۸۶٬۱۰۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''علی احمد باکثیر شاعری که در راستای تحقق وحدت تمام مسلمانان در حل مسئله فلسطین تلاش کرد''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم سوده نوذری و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در سال هفتم، شماره بیست و ششم، فصل بهار، 1390 منتشر شده است. | '''علی احمد باکثیر شاعری که در راستای تحقق وحدت تمام مسلمانان در حل مسئله فلسطین تلاش کرد''' عنوان مقالهای از بخش اندیشهای [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] شماره چهارم میباشد که به قلم سوده نوذری و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] تدوین و منتشر شده است. این مقاله در سال هفتم، شماره بیست و ششم، فصل بهار، 1390 منتشر شده است. | ||
=چکیده= | == چکیده == | ||
علیاحمد باکثیر (1328 ـ 1389ق) در [[اندونزی]] متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را از مکتبخانه و مدرسۀ دینی آغاز نمود و به فراگیری علوم اسلامی و اصول زبان عربی پرداخت. وی در همان کودکی به مطالعۀ کتابهای ادبی نیز علاقهمند بود. باکثیر برای ادامه تحصیلات به مصر رفت و رشتۀ زبان انگلیسی را در [[دانشگاه قاهره|دانشکدۀ ملک فؤاد]] [[قاهره]] ادامه داد. وی پس از چهارده سال تدریس، به وزارت ارشاد ملی منتقل و در شورای عالی هنر و ادبیات این وزارتخانه مشغول به کار شد. باکثیر اشعار، نمایشنامهها و رمانهای فراوانی را خلق کرد. وی بر وحدت اسلامی بسیار تأکید میکرد، بهطوریکه این مهم در کلام و اشعارش نمود یافته است و عدم تعصب وی به مذهب تسنن، نشاندهندۀ تأکید بیشتر او بر وحدت اسلامی است. وی در مورد فلسطین و غصب شدن سرزمینشان توسط صهیونیستها اشعار و متون فراوانی از خود به جای گذاشت و این مسئله را مشکل تمام ملت اسلام دانسته و عربها را به خاطر صبرشان بر این قضیه شماتت میکرد. | علیاحمد باکثیر (1328 ـ 1389ق) در [[اندونزی]] متولد شد. تحصیلات ابتدایی خود را از مکتبخانه و مدرسۀ دینی آغاز نمود و به فراگیری علوم اسلامی و اصول زبان عربی پرداخت. وی در همان کودکی به مطالعۀ کتابهای ادبی نیز علاقهمند بود. باکثیر برای ادامه تحصیلات به مصر رفت و رشتۀ زبان انگلیسی را در [[دانشگاه قاهره|دانشکدۀ ملک فؤاد]] [[قاهره]] ادامه داد. وی پس از چهارده سال تدریس، به وزارت ارشاد ملی منتقل و در شورای عالی هنر و ادبیات این وزارتخانه مشغول به کار شد. باکثیر اشعار، نمایشنامهها و رمانهای فراوانی را خلق کرد. وی بر وحدت اسلامی بسیار تأکید میکرد، بهطوریکه این مهم در کلام و اشعارش نمود یافته است و عدم تعصب وی به مذهب تسنن، نشاندهندۀ تأکید بیشتر او بر وحدت اسلامی است. وی در مورد فلسطین و غصب شدن سرزمینشان توسط صهیونیستها اشعار و متون فراوانی از خود به جای گذاشت و این مسئله را مشکل تمام ملت اسلام دانسته و عربها را به خاطر صبرشان بر این قضیه شماتت میکرد. | ||
'''واژگان کلیدی:''' علیاحمد باکثیر، شعر، وحدت، فلسطین. <br> | '''واژگان کلیدی:''' علیاحمد باکثیر، شعر، وحدت، فلسطین. <br> | ||
=زندگينامۀ باکثير= | == زندگينامۀ باکثير == | ||
