پرش به محتوا

فضایل علی بن ابی‌طالب به نقل از ابو بکر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
''' فضایل امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به نقل از ابو بکر '''<br>
''' فضایل امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به نقل از ابو بکر '''<br>


امام علی بن ابی‌طالب(علیهماالسلام) فضایل بسیاری دارد و هم در ایات مبارکه قرآن و هم در کلام نبی اکرم اسلام از فضایل و مناقب آن حضرت نقل شده است. ابن ابی الحدید عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه می گوید: چه بگویم درباره مرد بزرگى که دشمنانش اعتراف به فضیلت او داشته اند و هرگز نتوانسته اند مناقب و فضایل او را کتمان کنند و از طرفى مى دانیم بنى امیّه بر تمام جهان اسلام تسلّط یافتند و با تمام قدرت و با هر حیله اى سعى در خاموش کردن نور او و تشویق بر جعل اخبار در معایب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و دشنام دادند و ستایش کنندگان او را تهدید به مرگ کرده بلکه زندانى کرده و کشتند و حتّى اجازه ندادند یک حدیث در فضیلت او نقل شود و نامى از او برده شود، یا کسى را به نام او بنامند؛ ولى با این حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد... و هرچه بیشتر کتمان مى کردند عطر فضایل او بیشتر منتشر مى شد و همچون آفتاب بود که هرگز نور آن با کف دست پوشانده نمى شود و همانند روشنایى روز که اگر یک چشم از آن محجوب بماند چشمهاى فراوانى آن را مى بینند<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 17.</ref>.
[[امام علی بن ابی‌طالب]](علیهماالسلام) فضایل بسیاری دارد و هم در ایات مبارکه قرآن و هم در کلام نبی اکرم اسلام از فضایل و مناقب آن حضرت نقل شده است. [[ابن ابی الحدید]] عالِم سنی معتزلی در مقدمه شرح نهج البلاغه می گوید: چه بگویم درباره مرد بزرگى که دشمنانش اعتراف به فضیلت او داشته اند و هرگز نتوانسته اند مناقب و فضایل او را کتمان کنند و از طرفى مى دانیم بنى امیّه بر تمام جهان اسلام تسلّط یافتند و با تمام قدرت و با هر حیله اى سعى در خاموش کردن نور او و تشویق بر جعل اخبار در معایب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و دشنام دادند و ستایش کنندگان او را تهدید به مرگ کرده بلکه زندانى کرده و کشتند و حتّى اجازه ندادند یک حدیث در فضیلت او نقل شود و نامى از او برده شود، یا کسى را به نام او بنامند؛ ولى با این حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد... و هرچه بیشتر کتمان مى کردند عطر فضایل او بیشتر منتشر مى شد و همچون آفتاب بود که هرگز نور آن با کف دست پوشانده نمى شود و همانند روشنایى روز که اگر یک چشم از آن محجوب بماند چشم‌هاى فراوانى آن را مى بینند<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 17.</ref>.
 
همین معنا به صورت فشرده تر و گویاتر در بعضى از کتب، از امام شافعى نقل شده است که مى گوید: در شگفتم از مردى که دشمنانش فضایل او را از روى حسد کتمان کردند و دوستانش از ترس، ولى با این حال شرق و غرب جهان را پر کرده است<ref>علىّ فى الکتاب و السنة، ج 1، ص 10.</ref>. و نیز شبیه همین مضمون از عامر بن عبدالله بن زبیر نقل شده است<ref>الغدیر، ج 10، ص 271</ref>.<br>
همین معنا به صورت فشرده تر و گویاتر در بعضى از کتب، از امام شافعى نقل شده است که مى گوید: در شگفتم از مردى که دشمنانش فضایل او را از روى حسد کتمان کردند و دوستانش از ترس، ولى با این حال شرق و غرب جهان را پر کرده است<ref>علىّ فى الکتاب و السنة، ج 1، ص 10.</ref>. و نیز شبیه همین مضمون از عامر بن عبدالله بن زبیر نقل شده است<ref>الغدیر، ج 10، ص 271</ref>.<br>


با وجود نهی و زجر در مورد بیان مناقب و حتی الزام به هتک و سب ایشان حتی در منابر و خطبه‌ها، نقل های بسیاری از این مناقب و فضایل به دست ما رسیده است که تعدادی از فضایلی را که از  خلیفه اول نقل شده را تقدیم  می‌کنیم.
با وجود نهی و زجر در مورد بیان مناقب و حتی الزام به هتک و سب ایشان حتی در منابر و خطبه‌ها، نقل های بسیاری از این مناقب و فضایل به دست ما رسیده است که تعدادی از فضایلی را که از  [[ابوبکر بن ابی قحافه|خلیفه اول]] نقل شده را تقدیم  می‌کنیم.
== خلقت فرشتگان از نور صورت علی (علیه‌السلام) ==
== خلقت فرشتگان از نور صورت علی (علیه‌السلام) ==
خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
خطیب خوارزمی با ذکر سند از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبکر بن ابی قحافه که گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
«انّ اللّه خلق من نور وجه علی بن ابی‌طالب ملائکة یسبّحون و یقدّسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبّیه و محبّی ولده»<ref>مقتل‌الحسین: ص97.</ref>.
«انّ اللّه خلق من نور وجه علی بن ابی‌طالب ملائکة یسبّحون و یقدّسون و یکتبون ثواب ذلک لمحبّیه و محبّی ولده»<ref>مقتل‌الحسین: ص97.</ref>.
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) فرشتگانی آفرید که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش می‌نویسند.
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) فرشتگانی آفرید که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش می‌نویسند.
خوارزمی نیز به سند دیگر از عثمان بن عفّان نقل نموده و او از عمر که گفت: «انّ اللّه خلق ملائکة من نور وجه علی بن ابی‌طالب»<ref>مناقب خوارزمی، اواخر فصل نوزدهم، ص236.</ref>همانا خداوند فرشتگانی را از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) خلق نمود.
