confirmed
۵۶۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
علي عليه السلام يك شخصيت ممتاز وبرجسته ويك اسوه و نمونه در تاريخ اسلام و ابعاد وجودي او غير قابل توصيف وزندگاني وسيره امام سراسر عبرت آميز وشگفت انگيز و تكان دهنده است . بدون ترديد شخصيتهاي بزرگ در حوزه جاذبه ودافعه ورفتارهاي فردي واجتماعي نقاط عطف مؤثري را رقم زده و همواره جاذبه وكشش ويا دفع و واكنش آنها از شيرين ترين و انسان سازترين لحظه ها قلمداد گرديده است. سيره امير مومنان نشان مي دهد امام همواره "در قله تسخير ناپذير جاذبه ودر تنگناي اجتناب ناپذير دافعه" قرار گرفته وتحسين برانگيز ترين وپرصلابت ترين مواضع را اتخاذ کرده است . شخصيت پرجاذبه و وجود مالامال پر بركت امام سبب گرديده تا رجال بزرگ اسلام از [[سلمان]] و[[ابوذر غفاری| و[[عمار]] و [[مقداد]] تا [[بلال حبشی|بلال]] وكميل ومالك اشتر و… پيرامون امام پروانه وار حلقه زده وبه امام عشق و ارادت ورزند و تا آخرين لحظات حيات و زندگي خويش نستوه ومقاوم در كنار امام باقي بمانند . | [[علي |علي عليه السلام]] يك شخصيت ممتاز وبرجسته ويك اسوه و نمونه در تاريخ اسلام و ابعاد وجودي او غير قابل توصيف وزندگاني وسيره امام سراسر عبرت آميز وشگفت انگيز و تكان دهنده است . بدون ترديد شخصيتهاي بزرگ در حوزه جاذبه ودافعه ورفتارهاي فردي واجتماعي نقاط عطف مؤثري را رقم زده و همواره جاذبه وكشش ويا دفع و واكنش آنها از شيرين ترين و انسان سازترين لحظه ها قلمداد گرديده است. سيره امير مومنان نشان مي دهد امام همواره "در قله تسخير ناپذير جاذبه ودر تنگناي اجتناب ناپذير دافعه" قرار گرفته وتحسين برانگيز ترين وپرصلابت ترين مواضع را اتخاذ کرده است . شخصيت پرجاذبه و وجود مالامال پر بركت امام سبب گرديده تا رجال بزرگ اسلام از [[سلمان]] و[[ابوذر غفاری| و[[عمار]] و [[مقداد]] تا [[بلال حبشی|بلال]] وكميل ومالك اشتر و… پيرامون امام پروانه وار حلقه زده وبه امام عشق و ارادت ورزند و تا آخرين لحظات حيات و زندگي خويش نستوه ومقاوم در كنار امام باقي بمانند . | ||
===سیره علوی الگوئی برای زیستن ما=== | ===سیره علوی الگوئی برای زیستن ما=== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
امام (ع) در مواجه با [[طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبير]] چه زيبا و شگفت انگيز با آنان سخن مي گويد و ضمن تبيين مرزهاي جاذبه ودافعه خطوط اساسي سياست وحكومت خويش را ترسيم مي نمايد : | امام (ع) در مواجه با [[طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبير]] چه زيبا و شگفت انگيز با آنان سخن مي گويد و ضمن تبيين مرزهاي جاذبه ودافعه خطوط اساسي سياست وحكومت خويش را ترسيم مي نمايد : | ||
همانا از اندك ناراضي بوديد و بسيار را پشت سر انداختيد . آيا به من نمي گوييد كه شما در چه جيزي حق داشته ايد كه شما را از آن منع كرده ام ؟ يا كدام نصيب و بهرهاي بوده كه خود برداشنه به شما نداده ام ؟ يا كدام حق و دعوايي بوده كه يكي از مسلمانان نزد من آورده از آن عاجز و ناتوان مانده ام و يا به آن نادان بوده در حكم آن اشتباه كرده ام ؟ سوگند به خدا من خواستار خلافت و علاقمند به حكومت نبوده ام ولي شما مرا دعوت نموده به آن وادار كرديد پس چون خلافت به من رسيد به كتاب خدا و دستوري كه براي ما تعيين نموده و ما را به حكم كردن به آن امر فرموده نظركرده متابعت نمودم و به آنچه پبغمبر (ص) سنت قرار داده نگاه نموده پيروي كرده و در اين باب به راي و انديشه شما و غير شما نيازمند نبودم و حكمي پيش نيامده كه به آن نادان بوده از شما وساير برادران مسلمان مشورت نمايم و اگر چنين بود از شما وديگران رو نمي گردانيدم و اما آنچه ياد آوري نموديد كه چرا در قسمت كردن بيت المال بالسويه رفتار كردم در اين امر