confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی میداند و اذعان میکند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه میدانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع میدانیم<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳</ref>. | وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی میداند و اذعان میکند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه میدانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع میدانیم<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳</ref>. | ||
اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که مستحب است و گاه واجب نیز میگردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴</ref>. | اگر حکومتی مطلوب بود مردم باید آن را گرامی داشته و از دستورات رهبر و حاکم آن پیروی کنند. از این رو حتی قبول ولایت از جانب حاکم عادل و مطلوب نه تنها جایز که [[مستحب]] است و گاه [[واجب]] نیز میگردد؛ مثلاً اگر حاکم عادل، شخص را ملزم به قبول ولایت کند و یا فرد صالح دیگری برای پذیرش ولایت موجود نباشد<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۳ ٬ صص۱۷۴</ref>. | ||
وی حکومتهای مطلوب را حکومت [[پیامبر اکرم|پیامبر (صل الله عليه وسلم)]]، حکومت [[امام معصوم|امام (علیه السلام)]] و حکومت نایب الامام معرفی میکند. وی برای نایب امام شرایطی ذکر میکند: | وی حکومتهای مطلوب را حکومت [[پیامبر اکرم|پیامبر (صل الله عليه وسلم)]]، حکومت [[امام معصوم|امام (علیه السلام)]] و حکومت نایب الامام معرفی میکند. وی برای نایب امام شرایطی ذکر میکند: | ||
اول: [[ایمان]] یعنی شیعه بودن؛ | اول: [[ایمان]] یعنی [[مذهب شیعه|شیعه]] بودن؛ | ||
دوم: علم به احکام و توانایی تطبیق فروع بر اصول و استنباط فروع از درون اصول <ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵</ref>؛ | دوم: علم به احکام و توانایی تطبیق فروع بر اصول و استنباط فروع از درون اصول <ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۵</ref>؛ | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
سوم: [[عدالت]] که با وجود آن شخص حائز تقوا و مروت بوده، از انحراف در تعالیم الهی و ناسازگاری با عرف عمومی جامعه، محفوظ میماند<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص ۱۲۵</ref>. پس رهبر کسی است که دارای عدالت و کمال و شایستگی [[فتوا]] میباشد<ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۹</ref>. | سوم: [[عدالت]] که با وجود آن شخص حائز تقوا و مروت بوده، از انحراف در تعالیم الهی و ناسازگاری با عرف عمومی جامعه، محفوظ میماند<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص ۱۲۵</ref>. پس رهبر کسی است که دارای عدالت و کمال و شایستگی [[فتوا]] میباشد<ref>شهید اول٬ اللمعه الدمشقیه، ۱۴۱۱ق، ص۷۹</ref>. | ||
شهید اول معتقد است در عصر غیبت٬ به غیر از نائب خاص٬ نواب عام حاکم هستند. در نظر وی فقیه جامع الشرایط در عصر غیبت٬ حکمش همانند حکم نائبی است که بالخصوص از سوی امام معصوم منصوب شده است<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص۶۷</ref>. | شهید اول معتقد است در عصر غیبت٬ به غیر از نائب خاص٬ نواب عام حاکم هستند. در نظر وی [[فقیه]] جامع الشرایط در عصر غیبت٬ حکمش همانند حکم نائبی است که بالخصوص از سوی امام معصوم منصوب شده است<ref>شهید اول٬ الدروس الشرعیه، ۱۴۱۴ق٬ ج۲، ص۶۷</ref>. | ||
== ارتباط شهید اول با اهلسنت == | == ارتباط شهید اول با اهلسنت == |