۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
او در سال 1913 به حج رفته و در آنجا با [[محمد بشیر ابراهیمی]] که در مدینه درس میخواند آشنا شد. بن بادیس مدتی در مدینه اقامت کرد و در راه بازگشت به سوریه، لبنان و مصر سفر کرده با بسیاری از شخصیتهای علمی و دینی آشنا شد. | او در سال 1913 به حج رفته و در آنجا با [[محمد بشیر ابراهیمی]] که در مدینه درس میخواند آشنا شد. بن بادیس مدتی در مدینه اقامت کرد و در راه بازگشت به سوریه، لبنان و مصر سفر کرده با بسیاری از شخصیتهای علمی و دینی آشنا شد. | ||
محمد بشیر ابراهیمی او را امام سلفیه در الجزایر معرفی میکند که مجلههای مثل "الشهاب" و "مرآه الاصلاح" را در این کشور پایهگذاری کرد او اولین مؤسس باشگاههای علمی و ادبی و جمعیتهای آموزشی و تربیتی در الجزایر است. | محمد بشیر ابراهیمی او را امام سلفیه در الجزایر معرفی میکند که مجلههای مثل "الشهاب" و "مرآه الاصلاح" را در این کشور پایهگذاری کرد او اولین مؤسس باشگاههای علمی و ادبی و جمعیتهای آموزشی و تربیتی در الجزایر است. | ||
بن بادیس با بسیاری از شیوخ اهل تصوف رابطه داشت. خودش هم در ابتدا از گرایشهای صوفیانه برخوردار بود ولی در ادامۀ راه پس از تأسیس [[جمعیت | بن بادیس با بسیاری از شیوخ اهل تصوف رابطه داشت. خودش هم در ابتدا از گرایشهای صوفیانه برخوردار بود ولی در ادامۀ راه پس از تأسیس [[جمعیت علمای مسلمین الجزایر|جمعیت العلمای الجزایر]] علیه فرق صوفی فتاوای تکفیری صادر کرد. بن بادیس از نظر علمی یکی از برجستهترین شخصیتهای الجزایری در دوران اخیر است. | ||
== نام و نسب == | == نام و نسب == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
نسب خانوادهاش در اوج شرافت و منزلت قرار دارد و مشهور که به دانش و ثروت و منزلت اجتماعی مشهور میباشند. از بازرترین شخصیتهای بزرگ تاریخی این خانواده «المعزّ لدین الله بن بادیس» است که از معروفترین فرمانروایان حکومت صنهاجیّه به شمار میآید؛ این حکومت به نام حکومت «بنی زیری» که منسوب به «بلکّین بن زیدی بن مناد الصّنهاجی» است، شناخته شده میباشد. | نسب خانوادهاش در اوج شرافت و منزلت قرار دارد و مشهور که به دانش و ثروت و منزلت اجتماعی مشهور میباشند. از بازرترین شخصیتهای بزرگ تاریخی این خانواده «المعزّ لدین الله بن بادیس» است که از معروفترین فرمانروایان حکومت صنهاجیّه به شمار میآید؛ این حکومت به نام حکومت «بنی زیری» که منسوب به «بلکّین بن زیدی بن مناد الصّنهاجی» است، شناخته شده میباشد. | ||
چنان که شخصیتهای دیگری نیز از این خانوادۀ ریشه دار معروف هستند، به گونهای که [[ابن خلدون]] بیان میکند که چهل نفر از خاندان «بن بادیس» در یک زمان به تدریس و إفتاء و انجام وظایف دینی مشغول بودند. | چنان که شخصیتهای دیگری نیز از این خانوادۀ ریشه دار معروف هستند، به گونهای که [[ابن خلدون]] بیان میکند که چهل نفر از خاندان «بن بادیس» در یک زمان به تدریس و إفتاء و انجام وظایف دینی مشغول بودند. همچنین مسئوولیت و منصب «قضاوت» در قسطنطنیه به مدت زیادی منحصر به دانشمندان برخاسته از این خانواده بود؛ از مشهورترین آنها قاضی «أبوالعباس حمیدۀ بن بادیس» و جدّ پدریش قاضی «مکیّ بن بادیس» میباشند. | ||
پدرش محمد مصطفی بن بادیس دارای جایگاه برجستهای در میان اشراف زادگان بود او به عنوان نمایندۀ مالی و عضو مجلس أعلای مشغول خدمت بود و نیز او به عنوان مشاور شهرداری در شهر قسطنطنیه خدمت مینمود، کشور فرانسه به خاطر خدماتش مدالهای متعددی به او عطا فرمود. | پدرش محمد مصطفی بن بادیس دارای جایگاه برجستهای در میان اشراف زادگان بود او به عنوان نمایندۀ مالی و عضو مجلس أعلای مشغول خدمت بود و نیز او به عنوان مشاور شهرداری در شهر قسطنطنیه خدمت مینمود، کشور فرانسه به خاطر خدماتش مدالهای متعددی به او عطا فرمود. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
شیخ بن بادیس بعد از بازگشت از تونس هدفی جز تدریس و آموزش در زادگاه خود «قسطنطنیه» نداشت؛ او به طور مستقیم درسهایی از کتاب «الشفا» اثر قاضی عیاض را در دانشگاه بزرگ آنجا شروع به تدریس نمود اما چیزی نگذشت مورد سعایت و بدگویی مفتی آن زمان قرار گرفت و از سوی حکومت فرانسه از تدریس منع شد. | شیخ بن بادیس بعد از بازگشت از تونس هدفی جز تدریس و آموزش در زادگاه خود «قسطنطنیه» نداشت؛ او به طور مستقیم درسهایی از کتاب «الشفا» اثر قاضی عیاض را در دانشگاه بزرگ آنجا شروع به تدریس نمود اما چیزی نگذشت مورد سعایت و بدگویی مفتی آن زمان قرار گرفت و از سوی حکومت فرانسه از تدریس منع شد. | ||
بن بادیس در سال 1913 م برای اداء فریضۀ حجّ عازم خانۀ خدا شد. پس از اداء [[حج|فریضۀ حج]] به زیارت [[مدینه منوّره]] رفت و سه ماه در آنجا ماند در خلال این سه | بن بادیس در سال 1913 م برای اداء فریضۀ حجّ عازم خانۀ خدا شد. پس از اداء [[حج|فریضۀ حج]] به زیارت [[مدینه|مدینه منوّره]] رفت و سه ماه در آنجا ماند در خلال این سه ماه با شیخ محمّد البشیر الأبراهیمی آشنا شد و شبهایی را با هم در راستای برنامهریزی و ابزاری که در الجزایر را متحوّل گرداند، سپری نمودند. چنا که فرصت یافت تا با استادش، «حمدان الونیسی» ارتباط پیدا کند و با مجموعهای از بزرگان علماء مانند شیخ حسین أحمد فیض آبادی هندی، نیز مرتبط شد و در محضر آنها درسی را در [[مسجد النبى|حرم پیامبر]] (ص) ایراد نمود. | ||
در آن زمان شیخ بن بادیس خود را بین دو راهی یافت؛ بین اینکه به درخواست شیخ و استاد خود «ونیسی» پاسخ مثبت داده و به طور دائم در [[مدینه]] بماند و همه رشتههای پیوند با وطن خود را بگسلاند و بین این راه که نصیحت استادش حسین أحمد هندی را بپذیرد و به وطن خود بازگردد و به قدر توانائیش به اسلام و زبان عربی خدمت کند؛ در نهایت به نصیحت حسین احمد هندی پاسخ مثبت داد و تصمیم گرفت به قصد خدمت به وطن خود بازگردد. | در آن زمان شیخ بن بادیس خود را بین دو راهی یافت؛ بین اینکه به درخواست شیخ و استاد خود «ونیسی» پاسخ مثبت داده و به طور دائم در [[مدینه]] بماند و همه رشتههای پیوند با وطن خود را بگسلاند و بین این راه که نصیحت استادش حسین أحمد هندی را بپذیرد و به وطن خود بازگردد و به قدر توانائیش به اسلام و زبان عربی خدمت کند؛ در نهایت به نصیحت حسین احمد هندی پاسخ مثبت داد و تصمیم گرفت به قصد خدمت به وطن خود بازگردد. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
=== بن بادیس و جمعیّت علماء المسلمینِ الجزایر === | === بن بادیس و جمعیّت علماء المسلمینِ الجزایر === | ||
بن بادیس در آغاز در سال 1913 م ـ زمانی که در [[مدینه منوّره]] اقامت داشت ـ به همراه دوست خود [[شیخ محمد بشیر ابراهیمی]] به فکر پایهگذاری مرکزی برای تجمعّ علماء و طلاّب افتادند و به خاطر آماده سازی آن دیدارهای متعددی از سال 1920 م داشتند؛ بن بادیس در سال 1924 از شیخ ابراهیمیّ در خواست نمود تا آییننامه و اساسنامه این جمعیّت و گروه را تدوین نماید تا دانشمندان و دانشجویان گرد هم جمع شده و تلاشهای خود را به نام «دوستی علمی» متمرکز نمایند و مرکز آن را در شهر قسنطینه قرار دادند؛ جز این که رخ دادن برخی حوادث این طرح را تعطیل نمود. | بن بادیس در آغاز در سال 1913 م ـ زمانی که در [[مدینه|مدینه منوّره]] اقامت داشت ـ به همراه دوست خود [[محمد بشیر ابراهیمی|شیخ محمد بشیر ابراهیمی]] به فکر پایهگذاری مرکزی برای تجمعّ علماء و طلاّب افتادند و به خاطر آماده سازی آن دیدارهای متعددی از سال 1920 م داشتند؛ بن بادیس در سال 1924 از شیخ ابراهیمیّ در خواست نمود تا آییننامه و اساسنامه این جمعیّت و گروه را تدوین نماید تا دانشمندان و دانشجویان گرد هم جمع شده و تلاشهای خود را به نام «دوستی علمی» متمرکز نمایند و مرکز آن را در شهر قسنطینه قرار دادند؛ جز این که رخ دادن برخی حوادث این طرح را تعطیل نمود. | ||
سپس پس از این حوادث تلاشها برای تأسیس این مرکز و جمعیّت ادامه یافت؛ از جمله آنها این بود که شیخ بن بادیس در روزنامه خود «الشّهاب» از دانشمندان خواست تا پیشنهادات خود را دراینباره ارائه نمایند. | سپس پس از این حوادث تلاشها برای تأسیس این مرکز و جمعیّت ادامه یافت؛ از جمله آنها این بود که شیخ بن بادیس در روزنامه خود «الشّهاب» از دانشمندان خواست تا پیشنهادات خود را دراینباره ارائه نمایند. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
در همان زمان «باشگاه التّرقی» به عنوان مرکز فرهنگیِ تأثیرگذار و محلّی برای تجمع نخبگان و اندیشمندان الجزایری، به وجود آمد. و بن بادیس به خاطر رسالتی که بر عهده داشت از پایه گذاران این باشگاه درخواست نمود تا یک گروه موسس تشکیل داده و ریاست آن را «عمد اسماعیل» بر عهده بگیرد تا زمینه را برای تأسیس جمعیۀ العلماء فراهم کند. | در همان زمان «باشگاه التّرقی» به عنوان مرکز فرهنگیِ تأثیرگذار و محلّی برای تجمع نخبگان و اندیشمندان الجزایری، به وجود آمد. و بن بادیس به خاطر رسالتی که بر عهده داشت از پایه گذاران این باشگاه درخواست نمود تا یک گروه موسس تشکیل داده و ریاست آن را «عمد اسماعیل» بر عهده بگیرد تا زمینه را برای تأسیس جمعیۀ العلماء فراهم کند. | ||
پس از گذشت یک قرن کامل از اشغال الجزایر توسط فرانسویها (یعنی از سال 1830 تا 1930)؛ و شادمانی و جشن آنها به این مناسبت، شرایط دست به دست هم داد تا «[[جمعیت علماء المسلمین الجزایر]]» در روز سه شنبه 5 می1931میلادی در ضمن اجتماعی در باشگاه التّرقی شکل بگیرد و هفتاد و دو نفر از علماء ساکن الجزایر از گرایشها مختلف دینی و مذهبی در آن شرکت جستند و شیخ بن بادیس به عنوان رئیس این جمعیت و محمد بشیر ابراهیمی به عنوان نایب آن انتخاب شدند. | پس از گذشت یک قرن کامل از اشغال الجزایر توسط فرانسویها (یعنی از سال 1830 تا 1930)؛ و شادمانی و جشن آنها به این مناسبت، شرایط دست به دست هم داد تا «[[جمعیت علمای مسلمین الجزایر|جمعیت علماء المسلمین الجزایر]]» در روز سه شنبه 5 می1931میلادی در ضمن اجتماعی در باشگاه التّرقی شکل بگیرد و هفتاد و دو نفر از علماء ساکن الجزایر از گرایشها مختلف دینی و مذهبی در آن شرکت جستند و شیخ بن بادیس به عنوان رئیس این جمعیت و محمد بشیر ابراهیمی به عنوان نایب آن انتخاب شدند. | ||
== وفات == | == وفات == | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
2ـ '''العواصم من القواصم''' (کتابی است ازابنعربی که آن را تحقیق نموده مقدمهای بر آن نگاشت و در سال 1928 م در دو جلد به چاپ رسانید). | 2ـ '''العواصم من القواصم''' (کتابی است ازابنعربی که آن را تحقیق نموده مقدمهای بر آن نگاشت و در سال 1928 م در دو جلد به چاپ رسانید). | ||
3ـ '''[[تفسیر ابن بادیس]]''' (احمد بوشمال در سال 1948 آن را به چاپ رسانید، سپس وزرات ارشاد الجزایر در سال 1982 این کتاب را تحت عنوان «مجالس التذکیر من کلام الحکیم الخبیر» به چاپ رسانید). | 3ـ '''[[تفسیر ابن بادیس (کتاب)|تفسیر ابن بادیس]]''' (احمد بوشمال در سال 1948 آن را به چاپ رسانید، سپس وزرات ارشاد الجزایر در سال 1982 این کتاب را تحت عنوان «مجالس التذکیر من کلام الحکیم الخبیر» به چاپ رسانید). | ||
4ـ '''مجالس التذکیر من حدیث البشیر النذیر''' (وزارت ارشاد الجزایر در سال 1983 آن را به چاپ رسانید). | 4ـ '''مجالس التذکیر من حدیث البشیر النذیر''' (وزارت ارشاد الجزایر در سال 1983 آن را به چاپ رسانید). | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:مفسران]] | [[رده:مفسران]] | ||
[[رده:الجزایر]] | [[رده:الجزایر]] |