پرش به محتوا

استکبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ اوت ۲۰۲۳
خط ۴۸: خط ۴۸:
# "هامان" الگویی برای معاونت از ظالمان مستکبر بود که این دو بر لشکر، [[قدرت]] نظامی و نیروی تبلیغاتی در میان توده‌های ناآگاه تکیه کرده بودند<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1373ش، چاپ سیزدهم، ج‌16، ص272.</ref>.
# "هامان" الگویی برای معاونت از ظالمان مستکبر بود که این دو بر لشکر، [[قدرت]] نظامی و نیروی تبلیغاتی در میان توده‌های ناآگاه تکیه کرده بودند<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1373ش، چاپ سیزدهم، ج‌16، ص272.</ref>.


=فرهنگ استکباری=
== فرهنگ استکباری ==
با مطالعه در آیات مربوط به ابلیس و دیگر مستکبران روی زمین که بنوعی چهره‌های شاخص استکبار به حساب می‌آیند و فرهنگ استکبارورزی شکل گرفته، می‌توان موارد ذیل را به عنوان فرهنگ استکبار مطرح نمود:
با مطالعه در آیات مربوط به [[ابلیس]] و دیگر مستکبران روی زمین که بنوعی چهره‌های شاخص استکبار به حساب می‌آیند و فرهنگ استکبارورزی شکل گرفته، می‌توان موارد ذیل را به عنوان فرهنگ استکبار مطرح نمود:


==1. خودمحوری ==
=== خودمحوری ===
وقتی ابلیس به دلیل امتناع از سجده در برابر آدم از جانب خداوند توبیخ شد و خدای تبارک تکبرورزی او را در این سرپیچی یادآوری کرد، ابلیس با کمال جسارت و گستاخی در مقام استدلال برآمد و از طریق قیاس به برتر بودن خود اشاره کرده و جواب داد:
وقتی ابلیس به دلیل امتناع از سجده در برابر آدم از جانب خداوند توبیخ شد و خدای تبارک تکبرورزی او را در این سرپیچی یادآوری کرد، ابلیس با کمال جسارت و گستاخی در مقام استدلال برآمد و از طریق قیاس به برتر بودن خود اشاره کرده و جواب داد:


«أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین»<ref>ص/76.</ref>
{{متن قرآن |أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طین |سوره = ص |آیه = 76 }}
 
«من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل!»
«من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل!»
پندار شیطان این بود که، آنچه از آتش آفریده شده، از آنچه از خاک آفریده شده برتر است، و آتش اشرف از خاک است؛ در نتیجه هرگز نباید به موجود اشرف دستور داد که در برابر موجود پست [[سجده]] کند<ref>تفسیر نمونه، ج‌19، ص338 و 339.</ref>!


پندار شیطان این بود که، آنچه از آتش آفریده شده، از آنچه از خاک آفریده شده برتر است، و آتش اشرف از خاک است؛ در نتیجه هرگز نباید به موجود اشرف دستور داد که در برابر موجود پست سجده کند!<ref>تفسیر نمونه، ج‌19، ص338 و 339.</ref>
بنابراین از پاسخ ابلیس که به عنوان دلیل امتناع خود از سجده آورد، چنین برمی‌آید که استکبار، از توجه به خویش و خود را محور حق پنداشتن ناشی می‌شود<ref>المیزان فی ‌تفسیرالقرآن، ج‌17، ص227.</ref>؛ که در نتیجه بالیدن شیطان به عنصر و ذات خود موجب شد تا مقیاس‌های ارزشی را فراموش کند و بدین ترتیب خود را برتر از آدم بداند<ref>من هدی القرآن، ج‌11، ص408.</ref>.
 
