confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
(←پانویس) |
|||
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:علوم اسلامی.jpg|بیقاب|چپ]] | |||
'''علوم اسلامی''' به | '''علوم اسلامی''' به علومی گفته میشود که مستقیما در خصوص مباحث [[دین]] مبین [[اسلام]] کنکاش کرده و سعی در وانمایی حقایق جهان هستی و تکالیف انسانی با تکیه بر معارف متعالی در [[قرآن]] و [[سنت]] دارد. پس از گذشت حدود دو قرن از ظهور اسلام، این دین توانست بخش زیادی از جهان آن روز را با تعالیم خود نورافشانی کند. در این سرزمینها تمدنی جوانه زد، رشد کرد، بالید و چند قرن، جهان را تحت سیطره خود قرار داد. پایههای این تمدن را علومی تشکیل میداد که حاصل مطالعه، تحقیق و تلاشهای فراوان دانشمندان [[مسلمان]] بود. پرتو اسلام، جان انسان را تغییر داد و بینش او را به جهان اصلاح کرد، به هر انسانی ارزش مستقلی داد. و او را به شناخت جهان، انسان و آفریدگار، جهان و انسان دعوت کرد. و همین عامل بود که [[مسلمان|مسلمین]] جرقههای علوم گذشتگان را به مشعلهای فروزان و ماندگار تاریخ تبدیل کردند. | ||
== علوم اسلامی چیست == | == علوم اسلامی چیست == | ||
از علوم اسلامی میتوان تعاریف متفاوت و متعددی داشت. علومی که موضوع و مسائل آن اصول یا فروع اسلام است و یا مسائلی که (یعنی قرآن و سنت) اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات میشود. مانند: علم قرائن، علم تفسیر، علم حدیث، علم کلام نقلی و ... | از علوم اسلامی میتوان تعاریف متفاوت و متعددی داشت. علومی که موضوع و مسائل آن [[اصول دین|اصول]] یا [[فروع دین|فروع]] اسلام است و یا مسائلی که (یعنی [[قرآن]] و [[سنت]]) اصول و فروع اسلام به استناد آنها اثبات میشود. مانند: علم قرائن، علم تفسیر، علم حدیث، علم کلام نقلی و ... | ||
تمامی علومی که ذکر شد مقدماتی دارند، که مقدمات آن نیز جزئی از مستندات محسوب میشود، (علومی که مقدمه تحصیل این علوم هستند از باب "مقدمه واجب" واجب است) | تمامی علومی که ذکر شد مقدماتی دارند، که مقدمات آن نیز جزئی از مستندات محسوب میشود، (علومی که مقدمه تحصیل این علوم هستند از باب "مقدمه واجب" [[واجب]] است) | ||
علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است، یعنی علومی که تحصیل آن علوم ولو به نحو واجب کفایی (اگر یک نفر هم آن را انجام دهد از عهده بقیه ساقط | علومی که به نحوی جزء واجبات اسلامی است، یعنی علومی که تحصیل آن علوم ولو به نحو [[واجب کفایی]] (اگر یک نفر هم آن را انجام دهد از عهده بقیه ساقط میگردد) بر مسلمین واجب است. | ||
با توجه به مطالب ذکر شده دانستن و شناختن اصول دین اسلام بر همه مسلمان واجب عینی (یعنی هر فرد شخصاً مکلف به انجام آن است) است و شناختن فروع آن، واجب کفایی است، یعنی شناختن قرآن و سنت هم واجب است زیرا بدون شناخت قرآن و سنت شناخت اصوصل و فروع اسلام غیر میسر است. این بدان معنی است که همواره باید کسانی در جامعه مجهز به این علوم و یا در حال گسترش و رشد آن باشند. در اساس نیازهای جامعه اصل و مرکز قرار دارد و رفع این نیازها واجب است مانند نیاز جامعه به دکتر و معلم و ... اسلام آنچه جامعه بدان نیاز دارد را به عنوان یک واجب کفایی میداند | با توجه به مطالب ذکر شده دانستن و شناختن اصول دین اسلام بر همه مسلمان واجب عینی (یعنی هر