیروان احمد ابنحنبل به حنبلی مشهورند. | ||
([[ابوحنیفه]]، [[مالک بن انس]]، [[شافعی]] و احمد بن حنبل) که مؤسسان [[فرق اربعه]] اهلسنت بودند، را [[ائمه اربعه]] مینامند. | ([[ابوحنیفه]]، [[مالک بن انس]]، [[شافعی]] و احمد بن حنبل) که مؤسسان [[فرق اربعه]] اهلسنت بودند، را [[ائمه اربعه]] مینامند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== احمد بن حنبل کیست == | == احمد بن حنبل کیست == | ||
او أبو عبدالله، احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی است که پدر و مادرش از اعراب ساکن مرو بودند. وی چهارمین امام از ائمه اربعه [[ | او أبو عبدالله، احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس بن عبدالله الشیبانی المروزی البغدادی است که پدر و مادرش از اعراب ساکن مرو بودند. وی چهارمین امام از ائمه اربعه [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] میباشد. که در سال ۱۶۴ هجری در بغداد متولّد شد و در سال ۲۴۱ هجری قمری در همان شهر وفات یافت. | ||
او سفرهای علمیاش را به [[کوفه]]، [[بصره]]، [[مکه]]، [[مدینه]]، [[یمن]] و [[شام]] انجام داد و از علم دانشمندان عصر خویش بهره گرفت. | او سفرهای علمیاش را به [[کوفه]]، [[بصره]]، [[مکه]]، [[مدینه]]، [[یمن]] و [[شام]] انجام داد و از علم دانشمندان عصر خویش بهره گرفت. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
ابنحنبل دارای شاگردان بسیاری بود که از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش [[صالح بن احمد بن حنبل]] (م ۲۶۶)، و فرزند دیگرش، [[عبدالله بن احمد بن حنبل]] (م ۲۹۰) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م ۲۷۴) و احمد بن محمد بن حجاج مروزی، ابوبکرم اثرم، ابویحیی الناقد و فضل بن زیاد اشاره کرد<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص ۵۴</ref>. مسلم بن حجاج نیشابوری و محمد بن اسماعیل بخاری از وی روایت کردهاند<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۱</ref>. | ابنحنبل دارای شاگردان بسیاری بود که از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش [[صالح بن احمد بن حنبل]] (م ۲۶۶)، و فرزند دیگرش، [[عبدالله بن احمد بن حنبل]] (م ۲۹۰) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م ۲۷۴) و احمد بن محمد بن حجاج مروزی، ابوبکرم اثرم، ابویحیی الناقد و فضل بن زیاد اشاره کرد<ref>زحیلی، وهبة بن مصطفی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۱، ص ۵۴</ref>. مسلم بن حجاج نیشابوری و محمد بن اسماعیل بخاری از وی روایت کردهاند<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۱</ref>. | ||
== جایگاه و آثار علمی | == جایگاه و آثار علمی ابنحنبل == | ||
فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش | فارغ از اغراقهای برخی معاصران در ستایش ابنحنبل<ref>صفة الصفوه، ج۲، ص۳۳۷؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۱۸۷</ref> وی از حافظان بزرگ حدیث بوده است. به رغم تفاخرهای رایج آن دوران به حفظخوانی حدیث، او همواره بر نگاشتهها تکیه میکرد<ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۵؛ ج۲، ص۶۹</ref> و در کنار پرورش شاگردانی برجسته، آثاری مکتوب بر جای نهاد. | ||
=== مسند ابنحنبل === | === مسند ابنحنبل === | ||
