confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
برخی معتقدند که میان اشعری و ماتریدی تفاوت عمدهای وجود ندارد و آن دو در روش و نظر، در اصول کلی عـلم کـلام اتـفاق نظر دارند. دکتر فتحالله خلیف و شمسالدین سلفی از طرفداران این نظریه هستند. دکـتر خـلیف میگوید: «دو شیخ اهلسنت روش واحدی دارند و در اهمّ مسائل علم کلام، که مورد اختلاف فرقههای کلامی است، مـتفق هستند.»<ref>ابومنصور ماتریدی، کتاب التوحید، تحقیق و مقدمه دکتر فـتحالله خـلیف، دارالجامعات المصریه، ص 18 مقدمه</ref>.باید گفت این دیدگاه نمی تواند دقیق باشد، زیرا با مطالعه آثار این دو مکتب به دست می آوریم که تفاوت فراوانی میان فهم اشعری با فهم ماتریدی در تبیین اصول کلامی وجود دارد مثلا اشعری برای فهم عقلی اعتبار چندانی قایل نمی شود بلکه توجه ویژه ای به نصوص و متون دارد به گونه ای که مطابق با ظاهر آیات قرآن برای خدا وجه و ید را به معنای ظاهری اش یعنی صورت و دست تفسیر می کند.<ref>ر ک دائرة المعارف بزرگ اسلامی (مدخل اشعری).</ref> اما برای ماتریدی آن چه مهم است فهم عقلی است و برای او تفسیر اشعری قابل قبول نیست. | برخی معتقدند که میان اشعری و ماتریدی تفاوت عمدهای وجود ندارد و آن دو در روش و نظر، در اصول کلی عـلم کـلام اتـفاق نظر دارند. دکتر فتحالله خلیف و شمسالدین سلفی از طرفداران این نظریه هستند. دکـتر خـلیف میگوید: «دو شیخ اهلسنت روش واحدی دارند و در اهمّ مسائل علم کلام، که مورد اختلاف فرقههای کلامی است، مـتفق هستند.»<ref>ابومنصور ماتریدی، کتاب التوحید، تحقیق و مقدمه دکتر فـتحالله خـلیف، دارالجامعات المصریه، ص 18 مقدمه</ref>.باید گفت این دیدگاه نمی تواند دقیق باشد، زیرا با مطالعه آثار این دو مکتب به دست می آوریم که تفاوت فراوانی میان فهم اشعری با فهم ماتریدی در تبیین اصول کلامی وجود دارد مثلا اشعری برای فهم عقلی اعتبار چندانی قایل نمی شود بلکه توجه ویژه ای به نصوص و متون دارد به گونه ای که مطابق با ظاهر آیات قرآن برای خدا وجه و ید را به معنای ظاهری اش یعنی صورت و دست تفسیر می کند.<ref>ر ک دائرة المعارف بزرگ اسلامی (مدخل اشعری).</ref> اما برای ماتریدی آن چه مهم است فهم عقلی است و برای او تفسیر اشعری قابل قبول نیست. | ||
'''دیدگاه دوم''' این دیدگاه نظر احمد امین مصری است که معتقد است رنـگ اعـتزال در مـکتب اشعری آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعری مدتی طولانی در مکتب اعـتزال بـوده است.»<ref>احمد امین مصری، ظهرالاسلام، چ سوم، دارالکتاب العـربی، ج 4، ص 5ـ 91.</ref> | '''دیدگاه دوم''' | ||
این دیدگاه نظر احمد امین مصری است که معتقد است رنـگ اعـتزال در مـکتب اشعری آشکارتر است و این امر بدان جهت است که اشعری مدتی طولانی در مکتب اعـتزال بـوده است.»<ref>احمد امین مصری، ظهرالاسلام، چ سوم، دارالکتاب العـربی، ج 4، ص 5ـ 91.</ref> | |||
وی سپس برای این مدعای خود چنین شاهد میآورد که «اشعری قایل به وجـوب عـقلی شـناخت خداست، اما ماتریدی این امر را نمی پذیرد.»<ref>همان</ref> در پاسخ به ادعای وی باید گفت که استشهاد احمد امین می بایستی متوجه ماتریدی باشد که به وجوب عقلی معرفت خدا قایل است و اشعری به وجوب نقلی و علاوه اصل مدعای وی که اشعری به مدت طولانی در مکتب اعتزال بوده است و از این جهت تفکر اعتزالی دارد نیز نا صحیح است بله اشعری به مدت طولانی با مکتب اعتزال همراه بوده است ولی این موضوع دلیل نمی شود که وی بر همان روش و منش اعتزالی باقی مانده باشد. | وی سپس برای این مدعای خود چنین شاهد میآورد که «اشعری قایل به وجـوب عـقلی شـناخت خداست، اما ماتریدی این امر را نمی پذیرد.»<ref>همان</ref> در پاسخ به ادعای وی باید گفت که استشهاد احمد امین می بایستی متوجه ماتریدی باشد که به وجوب عقلی معرفت خدا قایل است و اشعری به وجوب نقلی و علاوه اصل مدعای وی که اشعری به مدت طولانی در مکتب اعتزال بوده است و از این جهت تفکر اعتزالی دارد نیز نا صحیح است بله اشعری به مدت طولانی با مکتب اعتزال همراه بوده است ولی این موضوع دلیل نمی شود که وی بر همان روش و منش اعتزالی باقی مانده باشد. | ||
'''دیدگاه سـوم''' | '''دیدگاه سـوم''' | ||