فرد شخصاً مکلف به انجام آن است) است و شناختن فروع آن، واجب کفایی است، یعنی شناختن قرآن و سنت هم واجب است زیرا بدون شناخت قرآن و سنت شناخت اصوصل و فروع اسلام غیر میسر است. این بدان معنی است که همواره باید کسانی در جامعه مجهز به این علوم و یا در حال گسترش و رشد آن باشند. در اساس نیازهای جامعه اصل و مرکز قرار دارد و رفع این نیازها واجب است مانند نیاز جامعه به دکتر و معلم و ... اسلام آنچه جامعه بدان نیاز دارد را به عنوان یک واجب کفایی میداند | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
مورد دیگر در توضیح علوم اسلامی میتوان علومی که در حوزههای فرهنگی اسلام رشد داشتهاند را نیز نام برد مانند نجوم احکامی نه نجوم ریاضی و بعضی علوم دیگر تا جایی که به محاسبات ریاضی و مکانیسم آسمان (کسوف و خسوف) بر میگردد از نظر اسلام مباح است و آن حدود که از محاسبات ریاضی خارج و به روابط مرموز میان حوادث آسمانی میپردازد از نشر اسلام حرام است ولی هر در دامنه فرهنگ و تمدن اسلامی وجود داشته است. | مورد دیگر در توضیح علوم اسلامی میتوان علومی که در حوزههای فرهنگی اسلام رشد داشتهاند را نیز نام برد مانند نجوم احکامی نه نجوم ریاضی و بعضی علوم دیگر تا جایی که به محاسبات ریاضی و مکانیسم آسمان (کسوف و خسوف) بر میگردد از نظر اسلام مباح است و آن حدود که از محاسبات ریاضی خارج و به روابط مرموز میان حوادث آسمانی میپردازد از نشر اسلام حرام است ولی هر در دامنه فرهنگ و تمدن اسلامی وجود داشته است. | ||
فرهنگ اسلامیمانند یک موجود زنده فرهنگهای دیگر را در خود جذب و هضم میکند و موجودی تازه را به وجود میآورد و رشد این موجود زنده توسط پیامبر اسلام انجام شد. | فرهنگ اسلامیمانند یک موجود زنده فرهنگهای دیگر را در خود جذب و هضم میکند و موجودی تازه را به وجود میآورد و رشد این موجود زنده توسط [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] انجام شد. | ||
کلیات علوم اسلامی به دو بخش علوم عقلی و علوم نقلی تقسیم میشود<ref>مقصود از «علوم اسلامی» چیست؟ - آبگینه - BLOGFA | کلیات علوم اسلامی به دو بخش علوم عقلی و علوم نقلی تقسیم میشود<ref>مقصود از «علوم اسلامی» چیست؟ - آبگینه - BLOGFA | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== علوم در جهان اسلام == | == علوم در جهان اسلام == | ||
علوم در جهان اسلام قرون وسطی به دانشهایی گفته میشود که موضوع و مسائل آنها، دانشهایی است که مسلمانها در آن زمان بدان پرداخته و آثاری را منتشر ساختهاند، مانند علم تجوید، علم تفسیر | علوم در جهان اسلام قرون وسطی به دانشهایی گفته میشود که موضوع و مسائل آنها، دانشهایی است که مسلمانها در آن زمان بدان پرداخته و آثاری را منتشر ساختهاند، مانند علم تجوید، [[تفسیر|علم تفسیر قرآن]]، علم حدیث، علم کلام نقلی، [[فقه|علم فقه]]، علم اخلاق نقلی، علم عرفان عملی و نظری،<ref>کتاب «آشنایی با علوم اسلامی ۱» نوشتهٔ استاد شهید مرتضی مطهری - انتشارات صدرا</ref>. | ||
== معیار علوم اسلامی == | == معیار علوم اسلامی == | ||
اما معیار اسلامی بودن علم چیست؟ آیا هر علمی میتواند اسلامی باشد، یا این که اسلام بعضی علوم را مردود دانسته و آن را نفی کرده است؟ در هر صورت معیار و ملاک اسلامی بودن علوم چیست؟ | |||