علی احمد باکثير فـرزند شيخ احمد بن محمد، در 15 ذیالحجه 1328ق ـ 21دسامبر 1910 م ـ به دور از جهان عربی در شهر سورابايای [[اندونزی]]، در خانوادهای عربی چشم به جهان گشود.<ref>زرکلی، 1966م، ج4، ص264.</ref> <br> | علی احمد باکثير فـرزند شيخ احمد بن محمد، در 15 ذیالحجه 1328ق ـ 21دسامبر 1910 م ـ به دور از جهان عربی در شهر سورابايای [[اندونزی]]، در خانوادهای عربی چشم به جهان گشود.<ref>زرکلی، 1966م، ج4، ص264.</ref> <br> | ||
پدر باکثير از تاجران حضرموت و مادرش از خاندان باباسط، يا بابابسيط، يکى از خاندانهاى حضرموت بوده، که به همراه بسياری از حضرميان برای تجارت به اندونزی مهاجرت نموده و در آن ديار سکنى گزيده بودند. <ref>سومحی، 2007م، ص19.</ref> <br> | پدر باکثير از تاجران حضرموت و مادرش از خاندان باباسط، يا بابابسيط، يکى از خاندانهاى حضرموت بوده، که به همراه بسياری از حضرميان برای تجارت به اندونزی مهاجرت نموده و در آن ديار سکنى گزيده بودند. <ref>سومحی، 2007م، ص19.</ref> <br> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
باکثير، جهت ادامۀ تحصيل، در دانشکدۀ ملک فؤاد رشتۀ زبان انگليسی را برگزيد. درحاليکه با توجه به پشتوانۀ دينى و فرهنگى وى، از او انتظار میرفت که به دانشکدۀ زبان عربی و يا دانشگاه الازهر براى مطالعۀ آثار اسـلامى توجه کند، اما برخلاف همۀ انتظارها، او به دانشکدۀ زبان انگليسى رفت، و خود اينگونه بيان مىکند که درحالی وارد مصر شده که فرهنگ قديم و جديد عربی را کامل دريافته و در حضرموت، تحصيل علوم اسلامی را به پايان رسانده بود، و براى اينکه شاعرى بزرگ شود، بر او لازم بود که فرهنگ غربى را مطالعه نمايد و دريافت که زبان انگليسى مىتواند دريچهاى به سوى ديگر زبانهاى خارجى باشد.<ref>باكثير، پیشین، ص7.</ref> <br> | باکثير، جهت ادامۀ تحصيل، در دانشکدۀ ملک فؤاد رشتۀ زبان انگليسی را برگزيد. درحاليکه با توجه به پشتوانۀ دينى و فرهنگى وى، از او انتظار میرفت که به دانشکدۀ زبان عربی و يا دانشگاه الازهر براى مطالعۀ آثار اسـلامى توجه کند، اما برخلاف همۀ انتظارها، او به دانشکدۀ زبان انگليسى رفت، و خود اينگونه بيان مىکند که درحالی وارد مصر شده که فرهنگ قديم و جديد عربی را کامل دريافته و در حضرموت، تحصيل علوم اسلامی را به پايان رسانده بود، و براى اينکه شاعرى بزرگ شود، بر او لازم بود که فرهنگ غربى را مطالعه نمايد و دريافت که زبان انگليسى مىتواند دريچهاى به سوى ديگر زبانهاى خارجى باشد.<ref>باكثير، پیشین، ص7.</ref> <br> | ||
باکثير در سال 1939 با مدرک ليسانس زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه قاهره فارغالتحصيل و سپس وارد دانشکدۀ تربيت معلم شد، و در سال 1940 ديپلم عالی خود را از اين دانشکده دريافت نمود. بعد از اتمام تحصيلات به شهر منصوره نقل مکان کرد و به تدريس زبان انگليسی مشغول گشت. در حين تدريس در منصوره به تأليف نمايشنامه و رمان پرداخت و در سال 1943 با دخترى مصری ازدواج نمود.<ref>سومحی، پیشین، ص48.</ref> <br> | باکثير در سال 1939 با مدرک ليسانس زبان و ادبيات انگليسی از دانشگاه قاهره فارغالتحصيل و سپس وارد دانشکدۀ تربيت معلم شد، و در سال 1940 ديپلم عالی خود را از اين دانشکده دريافت نمود. بعد از اتمام تحصيلات به شهر منصوره نقل مکان کرد و به تدريس زبان انگليسی مشغول گشت. در حين تدريس در منصوره به تأليف نمايشنامه و رمان پرداخت و در سال 1943 با دخترى مصری ازدواج نمود.<ref>سومحی، پیشین، ص48.</ref> <br> | ||