خوارزمی نیز به سند دیگر از [[عثمان بن عفّان]] نقل نموده و او از عمر که گفت: «انّ اللّه خلق ملائکة من نور وجه علی بن ابی‌طالب»<ref>مناقب خوارزمی، اواخر فصل نوزدهم، ص236.</ref>همانا خداوند فرشتگانی را از نور صورت علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) خلق نمود.
و بعید نیست همان حدیث اوّل باشد؛ ولی در ضبط آن خلط عمدی یا سهوی شده باشد.
و بعید نیست همان حدیث اوّل باشد؛ ولی در ضبط آن خلط عمدی یا سهوی شده باشد.
== فریاد درخت خرما به وصایت علی (علیه‌السلام) ==
== فریاد درخت خرما به وصایت علی (علیه‌السلام) ==
خط ۲۲: خط ۲۳:
ایّها النّاس، علیکم بعلیّ بن ابی‌طالب، فانّی سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: علیّ خیر من طلعت علیه الشّمس و غربت بعدی<ref>لسان المیزان: 6/91، مناقب سیّدنا علیّ، عینی: ص15.</ref>ای مردم، بر شما باد به علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام، پس همانا که من شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: علی (علیه‌السلام) بعد از من بهترین کسی باشد که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.
ایّها النّاس، علیکم بعلیّ بن ابی‌طالب، فانّی سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: علیّ خیر من طلعت علیه الشّمس و غربت بعدی<ref>لسان المیزان: 6/91، مناقب سیّدنا علیّ، عینی: ص15.</ref>ای مردم، بر شما باد به علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام، پس همانا که من شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید: علی (علیه‌السلام) بعد از من بهترین کسی باشد که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.
== علی (علیه‌السلام) نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) همانند پیامبر باشد نزد خدا ==
== علی (علیه‌السلام) نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) همانند پیامبر باشد نزد خدا ==
محب‌الدین طبری و دیگران از ابن عبّاس روایت نموده که ابوبکر و علی (علیه‌السلام) به‌قصد زیارت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) خواستند وارد در محل قبر شوند، پس علی (علیه‌السلام) از ابوبکر خواست او اوّل وارد گردد، امّا ابوبکر گفت:
محب‌الدین طبری و دیگران از ابن عبّاس روایت نموده که ابوبکر و علی (علیه‌السلام) به‌قصد زیارت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) خواستند وارد در محل قبر شوند، پس علی (علیه‌السلام) از [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] خواست او اوّل وارد گردد، امّا ابوبکر گفت:
ما أتقدمّ رجلاً سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم) یقول: «علیّ منّی کمنزلتی (بمنزلتی خ) من ربّیّ<ref>ذخائر العقبی: ص64 به روایت از «الموافقة» ابن سمان، ریاض النضرة: ج2، ص106 و203، صواعق المحرقة، ابن حجر: ص106، توضیح الدلائل، سید احمد حسینی شیرازی شافعی: ص239 مخطوط کتابخانه ملّی فارس، وسیلة النجاة محمّد مبین فرنگی محلّی هندی: ص134، وسیلة المآل احمد بن باکثیر حضرمی: ص113، نسخه عکسی از مخطوط ظاهریه شام، مناقب العشرة نقش‌بندی: ص12 مخطوط (ملحقات احقاق: 17/194)، روض الازهر مولوی کاظمی مشهور به قلندر هندی: ص97، مناقب سیدنا علی، عینی: ص39، ارحج المطالب آمرتسری: ص468.</ref> من پیشی نمی‌گیرم بر مردی که شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) درباره‌اش فرمود: «منزلت علی (علیه‌السلام) نسبت به من، همانند منزلت من باشد نسبت به پروردگارم» یعنی همان محبوبیت و احترامی که من در پیشگاه الهی دارم علی (علیه‌السلام) هم در نزد من دارد.
ما أتقدمّ رجلاً سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم) یقول: «علیّ منّی کمنزلتی (بمنزلتی خ) من ربّیّ<ref>ذخائر العقبی: ص64 به روایت از «الموافقة» ابن سمان، ریاض النضرة: ج2، ص106 و203، صواعق المحرقة، ابن حجر: ص106، توضیح الدلائل، سید احمد حسینی شیرازی شافعی: ص239 مخطوط کتابخانه ملّی فارس، وسیلة النجاة محمّد مبین فرنگی محلّی هندی: ص134، وسیلة المآل احمد بن باکثیر حضرمی: ص113، نسخه عکسی از مخطوط ظاهریه شام، مناقب العشرة نقش‌بندی: ص12 مخطوط (ملحقات احقاق: 17/194)، روض الازهر مولوی کاظمی مشهور به قلندر هندی: ص97، مناقب سیدنا علی، عینی: ص39، ارحج المطالب آمرتسری: ص468.</ref> من پیشی نمی‌گیرم بر مردی که شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) درباره‌اش فرمود: «منزلت علی (علیه‌السلام) نسبت به من، همانند منزلت من باشد نسبت به پروردگارم» یعنی همان محبوبیت و احترامی که من در پیشگاه الهی دارم علی (علیه‌السلام) هم در نزد من دارد.