در ایـن باب، که بیشتر محققان آن را اختیار کردهاند، این است که روش و آرای ماتریدی در بسیاری از مـسائل اسـاسی علم کلام با اشعری اختلاف دارد، چنانکه در مـواردی تـوافق نـیز دارند. از این منظر، اختلاف آن دو از این حیث اسـت کـه ماتریدی به عقل بیشتر بها میدهد و به مکتب اعتزال نزدیکتر است. در حقیقت، مـاتریدی در نـقطه میانی اشعری و معتزله قرار دارد. امـام ابـوزهره میگوید: «در روش مـاتریدی عـقل سـلطه عظیمی دارد، اما اشاعره به روش نقلی مـقیّدند و آن را بـا عقل تأیید میکنند، به نحوی که برای انسان روشن میگردد که اشـاعره در خـط بین اعتزال و اهل فقه و حدیث قـرار دارد و ماتریدی در خط میان اشـاعره و مـعتزله است.»<ref>محمد ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، دارالفکر العربی، قاهره، ص 167.</ref> | |||
از جمله کسانی که دیدگاه سـوم را پذیـرفتهاند، میتوان به استاد جعفر سبحانی،<ref>جعفر سبحانی، پیشین، ج 3، ص 26.</ref> | از جمله کسانی که دیدگاه سـوم را پذیـرفتهاند، میتوان به استاد جعفر سبحانی،<ref>جعفر سبحانی، پیشین، ج 3، ص 26.</ref> | ||
استاد علی ربانی گلپایگانی(15) علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسـلامی، قـم، 1377، ص 221. | |||
و شیخ محمد زاهد کوثری اشاره کـرد، لیـکن شخصیت اخیر اختلاف میان اشـاعره و مـاتریدیه در عـقاید را چندان جدی تـلقّی نمیکند. | |||
نـانکه پیشتر اشاره شد، بـه نـظر میرسد اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه، هم در روش و هم در بینش، اساسی و جدی باشد. ماتریدی هرچند در کـتب خـود بر معتزله بسیار ایراد میگیرد، امـا آراء و روش او بـه آنان بـسیار نـزدیک اسـت و اشاعره به اهل حـدیث نزدیکتر از ماتریدیه است. بنابراین، نظریه درست همان دیدگاه سوم است و میان این دو مکتب در بسیاری از مـسائل مـهم کلامی نظیر حسن و قبح عقلی، کـه پایـه و اسـاس بـسیاری از مـسائل دیگر است، تـنزیه و تـشبیه، اثبات و نفی صفات خبریه و... اختلاف اساسی وجود دارد. | نـانکه پیشتر اشاره شد، بـه نـظر میرسد اختلاف میان اشاعره و ماتریدیه، هم در روش و هم در بینش، اساسی و جدی باشد. ماتریدی هرچند در کـتب خـود بر معتزله بسیار ایراد میگیرد، امـا آراء و روش او بـه آنان بـسیار نـزدیک اسـت و اشاعره به اهل حـدیث نزدیکتر از ماتریدیه است. بنابراین، نظریه درست همان دیدگاه سوم است و میان این دو مکتب در بسیاری از مـسائل مـهم کلامی نظیر حسن و قبح عقلی، کـه پایـه و اسـاس بـسیاری از مـسائل دیگر است، تـنزیه و تـشبیه، اثبات و نفی صفات خبریه و... اختلاف اساسی وجود دارد. | ||
==خلاصه عقاید ماتریدیه== | |||
==عقاید ماتریدیه== | |||
ماتریدیه برای اثبات خدا و بحث توحید عموماً بر براهینی که دیگر متکلمان نیز به آن اشاره دارند مانند برهان حدوث، برهان وجوب و امکان و برهان نظم تکیه دارند. یکی از براهین جالب توجهی که ماتریدی به چالش میکشد، برهان شر است. او از این برهان که بهطور معمول برای انکار خداوند به کار میرود برای اثبات وجود صانع بهره میجوید: «اگر عالم خود به خود به وجود آمده بود میبایست هر چیزی برای خود بهترین و نیکوترین صفات و حالات را پدیدمیآورد و در این صورت شرور و زشتیها وجود نمیداشت و وجود اینها دلیل بر این است که جهان خود به خود به وجود نیامده بلکه به واسطه غیر از خود پدید آمدهاست»<ref>.ماتریدی، ابو منصور، التوحید، تحقیق: فتحالله خلیف، ص 17، مصر، اسکندریه، دارالجامعات، بیتا.</ref> | ماتریدیه برای اثبات خدا و بحث توحید عموماً بر براهینی که دیگر متکلمان نیز به آن اشاره دارند مانند برهان حدوث، برهان وجوب و امکان و برهان نظم تکیه دارند. یکی از براهین جالب توجهی که ماتریدی به چالش میکشد، برهان شر است. او از این برهان که بهطور معمول برای انکار خداوند به کار میرود برای اثبات وجود صانع بهره میجوید: «اگر عالم خود به خود به وجود آمده بود میبایست هر چیزی برای خود بهترین و نیکوترین صفات و حالات را پدیدمیآورد و در این صورت شرور و زشتیها وجود نمیداشت و وجود اینها دلیل بر این است که جهان خود به خود به وجود نیامده بلکه به واسطه غیر از خود پدید آمدهاست»<ref>.ماتریدی، ابو منصور، التوحید، تحقیق: فتحالله خلیف، ص 17، مصر، اسکندریه، دارالجامعات، بیتا.</ref> |