عدل گستری و ستم ستیزی در قرآن کریم (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
نظام عدل‌مدار الهی بر اساس یک نظریه جامع، برای عدل استوار بوده، و در آرمان‌های این نظام، انسان‌های عدل‌گرا را باید به سوی عدالت‌خواهی هدایت نموده و سپس در مزرعه عدل پروری، پرورش داده و آنان را در یک جامعه انسانی متعادل و با تقوا به سوی عدل‌گستری سوق دهند، تا این عدل الهی در یک جامعه بشری گسترده در وجود انسان‌های شایسته شکوفا گردد و قیام مردم جهان به قسط تحقق یابد و وعده الهی جامه عمل بپوشد.<br>
نظام عدل‌مدار الهی بر اساس یک نظریه جامع، برای عدل استوار بوده، و در آرمان‌های این نظام، انسان‌های عدل‌گرا را باید به سوی عدالت‌خواهی هدایت نموده و سپس در مزرعه عدل پروری، پرورش داده و آنان را در یک جامعه انسانی متعادل و با تقوا به سوی عدل‌گستری سوق دهند، تا این عدل الهی در یک جامعه بشری گسترده در وجود انسان‌های شایسته شکوفا گردد و قیام مردم جهان به قسط تحقق یابد و وعده الهی جامه عمل بپوشد.<br>


کلید‌واژه‌ها: عدل، قسط، حق، حد، میزان، صراط مستقیم، قوام، وسط، قصد، ظلم، جور، عوج، بغی، طغیان. <br>
کلید‌واژه‌ها: عدل، قسط، حق، حد، میزان، صراط مستقیم، قوام، وسط، قصد، ظلم، جور، عوج، بغی، طغیان.  


==1-مفهوم‌شناسی ==
==1-مفهوم‌شناسی ==
خط ۴۱: خط ۴۱:
# العدل نقیض الجور (عدل نقیض ستم می‌باشد) (زکریا، 1404ق، ج 4، ص 247).
# العدل نقیض الجور (عدل نقیض ستم می‌باشد) (زکریا، 1404ق، ج 4، ص 247).
# العدل الحکم بالاستواء (پیشین، ص 246).
# العدل الحکم بالاستواء (پیشین، ص 246).
# العدل من الناس المرضی المستوی الطریقه (عادل به کسی گفته می‌شود که شخصیت او مورد پسندید بوده و سیره و روش او مستقیم و معتدل باشد) (پیشین).<br>
# العدل من الناس المرضی المستوی الطریقه (عادل به کسی گفته می‌شود که شخصیت او مورد پسندید بوده و سیره و روش او مستقیم و معتدل باشد) (پیشین).
ج: راغب اصفهانی در «المفردات» کاربرد «عَدل» را در امور معنوی و غیر محسوس و «عِدل» را در امور محسوس و مادی می‌داند. (راغب اصفهانی، 1404ق، ص 325؛ «العدل یستعمل فیما یدرک بالبصیره کالأحکام، وعلی ذلک قوله (أو عدل ذلک صیاما) والعدل والعدیل فیما یدرک بالحاسه»).<br>
ج: راغب اصفهانی در «المفردات» کاربرد «عَدل» را در امور معنوی و غیر محسوس و «عِدل» را در امور محسوس و مادی می‌داند. (راغب اصفهانی، 1404ق، ص 325؛ «العدل یستعمل فیما یدرک بالبصیره کالأحکام، وعلی ذلک قوله (أو عدل ذلک صیاما) والعدل والعدیل فیما یدرک بالحاسه»).


==2-عدل در قرآن ==
==2-عدل در قرآن ==
علامه مصطفوی در «التحقیق فی کلمات القرآن» به بررسی معنای «عدل» در قرآن پرداخته و می‌گوید: <br>
علامه مصطفوی در «التحقیق فی کلمات القرآن» به بررسی معنای «عدل» در قرآن پرداخته و می‌گوید: <br>
اصل در ماده «عدل» میانه‌روی و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط می‌باشد و با توجه به همین مفهوم بر هر یک از موارد ذیل با توجه به قید خاص هر مورد، اطلاق می‌شود. این موارد عبارت‌ است از: اقتصاد (میانه روی)، مساوات، قسط، استواء و استقامت.<br>
اصل در ماده «عدل» میانه‌روی و پرهیز از هرگونه افراط و تفریط می‌باشد و با توجه به همین مفهوم بر هر یک از موارد ذیل با توجه به قید خاص هر مورد، اطلاق می‌شود. این موارد عبارت‌ است از: اقتصاد (میانه روی)، مساوات، قسط، استواء و استقامت.
# عدالت در رأی و نظر و صدور حکم، هنگامی که مطابق حق باشد و از هر گونه انحرافی مصون باشد؛  
# عدالت در رأی و نظر و صدور حکم، هنگامی که مطابق حق باشد و از هر گونه انحرافی مصون باشد؛  
# عدالت در صفات نفسانی (کردار) هنگامی که اخلاق باطنی انسان معتدل و از هر گونه افراط و تفریط دور باشد؛
# عدالت در صفات نفسانی (کردار) هنگامی که اخلاق باطنی انسان معتدل و از هر گونه افراط و تفریط دور باشد؛
خط ۵۲: خط ۵۲:
# عدالت در گفتار.
# عدالت در گفتار.
عدل از اسمای حسنای الهی است و به معنای اعتدال و میانه‌روی است، نه به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود، زیرا عدل بدون توجه به قرار دادن و قرار گرفتن، مورد توجه قرار می‌گیرد و هم در صفات و هم در افعال خدای سبحان عدل وجود دارد.<br>
عدل از اسمای حسنای الهی است و به معنای اعتدال و میانه‌روی است، نه به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود، زیرا عدل بدون توجه به قرار دادن و قرار گرفتن، مورد توجه قرار می‌گیرد و هم در صفات و هم در افعال خدای سبحان عدل وجود دارد.<br>
واژه مقابل عدل، جور (ستم) می‌باشد که به معنای انحراف و تمایل به یک طرف و خروج از متن حق است. «ظلم» نیز یکی از مصادیق «جور» و خروج از متن حق می‌باشد که به معنای ضایع نمودن حق و ادا نکردن آن می‌باشد. (مصطفوی، ج ‏8، ص 55-57).<br>
واژه مقابل عدل، جور (ستم) می‌باشد که به معنای انحراف و تمایل به یک طرف و خروج از متن حق است. «ظلم» نیز یکی از مصادیق «جور» و خروج از متن حق می‌باشد که به معنای ضایع نمودن حق و ادا نکردن آن می‌باشد. (مصطفوی، ج ‏8، ص 55-57).