باکثیر در روزهای پایانی عمرش به سرزمین اصلی خود، حضرموت بازگشت اما نتوانست در آنجا ماندگار شود و به قاهره بازگشت و در آنجا پس از طی نمودن یک زندگی سرشار از کار و تألیفات، در آخرین روز ماه شعبان 1389، برابر با 10 نوامبر 1969، در پی یک حملۀ قلبی در سن 59 سالگی جان را به جانآفرین، تسلیم نمود.<ref>پیشین، ص54.</ref> از وی فرزندی به جای نماند اما تمدن و فرهنگی پربار به یادگار ماند. وی دارای تفکر اسلامی و مذهب سلفی سنی بود. | باکثیر در روزهای پایانی عمرش به سرزمین اصلی خود، حضرموت بازگشت اما نتوانست در آنجا ماندگار شود و به قاهره بازگشت و در آنجا پس از طی نمودن یک زندگی سرشار از کار و تألیفات، در آخرین روز ماه شعبان 1389، برابر با 10 نوامبر 1969، در پی یک حملۀ قلبی در سن 59 سالگی جان را به جانآفرین، تسلیم نمود.<ref>پیشین، ص54.</ref> از وی فرزندی به جای نماند اما تمدن و فرهنگی پربار به یادگار ماند. وی دارای تفکر اسلامی و مذهب سلفی سنی بود. | ||
=آثـار= | == آثـار == | ||
آثار فراوان باکثير ـ حدود 90 اثر ـ در شکلهای گوناگون ادبی و با مضمونهای مختلف، نشاندهندۀ جايگاه ادبی والای او مىباشد. اين آثار بهطور کلی به انواع شعر، نمايشنامه و رمان تقسيم شده که هر يک دارای مجموعههای گوناگون و ارزشمندی مىباشد. | آثار فراوان باکثير ـ حدود 90 اثر ـ در شکلهای گوناگون ادبی و با مضمونهای مختلف، نشاندهندۀ جايگاه ادبی والای او مىباشد. اين آثار بهطور کلی به انواع شعر، نمايشنامه و رمان تقسيم شده که هر يک دارای مجموعههای گوناگون و ارزشمندی مىباشد. | ||
== شعـر == | |||
=== شعـر === | |||
باکثير، سه ديوان شعر از خود بر جای گذاشت، که عبارت است از: <br> | باکثير، سه ديوان شعر از خود بر جای گذاشت، که عبارت است از: <br> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۵: | ||
# عدنيات: شامل قصایدی است که در مدت اقامت در عدن سروده، و به صورت مخطوط باقی مانده است؛ | # عدنيات: شامل قصایدی است که در مدت اقامت در عدن سروده، و به صورت مخطوط باقی مانده است؛ | ||
# حجازيات: شامل اشعاری است که در زمان اقامت در حجاز و پيش از سفر به مصر سروده است. اين اثر نيز مخطوط مىباشد. <br> | # حجازيات: شامل اشعاری است که در زمان اقامت در حجاز و پيش از سفر به مصر سروده است. اين اثر نيز مخطوط مىباشد. <br> | ||
# اشعار باکثير به اين ديوانها محدود نيست، بلکه وی اشعار پراکندۀ ديگری نيز دارد که بسياری از آنها در مجلات ادبی مصر و ساير کشورهای عربی، منتشر شده است. | # اشعار باکثير به اين ديوانها محدود نيست، بلکه وی اشعار پراکندۀ ديگری نيز دارد که بسياری از آنها در مجلات ادبی مصر و ساير کشورهای عربی، منتشر شده است. | ||
== نمايشنامه == | === نمايشنامه === | ||
بخش بزرگى از آثار باکثير را نمايشنامه تشکيل مىدهد. اين نمايشنامهها به دو نوع نمايشنامۀ منظوم و منثور تقسيم مىشود. | بخش بزرگى از آثار باکثير را نمايشنامه تشکيل مىدهد. اين نمايشنامهها به دو نوع نمايشنامۀ منظوم و منثور تقسيم مىشود. | ||