برجستهترین اثر احمد بن حنبل، [[کتاب مسند]] اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵</ref>. بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهلسنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ [[صحابه|صحابی]]<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت<ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL</ref>. گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref>. وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی صحاح، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱</ref> از طریق سماع از پدر<ref>تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹</ref>، یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴</ref> ترتیب داده است. حنبل بن اسحاق، برادرزاده | برجستهترین اثر احمد بن حنبل، [[کتاب مسند]] اوست. این اثر با ۲۶۳۰۰ روایت از میان دهها هزار روایت رایج<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳، ۱۵</ref>. بزرگترین کتاب حدیثی متقدم اهلسنت در زمینههای عقیدتی، اخلاقی، تفسیری، فقهی، فضیلتها، و سیره، از زبان حدود ۷۰۰ [[صحابه|صحابی]]<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵</ref> است. به باور برخی، گردآوری نهایی مسند به دست عبدالله بن احمد صورت گرفت<ref>EI (The Encyclopaedia of Islam) AHMAD HANBAL</ref>. گویا او چند حدیث نیز به اثر پدر افزوده است<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref>. وی روایتهای مسند را که بر خلاف ترتیب موضوعی صحاح، به ترتیب اشخاص یا قبایل سامان گرفته<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۸-۲۱</ref> از طریق سماع از پدر<ref>تهذیب الکمال، ج۱۴، ص۲۸۹</ref>، یا قرائت بر وی، به رغم نهی پدر از آن، با افزودههایی از خود<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۵۲۴</ref> ترتیب داده است. حنبل بن اسحاق، برادرزاده ابنحنبل و صالح، فرزندش، نیز مسند را از او شنیدهاند<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳</ref>. ابوبکر قطیعی، شاگرد عبدالله، آن را با افزودههایی از خود، روایت کرده است<ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷</ref>. مهمترین ویژگی مسند ابنحنبل نسبت به مجموعههای حدیثی اهلسنت، وجود بسیاری از روایتهای منقول از [[اهلبیت]] یا درفضیلت ایشان و اختصاص مسندی به [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] و [[حضرت فاطمه زهرا|فاطمه زهرا(سلام الله علیها)]] است. | ||
مسند | مسند ابنحنبل که با گزینشی احتیاط آمیز<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۳-۱۴</ref> به گزارش گسترده روایت پرداخته، از استقبال کمنظیر محدثان آن روزگار برخوردار گشت و دیری نپایید که منزلتی والا یافت تا جایی که از همان آغاز، برخی همه روایتهای آن را از دیدگاه ابنحنبل صحیح دانستند و برای اثبات مدعای خود، به گزارشهایی درباره میزان حزمگرایی ابنحنبل در هنگام فراهم ساختن مسند و نیز تصریحات گاه و بیگاه وی بر معیار خواندن این کتاب، استناد کردند<ref>خصائص مسند احمد، ص۱۵-۱۸</ref>. | ||
این دیدگاه به تدریج به افراط گرایید تا آنجا که [[ابوالعلاء همدانی]] وجود هرگونه حدیث ساختگی را در مسند احمد انکار نمود<ref> اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۲۶</ref>. ولی [[ابن جوزی]] (درگذشت در ۵۹۷ق.) با ذکر نمونههایی، به وجود [[احادیث]] ساختگی در این اثر اعتراف کرده است<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۴۸</ref>. [[ابن تیمیه]] (درگذشت در ۷۲۸ق.) در تلاش برای داوری میان این دو نگرش، به پشتوانه رسالت کلی مسند نویسان، یعنی گزارش بیطرفانه روایات، تعمّد کذب را از | این دیدگاه به تدریج به افراط گرایید تا آنجا که [[ابوالعلاء همدانی]] وجود هرگونه حدیث ساختگی را در مسند احمد انکار نمود<ref> اضواء علی السنة المحمدیه، ص۳۲۶</ref>. ولی ابن[[ابن جوزی|جوزی]] (درگذشت در ۵۹۷ق.) با ذکر نمونههایی، به وجود [[احادیث]] ساختگی در این اثر اعتراف کرده است<ref>مجموع الفتاوی، ج۱، ص۲۴۸</ref>. ابن[[ابن تیمیه|تیمیه]] (درگذشت در ۷۲۸ق.) در تلاش برای داوری میان این دو نگرش، به پشتوانه رسالت کلی مسند نویسان، یعنی گزارش بیطرفانه روایات، تعمّد کذب را از ابنحنبل که خود را متعهد به ترک روایتهای راویان مشهور به کذب دانسته، نفی میکند<ref>منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۹۷</ref>. | ||
این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج [[سلفیت|سلفیان]]، از جمله اخبار فضیلتهای [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] صورت پذیرفته است<ref> الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] (۷۷۳ـ۸۵۲ق.) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند<ref> القول المسدد، ص۵</ref>؛ ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد<ref>القول المسدد، ص۷</ref>. | این جهتگیری در پی رشد دانش رجال و نیز وجود حدیثهای مخالف با مزاج [[سلفیت|سلفیان]]، از جمله اخبار فضیلتهای [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] صورت پذیرفته است<ref> الموضوعات، ج۱، ص۳۶۶؛ منهاج السنة النبویه، ج۷، ص۲۲۴</ref>. ابن[[ابن حجر عسقلانی|حجر عسقلانی]] (۷۷۳ـ۸۵۲ق.) با تدوین کتابی در تبیین احادیث ساختگی مسند و دفاع از برخی از آنها، به تثبیت این نظریه یاری رساند<ref> القول المسدد، ص۵</ref>؛ ولی با جعلی خواندن روایتهای فضیلت مخالفت کرد<ref>القول المسدد، ص۷</ref>. | ||
=== دیگر آثار ابنحنبل === | === دیگر آثار ابنحنبل === | ||
ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر | ابن حنبل کتابی دیگر در باب زهد نگاشته که به تعبیر ابنتیمیه، از دروغپردازیهای متداول در اینگونه کتب تهی است<ref>مجموع الفتاوی، ج۱۸، ص۷۲</ref>. از کتابهای منسوب به وی العلل و معرفة الرجال، الاسماء و الکنی و... است که بر پایه استقرای برخی معاصران به۵۰ اثر میرسد<ref>مسائل الامام احمد، ج۱، ص۱۱۷-۱۲۴</ref>. بسیاری از این کتابها به دست شاگردان وی تدوین شدهاند. برای نمونه در میان کتابهای فقهی چون الاشربه صغیر، الاشربه کبیر، و المناسک تنها کتاب فقهی تألیف خود وی رسالهای در باب [[نماز]] است<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴</ref>. البته به ادعای ذهبی (درگذشت در ۷۴۸ق.) همین کتاب نیز از آنِ وی نیست<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۳۳۰</ref>. عبدالله بن احمد راوی برخی از این کتب است<ref>تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۷۵</ref>. | ||
== اندیشههای | == اندیشههای ابنحنبل == | ||
برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای | برخی عوامل در شکلدهی به شخصیت و باورهای ابنحنبل سهیم بودند؛ از جمله: رواج فزاینده حدیثهای دروغین تا جایی که بغداد <big>دار الضرب</big>لقب یافت؛ گسترش قلمرو جغرافیایی [[اسلام]] و ارتباط مسلمانان با تمدنها و فلسفههای بزرگ آن زمان؛ آغاز نهضت ترجمه؛ رواج مکاتب و [[مذاهب]] مختلف؛ نفوذ موالی به دستگاه [[خلافت]] و اقتدار روزافزون آنها؛ پیدایش ستیزها و تکفیرها میان [[فرق و مذاهب اسلامی|مذاهب]]؛ و رواج اشرافیت در جامعه. | ||
=== خدا و صفاتش === | === خدا و صفاتش === | ||
به روایت | به روایت ابنخیاط (درگذشت در ۵۱۳ق.) از عقاید توحیدی ابنحنبل، جزء ناپذیری خداوند و توقیفی بودن صفات او است<ref>العقیده، ص۱۰۲-۱۰۴</ref>. وی اوصافی چون سمیع و بصیر را مستلزم وجود سمع و بصر در [[خداوند]] میداند و او را دارای وجه میشمرد؛ اما نه بهگونه دیگر وجوه و نه همراه با جسمانیت وی. دستان وی نیز گرچه صفت ذاتی اویند، به هیچ وجه مستلزم جسمانیت وی یا ترکب و محدودیت و مانند آن نیستند<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۳</ref>. از این رو، وی از مخالفان دیدگاههای [[جهم بن صفوان]] (درگذشت در ۱۲۸ق. است<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref>. و انتقادهای او به جهمیه در دو کتاب الرد علی الجهمیه منسوب به وی و نیز کتاب السنّه نگاشته فرزندش عبدالله، گرد آمده است. وی آنها را به پیروی از متشابهات [[قرآن]] متهم کرد و در توصیف مذهب آنان در قالبی اعتراضآمیز، نامحدود بودن خداوند، عینیت ذات و صفات و... را نفی نمود<ref>الرد علی الزنادقه، ص۱۹-۲۲</ref>. [[کتاب الرد علی الجهمیه]] با حمایت [[بیهقی]] (درگذشت در ۴۵۸ق.)، ابنابییعلی (درگذشت در ۵۲۶ق.)، ابنتیمیه (درگذشت در ۷۲۸ق.) و نیز ابن[[ابن قیم جوزیه|قیم]] (درگذشت در ۷۵۱ق.) روبهرو شد. ذهبی با تشکیک در سند این کتاب، صحت انتساب آن به او را نپذیرفته است<ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۸۷</ref>. | ||
=== خلقت قرآن === | === خلقت قرآن === | ||
درباره خلقت قرآن نیز از | درباره خلقت قرآن نیز از ابنحنبل دیدگاههای گوناگون گزارش شده است؛ چنانکه در رویداد محنه توقف نمود<ref>الثقات، ج۱، ص۱۹۴</ref>. لیکن به روایت [[یعقوبی]]، او در پی فشارهای حکومت و با تلقین اسحاق بن ابراهیم، از راه [[تقیه]] حدوث قرآن را پذیرفت<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲</ref>. وی در روایاتی به رد مخلوق دانستن قرآن بسنده کرده است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۳۲</ref>، گرچه روایتهای فراوان تأکید دارند که او به قدیم بودن قرآن باور داشته است<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۱۰۲، ۱۰۳؛ العقیده، ص۶۰، ۶۸، ۷۲، ۷۹</ref>. | ||
=== رویداد محنه === | === رویداد محنه === | ||
[[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله | [[مأمون عباسی]] در ربیع الاول سال ۲۱۸ق. به بازجویی از عقاید شخصیتهای دینی و سیاسی درباره حدوث و قدم قرآن همت گماشت و همگان را به پذیرش اندیشه حدوث قرآن وادار ساخت. اسحاق بن ابراهیم، حکمران بغداد، به فرمان وی همه فقیهان و محدثان بغداد، از جمله ابنحنبل را بازجویی کرد<ref> تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۶-۶۳۷؛ تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۷</ref>. وی به رغم اعتراف یارانش، از پذیرش مفاد اعترافنامه خودداری ورزید <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۳۱-۶۳۹؛ قس: تجارب الامم، ج۴، ص۱۶۶-۱۶۷؛ المنتظم، ج۱۱، ص۱۹-۲۲</ref> و در پی آن به حبس و قتل تهدید شد. اسحاق بار دیگر حجت را بر محدثان تمام و تهدید کرد که در صورت مخالفت، آنها را دست بسته به اردوگاه [[خلیفه]] در طرطوس در کرانه شرقی دریای مدیترانه خواهد برد. سرانجام تنها ابنحنبل و محمد بن نوح بر عقیده خود پای فشردند. | ||
دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر شهر انبار به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در رقه شام، در کرانه غربی [[رود فرات]]، از همان مسیر به بغداد بازگشتند. <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴</ref> بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲</ref> با توجه به آزادی او در [[ماه رمضان]] سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref>. با روی کار آمدن [[معتصم عباسی]] در سال ۲۱۸ق. و به تحریک معتزله، دیگر بار کار بر [[اهل حدیث]] سخت شد. معتصم احمد را فراخواند وچون با اصرار وی بر قدیم دانستن قرآن روبهرو شد، او را ۳۳ یا ۲۳ یا ۱۸ و یا۸۰ ضربه تازیانه زد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ قس: المنتظم، ج۱۱، ص۴۴</ref>. | دیری نپایید که به فرمان خلیفه، همه آنها از مسیر شهر انبار به طرطوس فرستاده شدند؛ اما با رسیدن خبر مرگ مأمون در رقه شام، در کرانه غربی [[رود فرات]]، از همان مسیر به بغداد بازگشتند. <ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۰-۶۴۵؛ الفتوح، ج۸، ص۴۲۲؛ المنتظم، ج۱۱، ص۲۲-۲۴</ref> بر پایه گزارشی، دستگیری و حبس وی ۲۸ ماه طول کشید. <ref> سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۲۵۲</ref> با توجه به آزادی او در [[ماه رمضان]] سال ۲۲۰ق. این گزارش معقول مینماید. برخی مجموع دوران حبس او را ۲۸ روز دانستهاند<ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref>. با روی کار آمدن [[معتصم عباسی]] در سال ۲۱۸ق. و به تحریک معتزله، دیگر بار کار بر [[اهل حدیث]] سخت شد. معتصم احمد را فراخواند وچون با اصرار وی بر قدیم دانستن قرآن روبهرو شد، او را ۳۳ یا ۲۳ یا ۱۸ و یا۸۰ ضربه تازیانه زد<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۴؛ قس: المنتظم، ج۱۱، ص۴۴</ref>. | ||
به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد<ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref>. به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. | به گفته برخی، احمد زخم بسیار برداشت و بیهوش شد<ref>تاریخ مختصر الدول، ص۱۳۹</ref>. به باور یعقوبی (درگذشت در ۲۹۲ق.) سرانجام وی بهاندیشه حدوث قرآن تن داد. ابنحبّان (درگذشت در ۳۵۴ق.) و بسیاری دیگر بر این باورند که او تا پایان بر دیدگاه خود پای فشرد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴، ۸۴؛ قس: الثقات، ج۸، ص۱۹</ref>. وی در دوران ۱۴ ساله خلافت معتصم و واثق، به حبس خانگی دچار گردید <ref>وفیات الاعیان، ج۱، ص۶۴</ref> و از تکاپوهای حدیثی محروم ماند. سرانجام در دوران [[متوکل]] و با بازگشت حدیثگرایی به عرصه دربار، گویا وی پنج سال تدریس کرد. در پی درخواست خلیفه از او برای تعلیم فرزندانش در سال ۲۳۷ق. [[سوگند]] یاد کرد تا دیگر [[حدیث]] نگوید و تا هنگام مرگش حدیث نگفت<ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref>. | ||
=== قابلیت زیادت و نقصان در ایمان === | === قابلیت زیادت و نقصان در ایمان === | ||
بر پایه شواهدی، | بر پایه شواهدی، ابنحنبل ایمان را پذیرنده زیادت و نقصان میدانست <ref>کتاب السنه، ج۱، ص۳۰۷</ref> و آن را ترکیب نیت و سخن و عمل میخواند. وی جبریمذهب بود و حسن و قبح عقلی را باور نداشت و [[بهشت]] و [[دوزخ]] را مخلوق میشمرد و به [[شفاعت]] در [[روز قیامت]] پایبند بود<ref>العقیده، ص۶۲-۷۷</ref>. از جمله عقاید منسوب به او، رؤیت خداوند در روز قیامت است<ref>اصول السنه، ص۲۳؛ درء تعارض العقل و النقل، ج۱، ص۳۰۱</ref>. | ||
=== رعایت ترتیب در فضیلت خلفا === | === رعایت ترتیب در فضیلت خلفا === | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
