confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[طریقت کبرویه]] را میتوان اولین طریقت، در میان سلسلههای [[تصوف]] دانست که [[مشایخ]] آن، علناً تمایلات [[شیعی]] خود را ابراز کردهاند. شاخههای آن نیز بعدها، در قالب [[ذهبیه]] و [[نوربخشیه]]، رسماً [[تشیع]] خود را اعلام نمودند. این نکته، در نامه سعدالدین حمویه (م ح 649ق)، خطاب به [[ابنعربی]]، درباره مسأله [[ولایت]]، بروز دارد. در این مرقومه، وی [[صاحبالزمان]] را مظهر ختم ولایت و اولیاء دین [[حضرت محمد (ص)|محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)]] را در دوازده کس منحصر میداند که ولی دوازدهم، [[امام مهدی|مهدی(عجل الله تعالی فرجه)]] و ختم اولیاست<ref>زرینکوب، 1385 ب، ص117.</ref>. | [[طریقت کبرویه]] را میتوان اولین طریقت، در میان سلسلههای [[تصوف]] دانست که [[مشایخ]] آن، علناً تمایلات [[شیعی]] خود را ابراز کردهاند. شاخههای آن نیز بعدها، در قالب [[ذهبیه]] و [[نوربخشیه]]، رسماً [[تشیع]] خود را اعلام نمودند. این نکته، در نامه سعدالدین حمویه (م ح 649ق)، خطاب به [[ابنعربی]]، درباره مسأله [[ولایت]]، بروز دارد. در این مرقومه، وی [[صاحبالزمان]] را مظهر ختم ولایت و اولیاء دین [[حضرت محمد (ص)|محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)]] را در دوازده کس منحصر میداند که ولی دوازدهم، [[امام مهدی|مهدی(عجل الله تعالی فرجه)]] و ختم اولیاست<ref>زرینکوب، 1385 ب، ص117.</ref>. | ||
عزیزالدین نسفی (م 617ق)، نیز که خود در مسأله [[ولایت]] و [[نبوت]]، کاملاً متأثر از تعلیم شیخ سعدالدین به نظر میرسد، در کشفالحقایق، «ظهور طور نبوت را به پیغمبر( | عزیزالدین نسفی (م 617ق)، نیز که خود در مسأله [[ولایت]] و [[نبوت]]، کاملاً متأثر از تعلیم شیخ سعدالدین به نظر میرسد، در کشفالحقایق، «ظهور طور نبوت را به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ظهور طور ولایت را به [[امام مهدی|صاحبالزمان(عجل الله تعالی فرجه)]]، مربوط میداند و بدین گونه توافق تام خود را با آراء شیخ سعدالدین در این خصوص، نشان میدهد»<ref>برای اطلاع بیشتر نک: محمدی وایقانی، 1381، ص330ـ340.</ref>. <ref>زرینکوب، 1385 ب، ص 164.</ref>. | ||
این گرایشها که در کبرویه با سعدالدین آغاز شد، در علاءالدوله به اوج میرسد. وی در رسالات متعدد خود، همچون: العروه لاهل الخلوه و الجلوه، مالابد منه فی الدین، مناظرالمحاظرللمناظرالحاظر و چهل مجلس آشکارا، اعتقاد خود به [[امامت]] و [[خلافت]] بلافصل [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] بعد از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)]] و ارادت خویش نسبت به [[اهل بیت (علیهمالسلام)|اهلبیت(علیهالسلام)]] را اظهار میدارد. | این گرایشها که در کبرویه با سعدالدین آغاز شد، در علاءالدوله به اوج میرسد. وی در رسالات متعدد خود، همچون: العروه لاهل الخلوه و الجلوه، مالابد منه فی الدین، مناظرالمحاظرللمناظرالحاظر و چهل مجلس آشکارا، اعتقاد خود به [[امامت]] و [[خلافت]] بلافصل [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] بعد از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)]] و ارادت خویش نسبت به [[اهل بیت (علیهمالسلام)|اهلبیت(علیهالسلام)]] را اظهار میدارد. |