==== نمايشنامههای شعری ==== | |||
# اخناتون و نفرتيتی؛ | # اخناتون و نفرتيتی؛ | ||
# قصر الهودج؛ | # قصر الهودج؛ | ||
# الوطن الاکبر. | # الوطن الاکبر. | ||
=== نمايشنامههای منثور === | ==== نمايشنامههای منثور ==== | ||
إبراهيم باشا؛ | # إبراهيم باشا؛ | ||
# الدنيا فوضي؛ | # الدنيا فوضي؛ | ||
# حبل الغسيل؛ | # حبل الغسيل؛ | ||
# هاروت وماروت؛ | # هاروت وماروت؛ | ||
# المحاکمه. | # المحاکمه. | ||
=== رمانها === | |||
# ليله النهر؛ | # ليله النهر؛ | ||
# سيره الشجاع؛ | # سيره الشجاع؛ | ||
# الفارس الجميل. | # الفارس الجميل. | ||
=فراخوانی به وحدت= | == فراخوانی به وحدت == | ||
مسائل و موضوعات سرنوشتساز امت اسلامی نزد باکثیر اهمیت زیادی داشت. از جملۀ این مسائل، قضیۀ وحدت بود. باکثیر تنها راه رسیدن به قدرت از دست رفتۀ مسلمانان را در وحدت و یگانگی آنان میدانست. از اینرو، تمام سرزمینهای مسلمان را وطن خود میدانست و هیچگاه میان آنها تفاوتی قائل نبود. باکثیر دیدگاه خود را دربارۀ وحدت چنین بیان میکند: <br> | مسائل و موضوعات سرنوشتساز امت اسلامی نزد باکثیر اهمیت زیادی داشت. از جملۀ این مسائل، قضیۀ وحدت بود. باکثیر تنها راه رسیدن به قدرت از دست رفتۀ مسلمانان را در وحدت و یگانگی آنان میدانست. از اینرو، تمام سرزمینهای مسلمان را وطن خود میدانست و هیچگاه میان آنها تفاوتی قائل نبود. باکثیر دیدگاه خود را دربارۀ وحدت چنین بیان میکند: <br> | ||
«به سرزمینهای مسلمان جداگانه نگاه نمیکنم، بلکه آنان را همچون یک کشور به شمار میآورم، مخصوصاً آنکه استعمارگران یکسان به ما مینگرند و به یک شیوه به دشمنی با ما میپردازند».<ref>پیشین، ص 106.</ref> <br> | «به سرزمینهای مسلمان جداگانه نگاه نمیکنم، بلکه آنان را همچون یک کشور به شمار میآورم، مخصوصاً آنکه استعمارگران یکسان به ما مینگرند و به یک شیوه به دشمنی با ما میپردازند».<ref>پیشین، ص 106.</ref> <br> | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۱: | ||
* اگر امروز نشود پس فردا خواهد شد، و باران ابتدا به شکل قطره است آنگاه جارى مىشود. <ref>پیشین، ص117.</ref> <br> | * اگر امروز نشود پس فردا خواهد شد، و باران ابتدا به شکل قطره است آنگاه جارى مىشود. <ref>پیشین، ص117.</ref> <br> | ||
=مسئله فلسطین در آثار باکثیر= | == مسئله فلسطین در آثار باکثیر == | ||
فاجعۀ فلسطین، یکی از بزرگترین مصیبتهایی است که در طول تاریخ برای ملت عرب و جهان اسلام رخ داده است. این مکان مقدس طی سالیان متمادی، جولانگاهی برای طمعورزیهای استعمارگران و صهیونیستها بوده است. ایجاد دولت غاصب اسرائیل در فلسطین و شدت گرفتن ظلم و بیداد ایشان علیه ساکنان اصلی این سرزمین، احساسات شاعران و نویسندگان بسیاری را جریحهدار نموده، و از همان آغاز اشغال فلسطین به ترسیم این فاجعه در آثار خود پرداختند. <br>در نتیجه، ادبیاتی با عنوان ادبیات مقاومت به وجود آمد که امروزه بخش قابل توجهی از ادبیات معاصر را به خود اختصاص داده است. <br>قضیه فلسطین در نزد باکثیر، اهمیت ویژهای داشته، و بخش قابل توجهی از آثار منظوم و منثور وی به این مسئله اختصاص یافته است. وی پیش از تشکیل دولت رژیم صهیونیستی در فلسطین، توجه خود را به این قضیه معطوف داشته است. از این رو، اولین ادیبی میباشد که این قضیه را در ادبیات عرب بررسی نموده است. <ref>سعدنی، 1980م، ص 206.</ref> <br>باکثير مسئلۀ فلسطين را در رأس تمام امور مورد توجه قرار داده، و آن را اولين قضيۀ عربيت و مهمترين مسئلۀ اسلام به شمار مىآورد. آثار ادبى او از شعر و نثر نشاندهندۀ توجه و تعهد بيش از حد وى به موضوع فلسطين بهويژه پس از شکست فاجعهآميز جنگ ژوئن مىباشد. <br> | فاجعۀ فلسطین، یکی از بزرگترین مصیبتهایی است که در طول تاریخ برای ملت عرب و جهان اسلام رخ داده است. این مکان مقدس طی سالیان متمادی، جولانگاهی برای طمعورزیهای استعمارگران و صهیونیستها بوده است. ایجاد دولت غاصب اسرائیل در فلسطین و شدت گرفتن ظلم و بیداد ایشان علیه ساکنان اصلی این سرزمین، احساسات شاعران و نویسندگان بسیاری را جریحهدار نموده، و از همان آغاز اشغال فلسطین به ترسیم این فاجعه در آثار خود پرداختند. <br>در نتیجه، ادبیاتی با عنوان ادبیات مقاومت به وجود آمد که امروزه بخش قابل توجهی از ادبیات معاصر را به خود اختصاص داده است. <br>قضیه فلسطین در نزد باکثیر، اهمیت ویژهای داشته، و بخش قابل توجهی از آثار منظوم و منثور وی به این مسئله اختصاص یافته است. وی پیش از تشکیل دولت رژیم صهیونیستی در فلسطین، توجه خود را به این قضیه معطوف داشته است. از این رو، اولین ادیبی میباشد که این قضیه را در ادبیات عرب بررسی نموده است. <ref>سعدنی، 1980م، ص 206.</ref> <br>باکثير مسئلۀ فلسطين را در رأس تمام امور مورد توجه قرار داده، و آن را اولين قضيۀ عربيت و مهمترين مسئلۀ اسلام به شمار مىآورد. آثار ادبى او از شعر و نثر نشاندهندۀ توجه و تعهد بيش از حد وى به موضوع فلسطين بهويژه پس از شکست فاجعهآميز جنگ ژوئن مىباشد. <br> | ||
باکثير، اشعار فراوانى در مورد فلسطين سروده، اما متأسفانه پيش از آنکه بتواند آنها را در ديوانى گردآورى نمايد، درگذشته است. از این رو اين اشعار بهطور پراکنده در کتابهاى اندکى که در مورد او تأليف شده، يافت مىشود. <br>وی در قصيدۀ «فلسطين المجاهدة» (فلسطين مبارز) که در سال 1355(1935) در [[مجلۀ الفتح]] چاپ شد، مشکل فلسطين را طرح کرده و ملت عرب را براى کمک به فلسطینیان تشویق نموده و با اشاره به بازرسى بدنى بانوان فلسطين، آنها را به غيرت فرا میخواند: <br> | باکثير، اشعار فراوانى در مورد فلسطين سروده، اما متأسفانه پيش از آنکه بتواند آنها را در ديوانى گردآورى نمايد، درگذشته است. از این رو اين اشعار بهطور پراکنده در کتابهاى اندکى که در مورد او تأليف شده، يافت مىشود. <br>وی در قصيدۀ «فلسطين المجاهدة» (فلسطين مبارز) که در سال 1355(1935) در [[مجلۀ الفتح]] چاپ شد، مشکل فلسطين را طرح کرده و ملت عرب را براى کمک به فلسطینیان تشویق نموده و با اشاره به بازرسى بدنى بانوان فلسطين، آنها را به غيرت فرا میخواند: <br> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۳: | ||
