۸۷٬۱۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = علامه حلی | | عنوان = علامه حلی | ||
| تصویر = | | تصویر = عالمان شیعه.jpg | ||
| نام = ابومنصور جمالالدین (حسن بن یوسف بن مطهّر) حلّی | | نام = ابومنصور جمالالدین (حسن بن یوسف بن مطهّر) حلّی | ||
| نامهای دیگر = آیتالله، جمالالدین، علامه | | نامهای دیگر = آیتالله، جمالالدین، علامه | ||
| سال تولد = | | سال تولد = ۶۴۸ ق | ||
| تاریخ تولد = ۲۹ [[رمضان]] | | تاریخ تولد = ۲۹ [[رمضان]] | ||
| محل تولد = [[عراق]]، [[حلّه]] | | محل تولد = [[عراق]]، [[حلّه]] | ||
| سال درگذشت = | | سال درگذشت = ۷۲۶ ق | ||
| تاریخ درگذشت = ۲۱ [[ | | تاریخ درگذشت = ۲۱ [[محرم الحرام|محرم]] | ||
| محل درگذشت = {{فهرست جعبه افقی |عراق |[[نجف]] |حرم [[ | | محل درگذشت = {{فهرست جعبه افقی |عراق |[[نجف]] |حرم [[علی بن ابی طالب|امیرالمومنین (علیه السلام)]] }} | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[سید بن طاووس]] |[[خواجه نصیرالدین طوسی]] |ابن میثم بحرانی }} | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی |[[سید بن طاووس]] |[[خواجه نصیرالدین طوسی]] |ابن میثم بحرانی }} | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |قطب الدین رازی |فخرالمحققین }} | | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |قطب الدین رازی |فخرالمحققین }} | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]] قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود. وی صاحب آثار مهمی در [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[کلام]]، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[رجال]] و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد [[خواجه نصیرالدین طوسی]] بود. ایشان دارای شخصیت معنوی جلیلالقدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع پرداخت و موجب گرایش [[سلطان محمد خدابنده]] به [[مذهب شیعه|مذهب حق شیعه]] گردید. | '''حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی''' معروف به <big>علامه حلی</big>، از مشهورترین علمای [[شیعه]]، مجتهد شیعه، [[فقیه]] و اصولی عرب اهل [[عراق]] قرن هفتم و هشتم قمری و پدر فخرالمحققین حلی بود. وی صاحب آثار مهمی در [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[کلام]]، [[منطق]]، [[فلسفه]]، [[رجال]] و غیره است. علامه حلی در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد [[خواجه نصیرالدین طوسی]] بود. ایشان دارای شخصیت معنوی جلیلالقدری بود و ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی شد. علامه حلی پیوسته به نشر معارف و فرهنگ تشیع پرداخت و موجب گرایش [[سلطان محمد خدابنده]] به [[مذهب شیعه|مذهب حق شیعه]] گردید. | ||
== | == زندگینامه == | ||
شهر [[حله]] یکی از شهرهای معروف و تاریخی عراق محسوب میشود که به دست سیفالدوله از قبیله بنیاسد ساخته شده است و در مدت حیات سیفالدوله بهترین و ارجمندترین شهرهای عراق محسوب میشده است. | شهر [[حله]] یکی از شهرهای معروف و تاریخی عراق محسوب میشود که به دست سیفالدوله از قبیله بنیاسد ساخته شده است و در مدت حیات سیفالدوله بهترین و ارجمندترین شهرهای عراق محسوب میشده است. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۸: | ||
علامه حلی از طرف مادر نیز به بنی سعید منسوب است که خانوادهای عربی از قبیله هذیل است و بهخاطر قوت نفوذ روحی و جایگاهشان در تدریس و تصنیف کتاب افتخاراتی بیش از دیگر خانوادهها کسب نمودهاند. | علامه حلی از طرف مادر نیز به بنی سعید منسوب است که خانوادهای عربی از قبیله هذیل است و بهخاطر قوت نفوذ روحی و جایگاهشان در تدریس و تصنیف کتاب افتخاراتی بیش از دیگر خانوادهها کسب نمودهاند. | ||
