۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اسد آباد' به ' اسدآباد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo"> | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم.jpg |بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم]] | [[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم.jpg |بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره ششم]] | ||
خط ۲۸: | خط ۲۷: | ||
'''مؤلفهها و مقوهای نظریه وحدت اسلامی در سده سیزدهم هجری''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم دکترمحمدحسین امیر اردوش تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.</div> | '''مؤلفهها و مقوهای نظریه وحدت اسلامی در سده سیزدهم هجری''' عنوان مقالهای از بخش اندیشه [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] در شماره ششم میباشد که به قلم دکترمحمدحسین امیر اردوش تدوین و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده:= | ==چکیده:== | ||
بازخوانى و پردازش وحدت اسلامى با پیشینههایى که دارد، به تأمل عمیق در ناهم سازگرىها و تلاشهاى هم سازگرایانه در جهان اسلام نیاز دارد. در این مقاله مهمترین مؤلفهها و مقومهاى جنبش [[وحدت اسلامى]] که در سده سیزدهم هجرى/ نوزدهم میلادى، پا گرفت و تا دهههاى آغازین قرن پانزدهم هجرى/ بیستم میلادى، تداوم داشت و به نام اتحاد اسلام یا پان اسلامیسم مشهور است، تشریح گردیدهاست. این مؤلفهها و مقومها عبارتاند از: اتحاد مسلمانان، استعمارستیزى، اصلاحات و [[خلافت اسلامى]].<br> | بازخوانى و پردازش وحدت اسلامى با پیشینههایى که دارد، به تأمل عمیق در ناهم سازگرىها و تلاشهاى هم سازگرایانه در جهان اسلام نیاز دارد. در این مقاله مهمترین مؤلفهها و مقومهاى جنبش [[وحدت اسلامى]] که در سده سیزدهم هجرى/ نوزدهم میلادى، پا گرفت و تا دهههاى آغازین قرن پانزدهم هجرى/ بیستم میلادى، تداوم داشت و به نام اتحاد اسلام یا پان اسلامیسم مشهور است، تشریح گردیدهاست. این مؤلفهها و مقومها عبارتاند از: اتحاد مسلمانان، استعمارستیزى، اصلاحات و [[خلافت اسلامى]].<br> | ||
به خاطر عدم تطویل مقاله، از چهرهها، اندیشهها و تکاپوهاى صورت گرفته، سخن به میان نیامدهاست.<br> | به خاطر عدم تطویل مقاله، از چهرهها، اندیشهها و تکاپوهاى صورت گرفته، سخن به میان نیامدهاست.<br> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۳: | ||
'''کلید واژهها:''' وحدت اسلامى، استعمار ستیزى، اصلاحات، خلافت اسلامى، جنبش هم سازگرى.<br> | '''کلید واژهها:''' وحدت اسلامى، استعمار ستیزى، اصلاحات، خلافت اسلامى، جنبش هم سازگرى.<br> | ||
=1. اتحاد مسلمانان:= | ==1. اتحاد مسلمانان:== | ||
مسئله وحدت یا همسازگرى اسلامى در سده سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، اگرچه در تلاشهاى همسازگرایانه سدههاى پیشین ریشه داشت و از مفاهیم، انگیزهها، ادبیات و دست آوردهاى آن بهره جست، اما مىتوان گفت در مجموع از خاستگاه و ساختارى متفاوت از تجربیات تاریخى وحدتطلبى برخوردار بود.<br> | مسئله وحدت یا همسازگرى اسلامى در سده سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، اگرچه در تلاشهاى همسازگرایانه سدههاى پیشین ریشه داشت و از مفاهیم، انگیزهها، ادبیات و دست آوردهاى آن بهره جست، اما مىتوان گفت در مجموع از خاستگاه و ساختارى متفاوت از تجربیات تاریخى وحدتطلبى برخوردار بود.<br> | ||
