|
|
خط ۴: |
خط ۴: |
|
| |
|
| == عقد اخوت پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) و علی (علیهالسلام) == | | == عقد اخوت پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) و علی (علیهالسلام) == |
| جمالالدین محمّد موصلی حنفی مشهور به ابن حسنویه (متوفای 680) روایتی با ذکر سند آورده است که [[انس بن مالک]] گوید:
| |
| چون پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) مراسم اخوّت بین مهاجران و انصار برقرار کرد، علی (علیهالسلام) در مجلس حاضر بود که بین او و دیگری مراسم اخوت را انجام نداد.
| |
| پس علی ناراحت شد و به خانه رفت و حتّی به گریه افتاد که مبادا مورد بیاعتنایی پیامبر واقع شده، اما فاطمه گفت: غمگین مباش، شاید مراسم اخوت تو را بهخاطر خودش به تأخیر انداخته. در این موقع بلال از طرف پیامبر به سراغ علی آمد، چون علی به خدمت آن حضرت رسید پیامبر از علّت ناراحتی و گریهاش سؤال فرمود، علی جواب داد: بهخاطر برقراری عقد اخوّت بین افراد مهاجر و انصار و ترک آن نسبت به من.
| |
| پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله وسلم) فرمود: من تو را به فرمان پروردگارم برای خود انتخاب و کار اخوّتت را به تأخیر انداختم. آنگاه فرمود: برخیز ای ابوالحسن. پس دست او را گرفت و بر فراز منبر رفت و فرمود:
| |
| اللّهمّ إنّ هذا منّی و أنا منه، اِلاّ أنّه بمنزلة هارون من موسی، أیّها النّاس ألست اولی بکم من أنفسکم؟ قالوا بلی.
| |
| قال: من کنت مولاه فعلیّ مولاه، و من کنت ولیّه فعلیّ ولیُّه، اللّهمّ إنّی قد بلّغت ما أمرتنی به، ثم نزل و قد سرّ علی (علیهالسلام) فجعل النّاس یبایعونه، و عمر خطاب یقول: بخّ بخ لک یا ابن ابیطالب، أصبحت مولانا و مولی کلّ مؤمن و مؤمنه، إمرأة من یُعادیک طالق طلقة<ref>درّ بحر مناقب: ص43، نسخه مخطوط موجود در کتابخانه آیتالله مرعشی (ملحقات احقاق الحق: ج6 ص468 و469)، ارجح المطالب امرتسری: ص425، چاپ لاهور، به نقل از طریق ابن مغازلی با کمی اختلاف.</ref> خداوندا! این (علی) از من است و من از او، جز آن که او - نسبت به من - به منزله هارون باشد نسبت به موسی.
| |
| ای مردم! آیا من سزاوارتر از خود شما نسبت به شما نیستم؟ گفتند: بلی.
| |
| فرمود: هر کسی را که من مولای او و برتر از او نسبت به خودش هستم، پس علی هم مولای اوست، و کسی را که من ولی و صاحباختیار او هستم، علی هم ولی و صاحباختیار او باشد، خداوندا آنچه را که به من دستور داده بودی ابلاغ نمودم.
| |
| سپس از منبر پایین آمد و علی هم خوشحال و مسرور شد.
| |
| در این موقع مردم با علی بیعت نمودند و عمر گفت: آفرین بر تو باد ای پسر ابوطالب! که به صبح درآمدی درحالیکه مولای ما و مولای هر مرد و زن مؤمنی باشی، همسر و زن کسی که با تو دشمنی ورزد مطلقه باد.
| |
|
| |
|
| محدّث اهلتسنن [[احمد حنبل]]، آورده است که عمر گفت: پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) مراسم اخوّت و برادری را بین مسلمانان برقرار کرد و علی را ترک نمود تا کار به پایان رسید و برادری برای علی معرّفی نشد. | | محدّث اهلتسنن [[احمد حنبل]]، آورده است که عمر گفت: پیامبر (صلیالله علیه و آله وسلم) مراسم اخوّت و برادری را بین مسلمانان برقرار کرد و علی را ترک نمود تا کار به پایان رسید و برادری برای علی معرّفی نشد. |