شرف این شهر و اهل آن از روایتی منسوب به [[علی بن | شرف این شهر و اهل آن از روایتی منسوب به [[علی بن ابیطالب|حضرت علی (علیه السلام)]] روشن میشود، <small>اصبغ بن نباته</small> روایت میکند که حضرت علی (علیه السلام) در هنگام ورود به [[جنگ صفین|صفین]] بر تل غزیر میایستد و به نیزاری بین بابل و این تل اشاره میکند و میگوید: <big>مدینة و ای مدینة</big> (شهر و چه شهری). | ||
اصبغ میپرسد ای مولا میبینم به یاد شهری افتادهای آیا در اینجا شهری بوده است و آثار آن از بین رفته است؟ آن حضرت فرمودند نه، ولی بزودی مردی از | اصبغ میپرسد ای مولا میبینم به یاد شهری افتادهای آیا در اینجا شهری بوده است و آثار آن از بین رفته است؟ آن حضرت فرمودند نه، ولی بزودی مردی از بنیاسد در اینجا شهری میسازد که به آن حله سیفیه (منسوب به بنیانگذار آن سیفالدوله صدقة بن منصور مزیدی، چهارمین امیر از سلسله بنیزید که در ماه محرم سال ۴۹۵ ق شهر زیبا و فقیهپرور حلّه را بنا کرد. حلّه بین نجف اشرف و کربلای معلاّ واقع شده و از آنجا فقها و شعرا و چهرههای درخشان شیعی برخاستند.) میگویند و در آن نیکانی ظاهر میشوند که هر قسمتی به کاری بخورند، خداوند آن را مطابق قسم آنها اجرا میکند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۱۸۰</ref>. | ||
وی در شب جمعه ۲۹ رمضان ۶۴۸، در شهر حله به دنیا آمد. نیاکان او از طرف پدر به اهالی مطهر میرسد و همچنین از طرف مادر با محقق حلی که دایی او بوده پیوند دارد<ref>«آشنایی با زندگی و آثار آیتالله علامه حلی». خبرگزاری بینالمللی قرآن. ۲۹ دی ۱۳۸۷. دریافتشده در ۷ خرداد</ref>. | وی در شب جمعه ۲۹ رمضان ۶۴۸، در شهر حله به دنیا آمد. نیاکان او از طرف پدر به اهالی مطهر میرسد و همچنین از طرف مادر با محقق حلی که دایی او بوده پیوند دارد<ref>«آشنایی با زندگی و آثار آیتالله علامه حلی». خبرگزاری بینالمللی قرآن. ۲۹ دی ۱۳۸۷. دریافتشده در ۷ خرداد</ref>. | ||
== عصر علامه | == عصر علامه == | ||
علامه حلی در دوران کودکى خویش شاهد ترس و وحشت عظیمى بود که بر مردم شهر [[حلّه]] بهواسطه هجوم [[مغول|مغولان]] به [[بغداد]] مسلط شده بود<ref>اقبال آشتیانى، عباس، تاریخ مغول، ص 507 – 508، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، 1384ش؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج 3، بخش1، ص 224، تهران، انتشارات فردوس، چاپ هشتم، 1378ش</ref>. | علامه حلی در دوران کودکى خویش شاهد ترس و وحشت عظیمى بود که بر مردم شهر [[حلّه]] بهواسطه هجوم [[مغول|مغولان]] به [[بغداد]] مسلط شده بود<ref>اقبال آشتیانى، عباس، تاریخ مغول، ص 507 – 508، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، 1384ش؛ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج 3، بخش1، ص 224، تهران، انتشارات فردوس، چاپ هشتم، 1378ش</ref>. | ||
== تحصیلات و شخصیت علمی | == تحصیلات و شخصیت علمی == | ||
علامه حلى(ره) ادبیات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت تا اینکه در زُمره دانشمندان قرار گرفت. او هیچ فرصتى را براى تحصیل علم از دست نمیداد و بیشتر وقت خود را صرف تدریس و تألیف میکرد و حتى زمانى که حوادث روزگار او را در کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8 ص 79</ref>. | علامه حلى(ره) ادبیات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت تا اینکه در زُمره دانشمندان قرار گرفت. او هیچ فرصتى را براى تحصیل علم از دست نمیداد و بیشتر وقت خود را صرف تدریس و تألیف میکرد و حتى زمانى که حوادث روزگار او را در کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8 ص 79</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۵: | ||
