confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
حیدریان یا میرحیدریها مریدان شیعهمذهبِ سید میرقطبالدین حیدر تونی (متوفای سال۸۳۰ هجری قمری) بودند که در باکو | حیدریان یا میرحیدریها مریدان شیعهمذهبِ سید میرقطبالدین حیدر تونی (متوفای سال۸۳۰ هجری قمری) بودند که در باکو بهدنیا آمد و بیشتر عمر خود را در تبریز گذراند و در همانجا درگذشت.<ref>ابنکربلایـی، حـافظ حسین، روضات الجنان، به کـوشش جعفـر سلطان ـ القرایی، تهران، سال ۱۳۴۴شمسی، ج1، ص 467</ref> <ref>حشری تبریزی، محمدامین، روضه اطهار، به کوشش عزیز دولتآبادی، تبریز، سال۱۳۷۱ شمسی، ص 37 | ||
</ref> نعمتیها یا نعمتاللٰهیها نیز ظاهراً در آغاز از پیروان شاه نعمتالله ولی صوفی نامدار سدۀ | </ref> نعمتیها یا نعمتاللٰهیها نیز ظاهراً در آغاز از پیروان شاه نعمتالله ولی صوفی نامدار سدۀ هشتم و نهم هجری قمری بودند که شرح احوال و فعالیتهای او در خانقاهی که در کرمان بنیاد نهاد، در بسیاری از منابع آمده است. به این ترتیب، با توجه به اینکه شاه نعمتالله ولی و میرحیدر تونی همدوره بودند، میتوان با اطمینان بیشتر حیدریانی را که در برابر نعمتیها قرار داشتند، مریدان میرحیدر تونی به شمار آورد. | ||
اگرچه خانقاههای این دو صوفی چندی پیش از تشکیل حکومت صفویه، یکی در کرمان و دیگری در تبریز ایجاد گردید، اما به نظر میرسد که مریدان هر دو شیخ نخست در شهر تبریز ــ نخستین پایتخت صفویان ــ با هم روبرو شدند و اختلاف اولیه آنان نیز احتمالاً نوعی اختلاف مذهبی، و بر سر تشیع و تسنن بود؛ اما این نزاع مذهبی نمیتوانست چندان ادامه یابد، زیرا با به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی و بهکاربستن سیاستهای گوناگون توسط او، جامعه ایران بهتدریج رنگ شیعه به خود گرفت. از سوی دیگر، در این دوره سلسلههای صوفیه مورد بیمهری قرارگرفتند و تضعیف شدند تا آنجا که نعمتاللٰهیها رفته رفته به سرزمین هند مهاجرت کردند. حیدریان نیز که مدتها با مناقبخوانی و ترویج تعصبهای مذهبی پیروانی یافته بودند، پس از روی کار آمدن صفویان به تدریج به عیاران و بعدها به لوطیان نزدیک شدند و از زندگی ساده و صلحجویانۀ قلندرانۀ کهن خود فاصله گرفتند و شاید از همینرو بود که شاه عباس فرمان بستن تکیۀ میرحیدر در تبریز را به اتهام آلایش به فسق وفجور داد.<ref>حشری تبریزی، محمدامین، روضه اطهار، به کوشش عزیز دولتآبادی، تبریز، سال۱۳۷۱ شمسی، ص 38</ref> <ref>زرین کوب عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، سال 1363 شمسی، ص 369 </ref> از ایـن رو، آن چه بـا عنـوان درگیریهای حیـدری ـ نعمتی در دورۀ صفویه و پس از آن در شهرهای مختلف ایران روی داد، ارتباطی با تصوف و جریان قلندری نداشت و از نوع نزاعهای شهری بود که میان عیاران و جوان مردان محلههای گوناگون هر شهر در میگرفت. <ref>زرین کوب عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، سال 1363 شمسی، ص 370</ref> <ref>میرجعفری، حسین، «حیدری و نعمتی»، آینده، تهران، ۱۳۶۲ ش، س ۹، شم ۱۰ و ۱۱</ref> با این تفاوت که در این دوره دو گروه متخاصم نام حیدری و نعمتی را برای خود برگزیدند، بیآنکه هیچ کدام از خاستگاه و منشأ نام خود آگاه باشند. عضویت در هر یک از دو گروه نیز متضمن هیچگونه وابستگی فرقهای، اجتماعی و سیاسی نبود و غالباً تنها به محل اقامت هر فرد در محلۀ خاصی از شهر بستگی داشت. از اواخر سده نهم هجری قمری، تا دورۀ معاصر، بسیاری از شهرهای ایران به دو بخش مجاور هم تقسیم میشد که یکی حیدریخانه (یا