جنبش همسازگرى یا وحدتطلبى اسلامى در سده سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، با عنوان «اتحاد اسلام» یا «پان اسلامیسم» (Pan Islamism) شناخته مىشود. جزء اول این واژه، یعنى Pan، در زبان لاتین پیشوندى است به معناى «همه» یا «عموم» که در ابتداى هر عقیدهاى قرار بگیرد آن را به معنى اتحاد همه وابستگان به آن عقیده یا جنبش سیاسى درمىآورد و غیر از پان اسلامیسم، از جمله نهضتهاى مشهور داراى این پیشوند مىتوان از پان اسلاویسم (هوادارى وحدت اسلاوها)، پان ژرمنیسم (هوادارى وحدت سرزمینهاى آلمانى نشین) و پان عربیسم (هوادارى وحدت کشورهاى عربى) و نیز پان ترکیسم (هوادارى وحدت سرزمینهاى ترکنشین) نام برد. <ref>موثقى، 1375، ص273.</ref> پان اسلامیسم را در فرهنگ سیاسى امروز، مىتوان با اصطلاح «اسلام گرایى» مترادف شمرد.<br> | جنبش همسازگرى یا وحدتطلبى اسلامى در سده سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، با عنوان «اتحاد اسلام» یا «پان اسلامیسم» (Pan Islamism) شناخته مىشود. جزء اول این واژه، یعنى Pan، در زبان لاتین پیشوندى است به معناى «همه» یا «عموم» که در ابتداى هر عقیدهاى قرار بگیرد آن را به معنى اتحاد همه وابستگان به آن عقیده یا جنبش سیاسى درمىآورد و غیر از پان اسلامیسم، از جمله نهضتهاى مشهور داراى این پیشوند مىتوان از پان اسلاویسم (هوادارى وحدت اسلاوها)، پان ژرمنیسم (هوادارى وحدت سرزمینهاى آلمانى نشین) و پان عربیسم (هوادارى وحدت کشورهاى عربى) و نیز پان ترکیسم (هوادارى وحدت سرزمینهاى ترکنشین) نام برد. <ref>موثقى، 1375، ص273.</ref> پان اسلامیسم را در فرهنگ سیاسى امروز، مىتوان با اصطلاح «اسلام گرایى» مترادف شمرد.<br> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
و ناآگاهى آمیخته با چاشنى تجزیه فرهنگ مذهبى است که على اصغر خان امین السلطان را به فکر احیاى ستیزههاى دیرین مذهبى، مىاندازد. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه که از رجال مطلع و منتقد خاموش! عصر قاجار است، از این اندیشه چنین یاد مىکند: «...منزل امین السلطان رفتیم. صحبت پولتیک در میان بود. این جوان وزیر اعظم مىگفت حالا قوت ما در این است که مخالفت خودمان را با عثمانى معلوم سازیم و تعصب شیعه را محرک شویم. خواستم بگویم آقاى وزیر! حالا پانصد<ref>فاصله میان این سنه و زمان شاه اسماعیل چهار صد سال بوده است.</ref> سال قبل نیست که حقه بازىهاى شاه اسماعیل را تجدید کرد، حالا توپ کروپ است و تفنگ اشانیوس(؟). این است درایت وزراى ما، پناه بر خدا!» <ref>اعتماد السلطنه، ص 409ـ408.</ref><br> | و ناآگاهى آمیخته با چاشنى تجزیه فرهنگ مذهبى است که على اصغر خان امین السلطان را به فکر احیاى ستیزههاى دیرین مذهبى، مىاندازد. محمد حسن خان اعتمادالسلطنه که از رجال مطلع و منتقد خاموش! عصر قاجار است، از این اندیشه چنین یاد مىکند: «...منزل امین السلطان رفتیم. صحبت پولتیک در میان بود. این جوان وزیر اعظم مىگفت حالا قوت ما در این است که مخالفت خودمان را با عثمانى معلوم سازیم و تعصب شیعه را محرک شویم. خواستم بگویم آقاى وزیر! حالا پانصد<ref>فاصله میان این سنه و زمان شاه اسماعیل چهار صد سال بوده است.</ref> سال قبل نیست که حقه بازىهاى شاه اسماعیل را تجدید کرد، حالا توپ کروپ است و تفنگ اشانیوس(؟). این است درایت وزراى ما، پناه بر خدا!» <ref>اعتماد السلطنه، ص 409ـ408.</ref><br> | ||
