confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۹
ویرایش
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== تحصّن در عاملیه == | == تحصّن در عاملیه == | ||
آغاز جنگ داخلی لبنان از نظر سید موسی صدر یک فتنه آمریکایی بود، که میخواست لبنان را نسبت به آنچه در منطقه روی میدهد، سرگرم سازد. طبق نظریه | آغاز جنگ داخلی لبنان از نظر سید موسی صدر یک فتنه آمریکایی بود، که میخواست لبنان را نسبت به آنچه در منطقه روی میدهد، سرگرم سازد. طبق نظریه [[کیسینجر]]، برای جلوگیری از وقوع جنگهای بزرگ، باید جنگهای کوچک برافروخته شود. جنگ بزرگ مداوم عبارت است از: کشمکش عربی ـ صهیونیستی، که به اعتقاد کیسینجر (وزیر خارجه وقت [[آمریكا|آمریکا]]) باید جنگهای کوچکی پیرامون آن به راه افتد. و این امر در لبنان به وقوع پیوست. | ||
اعتراض سید موسی صدر به این جنگ به همین دلیل بود. وی برای نشان دادن این اعتراض، تصمیم به تحصن در مسجد الصفا در بیروت گرفت. تحصن عملاً به یک راهپیمایی سیاسی مبدل شد، که توجه تمام لبنان را به خود جلب کرد. هزاران نفر از سطوح گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره به سوی [[مسجد]] شتافتند. | اعتراض سید موسی صدر به این [[جنگ]] به همین دلیل بود. وی برای نشان دادن این اعتراض، تصمیم به تحصن در مسجد الصفا در [[بیروت]] گرفت. تحصن عملاً به یک راهپیمایی سیاسی مبدل شد، که توجه تمام لبنان را به خود جلب کرد. هزاران نفر از سطوح گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره به سوی [[مسجد]] شتافتند. | ||
هنگام تحصن خبر درگیریهای جدید درمنطقه بقاع در شهرک «قاع» به امام رسید. وی برای متوقف کردن درگیری تلاش کرد، و از طریق رادیو و تلویزیون پیامی برای توقف خونریزی ارسال داشت، اما نتیجهای دربرنداشت. از این رو، ناچار شد بی درنگ به منطقه عزیمت کند، و از احمد اسماعیل بخواهد تا نماینده منطقه، دکتر البیر منصور، را فرا خواند. آنگاه به همراه وی با یک اتومبیل به قاع رفت و در آنجا حمله کنندگان را مخاطب قرار داد، و گفت: هرکس به خانهای در این روستا تجاوز کند، گویی به خانه من تجاوز کرده است... وی در همان روز میان این روستا و همسایگانش آشتی برقرار کرد، با این شرط که اعمال تجاوزکارانه «فالانژها» برضد اهالی منطقه متوقف شود. | هنگام تحصن خبر درگیریهای جدید درمنطقه بقاع در شهرک «قاع» به امام رسید. وی برای متوقف کردن درگیری تلاش کرد، و از طریق رادیو و تلویزیون پیامی برای توقف خونریزی ارسال داشت، اما نتیجهای دربرنداشت. از این رو، ناچار شد بی درنگ به منطقه عزیمت کند، و از احمد اسماعیل بخواهد تا نماینده منطقه، دکتر البیر منصور، را فرا خواند. آنگاه به همراه وی با یک اتومبیل به قاع رفت و در آنجا حمله کنندگان را مخاطب قرار داد، و گفت: هرکس به خانهای در این روستا تجاوز کند، گویی به خانه من تجاوز کرده است... وی در همان روز میان این روستا و همسایگانش آشتی برقرار کرد، با این شرط که اعمال تجاوزکارانه «فالانژها» برضد اهالی منطقه متوقف شود. | ||
از این رو، شیخ پیرجمیل به وجود جنبش مسلحانه امل اعتراض کرد، و وجود آن را منافی اصول اعلام شده از سوی امام صدر و عملاً مشارکت در جنگ داخلی دانست. آیا وجود جنبش آنگونه که فالانژها شایع کرده بودند، یک اشتباه بود، یا هماهنگ با | از این رو، شیخ پیرجمیل به وجود جنبش مسلحانه امل اعتراض کرد، و وجود آن را منافی اصول اعلام شده از سوی امام صدر و عملاً مشارکت در جنگ داخلی دانست. آیا وجود جنبش آنگونه که فالانژها شایع کرده بودند، یک اشتباه بود، یا هماهنگ با طرحهای تئوریک و سیاسی امام؟ | ||
== شنبه سیاه == | == شنبه سیاه == |