و علامه حریفیش حدیث را بدین عبارت آورده است:
و علامه حریفیش حدیث را بدین عبارت آورده است:
خط ۳۲: خط ۳۳:
== عبور از صراط فقط به اذن علی (علیه‌السلام) ==
== عبور از صراط فقط به اذن علی (علیه‌السلام) ==
محب‌الدین طبری (به نقل از الموافقه ابن سمان) از قیس بن حازم روایت نموده که گفت: ابوبکر به علی برخورد و چون او را دید تبسّم نمود، پس علی (علیه‌السلام) گفت: ازچه‌رو تبسّم نمودی و لبخند زدی؟
محب‌الدین طبری (به نقل از الموافقه ابن سمان) از قیس بن حازم روایت نموده که گفت: ابوبکر به علی برخورد و چون او را دید تبسّم نمود، پس علی (علیه‌السلام) گفت: ازچه‌رو تبسّم نمودی و لبخند زدی؟
ابوبکر گفت: سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: «لایجوز احد الصراط اِلاّ من کتب له علیٌّ الجواز<ref>ذخائر العقبی: ص71، به نقل از موافقه حافظ ابن سمان، ریاض النضرة: 2/122 و203، چاپ بیروت و 173 و174 و244 چاپ مصر، به نقل از اربعین حاکمی، صواعق المحرقة ابن حجر، آخر ص75، به نقل از سماک (عبد بن احمد هروی)، مطالب العالیة ابن حجر عسقلانی، به نقل از موافقه ابن سمان (ینابیع المودّه: باب 70 ص503)، مناقب المرتضویه کشفی ترمذی: ص91، به نقل از سنن دار قطنی وفصل الخطاب و صواعق المحرقه، اسعاف الراغبین ابن صبان مصری: ص179، الروض الاظهر سید شاه تقی: ص97، وسیلة النّجاة محمّد مبین هندی فرنگی محلی حنفی: ص135، وسیلة المآل حضرمی: ص122 مخطوط، مناقب العشره نقش‌بندی: ص17 مخطوط (ملحقات احقاق الحق: 17/161)، ینابیع الموده قندوزی: ص207، 285 و419 چاپ اسلامبول و ص245 و342 و503 چاپ نجف به نقل از صواعق الحرقه ابن حجر، فتح المبین زینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّوبیّه 2/161، به نقل از ابن سماک، ارحج المطالب آمرتسری: ص550 - از طریق ابن مغازلی - چاپ نجف، مناقب علی بن ابی‌طالب عینی مصری: ص45.</ref>
ابوبکر گفت: سمعت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله وسلم)، یقول: «لایجوز احد الصراط اِلاّ من کتب له علیٌّ الجواز<ref>ذخائر العقبی: ص71، به نقل از موافقه حافظ ابن سمان، ریاض النضرة: 2/122 و203، چاپ بیروت و 173 و174 و244 چاپ مصر، به نقل از اربعین حاکمی، صواعق المحرقة ابن حجر، آخر ص75، به نقل از سماک (عبد بن احمد هروی)، مطالب العالیة ابن حجر عسقلانی، به نقل از موافقه ابن سمان (ینابیع المودّه: باب 70 ص503)، مناقب المرتضویه کشفی ترمذی: ص91، به نقل از سنن دار قطنی وفصل الخطاب و صواعق المحرقه، اسعاف الراغبین ابن صبان مصری: ص179، الروض الاظهر سید شاه تقی: ص97، وسیلة النّجاة محمّد مبین هندی فرنگی محلی حنفی: ص135، وسیلة المآل حضرمی: ص122 مخطوط، مناقب العشره نقش‌بندی: ص17 مخطوط (ملحقات احقاق الحق: 17/161)، ینابیع الموده قندوزی: ص207، 285 و419 چاپ اسلامبول و ص245 و342 و503 چاپ نجف به نقل از صواعق الحرقه ابن حجر، فتح المبین زینی دحلان، چاپ حاشیه سیرة النّوبیّه 2/161، به نقل از ابن سماک، ارحج المطالب آمرتسری: ص550 - از طریق ابن مغازلی - چاپ نجف، مناقب علی بن ابی‌طالب عینی مصری: ص45.</ref>
و نیز خطیب بغدادی با ذکر سند از انس بن مالک آورده است که ابوبکر به هنگام وفات گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
و نیز خطیب بغدادی با ذکر سند از انس بن مالک آورده است که ابوبکر به هنگام وفات گفت: شنیدم رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
انّ علی الصّراط لعقبة لایجوزها احدٌ الاّ بجواز من علیّ بن ابی‌طالب<ref>تاریخ بغداد: 10/357.توضیحاً خطیب این حدیث را - با اضافاتی که خود بیانگر ساختگی بودن آنهاست - نقل کرده و در پایان گوید: این حدیث ساخته قصه سرایان باشد... ولی باتوجه‌به حدیث قبل که بدون اضافات جعلی و با سند دیگر و مدارک فراوان به نظر رسید و بیانگر راست بودن فراز فوق می‌باشد آن را در اینجا آوردیم. همچنان که علامه محب‌الدین طبری روایت مشابه حدیث فوق در ریاض النظره (2/172) از امام امیرمؤمنان نقل کرده است.</ref>همانا بر پل‌صراط گردنه‌ای باشد که احدی از آن عبور نکند مگر با جواز عبور از علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام.
انّ علی الصّراط لعقبة لایجوزها احدٌ الاّ بجواز من علیّ بن ابی‌طالب<ref>تاریخ بغداد: 10/357.توضیحاً خطیب این حدیث را - با اضافاتی که خود بیانگر ساختگی بودن آنهاست - نقل کرده و در پایان گوید: این حدیث ساخته قصه سرایان باشد... ولی باتوجه‌به حدیث قبل که بدون اضافات جعلی و با سند دیگر و مدارک فراوان به نظر رسید و بیانگر راست بودن فراز فوق می‌باشد آن را در اینجا آوردیم. همچنان که علامه محب‌الدین طبری روایت مشابه حدیث فوق در ریاض النظره (2/172) از امام امیرمؤمنان نقل کرده است.</ref>همانا بر پل‌صراط گردنه‌ای باشد که احدی از آن عبور نکند مگر با جواز عبور از علی بن ابی‌طالب علیهماالسلام.
خط ۴۵: خط ۴۸:
آنگاه علی (علیه‌السلام) سه مشت خرما به آن شخص داد، ابوبکر گفت: هر یک از سه مشت خرما را بشمارید. چون شمردند هر مشت بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود. پس ابوبکر گفت: صدق اللّه و رسوله، قال لی رسول‌الله لیلة الهجرة - ونحن خارجون من الغار نرید المدینة -: یا ابابکر کفّی و کفّ علیّ فی العدل (فی العدد) سواء<ref>تاریخ بغداد: 5/37. مناقب خوارزمی، فصل 19، ص 211 چ نجف مناقب ابن مغازلی، ص 129 تاریخ دمشق ابن‌عساکر 2/438 - 439 شماره 953 ریاض النظره طبری 2/108 با تعبیر «فی العدد» به جای فی العدل» تاریخ‌الخلفا سیوطی 1/37 مودّة القربی همدانی، مودة ششم کنز العمال متقی هندی 66/153 شماره 2539 ج روی منتخب کنزالعمال، حاشیه مسند احمد 5/13 ینابیع الموده، ص 300 چ نجف و 233 چ اسلامبول مناقب السبعون همدانی - چاپ مندرج در ینابیع المودة، ص 227 - شماره 17 سعد الشموس و الاقمار، عبدالقادر وردیفی ص 211، چ قاهره ارجح المطالب آمرتسری، ص 456 از طریق ابن سمان کوکب الدری محمد صالح حنفی، ص 122 چ پاکستان.</ref> راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت که از غار بیرون آمده، به سمت مدینه می‌رفتیم فرمود: ای ابوبکر کفّ عدالت من و علی در عدل مساوی است - که علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود.<br>
آنگاه علی (علیه‌السلام) سه مشت خرما به آن شخص داد، ابوبکر گفت: هر یک از سه مشت خرما را بشمارید. چون شمردند هر مشت بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود. پس ابوبکر گفت: صدق اللّه و رسوله، قال لی رسول‌الله لیلة الهجرة - ونحن خارجون من الغار نرید المدینة -: یا ابابکر کفّی و کفّ علیّ فی العدل (فی العدد) سواء<ref>تاریخ بغداد: 5/37. مناقب خوارزمی، فصل 19، ص 211 چ نجف مناقب ابن مغازلی، ص 129 تاریخ دمشق ابن‌عساکر 2/438 - 439 شماره 953 ریاض النظره طبری 2/108 با تعبیر «فی العدد» به جای فی العدل» تاریخ‌الخلفا سیوطی 1/37 مودّة القربی همدانی، مودة ششم کنز العمال متقی هندی 66/153 شماره 2539 ج روی منتخب کنزالعمال، حاشیه مسند احمد 5/13 ینابیع الموده، ص 300 چ نجف و 233 چ اسلامبول مناقب السبعون همدانی - چاپ مندرج در ینابیع المودة، ص 227 - شماره 17 سعد الشموس و الاقمار، عبدالقادر وردیفی ص 211، چ قاهره ارجح المطالب آمرتسری، ص 456 از طریق ابن سمان کوکب الدری محمد صالح حنفی، ص 122 چ پاکستان.</ref> راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت که از غار بیرون آمده، به سمت مدینه می‌رفتیم فرمود: ای ابوبکر کفّ عدالت من و علی در عدل مساوی است - که علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون کم‌وزیاد شصت دانه بود.<br>
و نیز خطیب بغدادی به نقل از انس بن مالک از عمر بن خطاب از ابوبکر از ابوهریره آورده است که گفت: بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) وارد شدم درحالی‌که مقداری خرما مقابل آن حضرت بود. پس سلام کردم و بعد از جواب سلام مشتی از آن را به من داد، و چون شمردم هفتاد و سه دانه بود.
و نیز خطیب بغدادی به نقل از انس بن مالک از عمر بن خطاب از ابوبکر از ابوهریره آورده است که گفت: بر پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) وارد شدم درحالی‌که مقداری خرما مقابل آن حضرت بود. پس سلام کردم و بعد از جواب سلام مشتی از آن را به من داد، و چون شمردم هفتاد و سه دانه بود.
آنگاه از نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتم و در نزد ایشان هم مقداری خرما بود و او هم بعد از اینکه سلام کردم، و جواب داد مشتی از آن خرماها را به من داد و چون آن‌ها را شمردم بدون کم‌وزیاد هفتاد و سه دانه بود، پس من با تعجّب زیاد از برابری خرماهای اعطایی به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رفتم و ماجرای برابری خرماهای آن حضرت علی را که مایه تعجّب من شده بود گزارش دادم.
آنگاه از نزد پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتم و در نزد ایشان هم مقداری خرما بود و او هم بعد از اینکه سلام کردم، و جواب داد مشتی از آن خرماها را به من داد و چون آن‌ها را شمردم بدون کم‌وزیاد هفتاد و سه دانه بود، پس من با تعجّب زیاد از برابری خرماهای اعطایی به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رفتم و ماجرای برابری خرماهای آن حضرت علی را که مایه تعجّب من شده بود گزارش دادم.
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) تبسّم نمود و فرمود:
پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) تبسّم نمود و فرمود:
یا أباهریره أما علمت أنّ یدی و ید علیّ بن ابی‌طالب فی العدل سواء؟<ref>تاریخ بغداد: 8/76، تاریخ دمشق ابن‌عساکر: 2/438 شماره 959، کفایة الطالب گنجی شافعی: ص137، فرائد السمطین حموینی: 1/50، ذیل اللئالی سیوطی: ص56 چاپ لکهنو.</ref>ای ابوهریره! مگر نمی‌دانی که دست من و دست علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) در عدل یکسان است؟!
یا أباهریره أما علمت أنّ یدی و ید علیّ بن ابی‌طالب فی العدل سواء؟<ref>تاریخ بغداد: 8/76، تاریخ دمشق ابن‌عساکر: 2/438 شماره 959، کفایة الطالب گنجی شافعی: ص137، فرائد السمطین حموینی: 1/50، ذیل اللئالی سیوطی: ص56 چاپ لکهنو.</ref>ای ابوهریره! مگر نمی‌دانی که دست من و دست علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) در عدل یکسان است؟!
