confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
قـرن دوم و سوم هجری قمری بستر مجادلات مذاهب خصوصا مذاهب کلامی خصوصا معتزله و اهل حدیث گسترده شده فضای فکری جامعه اسلامی آن روز را تیره و تار کرده بود. | قـرن دوم و سوم هجری قمری بستر مجادلات مذاهب خصوصا مذاهب کلامی خصوصا معتزله و اهل حدیث گسترده شده فضای فکری جامعه اسلامی آن روز را تیره و تار کرده بود. | ||
یک سوی این منازعات که البته حاکمان آن زمان بی نقش یا بی تاثیر نبودند معتزلیان قرار داشتند، مشی و مرام شان ترویج اندیشه های برخاسته از عقل و خرد بود و در سوی دیگر | یک سوی این منازعات که البته حاکمان آن زمان بی نقش یا بی تاثیر نبودند معتزلیان قرار داشتند، مشی و مرام شان ترویج اندیشه های برخاسته از عقل و خرد بود و در سوی دیگر | ||
************************** | |||
در این منازعات، که حاکمان وقت نیز بینقش و تأثیر نبودند، معتزلیان جانب عقل و انـدیشه عقلی را گرفته بودند و اهل حدیث بر ظاهر آیات و روایات تأکید میورزیدند. این مـسئله دو خطر بزرگ را برای جـهان اسـلام به وجود آورده بود: نخست آنکه فضای سیاسی جامعه اسلامی و اتحاد مسلمانان را به شدت خدشهدار کرده و جامعه اسلامی همه روزه شاهد درگیری و منازعه و حتی خونریزی بود. دوم آنکه عقاید اسلامی نیز به خطر افـتاده بود؛ زیرا اهل حدیث همواره بر ظواهر آیات و روایات جمود داشتند که این امر موجب راه یافتن تشبیه و تجسیم و ورود اسرائیلیات در عرصه اندیشه اسلامی گردیده بود و معتزله نیز با تکیه بر عقل خـود، حـتی در جایی که عقل تنها توان صدور حکم قطعی ندارد، میخواستند هر آنچه را که با آن در تضاد و تعارض بود، به دور اندازند. آنان حتی میخواستند احکام فرعی را نیز با عقل خود استنتاج کـنند. بـدین روی، ضرورت نهضتی اصلاحی در اندیشه اهل سنت جدا احساس میشد. | در این منازعات، که حاکمان وقت نیز بینقش و تأثیر نبودند، معتزلیان جانب عقل و انـدیشه عقلی را گرفته بودند و اهل حدیث بر ظاهر آیات و روایات تأکید میورزیدند. این مـسئله دو خطر بزرگ را برای جـهان اسـلام به وجود آورده بود: نخست آنکه فضای سیاسی جامعه اسلامی و اتحاد مسلمانان را به شدت خدشهدار کرده و جامعه اسلامی همه روزه شاهد درگیری و منازعه و حتی خونریزی بود. دوم آنکه عقاید اسلامی نیز به خطر افـتاده بود؛ زیرا اهل حدیث همواره بر ظواهر آیات و روایات جمود داشتند که این امر موجب راه یافتن تشبیه و تجسیم و ورود اسرائیلیات در عرصه اندیشه اسلامی گردیده بود و معتزله نیز با تکیه بر عقل خـود، حـتی در جایی که عقل تنها توان صدور حکم قطعی ندارد، میخواستند هر آنچه را که با آن در تضاد و تعارض بود، به دور اندازند. آنان حتی میخواستند احکام فرعی را نیز با عقل خود استنتاج کـنند. بـدین روی، ضرورت نهضتی اصلاحی در اندیشه اهل سنت جدا احساس میشد. | ||