=2. استعمار ستیزى= | ==2. استعمار ستیزى== | ||
در دوران جوشش جنبش اتحاد اسلام، یعنى از نیمه قرن سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، تا دهههاى آغازین قرن چهاردهم هجرى / بیستم میلادى، ناهمسازگرىهاى مذهبى، از نشاط تاریخى خود افتاده بود و از متن حیات سیاسى، فرهنگى و اجتماعى جوامع مرکزى و مهم اسلامى، به حاشیه رانده شده و در اغما فرو رفته بود.<br> | در دوران جوشش جنبش اتحاد اسلام، یعنى از نیمه قرن سیزدهم هجرى / نوزدهم میلادى، تا دهههاى آغازین قرن چهاردهم هجرى / بیستم میلادى، ناهمسازگرىهاى مذهبى، از نشاط تاریخى خود افتاده بود و از متن حیات سیاسى، فرهنگى و اجتماعى جوامع مرکزى و مهم اسلامى، به حاشیه رانده شده و در اغما فرو رفته بود.<br> | ||
همیلتون گیب (H.A.R.Gibb)، شرقشناس و اسلامشناس بریتانیایى که در یکى از همین جوامع مرکزى و مهم اسلامى، یعنى مصر، به دنیا آمده و از نزدیک با شرق اسلامى آشنا بود در بیان این وضعیت چنین مىنگارد: «هرگز در طول تاریخ اسلام سابقه نداشت که سنى و شیعه در مسایل و مشکلات مشترکشان تعاطى فکر و امعان نظر کنند، و هر چند از یک جهت این امر را مىتوان بر ضعیف شدن منع مذهبى در حیات سیاسى حمل کرد، در عین حال هم حاکى از وقوف بیشتر به علایق مشترک همه مسلمانان در جهان معاصر است.» <ref>عنایت، پیشین، ص82.</ref> | همیلتون گیب (H.A.R.Gibb)، شرقشناس و اسلامشناس بریتانیایى که در یکى از همین جوامع مرکزى و مهم اسلامى، یعنى مصر، به دنیا آمده و از نزدیک با شرق اسلامى آشنا بود در بیان این وضعیت چنین مىنگارد: «هرگز در طول تاریخ اسلام سابقه نداشت که سنى و شیعه در مسایل و مشکلات مشترکشان تعاطى فکر و امعان نظر کنند، و هر چند از یک جهت این امر را مىتوان بر ضعیف شدن منع مذهبى در حیات سیاسى حمل کرد، در عین حال هم حاکى از وقوف بیشتر به علایق مشترک همه مسلمانان در جهان معاصر است.» <ref>عنایت، پیشین، ص82.</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۳: | ||
ستیز دیرپاى غرب مسیحى با جهان اسلام که قالب «شریعتى استقرار یافته» به خود گرفته بود.<ref>حائرى، نخستین رویارویىهاى اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازى غرب، 1378، ص 53</ref>، به اهداف استعمارى غرب در این عصر، رنگ و بوى خصومتهاى صلیبى مىبخشید و «انتقام همه سویه» غرب از شرق اسلامى <ref>پیشین، ص55.</ref> یا «شرق بد»<ref>«.... همواره یک شرق «خوب» داشتیم که عبارت بود از دورانى کلاسیک در گذشتههاى دور هند، و یک شرق «بد» که تا به امروز در آسیا، بخشهایى از شمال آفریقا، و اسلام ـ در هر کجا که بود ـ ادامه داشت.».</ref> <ref>سعید، 1371، ص182.</ref> به حساب مىآمد. استعمار غرب با روندى بىوقفه و پرشتاب در قرن سیزدهم هجرى/ نوزدهم میلادى تداوم داشت و در سالهاى آغازین قرن چهاردهم هجرى / بیستم میلادى، هیمنه غرب، تقریباً تمامى سرزمینهاى اسلامى را فرا گرفت، گویى که «صلیب، هلال را سر به زیر ساخته و غرب به شرق آمده بود تا دیگر آنجا را ترک نکند». <ref>پیشین، ص 168.</ref><br> | ستیز دیرپاى غرب مسیحى با جهان اسلام که قالب «شریعتى استقرار یافته» به خود گرفته بود.