==3-قلمرو عدل و قلمرو شریعت ==
==3-قلمرو عدل و قلمرو شریعت ==
در آیات الهی قرآن کریم، «عدل» در تمام ابعاد شریعت آسمانی اسلام به خوبی مشاهده می‌شود:<br>
در آیات الهی قرآن کریم، «عدل» در تمام ابعاد شریعت آسمانی اسلام به خوبی مشاهده می‌شود:
# تمام دستورات الهی برای انسان عادلانه بوده و بر محور «عدل» در جامعه بشری است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِْحْسانِ»(نحل/90).
# تمام دستورات الهی برای انسان عادلانه بوده و بر محور «عدل» در جامعه بشری است: «إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإِْحْسانِ»(نحل/90).
# هدف از بعثت خاتم پیامبران(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز به پا داشتن «عدل» در جامعه بشری است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25)؛ «وَ أُمِرْتُ لأَِعْدِلَ بَینَکمُ» (شوری/15).
# هدف از بعثت خاتم پیامبران(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز به پا داشتن «عدل» در جامعه بشری است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمِیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/25)؛ «وَ أُمِرْتُ لأَِعْدِلَ بَینَکمُ» (شوری/15).
خط ۸۳: خط ۸۳:
«إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(هود/56).<br>
«إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(هود/56).<br>
«فَاحْکمْ بَینَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ»(ص/22).<br>
«فَاحْکمْ بَینَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى سَواءِ الصِّراطِ»(ص/22).<br>
تعریف ستمگر به متجاوز از حدود الهی، به مفهوم تعریف عادل به مراعات کننده حدود الهی است و حدود الهی همان حق است که باید مراعات گردد.<br>
تعریف ستمگر به متجاوز از حدود الهی، به مفهوم تعریف عادل به مراعات کننده حدود الهی است و حدود الهی همان حق است که باید مراعات گردد.


==5-عدل در ابعاد وجودی انسان ==
==5-عدل در ابعاد وجودی انسان ==
خط ۹۶: خط ۹۶:
بحث عدل بدون شناخت کامل انسان بحثی سطحی و ناقص خواهد بود. زمانی که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه شود، عدل معنای گسترده و فراگیر پیدا می‌کند.<br>
بحث عدل بدون شناخت کامل انسان بحثی سطحی و ناقص خواهد بود. زمانی که به تمام ابعاد وجودی انسان توجه شود، عدل معنای گسترده و فراگیر پیدا می‌کند.<br>
انسان نیز باید در دو عرصه فردی و اجتماعی مورد توجه باشد و تمام ابعاد وجودی فرد و جامعه انسانی زیر ذره‌بین عدل که معیار و شاخص حرکت تکاملی فرد و جامعه است قرار خواهد گرفت.
انسان نیز باید در دو عرصه فردی و اجتماعی مورد توجه باشد و تمام ابعاد وجودی فرد و جامعه انسانی زیر ذره‌بین عدل که معیار و شاخص حرکت تکاملی فرد و جامعه است قرار خواهد گرفت.
رابطه تنگاتنگ فرد و جامعه و ارتباط متقابل عدل فردی و عدالت اجتماعی در برنامه‌ریزی مناسب برای تحقق آرمان‌های الهی در شریعت عدل‌محور، روش و مراحل عملی ویژه‌ای می‌طلبد که در قرآن کریم به این بعد توجه شده است و تمام تحولات اجتماعی را به تحول درونی افراد جامعه ربط داده و اصل «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) را به عنوان یک سنت اجتناب‌ناپذیر مطرح نموده است. بنابراین آغاز تحول جامعه، از تحول افراد خواهد بود و برای تحول درونی نیز با توجه به ساختار درونی انسان، برنامه‌ای ویژه در قرآن کریم خواهیم یافت.<br>
رابطه تنگاتنگ فرد و جامعه و ارتباط متقابل عدل فردی و عدالت اجتماعی در برنامه‌ریزی مناسب برای تحقق آرمان‌های الهی در شریعت عدل‌محور، روش و مراحل عملی ویژه‌ای می‌طلبد که در قرآن کریم به این بعد توجه شده است و تمام تحولات اجتماعی را به تحول درونی افراد جامعه ربط داده و اصل «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) را به عنوان یک سنت اجتناب‌ناپذیر مطرح نموده است. بنابراین آغاز تحول جامعه، از تحول افراد خواهد بود و برای تحول درونی نیز با توجه به ساختار درونی انسان، برنامه‌ای ویژه در قرآن کریم خواهیم یافت.


==6-عدل‌مداری در قرآن کریم ==
==6-عدل‌مداری در قرآن کریم ==
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
هدف‌گذاری برای بعثت انبیا و شرایع آسمانی با شاخص قیام مردم به قسط، نشان‌دهنده گرایش اصلی این نظام به سوی عدالت در تمام عرصه‌های فردی و اجتماعی است.<br>
هدف‌گذاری برای بعثت انبیا و شرایع آسمانی با شاخص قیام مردم به قسط، نشان‌دهنده گرایش اصلی این نظام به سوی عدالت در تمام عرصه‌های فردی و اجتماعی است.<br>
قوانین کلی قرآنی ـ که به برخی از آنها اشاره شد ـ به عنوان قواعد اساسی حاکم بر تمام تشریعات ثابت و متغیر یک شریعت کامل، نشان‌دهنده عدل‌محوری این نظام تشریعی است. (برای مطالعه و بررسی بیشتر ر. ک: خویی، 1395ق، ص 58-66 و موسوی همدانی، 1374ش، ج‏7، ص 454-455).<br>
قوانین کلی قرآنی ـ که به برخی از آنها اشاره شد ـ به عنوان قواعد اساسی حاکم بر تمام تشریعات ثابت و متغیر یک شریعت کامل، نشان‌دهنده عدل‌محوری این نظام تشریعی است. (برای مطالعه و بررسی بیشتر ر. ک: خویی، 1395ق، ص 58-66 و موسوی همدانی، 1374ش، ج‏7، ص 454-455).<br>
بنابراین، نظام عدل‌مدار الهی بر اساس یک نظریه جامع، برای عدل استوار بوده و انسان‌های عدل‌گرا را به سوی عدالت‌خواهی رهنمون گردیده و سپس در کشتزار عدل‌پروری پرورش داده و آنان را در یک جامعه انسانی متعادل و با تقوا به سوی عدل‌گستری سوق می‌دهد تا در یک جامعه بشری گسترده، عدل الهی در وجود انسان‌های شایسته شکوفا گردد و قیام مردم جهان به قسط تحقق یافته و وعده الهی جامه عمل بپوشد.<br>
بنابراین، نظام عدل‌مدار الهی بر اساس یک نظریه جامع، برای عدل استوار بوده و انسان‌های عدل‌گرا را به سوی عدالت‌خواهی رهنمون گردیده و سپس در کشتزار عدل‌پروری پرورش داده و آنان را در یک جامعه انسانی متعادل و با تقوا به سوی عدل‌گستری سوق می‌دهد تا در یک جامعه بشری گسترده، عدل الهی در وجود انسان‌های شایسته شکوفا گردد و قیام مردم جهان به قسط تحقق یافته و وعده الهی جامه عمل بپوشد.