ممکن است موضوع، مسائل، غرض و انگیزه و منبع و مستند هر علم و حتی تشویق و ترغیب اسلام به تعلیم و فراگیری یک علم بتواند ملاک و معیاری برای اسلامی بودن آن باشد. به علاوه که گاهی فهم و درک و یادگیری و یاددادن بعضی از علوم و بلکه فهم متون و منابع اسلامی، نیازمند فراگیری علم دیگری است، این جنبه مقدمی بودن نیز ممکن است بتواند ملاک و معیار دیگری به شمار آید، بنابراین میتوان علوم اسلامی را به چند دسته تقسیم کرد. | ممکن است موضوع، مسائل، غرض و انگیزه و منبع و مستند هر علم و حتی تشویق و ترغیب اسلام به تعلیم و فراگیری یک علم بتواند ملاک و معیاری برای اسلامی بودن آن باشد. به علاوه که گاهی فهم و درک و یادگیری و یاددادن بعضی از علوم و بلکه فهم متون و منابع اسلامی، نیازمند فراگیری علم دیگری است، این جنبه مقدمی بودن نیز ممکن است بتواند ملاک و معیار دیگری به شمار آید، بنابراین میتوان علوم اسلامی را به چند دسته تقسیم کرد. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
با نظری به دانشهای مختلف اسلامی بودن برخی از علوم به آسانی قابل تحلیل است. چرا که علومی همانند تفسیر [[قرآن]]، فقه، [[حدیث]]، قرائت، کلام نقلی و... علومی هستند که همه برای فهم آموزههای دین اسلام تدوین شدهاند و همه بر اساس همان آموزهها و تحت تأثیر هدایت و فرمایشات پیامبر ـ (صلی الله علیه) و [[ائمه]] [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] شکل یافتهاند. به تعبیری موضوع مسائل، غرض و منبع مطالعاتی این علوم همه در دوران خود دین اسلام میباشد و در این دسته همین است. | با نظری به دانشهای مختلف اسلامی بودن برخی از علوم به آسانی قابل تحلیل است. چرا که علومی همانند تفسیر [[قرآن]]، فقه، [[حدیث]]، قرائت، کلام نقلی و... علومی هستند که همه برای فهم آموزههای دین اسلام تدوین شدهاند و همه بر اساس همان آموزهها و تحت تأثیر هدایت و فرمایشات پیامبر ـ (صلی الله علیه) و [[ائمه]] [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] شکل یافتهاند. به تعبیری موضوع مسائل، غرض و منبع مطالعاتی این علوم همه در دوران خود دین اسلام میباشد و در این دسته همین است. | ||
با نگرشی اجمالی به سیر تدوین این علوم در سرزمینهای اسلامی و مطالعه اولین جوانههای هر یک از این دانشها، این نکته به خوبی آشکار میشود. گسترش اسلام به ممالک غیرعرب، عدم آشنایی مردم آن کشورها و حتی خود مسلمانان عرب زبان [[مدینه]] و [[مکه]] با [[قرآن]] و حدیث و حتی زبان عربی، اختلاف قراءات و نسخههای | با نگرشی اجمالی به سیر تدوین این علوم در سرزمینهای اسلامی و مطالعه اولین جوانههای هر یک از این دانشها، این نکته به خوبی آشکار میشود. گسترش اسلام به ممالک غیرعرب، عدم آشنایی مردم آن کشورها و حتی خود مسلمانان عرب زبان [[مدینه]] و [[مکه]] با [[قرآن]] و حدیث و حتی زبان عربی، اختلاف قراءات و نسخههای دستنویس قرآن، در دهههای اول هجری، نیاز مسلمین به دانستن احکام و عدم دسترسی آنها به پیامبر و ائمه و [[صحابه|اصحاب]] ایشان و اختلافات گوناگون بر سر مسائل عقیدتی، همه و همه جزو علل تشکیل این علوم میباشند. | ||
و روشن است که نخستین و اصلیترین منبع مطالعاتی و تحقیقاتی دانش فقه، یا علوم قرآن و یا تفسیر و... خود قرآن کریم و سنت پیامبر (صلی الله علیه) و اهلبیت (علیه السلام) میباشد. | و روشن است که نخستین و اصلیترین منبع مطالعاتی و تحقیقاتی دانش فقه، یا علوم قرآن و یا تفسیر و... خود قرآن کریم و سنت پیامبر (صلی الله علیه) و اهلبیت (علیه السلام) میباشد. | ||
