confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومی میگوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فی الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فی غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومی، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمیگوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنی الطاقة» یعنی جَهْد و جُهد به معنای قدرت و توانایی است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معنای سختی و رنج و «جُهد» به معنای طاقت و توانایی است<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref>. | اجتهاد در لغت از ریشه «جَهْد» به فتح جیم، یا از «جُهد» به ضمّ جیم است؛ فیّومی میگوید: «الْجُهْدُ بِالضَّمِّ فی الْحِجَازِ وَ بِالْفَتْحِ فی غَیْرِهِمْ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ»<ref>مصباح المنیر، فیّومی، احمد بن محمّد، واژه «جهد»</ref> و نظر ابن فارس چنین است: «الجیم و الهاء و الدال، أصله المشقة... و الجُهد وَ الطَّاقَةِ» <ref>مقاییس اللغه، ابوالحسین احمد بن فارس، واژه «جهد»</ref> و ابن منظورمیگوید: «الجَهْد و الجُهد بمعنی الطاقة» یعنی جَهْد و جُهد به معنای قدرت و توانایی است و در همین کتاب آمده که «جَهْد» به معنای سختی و رنج و «جُهد» به معنای طاقت و توانایی است<ref>لسان العرب، ابن منظور، واژه «جهد»</ref>. | ||
راغب اصفهانی میگوید: «الجَهْد و الجُهد الطَّاقَةُ وَالْمَشَقَّةِ»، نیز: «الجَهْد الطاقة» و «الجُهد الوسع» و سرانجام گفته است: «الِاجْتِهَادِ أَخْذُ النَّفْسِ بِبَذْلِ الطَّاقَةِ وَ تَحْمِلُ الْمَشَقَّةِ<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه «جهد»</ref>؛ (اجتهاد آن است که انسان در انجام کاری نهایت طاقت و توان خویش را به کار گیرد و رنجها و سختیها را تحمّل کند». | [[راغب اصفهانی]] میگوید: «الجَهْد و الجُهد الطَّاقَةُ وَالْمَشَقَّةِ»، نیز: «الجَهْد الطاقة» و «الجُهد الوسع» و سرانجام گفته است: «الِاجْتِهَادِ أَخْذُ النَّفْسِ بِبَذْلِ الطَّاقَةِ وَ تَحْمِلُ الْمَشَقَّةِ<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه «جهد»</ref>؛ (اجتهاد آن است که انسان در انجام کاری نهایت طاقت و توان خویش را به کار گیرد و رنجها و سختیها را تحمّل کند». | ||
حق آن است که تحمّل مشقّت و سختی از لوازم به کار گرفتن نهایت قدرت و توان است. اجتهاد در لغت به معنای استفاده کردن از تمام قدرت و توان است که لازمهاش در رنج و سختی قرار گرفتن میباشد<ref>أنوار الأصول، مکارم شیرازی، ناصر، به قلم: قدسی، احمد، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، ج 3، ص 596</ref>. | حق آن است که تحمّل مشقّت و سختی از لوازم به کار گرفتن نهایت قدرت و توان است. اجتهاد در لغت به معنای استفاده کردن از تمام قدرت و توان است که لازمهاش در رنج و سختی قرار گرفتن میباشد<ref>أنوار الأصول، مکارم شیرازی، ناصر، به قلم: قدسی، احمد، مدرسة الامام علی بن ابی طالب، ج 3، ص 596</ref>. | ||
آیه شریفه: {{متن قرآن |لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ» |سوره = توبه |آیه = 79 }}؛ (کسانی راکه [برای انفاق در راه خدا] جز به مقدارِ [ناچیزِ] توانایی خود دسترسی ندارند) به همین معنا اشاره دارد، یعنی بیش از توان نمییابند. | آیه شریفه: {{متن قرآن |لاَ یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ» |سوره = توبه |آیه = 79 }}؛ (کسانی راکه [برای انفاق در راه خدا] جز به مقدارِ [ناچیزِ] توانایی خود دسترسی ندارند) به همین معنا اشاره دارد، یعنی بیش از توان نمییابند. | ||
و در نهجالبلاغه نیز به این معنا آمده: «َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون»<ref>نهجالبلاغه، صبحی صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانی که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمیتوانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند). | و در [[نهج البلاغه|نهجالبلاغه]] نیز به این معنا آمده: «َو لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون»<ref>نهجالبلاغه، صبحی صالح خطبه 1</ref>؛ (کسانی که با به کار گرفتن نهایت قدرت و توان خویش، نمیتوانند حقّ پروردگار متعال را ادا کنند). | ||
این واژه، گاه در مواردی که انسان، اشیای ثقیل و سنگینی را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال میشود | این واژه، گاه در مواردی که انسان، اشیای ثقیل و سنگینی را حمل کند، یا آن را از زمین بردارد نیز استعمال میشود<ref>. المستصفی، غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فی اصول الأحکام، آمدی، سیف الدین علی بن ابی علی، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقی، ص 561؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، الشوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازی، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref>. | ||
<ref>. المستصفی، غزالی، ابوحامد محمّد بن محمّد، ج 2، ص 350؛ الإحکام فی اصول الأحکام، آمدی، سیف الدین علی بن ابی علی، ج 4، ص 396؛ الاصول العامة للفقه المقارن، حکیم، سیّد محمّدتقی، ص 561؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، الشوکانی، محمّد بن علی بن محمّد، ص 417؛ المحصول، الرازی، فخرالدین محمّد بن عمر بن الحسین، ج 2، ص 425</ref> | |||
در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست میآورد، نمیگویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار میبرند. | در نتیجه، به کسی که ضروریات دین را به دست میآورد، نمیگویند اجتهاد کرده؛ ولی برای فقیهی که مسائل پیچیده فقهی و احکام شرعی را از منابع آن استنباط کرده، این واژه را به کار میبرند. | ||