==7-عدل‌مداری و ملکه عدالت ==
==7-عدل‌مداری و ملکه عدالت ==
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
«بالعدل تتضاعف البرکات» (لیثی واسطی، پیشین، ص 188؛ میرزای نوری، پیشین، ص 320؛ نجفی، پیشین، ح 8196/39).<br>
«بالعدل تتضاعف البرکات» (لیثی واسطی، پیشین، ص 188؛ میرزای نوری، پیشین، ص 320؛ نجفی، پیشین، ح 8196/39).<br>
«جعل الله العدل قواما للأنام، و تنزیها من المظالم و الآثام، و تسنیه للاسلام» (لیثی واسطی، پیشین، ص 223، میرزای نوری، ص 319؛ نجفی، پیشین، ح‌8198 / 41).<br>
«جعل الله العدل قواما للأنام، و تنزیها من المظالم و الآثام، و تسنیه للاسلام» (لیثی واسطی، پیشین، ص 223، میرزای نوری، ص 319؛ نجفی، پیشین، ح‌8198 / 41).<br>
«ثبات الدول بإقامه سنن العدل»(نجفی، پیشین، ح 81987/ 40؛ لیثی واسطی، پیشین، ص 217).<br>
«ثبات الدول بإقامه سنن العدل»(نجفی، پیشین، ح 81987/ 40؛ لیثی واسطی، پیشین، ص 217).


==12-عدل‌گستری و ستم‌ستیزی در نظام جامع اسلامی ==
==12-عدل‌گستری و ستم‌ستیزی در نظام جامع اسلامی ==
تمام کژی‌ها و انحرافات یک انسان به ظلم و ستم بر می‌گردد. این درد خانمان‌سوز در قرآن کریم تبیین شده و تمام ابعاد، عوامل، عناصر، زمینه‌ها، پیامد‌ها و مصادیق آن به خوبی توضیح داده شده است.<br>
تمام کژی‌ها و انحرافات یک انسان به ظلم و ستم بر می‌گردد. این درد خانمان‌سوز در قرآن کریم تبیین شده و تمام ابعاد، عوامل، عناصر، زمینه‌ها، پیامد‌ها و مصادیق آن به خوبی توضیح داده شده است.<br>
شناخت ظلم و ظالمین و آن‌چه با ظلم و ستم ارتباط تنگاتنگ دارد برای تکامل انسان امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.<br>
شناخت ظلم و ظالمین و آن‌چه با ظلم و ستم ارتباط تنگاتنگ دارد برای تکامل انسان امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است.


==13-مفهوم‌شناسی ظلم و ستم ==
==13-مفهوم‌شناسی ظلم و ستم ==
=== تعریف لغوی ظلم ===
=== تعریف لغوی ظلم ===
لغت‌شناسان در تبیین مفهوم واژه «ظلم» چنین گفته‌اند: <br>
لغت‌شناسان در تبیین مفهوم واژه «ظلم» چنین گفته‌اند:  
# اصل ظلم، نقصان در حق است. ظلم نقیض انصاف است و انصاف، دادن تمام حق است (عسکری، 1412ق، ص 172).
# اصل ظلم، نقصان در حق است. ظلم نقیض انصاف است و انصاف، دادن تمام حق است (عسکری، 1412ق، ص 172).
# اصل ظلم، جور و تجاوز از حد می‌باشد (ابن اثیر، 1364ش، ج 3، ص161).
# اصل ظلم، جور و تجاوز از حد می‌باشد (ابن اثیر، 1364ش، ج 3، ص161).
خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
«ومن یتعد حدود الله فأولئک هم الظالمون»(طریحی، پیشین، ج 3، ص 95؛ این اصطلاح قرآنی است)؛<br>
«ومن یتعد حدود الله فأولئک هم الظالمون»(طریحی، پیشین، ج 3، ص 95؛ این اصطلاح قرآنی است)؛<br>
«... تِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ»(بقره/ 229). <br>
«... تِلْک حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِک هُمُ الظَّالِمُونَ»(بقره/ 229). <br>
روش دیگر قرآن کریم در تبیین مفاهیم واژه‌ها، توجه دادن به مصادیق گوناگون و محل ابتلا در رویدادهای روزمره انسان‌ها می‌باشد و به این وسیله قلمروهای یک مفهوم را نیز تبیین می‌نماید. از این رو، قلمروهای ستم را با توجه به این رویکرد این گونه می‌توان برشمرد: <br>
روش دیگر قرآن کریم در تبیین مفاهیم واژه‌ها، توجه دادن به مصادیق گوناگون و محل ابتلا در رویدادهای روزمره انسان‌ها می‌باشد و به این وسیله قلمروهای یک مفهوم را نیز تبیین می‌نماید. از این رو، قلمروهای ستم را با توجه به این رویکرد این گونه می‌توان برشمرد:  
# کژاندیشی (بقره/54)؛  
# کژاندیشی (بقره/54)؛  
# کژرفتاری (اعراف/44-45)؛  
# کژرفتاری (اعراف/44-45)؛  
خط ۱۸۴: خط ۱۸۴:
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ظلم یا ستم در قرآن کریم به معنای نادیده گرفتن یا زیر پا نهادن حدود الهی است و حدود الهی، قوانین و مرزهای عادلانه در زندگی بشری می‌باشد و این مفهوم با معنای لغوی آن یکسان است.<br>
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که ظلم یا ستم در قرآن کریم به معنای نادیده گرفتن یا زیر پا نهادن حدود الهی است و حدود الهی، قوانین و مرزهای عادلانه در زندگی بشری می‌باشد و این مفهوم با معنای لغوی آن یکسان است.<br>
البته حدود الهی نیز نشان‌دهنده حقوق بایسته انسان‌ها است، و تجاوز از این حدود و حقوق، ستم، ظلم و جور به شمار می‌رود.<br>
البته حدود الهی نیز نشان‌دهنده حقوق بایسته انسان‌ها است، و تجاوز از این حدود و حقوق، ستم، ظلم و جور به شمار می‌رود.<br>
در نتیجه، می‌توان مفهوم ظلم را تعدی و تجاوز از «حق» دانست و «حق» نیز توسط خداوند که حق مطلق است (منبع حق) تبیین شده است. بنابراین ظلم نادیده گرفتن حدود الهی است که تجلی تجاوز از حق خواهد بود و با مفهوم لغوی آن نیز هم‌خوانی کامل دارد. <br>
در نتیجه، می‌توان مفهوم ظلم را تعدی و تجاوز از «حق» دانست و «حق» نیز توسط خداوند که حق مطلق است (منبع حق) تبیین شده است. بنابراین ظلم نادیده گرفتن حدود الهی است که تجلی تجاوز از حق خواهد بود و با مفهوم لغوی آن نیز هم‌خوانی کامل دارد.  