هم من به راي خود و از راه هواي نفس حكم نكردم بلكه من و شما در دست داريم احكامي را كه رسول خدا (ص) آورده و آنها را بر قرار نموده . و در آنچه كه خداوند از تقسيم و تعيين به آن دستور داده و حكم خود را در آن امضاء فرموده به شما نيازمند نبودم سپس سوگند به خدا شما وغير شما را نزد من حقي نيست كه از من شكايت داشته زبان به ملامت باز كنيد خداوند دلهاي ما وشما را به حق متوجه گرداند و به شما شكيبائي عطا فرمايد . <ref>خ پنجم نهج البلاغه</ref> . | همانا از اندك ناراضي بوديد و بسيار را پشت سر انداختيد . آيا به من نمي گوييد كه شما در چه جيزي حق داشته ايد كه شما را از آن منع كرده ام ؟ يا كدام نصيب و بهرهاي بوده كه خود برداشنه به شما نداده ام ؟ يا كدام حق و دعوايي بوده كه يكي از مسلمانان نزد من آورده از آن عاجز و ناتوان مانده ام و يا به آن نادان بوده در حكم آن اشتباه كرده ام ؟ سوگند به خدا من خواستار خلافت و علاقمند به حكومت نبوده ام ولي شما مرا دعوت نموده به آن وادار كرديد پس چون خلافت به من رسيد به كتاب خدا و دستوري كه براي ما تعيين نموده و ما را به حكم كردن به آن امر فرموده نظركرده متابعت نمودم و به آنچه پبغمبر (ص) سنت قرار داده نگاه نموده پيروي كرده و در اين باب به راي و انديشه شما و غير شما نيازمند نبودم و حكمي پيش نيامده كه به آن نادان بوده از شما وساير برادران مسلمان مشورت نمايم و اگر چنين بود از شما وديگران رو نمي گردانيدم و اما آنچه ياد آوري نموديد كه چرا در قسمت كردن بيت المال بالسويه رفتار كردم در اين امر هم من به راي خود و از راه هواي نفس حكم نكردم بلكه من و شما در دست داريم احكامي را كه رسول خدا (ص) آورده و آنها را بر قرار نموده . و در آنچه كه خداوند از تقسيم و تعيين به آن دستور داده و حكم خود را در آن امضاء فرموده به شما نيازمند نبودم سپس سوگند به خدا شما وغير شما را نزد من حقي نيست كه از من شكايت داشته زبان به ملامت باز كنيد خداوند دلهاي ما وشما را به حق متوجه گرداند و به شما شكيبائي عطا فرمايد . <ref>خ پنجم نهج البلاغه</ref> . | ||
======امام و جنگ جمل====== | ======امام و [[جنگ جمل]]====== | ||
در واقعه جنگ جمل اصرار امام اين بود كه جنگ صورت نگيرد. آن حضرت از شروع كردن جنگ توسط اصحابش جلوگيري كرده و رسماً اعلام كرد كه كسي حق شروع جنگ را ندارد حتي در روز جنگ پيش از ظهر امام قرآني به دست [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] داد تا نزد طلحه و زبير رفته بادعوت آنان به قرآن با آنها سخن بگويد ابن عباس با طلحه وزبير سخن گفت اما عايشه حتي اجازه صحبت نداد و گفت : به صاحبت بگو :بين ما و او جز شمشير حاكم نخواهد بود .ابن عباس مي گويد : من هنوز از آنها دور نشده بودم كه تيرهاي آنان مثل باران به سوي ما آمد . <ref>رسول جعفريان تاريخ خلفا (تاريخ سياسي اسلام ) (دو جلد) قم الهادي 1377 جلد دوم ص 267و268</ref> | در واقعه جنگ جمل اصرار امام اين بود كه جنگ صورت نگيرد. آن حضرت از شروع كردن جنگ توسط اصحابش جلوگيري كرده و رسماً اعلام كرد كه كسي حق شروع جنگ را ندارد حتي در روز جنگ پيش از ظهر امام قرآني به دست [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] داد تا نزد طلحه و زبير رفته بادعوت آنان به قرآن با آنها سخن بگويد ابن عباس با طلحه وزبير سخن گفت اما عايشه حتي اجازه صحبت نداد و گفت : به صاحبت بگو :بين ما و او جز شمشير حاكم نخواهد بود .ابن عباس مي گويد : من هنوز از آنها دور نشده بودم كه تيرهاي آنان مثل باران به سوي ما آمد . <ref>رسول جعفريان تاريخ خلفا (تاريخ سياسي اسلام ) (دو جلد) قم الهادي 1377 جلد دوم ص 267و268</ref> | ||
=======رفتار امام با عايشه پس از جنگ جمل=======: | =======رفتار امام با عايشه پس از جنگ جمل=======: |