حیدرخانه) و دیگری نعمتیخانه (نعمتخانه) نام داشت و در شهرهای بزرگ، هرکدام از چند محله تشکیل میشد. ساکنان این دو بخش در هر فرصتی، بهویژه در ماه محرم با یکدیگر درگیر میشدند که گاه به نزاعهای بزرگ و خونبار میانجامید. موقعیت حیدریخانهها و نعمتیخانهها (که گاهی تا روستاهای مجاور نیز ادامه مییافت) و همچنین ترکیب اعضای آنها در شهرهای گوناگون از قاعدۀ خاصی پیروی نمیکرد <ref>میرجعفری حسین، «حیدری و نعمتی»، نشریه آینده، چاپ تهران، سال ۱۳۶۲ ش، س ۹، شم ۱۰ و ۱۱</ref> هر کدام از دستههای حیدری و نعمتی مربوط به مرشد و قطبی بودند. | اگرچه خانقاههای این دو صوفی چندی پیش از تشکیل حکومت صفویه، یکی در کرمان و دیگری در تبریز ایجاد گردید، اما به نظر میرسد که مریدان هر دو شیخ نخست در شهر تبریز ــ نخستین پایتخت صفویان ــ با هم روبرو شدند و اختلاف اولیه آنان نیز احتمالاً نوعی اختلاف مذهبی، و بر سر تشیع و تسنن بود؛ اما این نزاع مذهبی نمیتوانست چندان ادامه یابد، زیرا با به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی و بهکاربستن سیاستهای گوناگون توسط او، جامعه ایران بهتدریج رنگ شیعه به خود گرفت. از سوی دیگر، در این دوره سلسلههای صوفیه مورد بیمهری قرارگرفتند و تضعیف شدند تا آنجا که نعمتاللٰهیها رفته رفته به سرزمین هند مهاجرت کردند. حیدریان نیز که مدتها با مناقبخوانی و ترویج تعصبهای مذهبی پیروانی یافته بودند، پس از روی کار آمدن صفویان به تدریج به عیاران و بعدها به لوطیان نزدیک شدند و از زندگی ساده و صلحجویانۀ قلندرانۀ کهن خود فاصله گرفتند و شاید از همینرو بود که شاه عباس فرمان بستن تکیۀ میرحیدر در تبریز را به اتهام آلایش به فسق وفجور داد.<ref>حشری تبریزی، محمدامین، روضه اطهار، به کوشش عزیز دولتآبادی، تبریز، سال۱۳۷۱ شمسی، ص 38</ref> <ref>زرین کوب عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، سال 1363 شمسی، ص 369 </ref> از ایـن رو، آن چه بـا عنـوان درگیریهای حیـدری ـ نعمتی در دورۀ صفویه و پس از آن در شهرهای مختلف ایران روی داد، ارتباطی با تصوف و جریان قلندری نداشت و از نوع نزاعهای شهری بود که میان عیاران و جوان مردان محلههای گوناگون هر شهر در میگرفت. <ref>زرین کوب عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، تهران، سال 1363 شمسی، ص 370</ref> <ref>میرجعفری، حسین، «حیدری و نعمتی»، آینده، تهران، ۱۳۶۲ ش، س ۹، شم ۱۰ و ۱۱</ref> با این تفاوت که در این دوره دو گروه متخاصم نام حیدری و نعمتی را برای خود برگزیدند، بیآنکه هیچ کدام از خاستگاه و منشأ نام خود آگاه باشند. عضویت در هر یک از دو گروه نیز متضمن هیچگونه وابستگی فرقهای، اجتماعی و سیاسی نبود و غالباً تنها به محل اقامت هر فرد در محلۀ خاصی از شهر بستگی داشت. از اواخر سده نهم هجری قمری، تا دورۀ معاصر، بسیاری از شهرهای ایران به دو بخش مجاور هم تقسیم میشد که یکی حیدریخانه (یا حیدرخانه) و دیگری نعمتیخانه (نعمتخانه) نام داشت و در شهرهای بزرگ، هرکدام از چند محله تشکیل میشد. ساکنان این دو بخش در هر فرصتی، بهویژه در ماه محرم با یکدیگر درگیر میشدند که گاه به نزاعهای بزرگ و خونبار میانجامید. موقعیت حیدریخانهها و نعمتیخانهها (که گاهی تا روستاهای مجاور نیز ادامه مییافت) و همچنین ترکیب اعضای آنها در شهرهای گوناگون از قاعدۀ خاصی پیروی نمیکرد <ref>میرجعفری حسین، «حیدری و نعمتی»، نشریه آینده، چاپ تهران، سال ۱۳۶۲ ش، س ۹، شم ۱۰ و ۱۱</ref> هر کدام از دستههای حیدری و نعمتی مربوط به مرشد و قطبی بودند. | ||