==14-ظلم در منظومه ضد ارزش‌ها در نگاه قرآن ==
==14-ظلم در منظومه ضد ارزش‌ها در نگاه قرآن ==
با مطالعه آیات فراوانی که درباره ظلم در قرآن آمده است به خوبی در می‌یابیم که ظلم از واژه‌های بسیار رایج و مفهوم آن در میان تمام طبقات و اصناف و نسل‌ها روشن بوده و در بداهت می‌تواند اولین مفهوم روشن و زیر‌بنایی‌ترین مفهوم برای سنجش سلامت و انحراف انسان‌ها در رفتار و کردار باشد. (مصباح یزدی، 1380ش، ج1، ص90-94).<br>
با مطالعه آیات فراوانی که درباره ظلم در قرآن آمده است به خوبی در می‌یابیم که ظلم از واژه‌های بسیار رایج و مفهوم آن در میان تمام طبقات و اصناف و نسل‌ها روشن بوده و در بداهت می‌تواند اولین مفهوم روشن و زیر‌بنایی‌ترین مفهوم برای سنجش سلامت و انحراف انسان‌ها در رفتار و کردار باشد. (مصباح یزدی، 1380ش، ج1، ص90-94).


=== شیوه قرآن در معرفی و نکوهش ظلم ===
=== شیوه قرآن در معرفی و نکوهش ظلم ===
خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
حسادت که یک نوع خودکم‌بینی و احساس کمبود و نقص است از عوامل ستم به دیگران می‌باشد. (مائده/27: «وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآْخَرِ قالَ لأََقْتُلَنَّک قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»).<br>
حسادت که یک نوع خودکم‌بینی و احساس کمبود و نقص است از عوامل ستم به دیگران می‌باشد. (مائده/27: «وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآْخَرِ قالَ لأََقْتُلَنَّک قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»).<br>
انسان با اختیار خود مرتکب ستم می‌شود، در حالی که از درون، خود را نسبت به ارتکاب ظلم نکوهش می‌نماید؛ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8)، «بَلِ الإِْنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِیرَه * وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِیرَهُ»(قیامه/15). و در صورت جهل و ناآگاهی نیز اگر بر رفع این ناآگاهی توانا باشد اما نسبت به برطرف کردن آن اقدام ننماید شایسته نکوهش خواهد بود، زیرا قرآن می‌فرماید: «وَ قالُوا لَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ»(ملک/10).<br>
انسان با اختیار خود مرتکب ستم می‌شود، در حالی که از درون، خود را نسبت به ارتکاب ظلم نکوهش می‌نماید؛ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/8)، «بَلِ الإِْنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِیرَه * وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِیرَهُ»(قیامه/15). و در صورت جهل و ناآگاهی نیز اگر بر رفع این ناآگاهی توانا باشد اما نسبت به برطرف کردن آن اقدام ننماید شایسته نکوهش خواهد بود، زیرا قرآن می‌فرماید: «وَ قالُوا لَوْ کنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ»(ملک/10).<br>
در بحث‌های کلامی نیز به مواردی چون جهل، عجز، اجبار و نیازمندی به عنوان عوامل وادار نمودن انسان به ستم توجه شده است.<br>
در بحث‌های کلامی نیز به مواردی چون جهل، عجز، اجبار و نیازمندی به عنوان عوامل وادار نمودن انسان به ستم توجه شده است.


=== قرآن و مراتب ظلم ===
=== قرآن و مراتب ظلم ===
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:


====3- رفتارهای ظالمانه ====
====3- رفتارهای ظالمانه ====
این رفتارها از مصادیق عملی ظلم به شمار رفته است؛ مانند: استثمار(دخان/18-19) استکبار، استهزا، اضلال(نوح/24)، اغواگری(جن/6، 14، 15)، افترا به خداوند(أنعام/93)، بدعت‌گذاری(بقره/59)، بی تقوایی(شعرا/10-11)، بی‌عدالتی(مائده/2)، تبلیغ سوء(أعراف/44-45)، تجاوز از حدود الهی(طلاق/1)، ترک انفاق(بقره/254)، ترک نهی از منکر(أعراف/165)، تخلفات اقتصادی، خیانت در گواهی(مائده/107)، سازش‌کاری با دشمنان(بقره/145)، فسق(أعراف/163-165) فساد(عنکبوت/30-31) و قضاوت باطل(مائده/45).<br>
این رفتارها از مصادیق عملی ظلم به شمار رفته است؛ مانند: استثمار(دخان/18-19) استکبار، استهزا، اضلال(نوح/24)، اغواگری(جن/6، 14، 15)، افترا به خداوند(أنعام/93)، بدعت‌گذاری(بقره/59)، بی تقوایی(شعرا/10-11)، بی‌عدالتی(مائده/2)، تبلیغ سوء(أعراف/44-45)، تجاوز از حدود الهی(طلاق/1)، ترک انفاق(بقره/254)، ترک نهی از منکر(أعراف/165)، تخلفات اقتصادی، خیانت در گواهی(مائده/107)، سازش‌کاری با دشمنان(بقره/145)، فسق(أعراف/163-165) فساد(عنکبوت/30-31) و قضاوت باطل(مائده/45).


=== قرآن و پی‌آمد‌های ظلم ===
=== قرآن و پی‌آمد‌های ظلم ===
خط ۲۴۱: خط ۲۴۱:


