پرش به محتوا

حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


* '''حج گزاردن، حق خداوند بر عهدۀ توانمندان'''؛ [[خداوند]] متعال در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌ عَنِ الْعَالَمِینَ|سوره = آل‌عمران|آیه = 97}}؛ «و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن را دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است».  
* '''حج گزاردن، حق خداوند بر عهدۀ توانمندان'''؛ [[خداوند]] متعال در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌ عَنِ الْعَالَمِینَ|سوره = آل‌عمران|آیه = 97}}؛ «و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن را دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است».  
از این آیه شریفه استفاده می‌شود که حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند؛ یعنی آنان که توان مالی و فکری و جسمی دارند و مسافرت لطمه‌ای به زندگی و امر معاش آنان نمی‌زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و ادارۀ زندگی را دارند و در مسیر راه، خطری آنان را تهدید نمی‌کند و راه به رویشان باز است (که همه اینها در کلمه استطاعت نهفته است)، حج به‎صورت یک بدهی الهی شمرده می‌شود و هر که این بدهی را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، [[کافر]] محسوب می‌شود. چنانکه [[امام صادق ‌علیه‌السلام|امام صادق ‌(علیه‌السلام)]] در این زمینه می‌فرماید: «هر کس از دنیا برود و [[حج تمتع|حَجة الاسلام]] را بجا نیاورد بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید چنین کسی (مسلمان نخواهد مرد، بلکه) [[یهودی]] یا [[مسیحی]] از دنیا خواهد رفت<ref>ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 282.</ref><ref>احکام بیماران، پزشکان و خانواده‌ها، ص 44.</ref>.  
از این آیه شریفه استفاده می‌شود که حق خداوند بر مردم این است: آنان که استطاعت و توان دارند، آهنگ زیارت خانه او نمایند؛ یعنی آنان که توان مالی و فکری و جسمی دارند و مسافرت لطمه‌ای به زندگی و امر معاش آنان نمی‌زند و پس از مراجعت از حج قدرت بر ادامه و ادارۀ زندگی را دارند و در مسیر راه، خطری آنان را تهدید نمی‌کند و راه به رویشان باز است (که همه اینها در کلمه استطاعت نهفته است)، حج به‎صورت یک بدهی الهی شمرده می‌شود و هر که این بدهی را نپردازد و از رفتن به حج سرباز زند، [[کافر]] محسوب می‌شود. چنانکه [[امام صادق ‌علیه‌السلام|امام صادق ‌(علیه‌السلام)]] در این زمینه می‌فرماید: «هر کس از دنیا برود و [[حج تمتع|حَجة الإسلام]] را بجا نیاورد بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید چنین کسی (مسلمان نخواهد مرد، بلکه) [[یهودی]] یا [[مسیحی]] از دنیا خواهد رفت<ref>ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ص 282.</ref><ref>احکام بیماران، پزشکان و خانواده‌ها، ص 44.</ref>.  
* '''حج و مناسک آن، جلوۀ آشکار هدایت و راهنمایی خداوند''': {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ... کَذَٰلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَیٰ مَا هَدَاکُمْ...|سوره = حج|آیه = 36}}.
* '''حج و مناسک آن، جلوۀ آشکار هدایت و راهنمایی خداوند''': {{متن قرآن|وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ... کَذَٰلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَیٰ مَا هَدَاکُمْ...|سوره = حج|آیه = 36}}.
* '''حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی''': {{متن قرآن|... لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ...|سوره =  مائده|آیه = 2}}.
* '''حج و مناسک آن، از مقدسات و شعائر الهی''': {{متن قرآن|... لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا ...|سوره =  مائده|آیه = 2}}.
خط ۴۰: خط ۴۰:
== شرایط وجوب ==
== شرایط وجوب ==