خط ۶۴: خط ۶۹:
پس عبّاس گفت: حال که چنین بود تو ازچه‌رو بر علی مقدّم شدی و بر او امارت و فرماندهی نمودی؟!
پس عبّاس گفت: حال که چنین بود تو ازچه‌رو بر علی مقدّم شدی و بر او امارت و فرماندهی نمودی؟!
ابوبکر (که با این گفتگو محکوم و عاجز از جواب شد) گفت: آیا نیرنگ می‌کنی ای بنی عبدالمطلب؟<ref>المسترشد: ص137، تاریخ یعقوبی: 2/149 چاپ نجف و 158 چاپ غری به طور اشاره ضمن داستان عمر و ابن عبّاس، نیز عقد الفرید: 2/412 چاپ افست هفت جلدی مصر به طور تحریف آمیز و خلط مبحث بدان اشاره نموده است.</ref> یعنی شما دو نفر با طرح دعوای ساختگی و اختلاف بر سر ارث پیامبر خواسته‌اید مرا وادار به اقرار بر تقدّم علی در امر خلافت کنید و مرا با سخن خودم محکوم نمایید!
ابوبکر (که با این گفتگو محکوم و عاجز از جواب شد) گفت: آیا نیرنگ می‌کنی ای بنی عبدالمطلب؟<ref>المسترشد: ص137، تاریخ یعقوبی: 2/149 چاپ نجف و 158 چاپ غری به طور اشاره ضمن داستان عمر و ابن عبّاس، نیز عقد الفرید: 2/412 چاپ افست هفت جلدی مصر به طور تحریف آمیز و خلط مبحث بدان اشاره نموده است.</ref> یعنی شما دو نفر با طرح دعوای ساختگی و اختلاف بر سر ارث پیامبر خواسته‌اید مرا وادار به اقرار بر تقدّم علی در امر خلافت کنید و مرا با سخن خودم محکوم نمایید!
توضیح: ابن‌عساکر مقدمه حدیث را که بیانگر مراجعه علی و عبّاس بر سر ارث پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به ابوبکر است ساقط نموده.
توضیح: ابن‌عساکر مقدمه حدیث را که بیانگر مراجعه علی و عبّاس بر سر ارث پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به ابوبکر است ساقط نموده.
همچنان که اعتراض عبّاس را به ابوبکر بر مبنای قول خود ابوبکر در امر خلافت علی (علیه‌السلام) از جانب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) از ذیل داستان حذف و تحریف کرده، امّا درعین‌حال همین بخش از روایت بیانگر واقعیّتی است در تثبیت مقام خلافت بلافصل علی (علیه‌السلام) و اولیّت آن حضرت در پذیرش اسلام و به طور خلاصه ارزنده‌ترین اعتراف ابوبکر است در مقدّم بودن علی (علیه‌السلام) در اسلام و اعلام همکاری او با پیامبر اکرم و متقابلاً اعلام واگذاری مقام اخوّت، وزارت، وصایت و خلافت از طرف پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به علی (علیه‌السلام).
همچنان که اعتراض عبّاس را به ابوبکر بر مبنای قول خود ابوبکر در امر خلافت علی (علیه‌السلام) از جانب پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) از ذیل داستان حذف و تحریف کرده، امّا درعین‌حال همین بخش از روایت بیانگر واقعیّتی است در تثبیت مقام خلافت بلافصل علی (علیه‌السلام) و اولیّت آن حضرت در پذیرش اسلام و به طور خلاصه ارزنده‌ترین اعتراف ابوبکر است در مقدّم بودن علی (علیه‌السلام) در اسلام و اعلام همکاری او با پیامبر اکرم و متقابلاً اعلام واگذاری مقام اخوّت، وزارت، وصایت و خلافت از طرف پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به علی (علیه‌السلام).
خط ۷۲: خط ۷۸:


== با وجود علی (علیه‌السلام) بیعت مرا رها کنید ==
== با وجود علی (علیه‌السلام) بیعت مرا رها کنید ==
ابوحامد غزالی و ابن روزبهان خنجی شیرازی - که از متکلّمان بنام و مشهور سنّی بوده - آورده‌اند که:
[[ابوحامد غزالی]] و ابن روزبهان خنجی شیرازی - که از متکلّمان بنام و مشهور سنّی بوده - آورده‌اند که:
 
روزی ابوبکر بر فراز منبر گفت: «اقیلونی و لست بخیرکم و علیٌّ فیکم»<ref>سر العالمین غزالی. توضیحاً علامه محقق ذهبی در لسان المیزان: ج1 ص500 چاپ مصر، این کتاب را از غزالی دانسته و جزو تألیفات او قلمداد نموده است. ابطال الباطل ابن روزبهان در هفتمین جواب بر طعن وارد بر ابوبکر دررابطه‌با آتش‌زدن درب خانه فاطمه علیهاالسلام (تشییع المطاعن: ج1 ص149 و150).</ref>«از بیعت من دست بردارید درحالی‌که علی در بین شماست، من بهترین شما نیستم».
روزی ابوبکر بر فراز منبر گفت: «اقیلونی و لست بخیرکم و علیٌّ فیکم»<ref>سر العالمین غزالی. توضیحاً علامه محقق ذهبی در لسان المیزان: ج1 ص500 چاپ مصر، این کتاب را از غزالی دانسته و جزو تألیفات او قلمداد نموده است. ابطال الباطل ابن روزبهان در هفتمین جواب بر طعن وارد بر ابوبکر دررابطه‌با آتش‌زدن درب خانه فاطمه علیهاالسلام (تشییع المطاعن: ج1 ص149 و150).</ref>«از بیعت من دست بردارید درحالی‌که علی در بین شماست، من بهترین شما نیستم».