==== آثار تشریعی ====
==== آثار تشریعی ====
ظلم در فرهنگ قرآن رفتاری ناشایست و خارج از مدار طبیعی و نظام تشریع است که خداوند متعال از آن به عنوان مانعی برای تکامل انسان نام برده است. بر همین اساس، برای آن که افراد از ارتکاب ظلم پرهیز نمایند برخی عوامل باز دارنده در قرآن کریم تعریف شده است که می‌توان آنها را آثار تشریعی ظلم دانست که آیات ذیل برخی از موارد آن را بر می‌شمارد: <br>
ظلم در فرهنگ قرآن رفتاری ناشایست و خارج از مدار طبیعی و نظام تشریع است که خداوند متعال از آن به عنوان مانعی برای تکامل انسان نام برده است. بر همین اساس، برای آن که افراد از ارتکاب ظلم پرهیز نمایند برخی عوامل باز دارنده در قرآن کریم تعریف شده است که می‌توان آنها را آثار تشریعی ظلم دانست که آیات ذیل برخی از موارد آن را بر می‌شمارد:  
* محرومیت از برخی آزادی‌ها (نساء/160؛ ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏12، ص 527)؛
* محرومیت از برخی آزادی‌ها (نساء/160؛ ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏12، ص 527)؛
* محرومیت از امامت و رهبری(بقره/124)؛
* محرومیت از امامت و رهبری(بقره/124)؛
خط ۲۵۱: خط ۲۵۱:
==== آثار اعتقادی - روانی - دنیوی ====
==== آثار اعتقادی - روانی - دنیوی ====
برخی از آیات قرآن کریم نتایج اعتقادی ظلم را در انسان به شرح زیر بیان نموده است: «کاهش ایمان<ref>أنعام/82: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الأَْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»؛ ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏1، ص 47؛ «آیه: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الأَْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» ظلم را شرک و نقطه مقابل ایمان شمرده است، چون اهتداء و ایمنى از ضلالت و یا عذاب را که اثر ضلالت است مترتب برداشتن صفت ایمان و زایل گشتن صفت ظلم کرده است. و کوتاه سخن آنکه ضلالت و شرک و ظلم در خارج یک مصداق دارند، و آنجا هم که گفته‏ایم: هر یک از این سه معرف دیگرى است، و یا به‌ وسیله دیگرى معرفى مى‏شود، منظورمان مصداق است، نه مفهوم، چون پر واضح است که مفهوم ضلالت غیر ظلم و شرک، و از ظلم غیر از آن دوى دیگر، و از شرک هم باز غیر آن دو تاى دیگر است».</ref>»، «حق‌ناپذیری <ref>أنبیا/97: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِی شاخِصَه أَبْصارُ الَّذِینَ کفَرُوا یا وَیلَنا قَدْ کنَّا فِی غَفْلَه مِنْ هذا بَلْ کنَّا ظالِمِینَ».</ref>»، «انکار قیامت»، «تکذیب آیات الهی<ref> النمل/13-14: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَه قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کیفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدِینَ»؛ (هم‌چنین ر. ک: عنکبوت/49). </ref>»، «کفر<ref>إسراء/99: «أَوَ لَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَیبَ فِیهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ کفُوراً»؛ (هم‌چنین ر. ک: انبیا/97). </ref>»، «ضلالت<ref> نوح/24: «وَ قَدْ أَضَلُّوا کثِیراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلاَّ ضَلالاً»؛ (هم‌چنین ر. ک: لقمان/11). </ref>»، «تمرد<ref>بقره/59: «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُونَ».</ref>». هم‌چنین در مورد حالات روانی، نتایج زیر را پیش‌بینی نموده است:<br>
برخی از آیات قرآن کریم نتایج اعتقادی ظلم را در انسان به شرح زیر بیان نموده است: «کاهش ایمان<ref>أنعام/82: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الأَْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ»؛ ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏1، ص 47؛ «آیه: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِک لَهُمُ الأَْمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» ظلم را شرک و نقطه مقابل ایمان شمرده است، چون اهتداء و ایمنى از ضلالت و یا عذاب را که اثر ضلالت است مترتب برداشتن صفت ایمان و زایل گشتن صفت ظلم کرده است. و کوتاه سخن آنکه ضلالت و شرک و ظلم در خارج یک مصداق دارند، و آنجا هم که گفته‏ایم: هر یک از این سه معرف دیگرى است، و یا به‌ وسیله دیگرى معرفى مى‏شود، منظورمان مصداق است، نه مفهوم، چون پر واضح است که مفهوم ضلالت غیر ظلم و شرک، و از ظلم غیر از آن دوى دیگر، و از شرک هم باز غیر آن دو تاى دیگر است».</ref>»، «حق‌ناپذیری <ref>أنبیا/97: «وَ اقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذا هِی شاخِصَه أَبْصارُ الَّذِینَ کفَرُوا یا وَیلَنا قَدْ کنَّا فِی غَفْلَه مِنْ هذا بَلْ کنَّا ظالِمِینَ».</ref>»، «انکار قیامت»، «تکذیب آیات الهی<ref> النمل/13-14: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَه قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کیفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدِینَ»؛ (هم‌چنین ر. ک: عنکبوت/49). </ref>»، «کفر<ref>إسراء/99: «أَوَ لَمْ یرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَْرْضَ قادِرٌ عَلى أَنْ یخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لا رَیبَ فِیهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ کفُوراً»؛ (هم‌چنین ر. ک: انبیا/97). </ref>»، «ضلالت<ref> نوح/24: «وَ قَدْ أَضَلُّوا کثِیراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلاَّ ضَلالاً»؛ (هم‌چنین ر. ک: لقمان/11). </ref>»، «تمرد<ref>بقره/59: «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُونَ».</ref>». هم‌چنین در مورد حالات روانی، نتایج زیر را پیش‌بینی نموده است:<br>
«ترس»، «حسرت همیشگی»، «پشیمانی» و «غفلت».<br>
«ترس»، «حسرت همیشگی»، «پشیمانی» و «غفلت».


==== آثار رفتاری - دنیوی ====
==== آثار رفتاری - دنیوی ====
برخی دیگر از آثار ظلم را می‌توان به عنوان آثار رفتاری - دنیوی ظلم بر اساس نگاه قرآن کریم بر شمرد؛ آثاری چون «خیانت<ref>أحزاب/72: «إِنَّا عَرَضْنَا الأَْمانَه عَلَى السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الإِْنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً».</ref>»، «قتل<ref>آل‌عمران/112: «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّه أَینَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکنَه ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِ‏آیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ الأَْنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذلِک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ»؛ هم‌چنین ر. ک: بقره/61. </ref>»، زشت‌کاری<ref>نحل/28: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکه ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ».</ref>»، «حق ستیزی و طغیان»<ref>زخرف/78: «لَقَدْ جِئْناکمْ بِالْحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَکمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ».</ref> و «قرار گرفتن در ولایت دیگر ظالمان».<br>
برخی دیگر از آثار ظلم را می‌توان به عنوان آثار رفتاری - دنیوی ظلم بر اساس نگاه قرآن کریم بر شمرد؛ آثاری چون «خیانت<ref>أحزاب/72: «إِنَّا عَرَضْنَا الأَْمانَه عَلَى السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الإِْنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً».</ref>»، «قتل<ref>آل‌عمران/112: «ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّه أَینَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الْمَسْکنَه ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِ‏آیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ الأَْنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ ذلِک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ»؛ هم‌چنین ر. ک: بقره/61. </ref>»، زشت‌کاری<ref>نحل/28: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکه ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما کنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِما کنْتُمْ تَعْمَلُونَ».</ref>»، «حق ستیزی و طغیان»<ref>زخرف/78: «لَقَدْ جِئْناکمْ بِالْحَقِّ وَ لکنَّ أَکثَرَکمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ».</ref> و «قرار گرفتن در ولایت دیگر ظالمان».<br>
خداوند متعال در دنیا برخی از ظالمان را بر برخی دیگر مسلط می‌نماید که بیان گر نتیجه قهری و حتمی ظلم است.<br>
خداوند متعال در دنیا برخی از ظالمان را بر برخی دیگر مسلط می‌نماید که بیان گر نتیجه قهری و حتمی ظلم است.