عقل، بلوغ<ref>جواهرالکلام، ج17، ص 29.</ref> حریت<ref>همان، 241.</ref> و استطاعت<ref>همان، 248.</ref> شرایط وجوب حج‌اند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده (بردگی) و غیرمستطیع واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حجة الاسلام نمی‌کند<ref>همان، 229، 241، 248 و 275.</ref>. البته اگر کودک ممیز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت می‌کند. در این صورت در وجوب تجدید نیت احرام برای حجة الاسلام، اختلاف است<ref>همان، 229-234.</ref>. بر کسی که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهی حال دارد، حج واجب نمی‌شود<ref>همان، 258-259.</ref>. برخی گفته‌اند: تفاوتی بین حال و مدت‌دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است<ref>منتهی المطلب، ج10، ص 80.</ref>. قرض کردن برای حج واجب نیست<ref>جواهرالکلام، ج17، ص 60.</ref>. اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط حج بر او‌ واجب می‌گردد<ref>همان، 261.</ref>. (حج بذلی)؛ لیکن بنابر قول برخی اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست<ref>همان، 268.</ref>. در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آن که حج وی به جهت خوف متوقف بر آن باشد<ref>همان، 330-331.</ref>. کسی که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمه‌اش از حج بری می‌شود<ref>همان، 295.</ref> .بر کسی که پس از وجوب حج بر او آن را نگزارده، حج مستقر می‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هر چند شرایط وجوب از بین برود و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.  
عقل، بلوغ<ref>جواهرالکلام، ج17، ص 29.</ref> حریت<ref>همان، 241.</ref> و استطاعت<ref>همان، 248.</ref> شرایط وجوب حج‌اند. بنابراین، حج بر دیوانه، نابالغ، برده (بردگی) و غیرمستطیع واجب نیست؛ بلکه این افراد اگر هم حج بگزارند، کفایت از حَجة الإسلام نمی‌کند<ref>همان، 229، 241، 248 و 275.</ref>. البته اگر کودک ممیز یا دیوانه در اثنای حج مستحبی بالغ و عاقل گردد و وقوف به مشعر را پس از بلوغ یا عقل درک کند، بنابر مشهور از حجة الإسلام کفایت می‌کند. در این صورت در وجوب تجدید نیت احرام برای حَجة الإسلام، اختلاف است<ref>همان، 229-234.</ref>. بر کسی که به اندازه گزاردن حج مال دارد، لیکن به همان اندازه هم بدهی حال دارد، حج واجب نمی‌شود<ref>همان، 258-259.</ref>. برخی گفته‌اند: تفاوتی بین حال و مدت‌دار بودن بدهی نیست و در هر دو صورت وجوب حج ساقط است<ref>منتهی المطلب، ج10، ص 80.</ref>. قرض کردن برای حج واجب نیست<ref>جواهرالکلام، ج17، ص 60.</ref>. اگر هزینه حج را به کسی بذل کنند، با فراهم آمدن دیگر شرایط حج بر او‌ واجب می‌گردد<ref>همان، 261.</ref>. (حج بذلی)؛ لیکن بنابر قول برخی اگر هبه نمایند، قبول آن واجب نیست<ref>همان، 268.</ref>. در وجوب حج بر زن، همراه داشتن مَحرَم شرط نیست، مگر آن که حج وی به جهت خوف متوقف بر آن باشد<ref>همان، 330-331.</ref>. کسی که پس از احرام و دخول در حرم بمیرد، ذمه‌اش از حج بری می‌شود<ref>همان، 295.</ref> .بر کسی که پس از وجوب حج بر او آن را نگزارده، حج مستقر می‌گردد و بر او واجب است آن را به جا آورد، هر چند شرایط وجوب از بین برود و چنانچه در حیاتش حج نگزارد، واجب است پس از مرگش از طرف او حج به جا آورند.  
استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم برای انجام دادن اختیاری مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق می‌یابد<ref>همان، 298-301.</ref>. هزینه حج مستقر از اصل ترکه - و نه ثلث آن - برداشته می‌شود<ref>همان، 314.</ref>. در این که باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، اختلاف است.  
استقرار حج، بنابر مشهور با در اختیار داشتن زمان لازم برای انجام دادن اختیاری مناسک حج و فراهم بودن شرایط وجوب در آن مدت، تحقق می‌یابد<ref>همان، 298-301.</ref>. هزینه حج مستقر از اصل ترکه - و نه ثلث آن - برداشته می‌شود<ref>همان، 314.</ref>. در این که باید از طرف او حج بلدی به جا آورند یا حج میقاتی، اختلاف است.