پس از مرگ [[محقق حلی]] در سال ۶۷۶ قمری که [[مرجعیت]] [[شیعیان]] را برعهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت شیعیان را داشته باشد، حلی را برای این امر مهم مناسب یافتند و او در ۲۸ سالگی زعامت و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. [[مرتضی مطهری]] او را اولین کسی میداند که از کلمهٔ [[مجتهد]] در [[فقه]] [[مذهب شیعه|شیعه]] استفاده کردهاست<ref>Moussavi, Ahmad Kazemi (1985). "The establishment of the position of Marja'iyyt‐i Taqlid in the Twelver‐Shi'i community". Iranian Studies. Informa UK Limited. 18 (1): 35–51. doi:10.1080/00210868508701646. ISSN 0021-0862</ref>. | پس از مرگ [[محقق حلی]] در سال ۶۷۶ قمری که [[مرجعیت]] [[شیعیان]] را برعهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت شیعیان را داشته باشد، حلی را برای این امر مهم مناسب یافتند و او در ۲۸ سالگی زعامت و مرجعیت شیعیان را بر عهده گرفت. [[مرتضی مطهری]] او را اولین کسی میداند که از کلمهٔ [[مجتهد]] در [[فقه]] [[مذهب شیعه|شیعه]] استفاده کردهاست<ref>Moussavi, Ahmad Kazemi (1985). "The establishment of the position of Marja'iyyt‐i Taqlid in the Twelver‐Shi'i community". Iranian Studies. Informa UK Limited. 18 (1): 35–51. doi:10.1080/00210868508701646. ISSN 0021-0862</ref>. | ||
== | == استادان == | ||
# شیخ سدید الدین حلّى(پدر علامه)؛ | # شیخ سدید الدین حلّى(پدر علامه)؛ | ||
# محقق حلّى(دایى علامه)؛ | # محقق حلّى(دایى علامه)؛ | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
# نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر، معروف به ابن نماى حلّى<ref>اعیان الشیعة، ج 5،ص 401 – 402؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 77 – 78</ref>. | # نجم الدین جعفر بن محمد بن جعفر، معروف به ابن نماى حلّى<ref>اعیان الشیعة، ج 5،ص 401 – 402؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 77 – 78</ref>. | ||
== شاگردان | == شاگردان == | ||
# علامه حلی، یکى از علمایى است که شاگردان زیادى تربیت کرده است؛ از جمله: | # علامه حلی، یکى از علمایى است که شاگردان زیادى تربیت کرده است؛ از جمله: | ||
# فخرالمحققین(فرزند علامه)؛ | # فخرالمحققین(فرزند علامه)؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
# جمالالدین حسینى مرعشى<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 402؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 79</ref>. | # جمالالدین حسینى مرعشى<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 402؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 8، ص 79</ref>. | ||
== ویژگیهای | == ویژگیهای علامه == | ||
=== بعد علمی === | === بعد علمی === | ||
خط ۸۶: | خط ۸۷: | ||
== فعالیتهاى اجتماعى علامه حلی == | == فعالیتهاى اجتماعى علامه حلی == | ||
[[سلطان محمد خدابنده]] (متوفای ۷۱۶ ق)، از سلاطین داراى ذوق سلیم و صفات نیک است که علم و علما را دوست میداشت. علما و از جمله علامه حلّى در این زمان فرصت خوبى براى نشر معارف [[اهل بیت | [[سلطان محمد خدابنده]] (متوفای ۷۱۶ ق)، از سلاطین داراى ذوق سلیم و صفات نیک است که علم و علما را دوست میداشت. علما و از جمله علامه حلّى در این زمان فرصت خوبى براى نشر معارف [[اهل بیت|اهلبیت]] پیدا کردند؛ از اینرو در زمان این سلطان، علم و دانش رونق تام و رواج بسیارى یافت<ref>مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابیبکر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقیق، نوایی، عبدالحسین، ص 606 – 611، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1364ش؛ اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، تاریخ منتظم ناصرى، ج 2، ص 609، تهران، دنیاى کتاب، چاپ اول، 1367ش</ref>. | ||
علامه حلی وقتی از [[حلّه]] به [[بغداد]] میآید، سلطان محمد به دنبال ملاقاتی که با او داشته و پس از گفتوگوهای علمی، شیعه میشود<ref>ابن کثیر دمشقی، إسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 14، ص 144، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق؛ تاریخ مغول، ص 316؛ راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، بحش 2، ج 8، ص 56، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1382ش</ref>. از آن به بعد سلطان شیفته او میگردد<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 399</ref>. در این مدت ظاهراً به خواهش و ابتکار علامه دو مدرسه به دستور سلطان ساخته شد؛ یکى در شهر سلطانیه در کنار قبه عظیم مشهور به قبه سلطانى که تا الآن باقى است و دیگرى مدرسه سیّار که در ایام مسافرت سلطان همراه او حمل میشد و علامه و سایر اساتید نیز همراه او در تمام مسافرتهایش حضور داشتند و در این مدرسه به تدریس و تألیف اشتغال داشتند<ref>تاریخ مغول، متن، ص 316؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 3، بخش 1، ص 211 – 212</ref>. | علامه حلی وقتی از [[حلّه]] به [[بغداد]] میآید، سلطان محمد به دنبال ملاقاتی که با او داشته و پس از گفتوگوهای علمی، شیعه میشود<ref>ابن کثیر دمشقی، إسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 14، ص 144، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق؛ تاریخ مغول، ص 316؛ راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، بحش 2، ج 8، ص 56، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1382ش</ref>. از آن به بعد سلطان شیفته او میگردد<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 399</ref>. در این مدت ظاهراً به خواهش و ابتکار علامه دو مدرسه به دستور سلطان ساخته شد؛ یکى در شهر سلطانیه در کنار قبه عظیم مشهور به قبه سلطانى که تا الآن باقى است و دیگرى مدرسه سیّار که در ایام مسافرت سلطان همراه او حمل میشد و علامه و سایر اساتید نیز همراه او در تمام مسافرتهایش حضور داشتند و در این مدرسه به تدریس و تألیف اشتغال داشتند<ref>تاریخ مغول، متن، ص 316؛ تاریخ ادبیات در ایران، ج 3، بخش 1، ص 211 – 212</ref>. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۱۰: | ||
# «تذکرة الفقهاء»: این کتاب درباره فقه مقارن<ref>در فقه مقارن (مقایسهاى) یا فقه تطبیقى، به جمع آورى آرا و مبانى عالمان مذهب یا مذاهب مختلف اسلامى، به منظور سنجش، ارزشگذارى و گزینش نظر برتر، پرداخته میشود</ref> در سطح محدود و معین از خارج مذهب امامیّه میباشد و از زمان نگارش آن مرجع مورد اعتمادى براى آگاهى از نظریات و اختلافات بین علماى اهل تسنن بوده است. | # «تذکرة الفقهاء»: این کتاب درباره فقه مقارن<ref>در فقه مقارن (مقایسهاى) یا فقه تطبیقى، به جمع آورى آرا و مبانى عالمان مذهب یا مذاهب مختلف اسلامى، به منظور سنجش، ارزشگذارى و گزینش نظر برتر، پرداخته میشود</ref> در سطح محدود و معین از خارج مذهب امامیّه میباشد و از زمان نگارش آن مرجع مورد اعتمادى براى آگاهى از نظریات و اختلافات بین علماى اهل تسنن بوده است. | ||
# «أجوبة المسائل المهنائیة»: این کتاب در موضوع کلام و فقه است که در جواب پرسشهای سید مهنا بن سنان بن عبدالوهاب جعفری حسینی مدنی عبدلی نوشته شده است. | # «أجوبة المسائل المهنائیة»: این کتاب در موضوع کلام و فقه است که در جواب پرسشهای سید مهنا بن سنان بن عبدالوهاب جعفری حسینی مدنی عبدلی نوشته شده است. | ||
# «الألفین»: از معروفترین و متقنترین متون کلامی شیعه، در رابطه با امامشناسی، به ویژه شناختن [[امامت]] و حقانیت [[ | # «الألفین»: از معروفترین و متقنترین متون کلامی شیعه، در رابطه با امامشناسی، به ویژه شناختن [[امامت]] و حقانیت [[علی بن ابی طالب |امام علی (علیه السلام)]] است. | ||
# «منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة»: علامه در این کتاب، با آوردن براهین عقلی و دلایل نقلی فراوان، به اثبات حقانیت مذهب شیعه و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانش پرداخته است. | # «منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة»: علامه در این کتاب، با آوردن براهین عقلی و دلایل نقلی فراوان، به اثبات حقانیت مذهب شیعه و امامت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانش پرداخته است. | ||
و تألیفات دیگری که در کتابهای تراجم و کتابشناسی ذکر شده است<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 403 – 407</ref>. | و تألیفات دیگری که در کتابهای تراجم و کتابشناسی ذکر شده است<ref>أعیان الشیعة، ج 5، ص 403 – 407</ref>. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۹: | ||
گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست. | گواه سخن ما در برخی موارد از کتاب تذکرة الفقهاء، شیوه استدلال وبررسی اوست. گرچه برخی موارد یاد شده در همین نوشته نیز گواه سخن ماست. | ||
الف - او در آغاز روایات اهلتسنن را میآورد واگر روایتی از [[اهل بیت | الف - او در آغاز روایات اهلتسنن را میآورد واگر روایتی از [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] باشد با این تعبیر، پس از آنها میآورد: «ومن طریق الخاصة...<ref>تذکرة الفقهاء، ج 4/8، 9، 22، 62، 114</ref>». | ||
ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر میماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال میکند که نه در بحار یافت میشود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتابهای اهلتسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشارهای بدانها نمیکند. مضمون روایت عامی آن است که [[ | ب - برخی از استدلالها به خطا به بیشتر میماند تا برهان، برای نمونه در مساله جایز بودن طولانی کردن قرائت نماز برای فرصت یافتن ماموم در رسیدن به صفهای جماعت، به روایتی استدلال میکند که نه در بحار یافت میشود ونه وسائل ونه مستدرک، بلکه تنها در کتابهای اهلتسنن چون صحیحین و.... موجود است. با همین مضمون روایتهایی در وسائل <ref>باب 69 از صلاة الجماعة به نقل از من لایحضره الفقیه، تهذیب</ref> است که علامه اشارهای بدانها نمیکند. مضمون روایت عامی آن است که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)]] نمازش را برای گریه کودکی کوتاه کرد. از این روایت برای جواز طولانی کردن قرائت برای شخص بزرگسال، بهره جسته ومیگوید که طولانی کردن قرائت مستحب نیست. | ||
درباره چنین استدلالی چند پرسش میتوان مطرح کرد: | درباره چنین استدلالی چند پرسش میتوان مطرح کرد: | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] |