۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''شهابالدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروی''' ملقب به شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، بیشک یکی از بزرگان [[حکمت]] و [[فلسفه]] و [[عرفان]] [[ایران]] زمین است. فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان [[زنجان]] است. وی بعد از سفرهای بسیار و کسب و نشر علم، عازم حلب شد و آنجا به سبب بدخواهی گروهی از عالمان [[اهل سنت]]، توسط ملکظاهر پسر [[صلاحالدین ایوبی]] | '''شهابالدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروی''' ملقب به شهابالدین سهروردی، معروف به شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید، بیشک یکی از بزرگان [[حکمت]] و [[فلسفه]] و [[عرفان]] [[ایران]] زمین است. فیلسوف نامدار ایرانی اهل شهر سهرورد شهرستان خدابنده استان [[زنجان]] است. وی بعد از سفرهای بسیار و کسب و نشر علم، عازم حلب شد و آنجا به سبب بدخواهی گروهی از عالمان [[اهل سنت]]، توسط ملکظاهر پسر [[صلاحالدین ایوبی]] در سال ۵۸۷ق در زندان وفات یافت. | ||
از سهروردی تالیفاتی در زمینههای فلسفی، عرفانی و ترجمهها و [[تفسیر قرآن]] و شرح [[احادیث]] باقی مانده است. مهمترین اثر وی، کتاب [[حکمة الاشراق]] است. | از سهروردی تالیفاتی در زمینههای فلسفی، عرفانی و ترجمهها و [[تفسیر قرآن]] و شرح [[احادیث]] باقی مانده است. مهمترین اثر وی، کتاب [[حکمة الاشراق]] است. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
شهاب الدیـن سـهروردی در یکی از روستاهای [[زنجان]] چشم به جهان گشود. نام کامل او را بیشتر شرححال نگاران «ابوالفتوح شهابالدین یحیی بن حـبش بن امیرک سهروردی» مـلقب بـه شیخ اشراق و مقتول ثبت کردهاند اما به نوشته [[ابن خلکان]] مورخ، برخی نام او را احمد و برخی دیگر کنیه او را نامش دانستهاند<ref>شرح حکمه الاشراق، قطب الدین شیرازی، قـم، انـتشارات بیدار، ص ۳.</ref>. | شهاب الدیـن سـهروردی در یکی از روستاهای [[زنجان]] چشم به جهان گشود. نام کامل او را بیشتر شرححال نگاران «ابوالفتوح شهابالدین یحیی بن حـبش بن امیرک سهروردی» مـلقب بـه شیخ اشراق و مقتول ثبت کردهاند اما به نوشته [[ابن خلکان]] مورخ، برخی نام او را احمد و برخی دیگر کنیه او را نامش دانستهاند<ref>شرح حکمه الاشراق، قطب الدین شیرازی، قـم، انـتشارات بیدار، ص ۳.</ref>. | ||
گفتنی است که در سال تولد سهروردی میان شرححالنگاران اختلاف به چشم میخورد و باتوجه به آنچه پس از این درباره تاریخ درگذشت سهروردی براساس منابع مـختلف خـواهد آمد، باید سالروز میلاد سهروردی را حدود ۵۴۹ قمری دانست، گرچه بیشتر پژوهندگان معاصر از جمله [[سید حسن نصر]] و [[هانری کربن]]، شاید با اندکی تسامح ۵۵۰ قمری را سال تولد او یاد کردهاند. | گفتنی است که در سال تولد سهروردی میان شرححالنگاران اختلاف به چشم میخورد و باتوجه به آنچه پس از این درباره تاریخ درگذشت سهروردی براساس منابع مـختلف خـواهد آمد، باید سالروز میلاد سهروردی را حدود ۵۴۹ قمری دانست، گرچه بیشتر پژوهندگان معاصر از جمله [[سید حسن نصر|سید حسین نصر]] و [[هانری کربن]]، شاید با اندکی تسامح ۵۵۰ قمری را سال تولد او یاد کردهاند. | ||
زنـدگی کوتاه اشـراقی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره نخست، دوران اقامت در سهرورد است که شرححالنگاران از این دوره زندگی سهروردی خبری نمیدهند و چگونگی رشد و دانشاندوزی او را در زادگاهش بر آیندگان معلوم نمیکنند اما باید وی آمـوزشهای آغـازین خـود را در همین شهر فرا گفته بـاشد. | زنـدگی کوتاه اشـراقی را میتوان به سه دوره تقسیم کرد: دوره نخست، دوران اقامت در سهرورد است که شرححالنگاران از این دوره زندگی سهروردی خبری نمیدهند و چگونگی رشد و دانشاندوزی او را در زادگاهش بر آیندگان معلوم نمیکنند اما باید وی آمـوزشهای آغـازین خـود را در همین شهر فرا گفته بـاشد. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
سهروردی در ایـن دوره هـمچنین با [[مشایخ صوفیه]] آشنا و مجذوب آنان شد و به راه [[تصوف]] افتاد و سیروسلوک و ریاضت را آغاز کرد و به مقام کشف و شهود نـائل آمـد. [[شمسالدین شهرزوری]] مورخ اسلامی، درباره این دوره از زندگی سهروردی مینویسد: «و شیخ بسیار سـیر و کثیر الطواف بود در شهرها و شوق بسیار داشت که از برای خود شریکی در تحصیل حقایق به هم رساند به هـم نـرسید، چـنانچه در آخر مطارحات میگوید به این مضمون که به تحقیق سن مـن نـزدیک به سی سال رسید و اکثر عمر در سفر گذشت و همگی تفحّص از مشارکی که مطلع باشد بر عـلوم مـینمودم، نـیافتم کسی را که چیزی از علوم شریفه دانسته باشد و کسی هم که تصدیق بـه تـحقیق آن داشـته باشد<ref>نگر:سه حـکیم مـسلمان، سید حسن نصر، ترجمه احمد ارام، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، ۱۶۳۱،ص ۶۶؛تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن، ترجمه اسد اللّه مبشری، تهران امیر کبیر چاپ سوم، ۱۶۳۱،ص ۳۷۲.</ref>.» | سهروردی در ایـن دوره هـمچنین با [[مشایخ صوفیه]] آشنا و مجذوب آنان شد و به راه [[تصوف]] افتاد و سیروسلوک و ریاضت را آغاز کرد و به مقام کشف و شهود نـائل آمـد. [[شمسالدین شهرزوری]] مورخ اسلامی، درباره این دوره از زندگی سهروردی مینویسد: «و شیخ بسیار سـیر و کثیر الطواف بود در شهرها و شوق بسیار داشت که از برای خود شریکی در تحصیل حقایق به هم رساند به هـم نـرسید، چـنانچه در آخر مطارحات میگوید به این مضمون که به تحقیق سن مـن نـزدیک به سی سال رسید و اکثر عمر در سفر گذشت و همگی تفحّص از مشارکی که مطلع باشد بر عـلوم مـینمودم، نـیافتم کسی را که چیزی از علوم شریفه دانسته باشد و کسی هم که تصدیق بـه تـحقیق آن داشـته باشد<ref>نگر:سه حـکیم مـسلمان، سید حسن نصر، ترجمه احمد ارام، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، ۱۶۳۱،ص ۶۶؛تاریخ فلسفه اسلامی، هانری کربن، ترجمه اسد اللّه مبشری، تهران امیر کبیر چاپ سوم، ۱۶۳۱،ص ۳۷۲.</ref>.» | ||
== آغاز | == آغاز دانشاندوزی سهروردی == | ||
سهروردی در آغـاز جـوانی برای دانشاندوزی به [[مراغه]] رفت و نزد مجدالدین جیلی، به فراگیری حکمت پرداخت و گـویا در هـمانجا به درخواست دوستان و شاگردان خود کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» را به نـگارش درآورد<ref>سهروردی، حکمت اشراقی و پاسخ اسماعیلی بـه غـزالی، مـحمد کریمی زنجانی اصل،تهران،نشر محبّی۷۲۸۳۱،ص ۵۲.</ref>. او سپس برای فراگیری آرای [[ابن سینا]] و بهرهمندی از دانش اسـتادانی کـه در مهمترین مرکز علمی آن روزگار، [[اصفهان|اصـفهان]] حضور داشتند، مـراغه را به طرف اصفهان ترک مـیکند و در ایـن شهر کتاب «البصائر النصیریه» تألیف عمر بن سهلان ساوی را که یکی از بهترین گـزیدههای مـنطق شفاء است، نزد | سهروردی در آغـاز جـوانی برای دانشاندوزی به [[مراغه]] رفت و نزد مجدالدین جیلی، به فراگیری حکمت پرداخت و گـویا در هـمانجا به درخواست دوستان و شاگردان خود کتاب «التنقیحات فی اصول الفقه» را به نـگارش درآورد<ref>سهروردی، حکمت اشراقی و پاسخ اسماعیلی بـه غـزالی، مـحمد کریمی زنجانی اصل،تهران،نشر محبّی۷۲۸۳۱،ص ۵۲.</ref>. او سپس برای فراگیری آرای [[ابن سینا]] و بهرهمندی از دانش اسـتادانی کـه در مهمترین مرکز علمی آن روزگار، [[اصفهان|اصـفهان]] حضور داشتند، مـراغه را به طرف اصفهان ترک مـیکند و در ایـن شهر کتاب «البصائر النصیریه» تألیف عمر بن سهلان ساوی را که یکی از بهترین گـزیدههای مـنطق شفاء است، نزد ظهیرالدیـن فـارسی مـی خواند. چنانکه شـهرزوری مـینویسد: «از کتب او چنان فهمیده مـیشود کـه در بصایر فکر بسیار کرده است.» | ||
شیخ اشراق در اصفهان بیش از پیش مجذوب حکمت مشرقی ابـن سـینا میشود و چنین به نظر میرسد کـه تـرجمه فارسی «رسـاله الطـیر و تـألیف رسالههای بستان القلوب و قـصه الغربه الغربیه» را در مدت اقامت در اصفهان به نگارش درآورده است. | شیخ اشراق در اصفهان بیش از پیش مجذوب حکمت مشرقی ابـن سـینا میشود و چنین به نظر میرسد کـه تـرجمه فارسی «رسـاله الطـیر و تـألیف رسالههای بستان القلوب و قـصه الغربه الغربیه» را در مدت اقامت در اصفهان به نگارش درآورده است. | ||
سهروردی پس از اقـامت دو یـا سه ساله در اصفهان بـه قـصد آشـنایی بـا دیـگر مکتبهای فکری زمـانه خـود، راهی منطقه اناتولی در [[ترکیه]] و [[سوریه]] امروز میشود و در شهر ماردین از شهرهای ترکیه کنونی با فخرالدین | سهروردی پس از اقـامت دو یـا سه ساله در اصفهان بـه قـصد آشـنایی بـا دیـگر مکتبهای فکری زمـانه خـود، راهی منطقه اناتولی در [[ترکیه]] و [[سوریه]] امروز میشود و در شهر ماردین از شهرهای ترکیه کنونی با فخرالدین ابـوعـبداللّه محمد بن عبدالسلام ماردینی فیلسوف بزرگ ترکیه طرح دوسـتی مـیافکند و بـرخی از کـتابهای حـکمی را بـر این فیلسوف مشایی میخواند و میان آنها گفت وگوهایی در میگیرد و ماردینی به فضل و دانش او اعتراف و کشته شدن وی را پیشبینی میکند. ماردینی از سرآمدان روزگار خود در علوم مختلف، بهویژه حکمت، لغت و طـب بود. وی از معدود فیلسوفان مشایی روزگار خویش و آخرین استاد سهروردی بود<ref>مجموعه فلسفی مراغه، به کوشش نصر اللّه پور جوادی، تهران، ۰۸۳۱،صص ۵۴۳-۴۶۳.</ref>. | ||
سهروردی در مـاردین به دوستی با فخرالدین ماردینی ادامه میدهد و سپس در ۹۷۵ قمری به سمت [[سوریه]] کنونی در آسیای صغیر رهسپار و وارد حلب میشود. با ورود سهروردی به حلب دوره دوم زندگانی این حکیم اشراقی نیز بـه پایـان میرسد. در این سال که حدود ۳۰ سال از عمرش میگذشت، نگارش کتاب «المشارع و المطارحات» را به پایان رساند و در همان شهر از نگارش مهمترین اثر فـلسفی خـود با نام [[حکمة الاشراق]] فـراغت یـافت. | سهروردی در مـاردین به دوستی با فخرالدین ماردینی ادامه میدهد و سپس در ۹۷۵ قمری به سمت [[سوریه]] کنونی در آسیای صغیر رهسپار و وارد حلب میشود. با ورود سهروردی به حلب دوره دوم زندگانی این حکیم اشراقی نیز بـه پایـان میرسد. در این سال که حدود ۳۰ سال از عمرش میگذشت، نگارش کتاب «المشارع و المطارحات» را به پایان رساند و در همان شهر از نگارش مهمترین اثر فـلسفی خـود با نام [[حکمة الاشراق]] فـراغت یـافت. |