بنابراین از پاسخ ابلیس که به عنوان دلیل امتناع خود از سجده آورد، چنین برمی‌آید که استکبار، از توجه به خویش و خود را محور حق پنداشتن ناشی می‌شود؛ <ref>المیزان فی ‌تفسیرالقرآن، ج‌17، ص227.</ref> که در نتیجه بالیدن شیطان به عنصر و ذات خود موجب شد تا مقیاس‌های ارزشی را فراموش کند و بدین ترتیب خود را برتر از آدم بداند. ‌<ref>من هدی القرآن، ج‌11، ص408.</ref>
 
==2. فخرفروشی بر امتیازات مادی ==
یکی از منطق‌های پوشالی و عوام‌فریبانهٔ مستکبران، مباهات به مال و فرزند است که در سایهٔ این تفکر، خود را تافتهٔ جدا بافته می‌دانند: تفسیر نمونه، ج‌4، ص45.


«وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ»<ref>سبأ/35.</ref>
=== فخرفروشی بر امتیازات مادی ===
یکی از منطق‌های پوشالی و عوام‌فریبانهٔ مستکبران، مباهات به مال و فرزند است که در سایهٔ این تفکر، خود را تافتهٔ جدا بافته می‌دانند<ref>تفسیر نمونه، ج‌4، ص45.</ref>:


{{متن قرآن |وَ قالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبینَ |سوره = سبأ |آیه = 35 }}
«و گفتند: اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانهٔ علاقهٔ خدا به ماست!) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»
«و گفتند: اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانهٔ علاقهٔ خدا به ماست!) و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»


انسان‌های مادی‌گرا و سرمایه‌دار با تغییر قدرت سیاست‌های حاکم بر مردم، که هدف انبیاست، مخالفت می‌کنند؛ چراکه می‌پندارند صاحبان علم و حقیقت، هیچ سلطه‌ای بر مردم ندارند؛ بلکه سیادت از آن ثروتمندان و پیروان آنهاست؛ لذا معتقدند که مالکان اموال و اولاد آزاری نمی‌بینند و عذاب الهی شامل آنها نمی‌شود؛ اما این طرز تفکر آنها را بیشتر در معاصی و فواحش غوطه‌ور کرده، و موجبات هلاکتشان را مهیا می‌کند. <ref>من هدی القرآن، ج‌10، ص480.</ref>
انسان‌های مادی‌گرا و سرمایه‌دار با تغییر قدرت سیاست‌های حاکم بر مردم، که هدف انبیاست، مخالفت می‌کنند؛ چراکه می‌پندارند صاحبان علم و حقیقت، هیچ سلطه‌ای بر مردم ندارند؛ بلکه سیادت از آن ثروتمندان و پیروان آنهاست؛ لذا معتقدند که مالکان اموال و اولاد آزاری نمی‌بینند و عذاب الهی شامل آنها نمی‌شود؛ اما این طرز تفکر آنها را بیشتر در معاصی و فواحش غوطه‌ور کرده، و موجبات هلاکتشان را مهیا می‌کند<ref>من هدی القرآن، ج‌10، ص480.</ref>.


بنابراین زیاده‌روی در لذایذ دنیوی کار را به جایی می‌رساند که انسان در برابر حق استکبار می‌ورزد. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص383.</ref>
بنابراین زیاده‌روی در لذایذ دنیوی کار را به جایی می‌رساند که انسان در برابر حق استکبار می‌ورزد. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص383.</ref>
خط ۷۶: خط ۷۳:
قـضاوت مستکبران، دربارهٔ مؤمنانی که از اقشار مستضعف جامعه هستند، این است که آنان را گروه اندک و تحقیر شده می‌پندارند: <ref> تفسیر نمونه، ج‌15، ص237.</ref>
قـضاوت مستکبران، دربارهٔ مؤمنانی که از اقشار مستضعف جامعه هستند، این است که آنان را گروه اندک و تحقیر شده می‌پندارند: <ref> تفسیر نمونه، ج‌15، ص237.</ref>


«إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلیلُون»<ref>شعراء/54.</ref>
{{متن قرآن |إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلیلُون»<ref>شعراء/54.</ref>


«(فرعون گفت:) این‌ها مسلّماً گروهی اندکند.»
«(فرعون گفت:) این‌ها مسلّماً گروهی اندکند.»
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲

ویرایش