پرش به محتوا

مرتضی مطهری: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' العظمی' به '‌العظمی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:Shahid motahari.jpg|جایگزین=شهریاری، حمید|بندانگشتی|شهید علامه مرتضی مطهری]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = مرتضی مطهری
!نام
| تصویر = Shahid motahari.jpg
!مرتضی مطهری
| نام = مرتضی مطهری
|-
| نام‌های دیگر =
|نام‎های دیگر
| سال تولد = ۱۲۹۷ ش
|علامه استاد مطهری
| تاریخ تولد =
|-
| محل تولد = فریمان، مشهد
|نام پدر
| سال درگذشت =
|شیخ محمد حسین کیخا (مطهری)
| تاریخ درگذشت =
|-
| محل درگذشت =
|متولد
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | آیت‌الله محمد صدوقی| امام خمینی (ره) | علامه طباطبائی}}
|۱۳ بهمن ۱۲۹۷ شمسی
| شاگردان =
|-
| دین =
|محل تولد
| مذهب =
|شهر فریمان از توابع مشهد
| آثار = {{فهرست جعبه افقی | ‏آیینه جام | اسلام و نیازهای زمان | آشنایی با علوم اسلامی}}
|-
| فعالیت‌ها =
|اساتید
| وبگاه =
|آیت‌الله محمد صدوقی، آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، آیت‌الله‌العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی (ره)، علامه طباطبائی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سید محمد حجت، سید محمد محقق داماد
}}
|-
'''مرتضی مطهری''' (زادهٔ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان مشهد و ترور شده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی، استاد فلسفه و کلام اسلامی و نیز استاد تفسیر [[قرآن|قرآن کریم]] و از طلایه داران [[وحدت اسلامی|وحدت اسلامی]] می‌باشد. او عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی ایران]] بود.
|برخی آثار
|‏آیینه جام
اسلام و نیازهای زمان
آشنایی با علوم اسلامی و ده‌ها کتاب دیگر
 
|}
</div>
 
'''مرتضی مطهری''' (زادهٔ ۱۳ بهمن ۱۲۹۸ در فریمان مشهد و ترور شده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ در تهران) روحانی، استاد فلسفه و کلام اسلامی و نیز استاد تفسیر [[قرآن|قرآن کریم]] و از طلایه داران [[وحدت اسلامی|وحدت اسلا]]<nowiki/>می‌ می‌باشد. او عضو هیئت موتلفه اسلامی و از نظریه‌پردازان [[جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی ایران]] بود.


== ولادت و دوران کودکی و نوجوانی ==
== ولادت و دوران کودکی و نوجوانی ==
در سیزدهم بهمن ماه سال 1298 هـ .ش در خانواده‌ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود که وی را «مرتضی» نام نهادند. بعدها، «مرتضی» نه تنها موجبات رضایت و خشنودی والدینش را فراهم ساخت بلکه رضایت امت اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را جلب کرده، ‌ با چشیدن شهد شهادت در رضوان الهی جای گرفت.  
در سیزدهم بهمن ماه سال 1298 هـ .ش در خانواده‌ای از اهل علم و تقوا کودکی دیده به جهان گشود که وی را «مرتضی» نام نهادند. بعدها، «مرتضی» نه تنها موجبات رضایت و خشنودی والدینش را فراهم ساخت بلکه رضایت امت اسلامی و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را جلب کرده، ‌ با چشیدن شهد شهادت در رضوان الهی جای گرفت.  
<br>
 
مرتضی در سنین کودکی در قریه فریمان (اکنون شهرستان شده است و در 75 کیلومتری مشهد قرار دارد) به مکتبخانه رفت و به فراگیری قرآن کریم و تعلیمات ابتدایی پرداخت. علاقه وافر برای رفتن به مکتبخانه موجب شد که ـ در سن حدود 5 سالگی ـ در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال این که صبح شده است، ‌ دفتر و کتاب خود را برداشت و به سوی مکتبخانه روان شد و چون مکتبخانه بسته بود، پشت درب آن نشست و به خواب فرو رفت.
مرتضی در سنین کودکی در قریه فریمان (اکنون شهرستان شده است و در 75 کیلومتری مشهد قرار دارد) به مکتبخانه رفت و به فراگیری قرآن کریم و تعلیمات ابتدایی پرداخت. علاقه وافر برای رفتن به مکتبخانه موجب شد که ـ در سن حدود 5 سالگی ـ در یک شب مهتابی، نزدیک صبح، به خیال این که صبح شده است، ‌ دفتر و کتاب خود را برداشت و به سوی مکتبخانه روان شد و چون مکتبخانه بسته بود، پشت درب آن نشست و به خواب فرو رفت.
<br>
صبح زود، پدر و مادرش جای خالی وی را در رختخواب دیدند، پی او گشتند و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب یافتند.  
صبح زود، پدر و مادرش جای خالی وی را در رختخواب دیدند، پی او گشتند و سرانجام او را در پشت درب مکتبخانه در حال خواب یافتند. 2.دوران نوجوانی حدود دوازده بهار از عمر مرتضی سپری شده بود که شور و عشق او به فراگیری علوم دینی بیشتر مشاهده شد. در دوران خفقان حکومت استبدادی رژیم پهلوی تصمیم بر تحصیل در حوزه‌های علمیه کار دشواری بود.  
 
<br>
دوران نوجوانی حدود دوازده بهار از عمر مرتضی سپری شده بود که شور و عشق او به فراگیری علوم دینی بیشتر مشاهده شد. در دوران خفقان حکومت استبدادی رژیم پهلوی تصمیم بر تحصیل در حوزه‌های علمیه کار دشواری بود.  
روزگاری که اوضاع سخت و ناگواری که بر علما و روحانیان می‌گذشت به رأی العین مشاهده می‌شد. استعداد ویژه مرتضی برای فراگیری علم و دانش، اطرافیان را بر آن داشت که رشته تحصیلی وی را هر یک طبق مذاق خودشان تعیین کنند. از سویی هم پدر بزرگوارش شیخ محمدحسین مطهری ـ‌که خود از اهل علم و تقوا بود ـ هدایت تحصیلی فرزند را به دست گرفت و علی‌رغم خواست برخی از خویشان و اقوام، زمینه تحصیل وی در رشته علوم دینی را فراهم کرده است.
روزگاری که اوضاع سخت و ناگواری که بر علما و روحانیان می‌گذشت به رأی العین مشاهده می‌شد. استعداد ویژه مرتضی برای فراگیری علم و دانش، اطرافیان را بر آن داشت که رشته تحصیلی وی را هر یک طبق مذاق خودشان تعیین کنند. از سویی هم پدر بزرگوارش شیخ محمدحسین مطهری ـ‌که خود از اهل علم و تقوا بود ـ هدایت تحصیلی فرزند را به دست گرفت و علی‌رغم خواست برخی از خویشان و اقوام، زمینه تحصیل وی در رشته علوم دینی را فراهم کرده است.


== تحصیلات و آغاز فعالیت‌های علمی - دینی ==
== تحصیلات و آغاز فعالیت‌های علمی - دینی ==
در سن سیزده سالگی ـ یعنی در سال 1311 ش ـ به حوزه علمیه مشهد مقدس عزیمت نموده‌ وتحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می‌کند. در این دوران یکی از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین‌کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی‌داشته است نمایان می‌گردد. گویا وی، مقدمات ادبیات عرب، علوم فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می‌آموخت که اینها بتوانند او را آماده بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند. لذا از همان دوران، فیلسوفان و عارفان و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانست در نظرش بزرگ می‌نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آن همه علما و مدرسان حوزه، تنها کسی است که شیخ مرتضی را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود. <br>
در سن سیزده سالگی ـ یعنی در سال 1311 ش ـ به حوزه علمیه مشهد مقدس عزیمت نموده‌ وتحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز می‌کند. در این دوران یکی از فرازهای حساس زندگی استاد مطهری که نقش بسیار تعیین‌کننده در حیات علمی و معنوی او و نیز نقش مؤثر در حیات ایدئولوژی اسلامی‌داشته است نمایان می‌گردد. گویا وی، مقدمات ادبیات عرب، علوم فقهی، اصولی و منطقی را تنها از آن جهت می‌آموخت که اینها بتوانند او را آماده بررسی سخن فیلسوفان بزرگ بنمایند. لذا از همان دوران، فیلسوفان و عارفان و متکلمان تنها به این دلیل که آنها را قهرمانان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانست در نظرش بزرگ می‌نمودند و لذا مرحوم آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی، مدرس فلسفه الهی حوزه مشهد، در میان آن همه علما و مدرسان حوزه، تنها کسی است که شیخ مرتضی را شیفته خود کرده و دل از دست او ربوده بود.
این احساسات را از زبان خودش می‌شنویم که گفته است: «تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسش‌ها ـ البته متناسب با سطح فکری آن دوره ـ یکی پس از دیگری بر اندیشه‌ام هجوم می‌آورد.<br>
این احساسات را از زبان خودش می‌شنویم که گفته است: «تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم از سن سیزده سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسش‌ها ـ البته متناسب با سطح فکری آن دوره ـ یکی پس از دیگری بر اندیشه‌ام هجوم می‌آورد.