==== آثار دنیوی - فردی ====
==== آثار دنیوی - فردی ====
بازگشت برخی آثار ظلم به خود انسان است، آن هم در همین زندگی دنیوی، که قرآن کریم بر آن تأکید نموده و توجه مخاطبانش را به این گونه عواقب ظلم جلب نموده است تا بدانند که ظلم نه تنها به دیگران بلکه در درجه اول به خود انسان آسیب می‌زند. <br>
بازگشت برخی آثار ظلم به خود انسان است، آن هم در همین زندگی دنیوی، که قرآن کریم بر آن تأکید نموده و توجه مخاطبانش را به این گونه عواقب ظلم جلب نموده است تا بدانند که ظلم نه تنها به دیگران بلکه در درجه اول به خود انسان آسیب می‌زند. <br>
این آثار عبارت است از: «خسران و زیان‌کاری»، «محرومیت از امامت<ref>بقره/124: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».</ref>»، «عدم اجابت دعا <ref>ابراهیم/34: «وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کفَّارٌ».</ref>»، «زوال و نابودی نعمت<ref>قلم/24-29: «أَنْ لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکمْ مِسْکینٌ * وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِینَ * فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ * بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ * قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ * قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کنَّا ظالِمِینَ»؛ هم‌چنین ر. ک: کهف/35ـ42. </ref>» و «سختی قبض روح<ref>أنعام/93: «وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکه باسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَ کنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ».</ref>».<br>
این آثار عبارت است از: «خسران و زیان‌کاری»، «محرومیت از امامت<ref>بقره/124: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».</ref>»، «عدم اجابت دعا <ref>ابراهیم/34: «وَ آتاکمْ مِنْ کلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الإِْنْسانَ لَظَلُومٌ کفَّارٌ».</ref>»، «زوال و نابودی نعمت<ref>قلم/24-29: «أَنْ لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکمْ مِسْکینٌ * وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِینَ * فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ * بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ * قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ * قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کنَّا ظالِمِینَ»؛ هم‌چنین ر. ک: کهف/35ـ42. </ref>» و «سختی قبض روح<ref>أنعام/93: «وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِکه باسِطُوا أَیدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکمُ الْیوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیرَ الْحَقِّ وَ کنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکبِرُونَ».</ref>».


==== آثار اجتماعی ====
==== آثار اجتماعی ====
در موارد بسیاری، ظلم یک انسان، به خود او محدود نمی‌شود، بلکه آثار آن، اطرافیان، نزدیکان و جامعه او، و بلکه جامعه انسانی را نیز در بر می‌گیرد و آسیب‌ها و صدمات ناشی از ظلم در تمام جامعه اثر می‌گذارد.<br>
در موارد بسیاری، ظلم یک انسان، به خود او محدود نمی‌شود، بلکه آثار آن، اطرافیان، نزدیکان و جامعه او، و بلکه جامعه انسانی را نیز در بر می‌گیرد و آسیب‌ها و صدمات ناشی از ظلم در تمام جامعه اثر می‌گذارد.<br>
نمونه‌ای از آثار اجتماعی ظلم عبارت است از: «اختلاف و تفرقه<ref>بقره/213: «مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستى فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکم‌فرما باشد و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانى آمد، براى تعدى به حقوق یک‌دیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد، راه راست بنماید».</ref>»، «انتقام الهی و انقراض جامعه ظالم<ref>حجر/78-79: «وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الأَْیکه لَظالِمِینَ * فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» و هود/102: «وَ کذلِک أَخْذُ رَبِّک إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِی ظالِمَه إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ» و أنبیاء/11: «وَ کمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیه کانَتْ ظالِمَه وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِینَ» و.... </ref>».<br>
نمونه‌ای از آثار اجتماعی ظلم عبارت است از: «اختلاف و تفرقه<ref>بقره/213: «مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستى فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکم‌فرما باشد و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانى آمد، براى تعدى به حقوق یک‌دیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد، راه راست بنماید».</ref>»، «انتقام الهی و انقراض جامعه ظالم<ref>حجر/78-79: «وَ إِنْ کانَ أَصْحابُ الأَْیکه لَظالِمِینَ * فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِینٍ» و هود/102: «وَ کذلِک أَخْذُ رَبِّک إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِی ظالِمَه إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ» و أنبیاء/11: «وَ کمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْیه کانَتْ ظالِمَه وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِینَ» و.... </ref>».


==== آثار دنیوی و اخروی ====
==== آثار دنیوی و اخروی ====
انسان ظالم نه تنها در این دنیا گرفتار آثار ظلم خویش است بلکه در آخرت نیز عواقب این ظلم را خواهد چشید؛ به بیان دیگر، برخی از آثار ظلم هم در دنیا و هم در آخرت گریبان‌گیر انسان خواهد شد، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم ظالمان را به خاطر ظلمشان هم در دنیا و هم در آخرت تنها و بی‌یار و یاور می‌داند؛ «وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَار»<ref>بقره/270: «براى ستمکاران در دو جهان یار و معینى نخواهد بود».</ref>.<br>
انسان ظالم نه تنها در این دنیا گرفتار آثار ظلم خویش است بلکه در آخرت نیز عواقب این ظلم را خواهد چشید؛ به بیان دیگر، برخی از آثار ظلم هم در دنیا و هم در آخرت گریبان‌گیر انسان خواهد شد، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم ظالمان را به خاطر ظلمشان هم در دنیا و هم در آخرت تنها و بی‌یار و یاور می‌داند؛ «وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَار»<ref>بقره/270: «براى ستمکاران در دو جهان یار و معینى نخواهد بود».</ref>.


==== آثار اخروی - فردی ====
==== آثار اخروی - فردی ====
عالم آخرت و قیامت کبری عرصه‌ای است که در آن انسان‌ها همان گونه که در دنیا می‌زیستند ظاهر خواهند شد.<br>
عالم آخرت و قیامت کبری عرصه‌ای است که در آن انسان‌ها همان گونه که در دنیا می‌زیستند ظاهر خواهند شد.<br>
درماندگی و سستی انسان‌های ظالم - که از دستورات و اوامر الهی سرپیچی کرده و راه طغیان و سرکشی را در پیش گرفتند - نیز آشکار خواهد شد، و در نهایت به سزای حقیقی ظلم خویش خواهند رسید<ref> نساء /10: «آنان که اموال یتیمان را به ستم‌گرى مى‏خورند، در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنّم فرو مى‏برند و به زودى در آتش فروزان خواهند افتاد».</ref>. <br>
درماندگی و سستی انسان‌های ظالم - که از دستورات و اوامر الهی سرپیچی کرده و راه طغیان و سرکشی را در پیش گرفتند - نیز آشکار خواهد شد، و در نهایت به سزای حقیقی ظلم خویش خواهند رسید<ref> نساء /10: «آنان که اموال یتیمان را به ستم‌گرى مى‏خورند، در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنّم فرو مى‏برند و به زودى در آتش فروزان خواهند افتاد».</ref>. <br>
در آیات الهی «حبط اعمال» ،«زوال نعمت‌های الهی<ref> أعراف/160: «... کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ».</ref>» ،«تحریم برخی حلال‌ها <ref> نحل/118: «وَ عَلَى الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَیک مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ».</ref>» ،«نزول عذاب آسمانی<ref> بقره/59: «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُونَ».</ref>» ،«گرفتار شدن به عذاب دائمی<ref>زخرف/74-76: «إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ * لا یفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ * وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکنْ کانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ»؛ هم‌چنین ر. ک: توبه/68ـ70. </ref>» ،«هلاکت جوامع<ref>أنفال/54: «کدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کذَّبُوا بِ‏آیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کلٌّ کانُوا ظالِمِینَ».</ref>» و.... از آثار اصرار بر ظلم بر شمرده شده است.<br>
در آیات الهی «حبط اعمال» ،«زوال نعمت‌های الهی<ref> أعراف/160: «... کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ».</ref>» ،«تحریم برخی حلال‌ها <ref> نحل/118: «وَ عَلَى الَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا ما قَصَصْنا عَلَیک مِنْ قَبْلُ وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ».</ref>» ،«نزول عذاب آسمانی<ref> بقره/59: «فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَیرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُونَ».</ref>» ،«گرفتار شدن به عذاب دائمی<ref>زخرف/74-76: «إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذابِ جَهَنَّمَ خالِدُونَ * لا یفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ * وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لکنْ کانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ»؛ هم‌چنین ر. ک: توبه/68ـ70. </ref>» ،«هلاکت جوامع<ref>أنفال/54: «کدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کذَّبُوا بِ‏آیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کلٌّ کانُوا ظالِمِینَ».</ref>» و.... از آثار اصرار بر ظلم بر شمرده شده است.