<ref>حائرى، نخستین رویارویىهاى اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بورژوازى غرب، 1378، ص 53</ref>، به اهداف استعمارى غرب در این عصر، رنگ و بوى خصومتهاى صلیبى مىبخشید و «انتقام همه سویه» غرب از شرق اسلامى <ref>پیشین، ص55.</ref> یا «شرق بد»<ref>«.... همواره یک شرق «خوب» داشتیم که عبارت بود از دورانى کلاسیک در گذشتههاى دور هند، و یک شرق «بد» که تا به امروز در آسیا، بخشهایى از شمال آفریقا، و اسلام ـ در هر کجا که بود ـ ادامه داشت.».</ref> <ref>سعید، 1371، ص182.</ref> به حساب مىآمد. استعمار غرب با روندى بىوقفه و پرشتاب در قرن سیزدهم هجرى/ نوزدهم میلادى تداوم داشت و در سالهاى آغازین قرن چهاردهم هجرى / بیستم میلادى، هیمنه غرب، تقریباً تمامى سرزمینهاى اسلامى را فرا گرفت، گویى که «صلیب، هلال را سر به زیر ساخته و غرب به شرق آمده بود تا دیگر آنجا را ترک نکند». <ref>پیشین، ص 168.</ref><br> | ||
=3. اصلاحات و خلافت اسلامى= | ==3. اصلاحات و خلافت اسلامى== | ||
جغرافیاى سیاسى جهان اسلام در سالهاى پایانى سده 13 هـ. / 19 م. این گونه ترسیم مىگردد: «امپراتورى عثمانى در حال احتضار بود و همراه با این انحطاط، غرب مسیحى به قلب سرزمین آناطولى نزدیک مىشد. ایران با فساد و انحطاطى دست به گریبان بود که به نظر مىرسید عاقبتى جز پذیرش کنترل خارجیان را نخواهد داشت. آسیاى مرکزى در برابر روسیه تسلیم مىشد و در خاور دور، در هند، اندونزى و فیلیپین، مسلمانان به کنترل قدرتهاى مسیحى غربى گردن نهاده بودند».<ref>کاتم، 1378، ص 166.</ref> و از آنجایى که مقاومت در برابر هیمنه استعمارى غرب، بیش از هر چیز مستلزم بیدارى و وحدت مسلمانان و انجام اصلاحات در جوامع اسلامى بود، نداى اتحاد اسلامى، در جهان اسلام آن روزگار، مخاطبان خود را مىیابد. <br> | جغرافیاى سیاسى جهان اسلام در سالهاى پایانى سده 13 هـ. / 19 م. این گونه ترسیم مىگردد: «امپراتورى عثمانى در حال احتضار بود و همراه با این انحطاط، غرب مسیحى به قلب سرزمین آناطولى نزدیک مىشد. ایران با فساد و انحطاطى دست به گریبان بود که به نظر مىرسید عاقبتى جز پذیرش کنترل خارجیان را نخواهد داشت. آسیاى مرکزى در برابر روسیه تسلیم مىشد و در خاور دور، در هند، اندونزى و فیلیپین، مسلمانان به کنترل قدرتهاى مسیحى غربى گردن نهاده بودند».<ref>کاتم، 1378، ص 166.</ref> و از آنجایى که مقاومت در برابر هیمنه استعمارى غرب، بیش از هر چیز مستلزم بیدارى و وحدت مسلمانان و انجام اصلاحات در جوامع اسلامى بود، نداى اتحاد اسلامى، در جهان اسلام آن روزگار، مخاطبان خود را مىیابد. <br> | ||
روشن بود که سلطه غرب بر جهان اسلام، در ابعاد سیاسى، نظامى و اقتصادى محدود نمىماند و قدرتهاى غربى بر آن بودند تا تمامى جنبههاى حیات معنوى و فرهنگى مسلمانان را به زیر سلطه خود درآورند: «چنین به نظر مىرسد که اروپائیان تمدن را به خود منحصر مىپندارند و گمان مىکنند که مأموریت و وکالت الهى دارند تا نه تنها نظامات سیاسى، بلکه شیوههاى تفکر خود را نیز بر جهانیان تحمیل کنند». <ref>براون، تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى، ص4.</ref><br> | روشن بود که سلطه غرب بر جهان اسلام، در ابعاد سیاسى، نظامى و اقتصادى محدود نمىماند و قدرتهاى غربى بر آن بودند تا تمامى جنبههاى حیات معنوى و فرهنگى مسلمانان را به زیر سلطه خود درآورند: «چنین به نظر مىرسد که اروپائیان تمدن را به خود منحصر مىپندارند و گمان مىکنند که مأموریت و وکالت الهى دارند تا نه تنها نظامات سیاسى، بلکه شیوههاى تفکر خود را نیز بر جهانیان تحمیل کنند». <ref>براون، تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى، ص4.</ref><br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۵: | ||
