۸۷٬۷۶۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خشونت طلب' به 'خشونتطلب') |
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمالالدین') |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
تاریخچه وهابیت در مصر | تاریخچه وهابیت در مصر | ||
بدون شک پایههای تفکرات وهابی در مصر از درون جنبش موسوم به «جنبش اصلاحی» که در زمان فروپاشی خلافت عثمانی توسط علمایی همچون | بدون شک پایههای تفکرات وهابی در مصر از درون جنبش موسوم به «جنبش اصلاحی» که در زمان فروپاشی خلافت عثمانی توسط علمایی همچون «جمالالدین اسدآبادی» و «شیخ محمد عبده» با هدف احیای تمدن اسلامی و مبارزه با استعمار خارجی راهاندازی شد، شکل گرفت. با این توضیح که جنبش مذکور در ابتدا در مسیری صحیح حرکت میکرد اما بتدریج با نفوذ تفکرات صادراتی وهابیون عربستان سعودی رنگ و بوی وهابیت مصری به خود گرفت. | ||
آلسعود که همزمان با این دوره زمانی در حال از میان بردن دشمنان داخلی و خارجی خود بودند، یکی از خطرات حکومت خود را مسلمان صوفی مسلک و میانه رو مصر مىدانستند. لذا با تمام توان برای ترویج دادن تفکرات وهابی در میان مردم مصر اقدام نمودند. بعد از فوت شیخ محمد عبده و یکه تازی "رشید رضا" که طلبه ای از بلاد شام و تحصیل کرده الازهر بود، این فرصت برای خاندان آلسعود فراهم آمد. رشید رضا ذاتاً دارای ویژگیهایی بود که پتانسیل لازم برای همراهی با سیاستهای آلسعود را داشت: | آلسعود که همزمان با این دوره زمانی در حال از میان بردن دشمنان داخلی و خارجی خود بودند، یکی از خطرات حکومت خود را مسلمان صوفی مسلک و میانه رو مصر مىدانستند. لذا با تمام توان برای ترویج دادن تفکرات وهابی در میان مردم مصر اقدام نمودند. بعد از فوت شیخ محمد عبده و یکه تازی "رشید رضا" که طلبه ای از بلاد شام و تحصیل کرده الازهر بود، این فرصت برای خاندان آلسعود فراهم آمد. رشید رضا ذاتاً دارای ویژگیهایی بود که پتانسیل لازم برای همراهی با سیاستهای آلسعود را داشت: | ||
اولاً دارای تفکرات سلفی بود و نگاهی خصمانه به غرب و دستاوردهای آن داشت. ثانیاً بنا به دلایلی از بدنه الازهر و علمای ازهری جدا افتاده و چندان با سیاستهای آنان موافق نبود. ثالثاً تصوف را مخالف مبانی اسلامی مىدانست و میانه خوبی با متصوفه نداشت. رابعاً بعد از فروپاشی خلافت عثمانی جریانهای لائیک و سکولار در ترکیه، مصر و شام حکم فرما شده و فضایی کاملاً ضد دینی را بر این کشورها حاکم گردانیده بودند. | اولاً دارای تفکرات سلفی بود و نگاهی خصمانه به غرب و دستاوردهای آن داشت. ثانیاً بنا به دلایلی از بدنه الازهر و علمای ازهری جدا افتاده و چندان با سیاستهای آنان موافق نبود. ثالثاً تصوف را مخالف مبانی اسلامی مىدانست و میانه خوبی با متصوفه نداشت. رابعاً بعد از فروپاشی خلافت عثمانی جریانهای لائیک و سکولار در ترکیه، مصر و شام حکم فرما شده و فضایی کاملاً ضد دینی را بر این کشورها حاکم گردانیده بودند. |