علاوه بر نیاز مردم به ضرورت به کارگیری احکام اسلام (قرآن و سنت) برای بهتر زیستن در ابعاد مختلف زندگی (فردی، خانوادگی، اجتماعی) و مراحل آن، انگیزه و عامل اصلی تشویق مردم به فراگیری این علوم، آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه) و اهلبیت (علیه السلام) است. | علاوه بر نیاز مردم به ضرورت به کارگیری احکام اسلام (قرآن و سنت) برای بهتر زیستن در ابعاد مختلف زندگی (فردی، خانوادگی، اجتماعی) و مراحل آن، انگیزه و عامل اصلی تشویق مردم به فراگیری این علوم، آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه) و اهلبیت (علیه السلام) است. چنانکه بارها در قرآن، دستور به تدبر در قرآن و فهم آن آمده است<ref> نساء/سوره۴،آیه۸۲.محمد/سوره۴۷،آیه۲۴. ص/سوره۳۸،آیه۲۹</ref>. | ||
و یا مردم به فراگیری دقیق و عمیق فقه یعنی همه آنچه در دین آمده است، دعوت شدهاند<ref> توبه/سوره۹،آیه۱۲۲.</ref>. | و یا مردم به فراگیری دقیق و عمیق فقه یعنی همه آنچه در دین آمده است، دعوت شدهاند<ref> توبه/سوره۹،آیه۱۲۲.</ref>. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
اگرچه خوارزمى مانند فارابى علوم را با نظمى منطقى و فلسفى مرتب نکرده، اما به امتیاز هر علم در مقایسه با علم دیگر بر اساس موضوع و غایت نهایىِ آن علم توجه داشته است. از نظر خوارزمى برخى علوم خود هدفاند و برخى دیگر وسیله براى رسیدن به هدف. و طبیعى است که علوم اول از دومى برتر است. او در کتاب خود، مفاتیحالعلوم که کوششى جدید براى ارائه طبقهبندى علوم بود، علوم را به دو مقاله یا بخش تقسیم کرده است: نخست «علوم شرعى» و دوم دانشهاى بیگانه یا <big>علوم عجمى</big>. او بخش نخست از کتابش را به علوم اسلامى که در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامى به وجود آمده یا پرورش یافتهاند اختصاص داده و بخش دوم را به علوم مختلفى که مهد آنها در ایران یا یونان یا هند بوده و مسلمانان در رشد و بالندگى آن نقش مؤثرى داشتهاند، اختصاص داده است<ref>ژیوا وسل، دایرةالمعارف هاى فارسى، تهران، توس، ۱۳۷۹، ص ۴۰-۲۰</ref>. | اگرچه خوارزمى مانند فارابى علوم را با نظمى منطقى و فلسفى مرتب نکرده، اما به امتیاز هر علم در مقایسه با علم دیگر بر اساس موضوع و غایت نهایىِ آن علم توجه داشته است. از نظر خوارزمى برخى علوم خود هدفاند و برخى دیگر وسیله براى رسیدن به هدف. و طبیعى است که علوم اول از دومى برتر است. او در کتاب خود، مفاتیحالعلوم که کوششى جدید براى ارائه طبقهبندى علوم بود، علوم را به دو مقاله یا بخش تقسیم کرده است: نخست «علوم شرعى» و دوم دانشهاى بیگانه یا <big>علوم عجمى</big>. او بخش نخست از کتابش را به علوم اسلامى که در قلمرو فرهنگ و تمدن اسلامى به وجود آمده یا پرورش یافتهاند اختصاص داده و بخش دوم را به علوم مختلفى که مهد آنها در ایران یا یونان یا هند بوده و مسلمانان در رشد و بالندگى آن نقش مؤثرى داشتهاند، اختصاص داده است<ref>ژیوا وسل، دایرةالمعارف هاى فارسى، تهران، توس، ۱۳۷۹، ص ۴۰-۲۰</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[اصول دین]] | |||
* [[فروع دین]] | |||
* [[فقه|علم فقه]] | |||
* [[قرآن]] | |||
== پانویس == | == پانویس == |