دلایل این پیوند را مىتوان در ماهیت وجودى این امپراتورى که بر غازىگرى اسلامى بنیان نهاده شده بود و نیز جایگاه آن به عنوان مقتدرترین و پهناورترین واحد سیاسى جهان اسلام جست که هنوز چیزى از عظمت و شکوه گذشته این جهان، در آن باقى مانده بود؛ «امپراتورى عثمانى، از آغاز بنیانگذارى تا هنگام سقوط، وقف پیشروى و دفاع از قدرت و ایمان اسلام بود. طى شش قرن، عثمانىها تقریباً همیشه با غرب مسیحى در جنگ بودند. در آغاز کوششى عمدتاً موفقیتآمیز در راه تحمیل حکومت اسلامى به قسمت وسیعى از اروپا کردند ولى بعد درگیر دفاعى طولانى براى حفظ، جلوگیرى و به تعویق انداختن ضد حمله بىوقفه غرب شدند». <ref>لوئیس، پیشین، ص17</ref> و بیش از هر چیز، داعیه خلافت اسلامى امپراتورى عثمانى، که عثمانیان در این عصر بیش از هر زمان دیگر بر آن تأکید مىورزیدند، عامل این پیوند حتى در ایران شیعى، مىتواند شمرده شود؛ «سید جمالالدین بنیانگذار و الهامبخش وحدت اسلام (پان اسلامیسم) بود؛ جنبشى که مىخواست همه اقوام مسلمان را تحت خلافت عثمانى متحد گرداند». <ref>گیب، پیشین، ص 197.</ref><br> | دلایل این پیوند را مىتوان در ماهیت وجودى این امپراتورى که بر غازىگرى اسلامى بنیان نهاده شده بود و نیز جایگاه آن به عنوان مقتدرترین و پهناورترین واحد سیاسى جهان اسلام جست که هنوز چیزى از عظمت و شکوه گذشته این جهان، در آن باقى مانده بود؛ «امپراتورى عثمانى، از آغاز بنیانگذارى تا هنگام سقوط، وقف پیشروى و دفاع از قدرت و ایمان اسلام بود. طى شش قرن، عثمانىها تقریباً همیشه با غرب مسیحى در جنگ بودند. در آغاز کوششى عمدتاً موفقیتآمیز در راه تحمیل حکومت اسلامى به قسمت وسیعى از اروپا کردند ولى بعد درگیر دفاعى طولانى براى حفظ، جلوگیرى و به تعویق انداختن ضد حمله بىوقفه غرب شدند». <ref>لوئیس، پیشین، ص17</ref> و بیش از هر چیز، داعیه خلافت اسلامى امپراتورى عثمانى، که عثمانیان در این عصر بیش از هر زمان دیگر بر آن تأکید مىورزیدند، عامل این پیوند حتى در ایران شیعى، مىتواند شمرده شود؛ «سید جمالالدین بنیانگذار و الهامبخش وحدت اسلام (پان اسلامیسم) بود؛ جنبشى که مىخواست همه اقوام مسلمان را تحت خلافت عثمانى متحد گرداند». <ref>گیب، پیشین، ص 197.</ref><br> | ||
سر آرتور هاردینگ، دیپلمات انگلیسى که قبلا به او اشاره شد، در دورانى که وزیر مختار کشور متبوعش در ایران بود، در گزارشى که به سال 1323 ق/ 1906 م. به لندن ارسال مىدارد، مىنویسد: «جمالالدین طرفداران زیادى از خود باقى گذاشت که در بین آنها دشمنان رژیم قاجار و یا مسلمانان متعصب بودند و افکار آنها به طور مرتب در بعضى جراید فارسى منطبعه هندوستان و مصر منعکس و علىرغم سانسور پلیس به طور قاچاق به ایران مىرسید. در این دسته برخى از سران مذهب تشیع شرکت داشتند و گویا دو نفر از مجتهدین بزرگ از این دسته طرفدارى مىکردند و به طورى که من شنیدهام این دسته از مذهبىها روز به روز قوىتر مىشدند. نفوذ و قدرت آنها از موقعى بیشتر شده که تنفر مردم از عملیات روسها رو به فزونى نهادهاست. در بین محصلین مدارس مذهبى، افکار طلاب قسطنطنیه با احساسات دموکراتیک توأم گردیدهاست. گفته