پرش به محتوا

یوشع بن نون: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۲۰: خط ۲۰:


== یوشع در قرآن کریم ==
== یوشع در قرآن کریم ==
در [[قرآن مجید]] نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیه‌های۱۲و۲۳[[سوره مائده]] و آیه ۶۰ [[سوره کهف]] به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانسته‌اند: در تفسیر آیه ۱۲ سوره مائده چنین آمده است: «و بعثنا منهم اثنى عشر نقیبا» ترجمه: و از میان آنان دوازده سالار گماشتم. موسی علیه‌ السلام به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین [[شام]] یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرس و جو کنند.  
در [[قرآن مجید]] نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیه‌های۱۲و۲۳[[سوره مائده]] و آیه ۶۰ [[سوره کهف]] به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانسته‌اند: در تفسیر آیه ۱۲ سوره مائده چنین آمده است: {{متن قرآن |و بعثنا منهم اثنى عشر نقیبا |سوره = مائده |آیه = 12 }} ترجمه: و از میان آنان دوازده سالار گماشتم. موسی علیه‌ السلام به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین [[شام]] یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرس و جو کنند.  


موسی علیه‌ السلام آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز به دست وی صورت پذیرفت. ” نقیب” در اصل از ماده” نقب” (بر وزن نقد) گرفته شده که بمعنى روزنه هاى وسیع، مخصوصا راه‌هاى زیر زمینى می‌باشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهى” نقیب” به کسى گفته می‌شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان ” مناقب” اطلاق مى شود، بخاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت. بعضى از مفسران نقیب را در آیه فوق تنها بمعنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته‌اند، ولى این معنى بسیار بعید بنظر مى رسد، زیرا آنچه از تاریخ و حدیث استفاده مى شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند، در [[تفسیر روح المعانى]] از [[ابن عباس]] چنین نقل شده که: «انهم کانوا وزراء و صاروا انبیاء بعد ذلک»<ref>آیه 90 سوره انبیاء </ref>: نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام [[نبوت]] رسیدند.  
موسی (علیه‌ السلام) آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز به دست وی صورت پذیرفت. ” نقیب” در اصل از ماده” نقب” (بر وزن نقد) گرفته شده که بمعنى روزنه هاى وسیع، مخصوصا راه‌هاى زیر زمینى می‌باشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهى” نقیب” به کسى گفته می‌شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان ” مناقب” اطلاق مى شود، بخاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت. بعضى از مفسران نقیب را در آیه فوق تنها بمعنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته‌اند، ولى این معنى بسیار بعید بنظر مى رسد، زیرا آنچه از تاریخ و حدیث استفاده مى شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند، در [[تفسیر روح المعانى]] از [[ابن عباس]] چنین نقل شده که: {{متن قرآن |انهم کانوا وزراء و صاروا انبیاء بعد ذلک |آیه = 90 |سوره = انبیاء }} نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام [[نبوت]] رسیدند.  


[[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: على الظاهر منظور از این دوازده نقیب دوازده رئیس است، که هر یک بر یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى دادند، و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى گرفتند و شریعتى را تشریع نمى کردند، و کار [[وحى]] و تشریع شرایع تنها به عهده موسى بود.  
[[علامه طباطبایی]] می‌فرماید: على الظاهر منظور از این دوازده نقیب دوازده رئیس است، که هر یک بر یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند، و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى دادند، و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى گرفتند و شریعتى را تشریع نمى کردند، و کار [[وحى]] و تشریع شرایع تنها به عهده موسى بود.  


همچنین در آیه ۲۳ همین سوره‌این گونه ذکر شده: «قال رجلان من الذین یخافون أنعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فإنکم غلبون و على الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین»ترجمه: دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید، که اگر از آن جا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید <ref>مائده، ۲۳.</ref>. درباره اینکه این دو نفر چه کسانى بوده‌اند غالب مفسران نوشته‌اند که آنها یوشع بن نون و کالب بن یوفنا (یفنه) بوده‌اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب می‌شدند. از باب اول سفر تثنیه [[تورات]] کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر یوشع و کالیب بوده است.  
همچنین در آیه ۲۳ همین سوره‌این گونه ذکر شده: {{متن قرآن |قال رجلان من الذین یخافون أنعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فإنکم غلبون و على الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین |سوره = انبیاء |آیه = ۲۳ }} ترجمه: دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید، که اگر از آن جا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید <ref>مائده، ۲۳.</ref>. درباره اینکه این دو نفر چه کسانى بوده‌اند غالب مفسران نوشته‌اند که آنها یوشع بن نون و کالب بن یوفنا (یفنه) بوده‌اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب می‌شدند. از باب اول سفر تثنیه [[تورات]] کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر یوشع و کالیب بوده است.  


هم چنین در تفسیر آیه ۶۰ سوره کهف در داستان موسی و [[حضرت خضر]]، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه‌ السلام دانسته‌اند. خداوند در این آیه می‌فرماید: «و إذ قال موسى لفتئه لا أبرح حتى أبلغ مجمع البحرین أو أمضى حقبا» ترجمه: و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم <ref>کهف، ۶۰.</ref> منظور از” فتاه” در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات، ” یوشع بن نون” مرد رشید و شجاع و با [[ایمان]] بنى اسرائیل است، و تعبیر به ” فتى” (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته، و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد.  
هم چنین در تفسیر آیه ۶۰ سوره کهف در داستان موسی و [[حضرت خضر]]، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه‌ السلام دانسته‌اند. خداوند در این آیه می‌فرماید: {{متن قرآن |و إذ قال موسى لفتئه لا أبرح حتى أبلغ مجمع البحرین أو أمضى حقبا |سوره = کهف | آیه = ۶۰ }} ترجمه: و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم منظور از” فتاه” در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران، و بسیارى از روایات، ” یوشع بن نون” مرد رشید و شجاع و با [[ایمان]] بنى اسرائیل است، و تعبیر به ” فتى” (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته، و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد.  


علامه طباطبایی می‌فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى علیه‌ السلام بوده بعضى گفته‌اند وصى او یوشع بن نون بوده، و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته‌اند: از این جهت” فتى” نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است، و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است.  
علامه طباطبایی می‌فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى (علیه‌ السلام) بوده بعضى گفته‌اند وصى او یوشع بن نون بوده، و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته‌اند: از این جهت فتى نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است، و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است.


== یوشع در روایات ==
== یوشع در روایات ==
confirmed، مدیران
۳۳٬۴۶۵

ویرایش