به‌عبارت‌دیگر، چون بیعت با من به معنای برتری بر شماست این بیعت را برهم زنید تا هنگامی که علی در بین شما باشد من بهترین شما نیستم.
به‌عبارت‌دیگر، چون بیعت با من به معنای برتری بر شماست این بیعت را برهم زنید تا هنگامی که علی در بین شما باشد من بهترین شما نیستم.
و سبط ابن جوزی متن فوق را به نقل از «سرّ العالمین» غزالی با این اضافه آورده است:
 
سبط ابن جوزی متن فوق را به نقل از «سرّ العالمین» غزالی با این اضافه آورده است:
اگر کلام ابوبکر هزل و بیهوده‌گویی بوده است، پس خلفا منزه از بیهوده‌گویی باشند؛ و اگر جدّی و واقع‌گویی بوده است، پس نقض خلافت و تخطئه ابوبکر از مقام خلافت خود باشد؛ و اگر از روی امتحان و پی‌بردن به آراء و نظریات صحابه حاضر در مجلس بوده است، پس صحابه سزاوار اینگونه امتحان نباشند، چه خدای تعالی با ایراد آیه «ونزعنا ما فی صدورهم من غلّ»<ref>(اعراف: 43)</ref> سینه‌های آن‌ها را خالی از غل‌وغش فرموده و نیازی به امتحان ندارند<ref>تذکرة الخواص: ص62 چاپ نجف.</ref>.
اگر کلام ابوبکر هزل و بیهوده‌گویی بوده است، پس خلفا منزه از بیهوده‌گویی باشند؛ و اگر جدّی و واقع‌گویی بوده است، پس نقض خلافت و تخطئه ابوبکر از مقام خلافت خود باشد؛ و اگر از روی امتحان و پی‌بردن به آراء و نظریات صحابه حاضر در مجلس بوده است، پس صحابه سزاوار اینگونه امتحان نباشند، چه خدای تعالی با ایراد آیه «ونزعنا ما فی صدورهم من غلّ»<ref>(اعراف: 43)</ref> سینه‌های آن‌ها را خالی از غل‌وغش فرموده و نیازی به امتحان ندارند<ref>تذکرة الخواص: ص62 چاپ نجف.</ref>.
علاّمه قوشجی از اعلام متکلّمین سنّی متن اعتراف‌آمیز ابوبکر را به این عبارت آورده است: «ولّیتکم و لست بخیرکم و علیّ فیکم»<ref>( شرح تجرید قوشجی مقصد پنجم از بحث امامت)</ref> «عهده دار ولایت و حکومت بر شما گردیدم، درحالی‌که با بودن علی در میان شما من بهترین شما نبوده‌ام!»
علاّمه قوشجی از اعلام متکلّمین سنّی متن اعتراف‌آمیز ابوبکر را به این عبارت آورده است: «ولّیتکم و لست بخیرکم و علیّ فیکم»<ref>( شرح تجرید قوشجی مقصد پنجم از بحث امامت)</ref> «عهده دار ولایت و حکومت بر شما گردیدم، درحالی‌که با بودن علی در میان شما من بهترین شما نبوده‌ام!»
== تهنیت ابوبکر به علی علیه‌السلام ==
== تهنیت ابوبکر به علی علیه‌السلام ==
خطیب خوارزمی با ذکر سند از حارث اعور همدانی نقل نموده که گفت: به ما خبر رسید پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) در جمع صحابه (از جلمه ابوبکر) فرمود:
[[خطیب خوارزمی]] با ذکر سند از حارث اعور همدانی نقل نموده که گفت: به ما خبر رسید پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) در جمع صحابه (از جلمه ابوبکر) فرمود:
«أیّکم آدم فی علمه، و نوح فی فهمه، و ابراهیم فی حکمته»<ref>مناقب فصل هفتم: ص44 و45.</ref> «کدام یک از شما همانند آدم باشد در مقام علمی‌اش، و نوح در فهم و آگاهی‌اش و ابراهیم در حکمت و دانشش؟» در همین موقع علی (علیه‌السلام) وارد شد، آنگاه ابوبکر گفت: یا رسول‌الله! مردی را به سه نفر از پیامبران قیاس و همانند فرمودی، به‌به آفرین به این مرد، و آن کیست یا رسول‌الله؟
«أیّکم آدم فی علمه، و نوح فی فهمه، و ابراهیم فی حکمته»<ref>مناقب فصل هفتم: ص44 و45.</ref> «کدام یک از شما همانند آدم باشد در مقام علمی‌اش، و نوح در فهم و آگاهی‌اش و ابراهیم در حکمت و دانشش؟» در همین موقع علی (علیه‌السلام) وارد شد، آنگاه ابوبکر گفت: یا رسول‌الله! مردی را به سه نفر از پیامبران قیاس و همانند فرمودی، به‌به آفرین به این مرد، و آن کیست یا رسول‌الله؟
پیامبر فرمود: آیا او را نشناختی ای ابابکر؟
پیامبر فرمود: آیا او را نشناختی ای ابابکر؟
خط ۱۲۴: خط ۱۳۳:
ابوبکر گفت: مگر نشنیدی چه می‌گوید؟
ابوبکر گفت: مگر نشنیدی چه می‌گوید؟
ابن عبّاس گفت: اگر جوابی برای او دارید که هیچ، وگرنه وی را به نزد علی (علیه‌السلام) ببرید تا به ‌سؤال‌های او پاسخ دهد، زیرا من خود شنیدم که رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) درباره علی فرمود: اللهمّ اهد قلبه و ثبّت لسانه؛ خدایا دلش را (بدان چه حق است) رهنمود کن و زبانش را (از خطا و لغزش) بازدار.