در سال‎های اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه‌ها غرق بودم که شدیدا میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمل نمی‌کردم و حجرة فوقانی عالی را به نیم‌حجره‌ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم بسر برم. در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می‌شمردم. مقدمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‌آموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.  
در سال‎های اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در این اندیشه‌ها غرق بودم که شدیدا میل به «تنهایی» در من پدید آمده بود. وجود هم حجره را تحمل نمی‌کردم و حجرة فوقانی عالی را به نیم‌حجره‌ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم بسر برم. در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم، و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را پیش از آنکه مشکلاتم در این مسائل حل گردد، بیهوده و اتلاف وقت می‌شمردم. مقدمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‌آموختم که تدریجاً آماده بررسی اندیشه فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.  
<br>
 
به یاد دارم که از همان آغاز طلبگی که در مشهد مقدمات عربی می‌خواندم، فیلسوفان و عارفان و متکلمان ـ هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم ـ از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مکتشفان در نظرم عمیق‌تر و فخیم‌تر می‌نمودند، تنها به این دلیل که آنها را قهرمان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقا به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرس فلسفه الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد، زیرا آن مرحوم، در همان سال‎ها (1355 قمری) درگذشت. <ref>علل گرایش به مادیگری، ص9</ref>
به یاد دارم که از همان آغاز طلبگی که در مشهد مقدمات عربی می‌خواندم، فیلسوفان و عارفان و متکلمان ـ هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم ـ از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مکتشفان در نظرم عمیق‌تر و فخیم‌تر می‌نمودند، تنها به این دلیل که آنها را قهرمان صحنه این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقا به یاد دارم که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن همه علما و فضلا و مدرسین حوزه علمیه مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم «آقا میرزا مهدی شهیدی رضوی» مدرس فلسفه الهی در آن حوزه بود. آن آرزو محقق نشد، زیرا آن مرحوم، در همان سال‎ها (1355 قمری) درگذشت. <ref>علل گرایش به مادیگری، ص9</ref>
<br>


شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلی‌اش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیت‌الله‌العظمی بروجردی به شمار می‌رفت. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت‌الله بروجردی» می‌گوید: «این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سال‌های اول ورود معظم‌له  به آن شهر، از درس‌های ایشان بهره‌مند می‌شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود». <ref>تکامل اجتماعی انسان، ص 196</ref> وی، دوازده سال از محضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینیŠ بهره برد. رابطة ایشان با امام از حد رابطة شاگرد و استاد فراتر بوده و امام خمینی به حجرة استاد مطهری رفت و آمد داشته‌اند. وی، دوران تحصیل در محضر امام خمینی (ره) را چنین ترسیم کرده است:
شیخ مرتضی پس از حدود چهار سال تحصیل در حوزه علمیه مشهد، در سال 1315 ش عازم حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلی‌اش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیت‌الله‌العظمی بروجردی به شمار می‌رفت. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «مزایا و خدمات مرحوم آیت‌الله بروجردی» می‌گوید: «این بنده در مدت هشت سال آخر اقامتم در قم، که مصادف بود با سال‌های اول ورود معظم‌له  به آن شهر، از درس‌های ایشان بهره‌مند می‌شدم و چون به روش فقاهت ایشان ایمان دارم، معتقدم که باید تعقیب و تکمیل شود». <ref>تکامل اجتماعی انسان، ص 196</ref> وی، دوازده سال از محضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینیŠ بهره برد. رابطة ایشان با امام از حد رابطة شاگرد و استاد فراتر بوده و امام خمینی به حجرة استاد مطهری رفت و آمد داشته‌اند. وی، دوران تحصیل در محضر امام خمینی (ره) را چنین ترسیم کرده است:
<br>
 
«پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم؛ فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر‌چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می‌کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر ‌آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او]امام خمینی (ره) [«روح قدسی الهی» بود». <ref>علل گرایش به مادیگری، ص10</ref>
«پس از مهاجرت به قم گمشدة خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزا مهدی را به علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم؛ فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمة زلال این شخصیت سیراب خواهد شد. اگر‌چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از «مقدمات» فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس اخلاقی وسیلة شخصیت محبوبم در هر پنجشنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می‌کرد. بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس مرا آنچنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبة هفته بعد خودم را شدیدا تحت تأثیر ‌آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس ـ و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم ـ انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او]امام خمینی (ره) [«روح قدسی الهی» بود». <ref>علل گرایش به مادیگری، ص10</ref>
<br>
 
شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطبایی (ره) بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض می‌کرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» <ref>عدل الهی، ص 296</ref> نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است: «در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از معظم‌له  آموختم و در یک حوزه درس خصوصی که ایشان برای بررسی فلسفة مادی تشکیل داده بودند نیز حضور یافتم. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ... در آن مجمع پربرکت پایه‌گذاری شد. <ref>علل گرایش به مادیگری، ص11</ref>
شخصیت دیگری که تأثیر علمی و روحی بسزایی برای شیخ مرتضی داشت، حضرت علامه طباطبایی (ره) بود. گرچه مدت تحصیل رسمی استاد نزد علامه حدود سه سال بوده است ولی رابطه ایشان با مرحوم علامه تا زمان شهادتش برقرار بوده است و از محضر این استاد بزرگ کسب فیض می‌کرده است. تعبیر «حضرت استادنا الاکرم علامه طباطبایی روحی فداه» <ref>عدل الهی، ص 296</ref> نشانه میان احترام و علاقه وی به مرحوم علامه است. وی در مورد این استاد چنین آورده است: «در سال 1329 در محضر درس حضرت استاد، علامه کبیر آقای طباطبایی روحی فداه که چند سالی بود به قم آمده بودند و چندان شناخته نبودند، شرکت کردن و فلسفة بوعلی را از معظم‌له  آموختم و در یک حوزه درس خصوصی که ایشان برای بررسی فلسفة مادی تشکیل داده بودند نیز حضور یافتم. کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم ... در آن مجمع پربرکت پایه‌گذاری شد. <ref>علل گرایش به مادیگری، ص11</ref>
<br>
 
... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل‌القدری است...» <ref>حق و باطل، ص 86</ref>
... «علامه طباطبایی سلم الله تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. ... من سالیان دراز از فیض محضر و پر برکت این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام و الان هم هستم. کتاب «تفسیر المیزان» ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای قرآن مجید نوشته شده است... من می‌توانم ادعا کنم که بهترین تفسیری است که در میان شیعه وسنی از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل‌القدری است...» <ref>حق و باطل، ص 86</ref>
<br>
 
از اساتید بزرگ و تأثیرگذار در تکوین شخصیت روحی و علمی شیخ مرتضی می‌توان از: عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدّس سرّه، آیت‌الله سید محمد محقق یزدی معروف به دامادŠ و آیت‌الله سید محمد حجت تبریزیŠ و نیز آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدتقی خوانساری، میرزا مهدی آشتیانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید صدرالدین صدر نام برد.
از اساتید بزرگ و تأثیرگذار در تکوین شخصیت روحی و علمی شیخ مرتضی می‌توان از: عالم ربانی مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی قدّس سرّه، آیت‌الله سید محمد محقق یزدی معروف به دامادŠ و آیت‌الله سید محمد حجت تبریزیŠ و نیز آیات عظام: سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمدتقی خوانساری، میرزا مهدی آشتیانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید صدرالدین صدر نام برد.
== تالیفات ==
== تالیفات ==
{{فهرست ستونی|2}}
{{فهرست ستونی|2}}
خط ۱۲۶: خط ۱۱۷:
== پرورش و تربیت شاگردان ==
== پرورش و تربیت شاگردان ==
از موفقیت‌های بزرگ استاد شهید مطهری، پرورش جمع زیادی از طلاب و دانشجویان بود که بعدها به عنوان اساتید حوزه و دانشگاه و دست‌اندرکاران مسائل فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی ظاهر شدند. البته تعداد آنان فراتر از آن است که بتوانیم در اینجا فهرست کنیم‌، لیکن از میان فضلای حوزه می‌توان از حضرات حجج اسلام: ممدوحی، محمود عبداللهی، شهید شاهچراغی، شهید غلامحسین حقانی، ‌ علامه شهید سید عارف حسین حسینی، سید‌هادی رفیعی‌پور علوی، حاج سید احمد خمینی و ... نام برد.
از موفقیت‌های بزرگ استاد شهید مطهری، پرورش جمع زیادی از طلاب و دانشجویان بود که بعدها به عنوان اساتید حوزه و دانشگاه و دست‌اندرکاران مسائل فرهنگی و سیاسی جامعه اسلامی ظاهر شدند. البته تعداد آنان فراتر از آن است که بتوانیم در اینجا فهرست کنیم‌، لیکن از میان فضلای حوزه می‌توان از حضرات حجج اسلام: ممدوحی، محمود عبداللهی، شهید شاهچراغی، شهید غلامحسین حقانی، ‌ علامه شهید سید عارف حسین حسینی، سید‌هادی رفیعی‌پور علوی، حاج سید احمد خمینی و ... نام برد.
== فعالیت‌های اجتماعی پرورشی ==
== فعالیت‌های اجتماعی پرورشی ==
با سپری شدن زمان جوانی و پا نهادن به سنین میانسالی، شیخ مرتضی از عرصه غالب تحصیل به درآمد، و به فعالیت علمی و کرسی تدریس و تبلیغ پرداخت. سال 1331، سال مهاجرت به تهران و آغاز فصل جدیدی از زندگی وی به شمار می‌رود. ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار ـ سابق که امروزه نام شهید مطهری را دارد ـ و مدرسه مروی پرداخت. در کنار تدریس، تألیف وتدوین انواع گوناگون علوم اسلامی، از دیگر دغدغه‌های وی بود. اینک او که از فضلای مشهور عصرش به حساب می‌آمد با گام نهادن به عرصه تدریس در مدارس علمیه و دانشکده الهیات دانشگاه تهران، از شهرت بیشتری برخوردار شد. وی پس از امتحان مدرّسی دانشکده الهیات که استاد ممتحن گفته بود اگر نمره‌ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می‌دادم، به وی لقب «استاد» دادند و به حق استادی برجسته شده بود. در سال 1332، مقدمه و پاورقی بر جلد اول «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را به پایان رسانده و شرح جلد دوم آن را نیز در سال بعد به انجام رسانید.


با سپری شدن زمان جوانی و پا نهادن به سنین میانسالی، شیخ مرتضی از عرصه غالب تحصیل به درآمد، و به فعالیت علمی و کرسی تدریس و تبلیغ پرداخت. سال 1331، سال مهاجرت به تهران و آغاز فصل جدیدی از زندگی وی به شمار می‌رود. ابتدا به تدریس در مدرسه سپهسالار ـ سابق که امروزه نام شهید مطهری را دارد ـ و مدرسه مروی پرداخت. در کنار تدریس، تألیف وتدوین انواع گوناگون علوم اسلامی، از دیگر دغدغه‌های وی بود. اینک او که از فضلای مشهور عصرش به حساب می‌آمد با گام نهادن به عرصه تدریس در مدارس علمیه و دانشکده الهیات دانشگاه تهران، از شهرت بیشتری برخوردار شد. وی پس از امتحان مدرّسی دانشکده الهیات که استاد ممتحن گفته بود اگر نمره‌ای بالاتر از 20 بود به این ورقه می‌دادم، به وی لقب «استاد» دادند و به حق استادی برجسته شده بود. در سال 1332، مقدمه و پاورقی بر جلد اول «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را به پایان رسانده و شرح جلد دوم آن را نیز در سال بعد به انجام رسانید.
<br>
از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم وتدریس را در آنجا ـ‌ علیرغم مشکلاتی که از ناحیة رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود می‌آمد ـ به مدت بیست و دو سال ادامه داد. در سال 1339 کتاب «داستان راستان» از چاپ خارج شد و در سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزه یونسکو گردید. در سال‎های 1339 تا 1341 به همت استاد مطهری و مرحوم حجت‌الاسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی، ‌محفلی ماهانه در تهران در منزلی در سه راه ژاله (مجاهدین) با شرکت چند صد نفر از طبقات مختلف تشکیل می‌شد که این محفل به نام «انجمن ماهانه دینی» معروف شد و دو سال و نیم ادامه یافت و در آن سی سخنرانی به وسیله عالمان مبرز اسلامی ایراد شد و بعداً سخنرانی‌های استاد مطهری به صورت سه جلد کتاب به نام «گفتار ماه» در اختیار عموم قرار گرفت.  
از سال 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکده الهیات و معارف اسلامی شروع نموده و کار تعلیم وتدریس را در آنجا ـ‌ علیرغم مشکلاتی که از ناحیة رژیم شاه و برخی استادان وابسته برای ایشان به وجود می‌آمد ـ به مدت بیست و دو سال ادامه داد. در سال 1339 کتاب «داستان راستان» از چاپ خارج شد و در سال 1344 از سوی کمیسیون ملی یونسکو در ایران برنده جایزه یونسکو گردید. در سال‎های 1339 تا 1341 به همت استاد مطهری و مرحوم حجت‌الاسلام دکتر محمد ابراهیم آیتی، ‌محفلی ماهانه در تهران در منزلی در سه راه ژاله (مجاهدین) با شرکت چند صد نفر از طبقات مختلف تشکیل می‌شد که این محفل به نام «انجمن ماهانه دینی» معروف شد و دو سال و نیم ادامه یافت و در آن سی سخنرانی به وسیله عالمان مبرز اسلامی ایراد شد و بعداً سخنرانی‌های استاد مطهری به صورت سه جلد کتاب به نام «گفتار ماه» در اختیار عموم قرار گرفت.  
<br>
 
به موجب ارتباط نزدیک استاد شهید مطهری با اقشار و طبقات مختلف جامعه، در جریان قیام 15 خرداد سال 1342، ایشان در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام خمینیŠ نقش اساسی داشته‌اند و خود در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیّجی علیه شخص شاه ایراد می‌کنند که در همان شب دستگیر و به زندان موقت شهربانی انتقال می‌یابند و به همراه عده‌ای از روحانیین مبارزه تهران و شهرستان‌ها زندانی می‌شوند و پس از 43 روز به دنبال فشاری که از ناحیه علما و مردم بر رژیم شاه وارد می‌شود به همراه سایر روحانیون آزاد می‌گردند. بعد از قضایای 15 خرداد و آزادی امام خمینی و استاد مطهری و سایر علما، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، که هسته آن همین هیئت‌های مذهبی بودند و از نیروهای مخلص و فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود، برای یاری نهضت امام خمینی ظهور کرد. این گروه‌ها از امام درخواست چند نماینده کردند که تحت هدایت آنها در فکر و عمل باشند. استاد مطهری که از قبل با این هیئت‌ها مرتبط بودند، به عنوان یکی از آن نمایندگان از سوی حضرت امام معرفی شدند. تأکید استاد بر این بود که این هیئتها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس‌هایی را برای آنها دایر نمودند که از آن جمله است بحث درباره سرنوشت و قضا و قدر که بعداً‌ به صورت کتاب «انسان و سرنوشت» منتشر شد. این بحث در واقع حلقه‌ای از حلقات «بحثهایی از علل انحطاط مسلمین» بوده است که استاد آن را لازمه اصلاحات در جامعه اسلامى‌دانسته‌اند. در سال 1345 مقالاتی در مجله منحط «زن روز» آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر می‌شد که عواطف مردم متدین را جریحه‌دار و بسیاری از خوانندگان خود را به اسلام بدبین ساخته بود.  
به موجب ارتباط نزدیک استاد شهید مطهری با اقشار و طبقات مختلف جامعه، در جریان قیام 15 خرداد سال 1342، ایشان در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام خمینیŠ نقش اساسی داشته‌اند و خود در شب پانزده خرداد سخنرانی مهیّجی علیه شخص شاه ایراد می‌کنند که در همان شب دستگیر و به زندان موقت شهربانی انتقال می‌یابند و به همراه عده‌ای از روحانیین مبارزه تهران و شهرستان‌ها زندانی می‌شوند و پس از 43 روز به دنبال فشاری که از ناحیه علما و مردم بر رژیم شاه وارد می‌شود به همراه سایر روحانیون آزاد می‌گردند. بعد از قضایای 15 خرداد و آزادی امام خمینی و استاد مطهری و سایر علما، هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، که هسته آن همین هیئت‌های مذهبی بودند و از نیروهای مخلص و فداکار و تابع ولی فقیه تشکیل شده بود، برای یاری نهضت امام خمینی ظهور کرد. این گروه‌ها از امام درخواست چند نماینده کردند که تحت هدایت آنها در فکر و عمل باشند. استاد مطهری که از قبل با این هیئت‌ها مرتبط بودند، به عنوان یکی از آن نمایندگان از سوی حضرت امام معرفی شدند. تأکید استاد بر این بود که این هیئتها از نظر فکری و آشنایی با معارف اسلامی ساخته شوند و به همین جهت درس‌هایی را برای آنها دایر نمودند که از آن جمله است بحث درباره سرنوشت و قضا و قدر که بعداً‌ به صورت کتاب «انسان و سرنوشت» منتشر شد. این بحث در واقع حلقه‌ای از حلقات «بحثهایی از علل انحطاط مسلمین» بوده است که استاد آن را لازمه اصلاحات در جامعه اسلامى‌دانسته‌اند. در سال 1345 مقالاتی در مجله منحط «زن روز» آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر می‌شد که عواطف مردم متدین را جریحه‌دار و بسیاری از خوانندگان خود را به اسلام بدبین ساخته بود.  
<br>
 
استاد شهید مقالاتی در پاسخ به آن مقالات نگاشتند و در همان مجله در مقابل آن مقالات به چاپ رسید. بعدها آن مقالات به صورت کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» درآمد. در سال 1346 مؤسسه حسینیه ارشاد توسط استاد مطهری و با همکاری مرحوم محمد همایون و مرحوم حجت‌الاسلام شاهچراغی و ناصر میناچی بنیاد گذاشته شد. این مؤسسه پایگاه خوبی بود برای کار فرهنگی مورد نظر استاد و آشنا کردن مردم به خصوص نسل جوان با اسلام راستین، و این پایگاه به پایگاه‌های دیگر استاد اضافه شد. گرچه بعدها، مشکلاتی در ارتباط با همکاری استاد با حسینیه ارشاد پیش آمد و منجر به استعفای وی شد، که گزارش آن مناسب این مقال نیست. استاد مطهری را باید از پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. نطق‌های آتشین ایشان علیه صهیونیسم و در دعوت مسلمانان به یاری رساندن به ملت مظلوم فلسطین هنوز در گوش‌ها طنین‌انداز است. استاد چنان کینة صهیونیسم‌ها را به دل داشتند که در هر موقع مناسب فریاد حق‌طلبانه‌خویش در این باب را سر می‌دادند. نطق تاریخی استاد علیه صهیونیسم در عاشورای سال 1390 قمری برابر با اسفند 1348 شمسی در حسینیة ارشاد که منجر به دستگیری ایشان شد فراموش نشدنی است. استاد مطهری در دهه پنجاه به ادامه تألیف و تدریس پرداخت، کتاب‌های مسئله حجاب، علل گرایش به مادیگری، ‌ مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی و ... از جمله نوشته‌های وی در عصر خفقان و تاریک پیش از انقلاب است.  
استاد شهید مقالاتی در پاسخ به آن مقالات نگاشتند و در همان مجله در مقابل آن مقالات به چاپ رسید. بعدها آن مقالات به صورت کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» درآمد. در سال 1346 مؤسسه حسینیه ارشاد توسط استاد مطهری و با همکاری مرحوم محمد همایون و مرحوم حجت‌الاسلام شاهچراغی و ناصر میناچی بنیاد گذاشته شد. این مؤسسه پایگاه خوبی بود برای کار فرهنگی مورد نظر استاد و آشنا کردن مردم به خصوص نسل جوان با اسلام راستین، و این پایگاه به پایگاه‌های دیگر استاد اضافه شد. گرچه بعدها، مشکلاتی در ارتباط با همکاری استاد با حسینیه ارشاد پیش آمد و منجر به استعفای وی شد، که گزارش آن مناسب این مقال نیست. استاد مطهری را باید از پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. نطق‌های آتشین ایشان علیه صهیونیسم و در دعوت مسلمانان به یاری رساندن به ملت مظلوم فلسطین هنوز در گوش‌ها طنین‌انداز است. استاد چنان کینة صهیونیسم‌ها را به دل داشتند که در هر موقع مناسب فریاد حق‌طلبانه‌خویش در این باب را سر می‌دادند. نطق تاریخی استاد علیه صهیونیسم در عاشورای سال 1390 قمری برابر با اسفند 1348 شمسی در حسینیة ارشاد که منجر به دستگیری ایشان شد فراموش نشدنی است. استاد مطهری در دهه پنجاه به ادامه تألیف و تدریس پرداخت، کتاب‌های مسئله حجاب، علل گرایش به مادیگری، ‌ مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی و ... از جمله نوشته‌های وی در عصر خفقان و تاریک پیش از انقلاب است.  
<br>
 
کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سالة اخیر نیز محصول دورة اوجگیری نهضت اسلامی است و در ایام فاجعة هفدهم شهریور 1357 انتشار یافت که این امر خطرات زیادی برای استاد داشت ولی خوشبختانه از آنجا که قدرت رژیم شاه رو به تحلیل گذاشته بود خطر جدی‌ای متوجه ایشان نشد. پس از رحلت ـ ‌شهادت‌گونة ـ آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور فعال و به عنوان بازوی توانای حضرت امام خمینیŠ در داخل کشور، در پیشبرد این نهضت الهی تلاش می‌کرد. در برگزاری مراسم چهلم، در مسجد ارک تهران، نقش اصلی را به عهده داشت. در جریان مبارزات سال 1356 و 1357، استاد مطهری به طور فعال در رأس بسیاری از امور در تهران قرار داشت. اطلاعات و اخبار دقیق انقلاب از طریق ایشان به حضرت امامŠ می‌رسید. هنگامی که هواپیمای حامل امام خمینی از پاریس در فرودگاه تهران به زمین نشست، حضرت امامŠ قبل از پیاده شدن از هواپیما استاد مطهری را خواستند و پس از آنکه کاملاً از اوضاع و احوال کشور آگاه شدند و در جریان برنامه‌ها قرار گرفتند، از هواپیما پیاده شدند؛ و این نشانه اعتماد فراوانی است که امام به استاد داشتند. متن خوشامدی که در فرودگاه مهر آباد تهران در حضور امام خمینیŠ خوانده شد به قلم استاد مطهری بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد همچنان در عرصه انقلاب به عنوان عضو شورای انقلاب و در عرصه فعالیت‌های علمی و فرهنگی به سخنرانی‌ و ... می‌پرداخت. وی دشمنان بیرونی و داخلی را به خوبی شناسایی کرده بود و افکار منحط و پلید را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد.
کتاب نهضت‌های اسلامی در صد سالة اخیر نیز محصول دورة اوجگیری نهضت اسلامی است و در ایام فاجعة هفدهم شهریور 1357 انتشار یافت که این امر خطرات زیادی برای استاد داشت ولی خوشبختانه از آنجا که قدرت رژیم شاه رو به تحلیل گذاشته بود خطر جدی‌ای متوجه ایشان نشد. پس از رحلت ـ ‌شهادت‌گونة ـ آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی و آغاز دوره جدید نهضت اسلامی، استاد مطهری به طور فعال و به عنوان بازوی توانای حضرت امام خمینیŠ در داخل کشور، در پیشبرد این نهضت الهی تلاش می‌کرد. در برگزاری مراسم چهلم، در مسجد ارک تهران، نقش اصلی را به عهده داشت. در جریان مبارزات سال 1356 و 1357، استاد مطهری به طور فعال در رأس بسیاری از امور در تهران قرار داشت. اطلاعات و اخبار دقیق انقلاب از طریق ایشان به حضرت امامŠ می‌رسید. هنگامی که هواپیمای حامل امام خمینی از پاریس در فرودگاه تهران به زمین نشست، حضرت امامŠ قبل از پیاده شدن از هواپیما استاد مطهری را خواستند و پس از آنکه کاملاً از اوضاع و احوال کشور آگاه شدند و در جریان برنامه‌ها قرار گرفتند، از هواپیما پیاده شدند؛ و این نشانه اعتماد فراوانی است که امام به استاد داشتند. متن خوشامدی که در فرودگاه مهر آباد تهران در حضور امام خمینیŠ خوانده شد به قلم استاد مطهری بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، استاد همچنان در عرصه انقلاب به عنوان عضو شورای انقلاب و در عرصه فعالیت‌های علمی و فرهنگی به سخنرانی‌ و ... می‌پرداخت. وی دشمنان بیرونی و داخلی را به خوبی شناسایی کرده بود و افکار منحط و پلید را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد.


خط ۱۴۲: خط ۱۳۳:
[https://www.taghrib.org/fa/pioneer/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C برگرفته از مقاله موجود در سایت تقریب]
[https://www.taghrib.org/fa/pioneer/%D8%A2%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C برگرفته از مقاله موجود در سایت تقریب]


=مرز بین شرک و توحید از منظر شهید مطهری=  
== مرز بین شرک و توحید از منظر شهید مطهری ==
توحید و شرک مبنای نخستین اعتقادی مسلمانان است. تمام احکام و معارف شریعت بر اساس این اصل اساسی و زیربنایی تشریع گردیده و هر نوع تفسیری از آن در سلوک فکری و عملی معتقدین به آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. وهابیت با تفسیر نادرست آن بیشتر مسلمانان را تکفیر نموده و خودشان را موحدین حقیقی می‌دانند. در نوشتار ذیل دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و مرز آن با شرک، محل نزاع وهابیت با سائر مسلمین در این مساله تبیین گردیده است.  
توحید و شرک مبنای نخستین اعتقادی مسلمانان است. تمام احکام و معارف شریعت بر اساس این اصل اساسی و زیربنایی تشریع گردیده و هر نوع تفسیری از آن در سلوک فکری و عملی معتقدین به آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. وهابیت با تفسیر نادرست آن بیشتر مسلمانان را تکفیر نموده و خودشان را موحدین حقیقی می‌دانند. در نوشتار ذیل دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و مرز آن با شرک، محل نزاع وهابیت با سائر مسلمین در این مساله تبیین گردیده است.
== دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید و شرک ==
 
=== دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید و شرک ===
اصول دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و شرک عبارت است از:‌
اصول دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و شرک عبارت است از:‌


===1 - مراتب و درجات توحید ===  
====1 - مراتب و درجات توحید ====  


:‌ایشان می‌فرماید از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
:‌ایشان می‌فرماید از قرآن کریم بدست می‌آید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:‌
خط ۱۵۳: خط ۱۴۵:
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و می‌فرماید:‌


===1- توحید ذاتى‏===
==== 1- توحید ذاتى ‏====
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌هاى متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌هاى متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصل‌هاى متعدّد پدید آمده و نه به اصل‌هاى متعدّد بازمی‌‏گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمی‌گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.


===2- توحید صفاتى‏===
==== 2- توحید صفاتى ‏====
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
ایشان در معنای توحید صفاتی می‌فرماید:‌
توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.
توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.


===3- توحید افعالى‏===  
==== 3- توحید افعالى‏ ====
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّه‏ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حولها و قوّه‏ها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).


===4- توحید در عبادت ===
==== 4- توحید در عبادت ====
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است می‌نویسد:‌ و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.


خط ۱۷۴: خط ۱۶۵:


2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  
2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:‌  
شناخت خداى یگانه به عنوان کامل‌ترین ذات با کامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس‌العملى در ما ایجاد می‌‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (جهان‌‏بینى توحیدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>
شناخت خداى یگانه به عنوان کامل‌ترین ذات با کامل‌ترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس‌العملى در ما ایجاد می‌‏کند که از آن به «پرستش» تعبیر می‌‏شود. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (جهان‌‏بینى توحیدى)، ج‏2، ص:-97 96</ref>


3- معنای پرستش :‌
3- معنای پرستش :‌
ایشان در معنای پرستش می‌فرماید :‌ پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خداى خود برقرار می‌کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود می‌تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>همان</ref>  
ایشان در معنای پرستش می‌فرماید :‌ پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خداى خود برقرار می‌کند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود می‌تواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. <ref>همان</ref>  


خط ۱۹۳: خط ۱۸۲:
7- نزاع اصلی [[وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
7- نزاع اصلی [[وهابیت]] با مسلمین صغروی است:‌ ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است :‌
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا [[استشفاعات]] و [[توسلات‏]]، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه کبروى. <ref>همان</ref>
‌ اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستش‏‌اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا [[استشفاعات]] و [[توسلات‏]]، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه کبروى. <ref>همان</ref>
== پانویس ==  
== پانویس ==  
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پیشگامان وحدت اسلامی]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:مفسران شیعه]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:پیشگامان وحدت اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۱۹۲

ویرایش