confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
واما در باره دلیل نام گذاری این نظریه به کسب می توان کسب واژه ای است قرآنی و در برخی از آیات از واژه کسب و مشتقاتش در برابر افعال انسان استفاده شده است. | واما در باره دلیل نام گذاری این نظریه به کسب می توان کسب واژه ای است قرآنی و در برخی از آیات از واژه کسب و مشتقاتش در برابر افعال انسان استفاده شده است. به همین دلیل برخی از متکلمان اشعری به این نکته اشاره کرده اند که نام کسب روی افعال عباد به دلیل تیمن از قرآن | ||
است. مثلا ابو حامد غزالی به این نکته اعتراف کرده است که مقصود من از کسب، پیروی از تعالیم قرآنی است که افعال بشر را کسب نامیده است. می نویسد:« أن القادر الواسع القدرة هو قادر على الاختراع للقدرة و المقدور معا، و لما كان اسم الخالق و المخترع مطلقا على من أوجد الشيء بقدرته و كانت القدرة و المقدور جميعا بقدرة اللّه تعالى، سمي خالقا و مخترعا. و لم يكن المقدور مخترعا بقدرة العبد و إن كان معه فلم يسم خالقا و لا مخترعا و وجب أن يطلب لهذا النمط من النسبة اسم آخر مخالف فطلب له اسم الكسب تيمنا بكتاب اللّه تعالى، فإنه وجد إطلاق ذلك على أعمال العباد في القرآن.» قادری که قدرتش بی انتها است، توانایی دارد که قدرت و مقدور را با هم بیافریند، به این جهت که خالق و مخترع به طور مطلق بر کسی استعمال می شود که به وجود آورنده شی باشد. قدرت و مقدور همراه با قدرت خدا به وجود می َآید و اوست خالق و مخترع. بنا بر این، عبد نمی تواند درفعلش خالق و مخترع باشد، پس باید نامی دیگر برای فعل عبد یافت (که نه خلق باشد و نه اختراع) و آن کسب است، زیرا به دلیل تیمن به قرآن از این نام استفاده شده است.<ref>غزالی ابو حامد،الاقتصاد في الاعتقاد،ص 60</ref> | |||
برخى از متكلمان، از جمله اشعرى در بیان راى خویش از این كلمه سود جسته اند. وى ضمن بیان معناى خاصى براى كسب، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیارى انسان قرار داد. هر چند پیش از اشعرى، متكلمان دیگرى نیز در این باب سخن گفته بودند؛ اما پس از اشعرى، واژه كسب با نام او چنان پیوند خورد، كه وقتى به كسب یا نظریه كسب اشاره مى شود، بى اختیار نام اشعرى را به یاد مى آورد.(آشنائی با علوم اسلامی-رضا برنجکار-ص 36). | برخى از متكلمان، از جمله اشعرى در بیان راى خویش از این كلمه سود جسته اند. وى ضمن بیان معناى خاصى براى كسب، آن را محور نظریه خود در جبر و اختیار و توصیف فعل اختیارى انسان قرار داد. هر چند پیش از اشعرى، متكلمان دیگرى نیز در این باب سخن گفته بودند؛ اما پس از اشعرى، واژه كسب با نام او چنان پیوند خورد، كه وقتى به كسب یا نظریه كسب اشاره مى شود، بى اختیار نام اشعرى را به یاد مى آورد.(آشنائی با علوم اسلامی-رضا برنجکار-ص 36). |