=== دیدگاههای فقهی === | === دیدگاههای فقهی === | ||
دیدگاههای فقهی | دیدگاههای فقهی ابنحنبل همچون دیدگاههای کلامیاش، افزون بر سخنان پراکنده وی، از کتاب مسند و دیگر کتابهای او برآمده است. از آنجا که او مسند را بدون پایبندی به صحّت همه روایتهای آن نگاشته، برخی از دانشمندان در [[فقیه]] نامیدن وی تردید کردهاند؛ چنانکه [[طبری]] (درگذشت در ۳۱۰ق.) در اختلاف الفقهاء و ابنعبدالبرّ (درگذشت در ۴۶۳ق.) در الاتقاء علی الائمة الثلاثة از یادکرد وی به منزله فقیه خودداری ورزیدهاند. طبری در همین راه به بهانه تشیعش از حنبلیان آزار دید و از دفن در قبرستان مسلمانان محروم ماند<ref>تاریخ بخارا، ص۲۸۱</ref>. در این میان، حنبلیان به پشتوانه گزارشهایی از احتیاط ابنحنبل در نقل حدیثهای مربوط به [[حلال]] و حرام<ref>خصائص المسند، ص۱۳-۱۵</ref>، حدیثهای فقهی مسند وی را در حکم دیدگاههای او میانگارند و از فقیه خواندن او ابا ندارند<ref>طبقات الفقهاء، ص۹۱-۹۲؛ المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۸</ref>. | ||
=== استحباب زیارت قبور برای مردان === | === استحباب زیارت قبور برای مردان === | ||
ابن حنبل [[زیارت قبور]] را برای مردان [[مستحب]] میدانست<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref>. ولی | ابن حنبل [[زیارت قبور]] را برای مردان [[مستحب]] میدانست<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref>. ولی ابنتیمیه به پشتوانه کلام خرقی، ظاهر این گفتار را فقط دلالتگر بر جواز میداند<ref> المحرر فی الفقه، ج۱، ص۲۱۳</ref>. وی نخست قرائت فاتحه هنگام زیارت قبور را بدعت میخواند؛ اما سپس به روایتی در این باب برخورد و از نظر خویش بازگشت<ref>المغنی، ج۲، ص۴۲۶</ref>. درباره نظر وی در زمینه زیارت زنان نیز روایتهایی متعارض در نهی یا اباحه به چشم میخورد<ref>المغنی، ص۴۳۰</ref>. | ||
=== عدم وجوب حج بر مرتد === | === عدم وجوب حج بر مرتد === | ||
حنبلیان، همچون حنفیان، [[حج]] را بر مرتد واجب نمیدانند<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref>. اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد<ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref>. | حنبلیان، همچون حنفیان، [[حج]] را بر مرتد واجب نمیدانند<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۲</ref>. اما از احمد درباره استنابه در حجّ مستحب برای فرد دارای قدرت که پیشتر حجّة الاسلام بهجای آورده، دو روایت در منع و جواز به چشم میخورد<ref>المغنی، ج۳، ص۱۸۵</ref>. ابنحنبل تمتع را بر اِفراد و اِفراد را بر قرآن ترجیح میدهد<ref>المغنی، ج۳، ص۲۳۸</ref>. وی همچون [[مالک بن انس]]، [[احرام عمره]] از [[میقات]] را بهتر از [[احرام]] پیش از آن میداند<ref> المغنی، ج۳، ص۲۲۱</ref>. وی به سان شافعی، نیت را در شکل گرفتن [[احرام]] کافی میداند<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۶۳۹</ref>. و تلبیه را مستحب میشمرد<ref>المغنی، ج۳، ص۲۵۶</ref>. از دید او، بر خلاف پیشوایان دیگر مذاهب، محرم نمیتواند در عدّه به همسر مطلّقه خود رجوع کند<ref>المغنی، ج۳، ص۳۴۱</ref>. ولی بر پایه روایتی دیگر از ابنحنبل، این رجوع جایز است<ref>متن الخرقی، ص۵۷</ref>. درباره رکن بودن سعی میان [[صفا]] و [[مروه]]، از احمد دو روایت به چشم میخورد<ref>المغنی، ج۳، ص۴۱۰</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهلسنت]] | [[رده:عالمان اهلسنت]] | ||
[[رده:محدثان اهلسنت | [[رده:محدثان اهلسنت]] |