==15-زمینه‌ها و علل ستم‌گری از نگاه قرآن کریم ==
==15-زمینه‌ها و علل ستم‌گری از نگاه قرآن کریم ==
خط ۲۸۷: خط ۲۸۷:
قرآن کریم در جای دیگر، وجود فرماندهان لایق و جهادگران با اخلاق و ایثارگر را برای رهایی مستضعفان از ظلم جزء نیازهای جامعه انسانی معرفی می‌نماید و این مهم را در قالب توبیخ کسانی که توان کمک به مستضعفان را دارند ولی از کمک و یاری آنان دریغ می‌ورزند و دعا و درخواست مستضعفان نسبت به داشتن ولی و نصرت‌دهنده، به تصویر می‌کشد<ref> نساء/75: «وَ ما لَکمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک نَصِیراً».</ref>.<br>
قرآن کریم در جای دیگر، وجود فرماندهان لایق و جهادگران با اخلاق و ایثارگر را برای رهایی مستضعفان از ظلم جزء نیازهای جامعه انسانی معرفی می‌نماید و این مهم را در قالب توبیخ کسانی که توان کمک به مستضعفان را دارند ولی از کمک و یاری آنان دریغ می‌ورزند و دعا و درخواست مستضعفان نسبت به داشتن ولی و نصرت‌دهنده، به تصویر می‌کشد<ref> نساء/75: «وَ ما لَکمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک نَصِیراً».</ref>.<br>
در مسیر رهایی از ظلم، انسان‌ها علاوه بر وجود رهبری حقیقی، به تحصیل شرایط و مقدماتی چون: «ایمان و اقامه نماز»، «توکل به خداوند متعال»، «مجهز شدن به سلاح دعا» (نساء/75)، «شاکر بودن نسبت به خداوند متعال»(مؤمنون/23-28) نیز احتیاج دارند<ref>ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏1، ص 539: «قرآن انسان‌ها را از نظر اوصاف و طرز تفکر، طورى تربیت کرده که دیگر محل و موضوعى براى رذائل اخلاقى باقى نگذاشته و به عبارت دیگر، اوصاف رذیله و خوى‏هاى ناستوده را از طریق رفع از بین برده نه دفع؛ یعنى اجازه نداده که رذایل در دل‌ها راه یابد تا در صدد بر طرف کردنش برآیند، بلکه دل‌ها را آن چنان با علوم و معارف خود پر کرده که دیگر جایى براى رذایل باقى نگذاشته است».</ref> و خداوند متعال در قرآن کریم این حقایق را در ضمن نقل ماجرای نجات بنی اسرائیل از سلطه فرعون ظالم این‌گونه بیان می‌کند: <br>
در مسیر رهایی از ظلم، انسان‌ها علاوه بر وجود رهبری حقیقی، به تحصیل شرایط و مقدماتی چون: «ایمان و اقامه نماز»، «توکل به خداوند متعال»، «مجهز شدن به سلاح دعا» (نساء/75)، «شاکر بودن نسبت به خداوند متعال»(مؤمنون/23-28) نیز احتیاج دارند<ref>ر. ک: موسوی همدانی، پیشین، ج‏1، ص 539: «قرآن انسان‌ها را از نظر اوصاف و طرز تفکر، طورى تربیت کرده که دیگر محل و موضوعى براى رذائل اخلاقى باقى نگذاشته و به عبارت دیگر، اوصاف رذیله و خوى‏هاى ناستوده را از طریق رفع از بین برده نه دفع؛ یعنى اجازه نداده که رذایل در دل‌ها راه یابد تا در صدد بر طرف کردنش برآیند، بلکه دل‌ها را آن چنان با علوم و معارف خود پر کرده که دیگر جایى براى رذایل باقى نگذاشته است».</ref> و خداوند متعال در قرآن کریم این حقایق را در ضمن نقل ماجرای نجات بنی اسرائیل از سلطه فرعون ظالم این‌گونه بیان می‌کند: <br>
«پیروان موسی نیز همه گفتند: ما بر خدا توکل کردیم، بارالها! ما را دست‌خوش فتنه اشرار و قوم ستم‌کار مگردان * و ما را به رحمت و لطف خود از شر کافران نجات ده * و به موسی و برادرش (هارون) وحی کردیم که شما برای پیروانتان در شهر مصر منزل گیرید و (اکنون که از بیم فرعونیان به مساجد نتوانید رفت)، خانه‏هایتان را قبله و معبد خود قرار دهید و نماز به پا دارید و (تو هم ای رسول) مؤمنان را (به فتح در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت ده»(یونس/85-87).<br>
«پیروان موسی نیز همه گفتند: ما بر خدا توکل کردیم، بارالها! ما را دست‌خوش فتنه اشرار و قوم ستم‌کار مگردان * و ما را به رحمت و لطف خود از شر کافران نجات ده * و به موسی و برادرش (هارون) وحی کردیم که شما برای پیروانتان در شهر مصر منزل گیرید و (اکنون که از بیم فرعونیان به مساجد نتوانید رفت)، خانه‏هایتان را قبله و معبد خود قرار دهید و نماز به پا دارید و (تو هم ای رسول) مؤمنان را (به فتح در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت ده»(یونس/85-87).


