confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
== در بیان محمد بن اسحاق الندیم == | == در بیان محمد بن اسحاق الندیم == | ||
[[محمد بن اسحاق الندیم]] در کتاب '''«الفهرست»''' مینویسد: از جمله اعتقاداتی که پس از اسلام در [[خراسان]] رایج شد، عقیده به امامت ابومسلم از سوی ابومسلمیه بود و میگفتند که او زنده و جاودان است و در وقت معینی که خود میداند، ظهور خواهد کرد. | [[محمد بن اسحاق الندیم|محمدبناسحاقالندیم]] در کتاب '''«الفهرست»''' مینویسد: از جمله اعتقاداتی که پس از اسلام در [[خراسان]] رایج شد، عقیده به امامت ابومسلم از سوی ابومسلمیه بود و میگفتند که او زنده و جاودان است و در وقت معینی که خود میداند، ظهور خواهد کرد. اسحاقتُرک از طایفه اسحاقیه که شاخه ابومسلمیه بود به [[ترکستان]] و بلاد [[ماوراء النهر]] رفت و در آنجا مردم را دعوت به ابومسلم میکرد و میگفت که او در کوههای ری زندانی است و به زودی ظهور خواهد کرد. | ||
== در بیان ابوالقاسم بلخی == | == در بیان ابوالقاسم بلخی == | ||
[[ابوالقاسم بلخی]] میگوید: گروهی از مسلمیه را «[[خرمدینیه]]» | [[ابوالقاسم بلخی|ابوالقاسمبلخی]] میگوید: گروهی از مسلمیه را «[[خرمدینیه]]» مینامند و شنیدهام که در نزد ما فرقهای از ایشان هستند که در دهکده خرمباد (احتمالا خرمآباد) زندگی میکنند و از [[مسلمانان]] در حال ترس و بیم هستند. مسعودی مینویسد: «[[حریانیه]]» فرقهای بودند که نخست قائل به امامت [[محمد بن حنفیه|محمدبنحنفیه]] بودند و سپس به «[[راوندیه]]» پیوستند و پس از آن پیرو «[[ابومسلمیه]]» شدند و معتقدند که ابومسلم پایهگذار حکومت بنیالعباس ملقّب به حریان بودند و از این جهت این فرقه را «[[حریانیه]]» گفتهاند. | ||
ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت [[محمد بن حنفیه]] | ظاهرا کلمه حریانیه باید تصحیف حیانیّه باشد که اصحاب حیّان سراج بودند که از «[[کیسانیه]]» و طرفداران امامت [[محمد بن حنفیه|محمدبنحنفیه]] بهشمار میرفتند و برای [[حسن بن علی|حسنبنعلی (علیهالسلام)]] و [[امام حسین|حسینبنعلی (علیهالسلام)]] حقی در امامت قائل نبودند. | ||
== در کلام عبدالقاهر بغدادی == | == در کلام عبدالقاهر بغدادی == | ||
[[عبدالقاهر بغدادی]] | [[عبدالقاهر بغدادی]] میگوید: ابومسلمیه دربارۀ ابومسلم سخن به گزاف گفتهاند و پنداشتند که او در اندر آمدن روح خدا در وی، خدا باشد و او را به از [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] و دیگر فرشتگان دانند و گفتند که ابومسلم زنده است و نمرده و چشم به راه اویند. ایشان را در [[مرو]] و [[هرات]] «[[برکوکیه]]» خوانند و هرگاه از ایشان از آن کسی که منصور او را کشته است پرسند گویند که: او شیطان بود که بهصورت ابومسلم و به دست منصور کشته شد. صاحب '''«تبصره العوام»''' مینویسد: این فرق را به [[شیعه]] بندند از بهر آنکه ابومسلم خروج کرد و خلق بسیار از اعداء اللّه و اعداء آل محمّد (صلیالله علیه وآله وسلم) و غیرهم را بکشت بدان که این خطاست و ابومسلمیه از [[شیعه]] نیستند و نه از فرق [[سنیان]]؛ زیرا اعتقاد ابومسلم آن بود که امامت به «میراث» است نه به «نص» چنانکه [[شیعیان]] گویند و نه به «اختیار» چنانکه سنیان گویند. ابومسلمیه گویند که بعد از رسول «[[امامت]]» از آن عباس بود، [[ابوبکر]] و [[عثمان]] بر وی ظلم کردند، و آن خروج بهر آن کرد که [[بنیامیه]] را براندازد و امارت به بنیعباس دهد چنانکه کرد. و اگر او را اعتقاد آن بودی که امامت از آن امیرالمؤمنین [[علی (ع)|علی (علیهالسلام)]] بود، بعد از هلاک بنیامیه به [[حضرت صادق (ع)|حضرت صادق (علیهالسلام)]] دادی نه به سفاح، و «[[راوندیه]]» در این مذهب تابع ابومسلم بودند. قومی از ایشان گویند: ابومسلم زنده است و هیچ چیز از تکالیف و [[نماز]] و [[روزه]] و [[زکات]] و [[حج]] واجب نیست و [[ایمان]] و [[دین]] در دو چیز است: اول معرفت امام، دوم معرفت نگهداشتن. | ||
== فرقههای طرفدار ابومسلم== | == فرقههای طرفدار ابومسلم== |