«در اين نمايشنامه که آن را شيلوک جديد ناميدم، فاجعۀ فلسطين و تشکيل دولت يهود در آن، و خروج ساکنان عرب از اين سرزمين را پيشبينى نمودم، همچنان که پيشبينى کردم که تنها راه حل در مقابل اعراب در محاصرۀ اقتصادى گذاشتن اين دولت اشغالگر است، تا آنکه از پاى در آمده و هلاک شود».<ref>باكثير، پیشین، ص49ـ50.</ref> <br>برخى ناقدان همچون «[[سید قطب|سيد قطب]]» اين نمايشنامه را بزرگترين اثر ادبى به شمار مىآورند که مشکل فلسطين را از آغاز پيدايش آن بررسى نموده است. <br>دومين اثر باکثير نمايشنامۀ «شعبالله المختار» (ملت برگزيده خدا) است که آن را در سال 1946 تأليف نمود. باکثير در اين اثر خطر مهاجرت يهوديان را به فلسطين بررسى نموده است و فساد اخلاقى، مشکلات اقتصادى و درگيریهاى نژادى و طبقاتى داخل خود اسرائيل، و همچنين کشمکش روحى شخصيت اسرائيلى را در تقسيم دوستىاش بين دولتى که از آنجا آمده و دولت جديد اسرائيل، با مهارت هنرى ويژهاى به تصوير کشيده است.<ref>بهي، 2006م، ص239.</ref> در اين نمايشنامه، وی برپايى انقلاب بزرگ مردمى را پيشبينى مىکند و نسبت به فروپاشى رژيم اشغالگر نگاهى تازه دارد. <ref>پیشین، ص252.</ref> <br> | «در اين نمايشنامه که آن را شيلوک جديد ناميدم، فاجعۀ فلسطين و تشکيل دولت يهود در آن، و خروج ساکنان عرب از اين سرزمين را پيشبينى نمودم، همچنان که پيشبينى کردم که تنها راه حل در مقابل اعراب در محاصرۀ اقتصادى گذاشتن اين دولت اشغالگر است، تا آنکه از پاى در آمده و هلاک شود».<ref>باكثير، پیشین، ص49ـ50.</ref> <br>برخى ناقدان همچون «[[سید قطب|سيد قطب]]» اين نمايشنامه را بزرگترين اثر ادبى به شمار مىآورند که مشکل فلسطين را از آغاز پيدايش آن بررسى نموده است. <br>دومين اثر باکثير نمايشنامۀ «شعبالله المختار» (ملت برگزيده خدا) است که آن را در سال 1946 تأليف نمود. باکثير در اين اثر خطر مهاجرت يهوديان را به فلسطين بررسى نموده است و فساد اخلاقى، مشکلات اقتصادى و درگيریهاى نژادى و طبقاتى داخل خود اسرائيل، و همچنين کشمکش روحى شخصيت اسرائيلى را در تقسيم دوستىاش بين دولتى که از آنجا آمده و دولت جديد اسرائيل، با مهارت هنرى ويژهاى به تصوير کشيده است.<ref>بهي، 2006م، ص239.</ref> در اين نمايشنامه، وی برپايى انقلاب بزرگ مردمى را پيشبينى مىکند و نسبت به فروپاشى رژيم اشغالگر نگاهى تازه دارد. <ref>پیشین، ص252.</ref> <br> | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
# باکثير، على أحمد، فن المسرحيه من خلال تجاربى الشخصية، مکتبة مصر، قاهره، بىتا. | # باکثير، على أحمد، فن المسرحيه من خلال تجاربى الشخصية، مکتبة مصر، قاهره، بىتا. | ||
# ــــــــــــــــ، أزهار الربى في شعر الصبا، دار المناهل، بيروت، چاپ اول، 1408ق. | # ــــــــــــــــ، أزهار الربى في شعر الصبا، دار المناهل، بيروت، چاپ اول، 1408ق. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۸: | ||
# سومحى، أحمد عبدالله، علىأحمد باكثير، حياته و شعره الوطني و الاسلامي، النادى الادبي، جده، 2007 م. | # سومحى، أحمد عبدالله، علىأحمد باكثير، حياته و شعره الوطني و الاسلامي، النادى الادبي، جده، 2007 م. | ||
# ناجى، هلال، شعراءاليمن المعاصرون، دارالعودة، بيروت، چاپ اول، 1966م. | # ناجى، هلال، شعراءاليمن المعاصرون، دارالعودة، بيروت، چاپ اول، 1966م. | ||
[[رده:مقالهها]] | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |