پرش به محتوا

بعثت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۹: خط ۹:


== چگونگی بعثت پیامبر اکرم ==
== چگونگی بعثت پیامبر اکرم ==
آن حضرت در حالی که در [[غار حرا]] در حوالی [[مکه معظمه]] به [[عبادت]] و نیایش می‌پرداخت، [[جبرئیل امین]] بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از [[قرآن مجید]] را به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت بخواند و وی را به کسوت نبوت مفتخر ساخت. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیه‌های سوره 96 قرآن مجید یعنی سوره علق بود<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 93؛ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 385</ref>.
آن حضرت در حالی که در [[غار حرا]] در حوالی [[مکه معظمه]] به [[عبادت]] و نیایش می‌پرداخت، [[جبرئیل امین]] بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از [[قرآن مجید]] را به عنوان طلیعه و آغاز کتاب هدایت و سعادت بخواند و وی را به کسوت نبوت مفتخر ساخت. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیه‌های سوره 96 قرآن مجید یعنی [[سوره علق]] بود<ref> فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 93؛ تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 385</ref>.


روایت شده است که [[امام حسن عسکری |امام حسن عسکری (علیه السلام)]] که در حال توصیف بعثت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، فرمود: «... تا این که به چهل سالگی رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشع‏‌ترین و مطیع ‏ترین قلب ‏ها یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به [[ملائکه]] اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها می‏ نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وی نازل شد و او به روح‌الامین، جبرئیل- طاووس ملائکه- نگاه می‏‌کرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزی را بخوانم؟ گفت: ای محمد!{{متن قرآن| اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ....|سوره = علق |آیه = 1-3 }} (قرآن را) به نام پروردگارت- که هستی را آفرید- بخوان همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمی‏‌دانست به او آموخت.
روایت شده است که [[امام حسن عسکری |امام حسن عسکری (علیه السلام)]] که در حال توصیف بعثت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، فرمود: «... تا این که به چهل سالگی رسید، و [[خداوند]] قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشع‏‌ترین و مطیع ‏ترین قلب ‏ها یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد و آن‌ها بازشدند و به [[ملائکه]] اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن‌ها می‏ نگریست. پس رحمت از طرف عرش بر وی نازل شد و او به روح‌الامین، جبرئیل- طاووس ملائکه- نگاه می‏‌کرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزی را بخوانم؟ گفت: ای محمد!{{متن قرآن| اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ....|سوره = علق |آیه = 1-3 }} (قرآن را) به نام پروردگارت- که هستی را آفرید- بخوان همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمی‏‌دانست به او آموخت.


سپس آنچه را که می‏‌بایست بر او نازل کرد و خودش به سوی پروردگارش بالا رفت.
سپس آنچه را که می‏‌بایست بر او نازل کرد و خودش به سوی پروردگارش بالا رفت.


محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمد در حالی که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهی او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزی که اضطرابش را بیشتر می‏‌کرد، این بود که می‏ترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگی نسبت دهند، در حالی که او عاقل‏‌ترین مردم و گرامی‏ترین آنان بود و مبغوض ‏ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخی دل عنایت فرماید. برای همین از کنار هر سنگ و درختی که ردّ می‏شد، می‏شنید که می‌گفتند:
محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمد در حالی که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهی او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود. چیزی که اضطرابش را بیشتر می‏‌کرد، این بود که می‏ترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگی نسبت دهند، در حالی که او عاقل‏‌ترین مردم و گرامی‏ترین آنان بود و مبغوض ‏ترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخی دل عنایت فرماید. برای همین از کنار هر سنگ و درختی که ردّ می‏شد، می‌‏شنید که می‌گفتند:


'''السّلام علیک یا رسول اللّه'''<ref> تاریخ تحقیقی اسلام(موسوعة التاریخ الاسلامی)، ج‏1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206</ref>.
'''السّلام علیک یا رسول اللّه'''<ref> تاریخ تحقیقی اسلام(موسوعة التاریخ الاسلامی)، ج‏1، ص: 316، به نقل از بحار الانوار، ج 18، ص 206</ref>.
confirmed، مدیران
۳۷٬۸۵۸

ویرایش