شده که یلدیزىهاى عثمانى به طور سرى به طلاب و مدارس علوم دینى کمک مىکنند. من مىتوانم اظهار عقیده کنم که همه ساله 12 هزار نفر طلاب دینى از طرف سلطان عثمانى براى تبلیغ مرام پان اسلامیزم و خلافت آل عثمانى در میان مردم ایران پراکنده مىشوند.» <br> | سر آرتور هاردینگ، دیپلمات انگلیسى که قبلا به او اشاره شد، در دورانى که وزیر مختار کشور متبوعش در ایران بود، در گزارشى که به سال 1323 ق/ 1906 م. به لندن ارسال مىدارد، مىنویسد: «جمالالدین طرفداران زیادى از خود باقى گذاشت که در بین آنها دشمنان رژیم قاجار و یا مسلمانان متعصب بودند و افکار آنها به طور مرتب در بعضى جراید فارسى منطبعه هندوستان و مصر منعکس و علىرغم سانسور پلیس به طور قاچاق به ایران مىرسید. در این دسته برخى از سران مذهب تشیع شرکت داشتند و گویا دو نفر از مجتهدین بزرگ از این دسته طرفدارى مىکردند و به طورى که من شنیدهام این دسته از مذهبىها روز به روز قوىتر مىشدند. نفوذ و قدرت آنها از موقعى بیشتر شده که تنفر مردم از عملیات روسها رو به فزونى نهادهاست. در بین محصلین مدارس مذهبى، افکار طلاب قسطنطنیه با احساسات دموکراتیک توأم گردیدهاست. گفته شده که یلدیزىهاى عثمانى به طور سرى به طلاب و مدارس علوم دینى کمک مىکنند. من مىتوانم اظهار عقیده کنم که همه ساله 12 هزار نفر طلاب دینى از طرف سلطان عثمانى براى تبلیغ مرام پان اسلامیزم و خلافت آل عثمانى در میان مردم ایران پراکنده مىشوند.» <br> | ||
مىتوان گفت جنبش وحدت اسلامى در این عصر با محوریت خلافت عثمانى شناخته مىشد، اگرچه نباید از نظر دور داشت که جایگاه نهاد خلافت در ادبیات اتحاد اسلام از راهبردى (استراتژیى) محورى تا راهکارى (تاکتیکى) محورى در نوسان بود. | مىتوان گفت جنبش وحدت اسلامى در این عصر با محوریت خلافت عثمانى شناخته مىشد، اگرچه نباید از نظر دور داشت که جایگاه نهاد خلافت در ادبیات اتحاد اسلام از راهبردى (استراتژیى) محورى تا راهکارى (تاکتیکى) محورى در نوسان بود. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
=منابع | == منابع == | ||
# آرکون، محمد، اسلام، اروپا، غرب، معانى نامشخص و میل به قدرت، «اسلام و مدرنیته، پاسخ تنى چند از روشنفکران مسلمان»، گردآورى جان کوپر، رونالد نتلر و محمد محمود، ترجمه سودابه کریمى، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1380. | # آرکون، محمد، اسلام، اروپا، غرب، معانى نامشخص و میل به قدرت، «اسلام و مدرنیته، پاسخ تنى چند از روشنفکران مسلمان»، گردآورى جان کوپر، رونالد نتلر و محمد محمود، ترجمه سودابه کریمى، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1380. | ||
# ابوالنصر، فضیل، رویارویى غرب گرایى و اسلام گرایى، ترجمه حجت الله جودکى، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1378. | # ابوالنصر، فضیل، رویارویى غرب گرایى و اسلام گرایى، ترجمه حجت الله جودکى، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، تهران، 1378. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۴: | ||
* مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | * مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد. | ||
[[رده:مجلهها]] | [[رده:مجلهها]] | ||
[[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] | ||
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |