confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
امام حسن(علیه السلام) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(علیه السلام) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | امام حسن(علیه السلام) در شرایطی خلافت را به دست گرفت که جو تشویش و نگرانی و شکی که در اواخر زندگانی پدرش علی(علیه السلام) بروز نموده بود به اوج خود رسیده بود. در چنین شرایطی معاویه که داعیه خلافت را در سر داشت سعی نمود از این اوضاع به نفع خود استفاده کند. | ||
معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن (علیهالسلام) از سوی مردم [[عراق]] و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن (علیهالسلام) را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن (علیهالسلام) به عنوان [[خلیفه|خلیفه]] اعلام داشت | معاویه پس از اعلام خلافت امام حسن (علیهالسلام) از سوی مردم [[عراق]] و تایید ضمنی آن از ناحیه مردم [[حجاز]]، [[یمن|یمن]] و فارس، به مجردی که خبر انتخاب امام حسن (علیهالسلام) را دریافت نمود، این انتصاب را تقبیح کرد و در سخنان و نامههایش، تصمیم راسخ خود را به سرکشی و عدم شناسایی امام حسن (علیهالسلام) به عنوان [[خلیفه|خلیفه]] اعلام داشت<ref>تشیع در مسیر تاریخ، حسین محمد جعفری، مترجم سید محمد تقی آیتاللهی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 162</ref>. | ||
او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]] و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامهای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | او همچنین دو جاسوس به شهرهای [[کوفه]] و [[بصره]] روانه کرد تا زمینه تضعیف حکومت امام حسن را مهیا کند. اما آن حضرت از این امر اطلاع پیدا کرده آن دو جاسوس را دستگیر و اعدام نمود و نامهای برای معاویه نوشت که در آن آمده بود: | ||
تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی <ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهمالسلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن (علیهالسلام) ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهمالسلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود | تو مردانی را به عنوان حیلهگری و غافلگیری میفرستی و جاسوسانی را گسیل میداری، گویی جنگ را دوست میداری و من آن را نزدیک میبینم، در انتظار آن باش - ان شاء الله تعالی<ref>نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهمالسلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، در دسترس در سایت مرکز اطلاع رسانی غدیر</ref> اما معاویه در پاسخ نامه امام حسن (علیهالسلام) ضمن تایید فضائل اهل البیت علیهمالسلام امر حکومت را به تجربه وابسته دانسته از این نظر خود را بر امام ترجیح داد و از آن حضرت خواست تسلیم او شود<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "حسن بن علی امام" از محمود مهدوی دامغانی و اسماعیل باغستانی</ref>. | ||
پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد | پس از چندی معاویه با لشکری به سوی عراق حرکت کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۱؛ ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۲۸۶</ref>. از آن سو امام حسن (علیهالسلام) نیز در میان مردم اعلان بسیج عمومی نمودند و رزمندگان [[کوفه]] و سایر شهرها را برای دفع تهاجم دشمن فراخواندند. هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر قرار گرفتند و درگیریهای پراکندهای میان آنان به وقوع پیوست، برخی از سران سپاه امام حسن مجتبی (علیهالسلام) از جمله "عبیدالله بن عباس" که فرماندهی کل را بر عهده داشت به سپاه معاویه پیوست و از این راه توان روحی و فیزیکی سپاه امام حسن (علیهالسلام) را کاهش دادند. | ||
نفوذیهای معاویه در میان سپاهیان امام حسن (علیهالسلام) و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعهپراکنی و گمانهزنیهای خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامی و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طوری که برخی از سپاهیان، شبانه از اردوگاهها و پادگانها گریخته و صحنه نبرد را ترک میکردند و برخی از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهای پشت جبهه اقدام به آشوب میکردند و حتی در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن (علیهالسلام) هجوم آورده و اقدام به غارت و بینظمی نمودند و در یک رویدادی، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را ترور کرده و وی را به شدت زخمی نمودند. | نفوذیهای معاویه در میان سپاهیان امام حسن (علیهالسلام) و در میان عامه مردم شهرها، اقدام به شایعهپراکنی و گمانهزنیهای خلاف واقع کردند و به تدریج جامعه اسلامی و رزمندگان را از داخل، دچار تردید و تزلزل نمودند. به طوری که برخی از سپاهیان، شبانه از اردوگاهها و پادگانها گریخته و صحنه نبرد را ترک میکردند و برخی از فریبخوردگان [[خوارج]] در شهرهای پشت جبهه اقدام به آشوب میکردند و حتی در <big>ساباط مداین</big>، به خیمهگاه امام حسن (علیهالسلام) هجوم آورده و اقدام به غارت و بینظمی نمودند و در یک رویدادی، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را ترور کرده و وی را به شدت زخمی نمودند. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن (علیهالسلام) مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن (علیهالسلام) را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ریشسفیدان و صاحبنفوذان عراق و حجاز و برخی از فرماندهان سپاه امام حسن (علیهالسلام) مخفیانه نامههایی به معاویه داده و اظهار اطاعت و پیروی مینمودند و حتی نوشتند که حاضرند امام حسن (علیهالسلام) را تسلیم وی کرده و یا او را به قتل رسانند. امام حسن مجتبی (علیهالسلام) که از تمامی نفاقها و خیانتهای سپاه خویش خبردار بود، با گردآوری آنان و ایراد خطبه و روشن نمودن اذهان آنان از دسیسههای دشمن، تلاش وافر نمود که روحیه مردانگی و رزمآوری را در آنان، بار دیگر زنده کرده و توطئههای دشمن را نقش بر آب کند. | ||
ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن (علیهالسلام) را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت | ولی رسوخ نفاق و خیانت، سپاه آن حضرت را از کارایی لازم انداخته و توازن نظامی را به کلی دگرگون کرده بود و سرانجام، امام حسن (علیهالسلام) را وادار به پذیرش صلح ناخواسته کرد و آن حضرت به ناچار در 25 ربیع الاول و به قولی در نیمه جمادی الاول سال 41 قمری بر اساس شرایطی، خلافت را به معاویة بن ابیسفیان واگذاشت و خود از آن کناره گرفت<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۸-۱۵۵</ref>. | ||
== شهادت امام حسن == | == شهادت امام حسن == |