ابن عبّاس گفت: اگر جوابی برای او دارید که هیچ، وگرنه وی را به نزد علی (علیه‌السلام) ببرید تا به ‌سؤال‌های او پاسخ دهد، زیرا من خود شنیدم که رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) درباره علی فرمود: اللهمّ اهد قلبه و ثبّت لسانه؛ خدایا دلش را (بدان چه حق است) رهنمود کن و زبانش را (از خطا و لغزش) بازدار.
پس ابوبکر و حاضران برخاسته به اتّفاق مرد یهودی به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتند و اجازه گرفته بر حضرتش وارد شدند، آنگاه ابوبکر گفت: ای ابوالحسن، این مرد یهودی از من سؤال‌های زندیقان را می‌پرسد.
پس ابوبکر و حاضران برخاسته به اتّفاق مرد یهودی به سراغ علی (علیه‌السلام) رفتند و اجازه گرفته بر حضرتش وارد شدند، آنگاه ابوبکر گفت: ای ابوالحسن، این مرد یهودی از من سؤال‌های زندیقان را می‌پرسد.
امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: ای یهودی، چه می‌گویی؟
امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: ای یهودی، چه می‌گویی؟
خط ۱۲۹: خط ۱۳۹:
علی (علیه‌السلام )فرمود: بگو.
علی (علیه‌السلام )فرمود: بگو.
یهودی همان سه سؤال را مطرح نمود.
یهودی همان سه سؤال را مطرح نمود.
امام فرمود: امّا آن چه را که خدا نمی‌داند، مضمون گفتار شما مردم یهود است که می‌گویید: عزیر پسر خدا است و خدا برای خود فرزندی نمی‌شناسد.
امام فرمود: امّا آن چه را که خدا نمی‌داند، مضمون گفتار شما مردم یهود است که می‌گویید: عزیر پسر خدا است و خدا برای خود فرزندی نمی‌شناسد.
و امّا آنچه نزد خدا یافت نمی‌شود، پس آن ظلم به بندگان است که خدا منزّه از آن می‌باشد.
و امّا آنچه نزد خدا یافت نمی‌شود، پس آن ظلم به بندگان است که خدا منزّه از آن می‌باشد.
و امّا آنچه برای خدا نیست، شریک است.
و امّا آنچه برای خدا نیست، شریک است.
آن مرد یهودی با شنیدن این جواب‌ها گفت: أشهد أن لا إله الاّ اللّه وأنّ محمّدا رسول‌الله.
آن مرد یهودی با شنیدن این جواب‌ها گفت: أشهد أن لا إله الاّ اللّه وأنّ محمّدا رسول‌الله.
ابوبکر و مسلمانان حاضر در مجلس همه به امیرمؤمنان گفتند: یا مفرّج الکروب؛ ای زداینده افسردگی‌ها و برطرف‌کننده غم و غصه‌ها<ref>( علی بن ابی‌طالب امام العارفین، تألیف احمد بن صدیق غماری: ص99، المجتنی: ص35 چاپ،(الغدیر: 7/179، ملحقات احقاق الحق: ج7 ص73 و74.</ref>
ابوبکر و مسلمانان حاضر در مجلس همه به امیرمؤمنان گفتند: یا مفرّج الکروب؛ ای زداینده افسردگی‌ها و برطرف‌کننده غم و غصه‌ها<ref>( علی بن ابی‌طالب امام العارفین، تألیف احمد بن صدیق غماری: ص99، المجتنی: ص35 چاپ،(الغدیر: 7/179، ملحقات احقاق الحق: ج7 ص73 و74.</ref>
خط ۱۴۳: خط ۱۵۵:
== جایگزینی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به جای ابوبکر برای ابلاغ برائت از مشرکین ==
== جایگزینی علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به جای ابوبکر برای ابلاغ برائت از مشرکین ==
امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخ‌نگاران سنّی، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه به‌تفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیه‌السلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌های سرنوشت‌ساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابن‌عساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>.
امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدّثین و تاریخ‌نگاران سنّی، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) نخست او را برای رفتن به مکّه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادی از آیات سوره توبه - مبنی بر برائت و بیزاری خدا و رسولش از مشرکین و ممنوعیت آنان، از شرکت در مراسم حج و طواف کعبه مقدّسه، عریان و برهنه و دیگر دستوراتی که در مصادر مربوطه به‌تفصیل ذکر شده - مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکّه برای انجام این مأموریت، حضرتش علی (علیه‌السلام) را مأمور رفتن به سمت مکّه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌های سرنوشت‌ساز فرمود و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) رسید از روی ناراحتی و در حال گریه از علّت این عزل و نصب سؤال کرد. پیغمبر خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) فرمود: « امرت أن لایبلغها اِلاّ أنا أو رجلٌ منّی« به من امر شد که این مأموریت را کسی جز من یا کسی که از من باشد، ندهد<ref>مسند احمد: ج1 ص3 ح4. ابن خزیمه، ابوابانه و دار قنطی (به نقل کنز العمّال). کفایة الطّالب، گنجی شافعی: باب 63، ص254، به نقل از احمد حنبل و حافظ ابونعیم و ابن‌عساکر، تاریخ ابن کثیر: ج7، ص357 و358، البیان و التّعریف، سید ابراهیم حسین حنفی دمشقی (متوفّای 1120) ج1، ص168 چاپ حلب به نقل از احمد حنبل، ابن خزیمه، ابوابانه وإفراد دارقنطی.</ref>.
به شرحی که علاّمه امینی نوشته‌اند، حدّاقل تعداد 73 نفر از علما و مفسّرین و تاریخ‌نگاران سنّی ماجرای این عزل و نصب را نقل و ثبت نموده‌اند. اضافه بر آن تعداد زیادی از دیگر علما و مؤلّفین سنّی که در ملحقات احقاق الحق معرّفی شده‌اند.