==16-نه ستم‌گری نه ستم‌کشی ==
==16-نه ستم‌گری نه ستم‌کشی ==
با توجه به هدف والای آفرینش انسان و بعثت انبیای الهی برای تحقق سعادت و تکامل انسان، عدالت‌مداری و اعتدال در همه مراحل و در تمام ابعاد وجودی انسان یگانه راه تحقق سعادت و تکامل مطلوب می‌باشد. <br>
با توجه به هدف والای آفرینش انسان و بعثت انبیای الهی برای تحقق سعادت و تکامل انسان، عدالت‌مداری و اعتدال در همه مراحل و در تمام ابعاد وجودی انسان یگانه راه تحقق سعادت و تکامل مطلوب می‌باشد. <br>
قرآن کریم ضمن تأکید بر اهمیت اعتدال و عدالت‌گرایی «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (مائده/8) تقوا را نشانه تکامل انسان‌ها قرار داده و هرگونه ستم‌گری و ستم‌کشی را خروج از مرز عدالت و اعتدال می‌داند:«لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»(بقره/279).<br>
قرآن کریم ضمن تأکید بر اهمیت اعتدال و عدالت‌گرایی «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (مائده/8) تقوا را نشانه تکامل انسان‌ها قرار داده و هرگونه ستم‌گری و ستم‌کشی را خروج از مرز عدالت و اعتدال می‌داند:«لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»(بقره/279).<br>
و با این معیار و شاخص، برنامه‌های فردی و اجتماعی خود را تنظیم و عرضه می‌نماید.<br>
و با این معیار و شاخص، برنامه‌های فردی و اجتماعی خود را تنظیم و عرضه می‌نماید.


==17-قرآن کریم و ستم‌ستیزی ==
==17-قرآن کریم و ستم‌ستیزی ==
خط ۲۹۸: خط ۲۹۸:
«همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی‏نیاز) است»(حدید/25).<br>
«همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی‏نیاز) است»(حدید/25).<br>
قرآن کریم روحیه ظلم‌ستیزی را جزء جدایی‌ناپذیر ایمان و ویژگی اصلی مؤمنان دانسته و تعالیم دین و آموزش‌های انبیا را عامل مبارزه با ظلم قرار داده و ظلم‌ستیزی را اساس این تعالیم می‌داند.
قرآن کریم روحیه ظلم‌ستیزی را جزء جدایی‌ناپذیر ایمان و ویژگی اصلی مؤمنان دانسته و تعالیم دین و آموزش‌های انبیا را عامل مبارزه با ظلم قرار داده و ظلم‌ستیزی را اساس این تعالیم می‌داند.
قرآن کریم به ابزارهای مناسب برای ظلم‌ستیزی اشاره نموده و عواملی چون «توجه به کانون‌های اصلی ظلم <ref> شعراء/10-16: «... أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ *... * فَأْتِیا فِرْعَوْنَ...». </ref>»، «برخورداری از فرماندهان شایسته<ref>نساء/75: «... وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا...».</ref>»، «شرایط مطلوب نیروهای انسانی<ref> نساء/75: «وَ ما لَکمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها...». </ref>»، «دعا و نیایش<ref>نساء/75: «... رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا...». </ref>» را مورد اهتمام قرار داده است.<br>
قرآن کریم به ابزارهای مناسب برای ظلم‌ستیزی اشاره نموده و عواملی چون «توجه به کانون‌های اصلی ظلم <ref> شعراء/10-16: «... أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ *... * فَأْتِیا فِرْعَوْنَ...». </ref>»، «برخورداری از فرماندهان شایسته<ref>نساء/75: «... وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا...».</ref>»، «شرایط مطلوب نیروهای انسانی<ref> نساء/75: «وَ ما لَکمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها...». </ref>»، «دعا و نیایش<ref>نساء/75: «... رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیه الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیا...». </ref>» را مورد اهتمام قرار داده است.


==18-قرآن کریم و آثار گریز از ستم‌گری ==
==18-قرآن کریم و آثار گریز از ستم‌گری ==
خط ۳۰۵: خط ۳۰۵:
نتیجه دیگر ظلم‌‌ستیزی و محو ظلم، رسیدن به آسایش اخروی و برخورداری از «مغفرت الهی» در سرای باقی است. <ref>نساء/168: «إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ یکنِ اللَّهُ لِیغْفِرَ لَهُمْ...». </ref><br>
نتیجه دیگر ظلم‌‌ستیزی و محو ظلم، رسیدن به آسایش اخروی و برخورداری از «مغفرت الهی» در سرای باقی است. <ref>نساء/168: «إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ یکنِ اللَّهُ لِیغْفِرَ لَهُمْ...». </ref><br>
از مجموع آن‌چه که خداوند متعال برای ظلم‌ستیزی برمی‌شمارد می‌توان نتیجه گرفت که تمام آن‌چه برای آسایش انسان و قرار گرفتن او در مسیر تکامل و رسیدن به آسایش اخروی و قرب به خداوند متعال لازم است، تنها در پرتو ظلم‌ستیزی امکان‌پذیر خواهد بود، چنان که قرآن کریم رسیدن به ایمان به عنوان اولین گام در مسیر تکامل انسان و آسایش در زندگی دنیوی و ایجاد شرایط و امکانات مناسب جهت رشد و ارتقای مادی و معنوی در انسان و در نهایت، دست‌یابی به مغفرت و آسایش اخروی را به عنوان آثار و نتایج ظلم‌ستیزی مورد تأکید قرار داده است.<br>
از مجموع آن‌چه که خداوند متعال برای ظلم‌ستیزی برمی‌شمارد می‌توان نتیجه گرفت که تمام آن‌چه برای آسایش انسان و قرار گرفتن او در مسیر تکامل و رسیدن به آسایش اخروی و قرب به خداوند متعال لازم است، تنها در پرتو ظلم‌ستیزی امکان‌پذیر خواهد بود، چنان که قرآن کریم رسیدن به ایمان به عنوان اولین گام در مسیر تکامل انسان و آسایش در زندگی دنیوی و ایجاد شرایط و امکانات مناسب جهت رشد و ارتقای مادی و معنوی در انسان و در نهایت، دست‌یابی به مغفرت و آسایش اخروی را به عنوان آثار و نتایج ظلم‌ستیزی مورد تأکید قرار داده است.<br>
از نگاه قرآن کریم تأمین تمام نیازهای انسان در دنیا و آخرت مشروط به داشتن روحیه ظلم‌ستیزی و حرکت در مسیر محو و نابودی ظلم - از درون نفس<ref>قصص/83: «تِلْک الدَّارُ الآْخِرَه نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الأَْرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقِینَ».</ref> و بیرون آن در مراحل فردی و اجتماعی<ref> رعد/11: «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».</ref> - می‌باشد.<br>
از نگاه قرآن کریم تأمین تمام نیازهای انسان در دنیا و آخرت مشروط به داشتن روحیه ظلم‌ستیزی و حرکت در مسیر محو و نابودی ظلم - از درون نفس<ref>قصص/83: «تِلْک الدَّارُ الآْخِرَه نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الأَْرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقِینَ».</ref> و بیرون آن در مراحل فردی و اجتماعی<ref> رعد/11: «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».</ref> - می‌باشد.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۵۵

ویرایش