به شرحی که علاّمه امینی نوشته‌اند، حدّاقل تعداد 73 نفر از علما و مفسّرین و تاریخ‌نگاران سنّی ماجرای این عزل و نصب را نقل و ثبت نموده‌اند. اضافه بر آن تعداد زیادی از دیگر علما و مؤلّفین سنّی که در ملحقات احقاق الحق معرّفی شده‌اند.
همچنان که غیر از ابوبکر دوازده نفر از بزرگان صحابه آن را روایت کرده‌اند و به اعتراف خود ابوبکر وی از یک مأموریت سرنوشت‌ساز اسلامی و افتخارآمیز از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به امر الهی کنار گذاشته شد، و انجام آن به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) واگذار شد، و علی (علیه‌السلام) هم به بهترین وجه آن را انجام داد <ref>جهت آگاهی بر تفصیل موضوع بحث و مصادر فراوان آن مراجعه شود به الغدیر: ج2 ص338 - 350، فهرست ملحقات احقاق الحق: ص17.</ref>.
همچنان که غیر از ابوبکر دوازده نفر از بزرگان صحابه آن را روایت کرده‌اند و به اعتراف خود ابوبکر وی از یک مأموریت سرنوشت‌ساز اسلامی و افتخارآمیز از طرف پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به امر الهی کنار گذاشته شد، و انجام آن به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) واگذار شد، و علی (علیه‌السلام) هم به بهترین وجه آن را انجام داد <ref>جهت آگاهی بر تفصیل موضوع بحث و مصادر فراوان آن مراجعه شود به الغدیر: ج2 ص338 - 350، فهرست ملحقات احقاق الحق: ص17.</ref>.
خط ۱۴۸: خط ۱۶۱:
سیوطی و دیگران آورده‌اند که: خالد بن ولید به ابوبکر نوشت:
سیوطی و دیگران آورده‌اند که: خالد بن ولید به ابوبکر نوشت:
مردی در نواحی عرب‌نشین پیدا شده که همانند زنان به همخوابگی مردها درمی‌آید و شاهد بر این موضوع اقامه گردیده و از چگونگی رفتار با او سؤال کرد. ابوبکر با صحابه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به مشورت پرداخت. علی بن ابی‌طالب فرمود: این گناهی است که هیچ امّتی خدا را بدان عصیان و نافرمانی نکرد مگر یک امّت (قوم لوط) که می‌دانید خدا با آن چه کرد، رأی من این است که او را با آتش بسوزانی.
مردی در نواحی عرب‌نشین پیدا شده که همانند زنان به همخوابگی مردها درمی‌آید و شاهد بر این موضوع اقامه گردیده و از چگونگی رفتار با او سؤال کرد. ابوبکر با صحابه رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله وسلم) به مشورت پرداخت. علی بن ابی‌طالب فرمود: این گناهی است که هیچ امّتی خدا را بدان عصیان و نافرمانی نکرد مگر یک امّت (قوم لوط) که می‌دانید خدا با آن چه کرد، رأی من این است که او را با آتش بسوزانی.
پس صحابه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) هم رأی شدند بر این که او به آتش سوزانده شود و بدین ترتیب ابوبکر به خالد نوشت این شخص را با آتش بسوزان و ازآن‌پس زبیر در ایام امارت و سپس هشام بن عبدالملک با چنین افرادی به همین‌گونه مجازات عمل کردند <ref>مسند علی بن ابی‌طالب: ص256 شماره 779، درّ المنثور: 3/346 به نقل از «ذم الملاهی» ابن ابی الدنیا، ابن منذر و «شعب الایمان» بیهقی - نیز کنز العمّال متّقی هندی 5/469 به‌واسطه نامبردگان بالا و برخی دیگر از حفاظ حدیث، اعلام الموقعین ابن قیم جوزیه: 4/378 و الطرق الحکمیّة نیز از وی ص15، والداء والدواء: ص248 والجواب الکافی لمن سئل الدواء الشافی: ص146 (ملحقات احقاق الحق: 8/229)، الکبائر شمس‌الدین ذهبی: ص58 (ملحقات احقاق الحق: 8/229)، سنن الکبری بیهقی: 8/232 به طور کوتاه، المدخل محمّد بن محمّد عبدری قیروانی مالکی (مشهور به ابن الحاج فارسی درگذشته اواخر قرن 8): ج3، ص119 (ملحقات احقاق: 17/446).</ref>
پس صحابه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله وسلم) هم رأی شدند بر این که او به آتش سوزانده شود و بدین ترتیب ابوبکر به خالد نوشت این شخص را با آتش بسوزان و ازآن‌پس زبیر در ایام امارت و سپس هشام بن عبدالملک با چنین افرادی به همین‌گونه مجازات عمل کردند <ref>مسند علی بن ابی‌طالب: ص256 شماره 779، درّ المنثور: 3/346 به نقل از «ذم الملاهی» ابن ابی الدنیا، ابن منذر و «شعب الایمان» بیهقی - نیز کنز العمّال متّقی هندی 5/469 به‌واسطه نامبردگان بالا و برخی دیگر از حفاظ حدیث، اعلام الموقعین ابن قیم جوزیه: 4/378 و الطرق الحکمیّة نیز از وی ص15، والداء والدواء: ص248 والجواب الکافی لمن سئل الدواء الشافی: ص146 (ملحقات احقاق الحق: 8/229)، الکبائر شمس‌الدین ذهبی: ص58 (ملحقات احقاق الحق: 8/229)، سنن الکبری بیهقی: 8/232 به طور کوتاه، المدخل محمّد بن محمّد عبدری قیروانی مالکی (مشهور به ابن الحاج فارسی درگذشته اواخر قرن 8): ج3، ص119 (ملحقات احقاق: 17/446).</ref>
== مشورت ابوبکر با امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در مورد جنگ با رومیان ==
== مشورت ابوبکر با امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در مورد جنگ با رومیان ==
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش