۱٬۵۶۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «سرزمین عراق که در گذشته بین النهرین نامیده می شد، از قدیمی ترین مراکز تمدن آس...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
بعد از صدور این فتوا، جنگ مشروعیت پیدا کرد و در کوتاه ترین زمان، قیام های مسلحانه سراسر عراق را فرا گرفت، «[[آیت اللّه کاشانی]]» که با قبایل و عشایر اطراف رابطه نزدیکی داشت، رهبری این نهضت را بر عهده داشت. در حالی که این نهضت به سرعت در حال گسترش و حرکت بود، متأسفانه به علت کمبودهای مالی و تسلیحاتی در نیمه راه متوقف گردید. | بعد از صدور این فتوا، جنگ مشروعیت پیدا کرد و در کوتاه ترین زمان، قیام های مسلحانه سراسر عراق را فرا گرفت، «[[آیت اللّه کاشانی]]» که با قبایل و عشایر اطراف رابطه نزدیکی داشت، رهبری این نهضت را بر عهده داشت. در حالی که این نهضت به سرعت در حال گسترش و حرکت بود، متأسفانه به علت کمبودهای مالی و تسلیحاتی در نیمه راه متوقف گردید. | ||
<br> | <br> | ||
==شیعیان و فعالیت های سیاسی== | |||
<br> | |||
با وجودی که قیام 1920 مردم عراق در برابر انگلیسی ها در ظاهر ناکام ماند؛ ولی علمای عراق به عنوان رهبران این قیام ناامید نشدند و این بار سعی کردند که از راه های سیاسی و مسالمت آمیز، استقلال عراق را به دست آورند. به این منظور در آوریل 1922، دویست نفر از علما و شخصیت های مهم [[شیعه]] در همایشی که در کربلا برگزار شد، درخواست های زیر را مطرح کردند: | |||
<br> | |||
1. استقلال سیاسی کامل عراق و پایان گرفتن قیمومیت انگلیس؛ | |||
<br> | |||
2. تشکیل فوری مجلس شورای ملی، با مشارکت مردم؛ | |||
<br> | |||
3. انتخاب 50 درصد وزرای کابینه و مقام های دولتی از میان شیعیان؛ | |||
<br> | |||
4. اعلام جهاد با وهابی ها. | |||
<br> | |||
علمای عراق در یک اقدام سیاسی هماهنگ، در ژوئن 1923 با تصویب قانون قیمومیت انگلیس بر عراق به شدت مخالفت کردند و با صدور فتوا، مردم را از شرکت در انتخابات مجلس که مشروط به تصویب سلطه انگلیسی ها بر عراق بود برحذر داشتند. دولت استعماری انگلیس در واکنش به این فتوای علما، بسیاری از علمای شیعه عراق و از جمله «آیت اللّه [[محمد حسین نایینی]]» و «[[سید ابوالحسن اصفهانی]]» را به ایران تبعید کرد. | |||
<br> | |||
فعالیت های سیاسی علمای عراق سرانجام به بار نشست و دولت انگلیس مجبور شد که در سال 1932، استقلال این کشور را به رسمیت بشناسد. هرچند عراق به ظاهر استقلال خود را به دست آورد امّا بحران و بی ثباتی در این کشور ادامه داشت. زیرا از یک طرف زمامداران عراق خود را نسبت به حفظ منافع انگلستان وفادار می دانستند. این امر باعث شد که عده ای از ارتشیان عراق، نسبت به دخالت انگلیسی ها در مسایل داخلی و خارجی کشورشان معترض باشند؛ این گروه بعد از اعلام جنگ با انگلستان در ماه مه 1941 شکست خوردند. | |||
<br> | |||
از طرف دیگر «شیعیان عراق که عموما در جنوب و بخش های مرکزی آن زندگی می کنند و اکثریت مردم عراق را تشکیل می دهند به صورت مشکل بزرگ و شاید بزرگ ترین مشکل، در برابر دولت نوپا رخ نمودند. اگرچه اعتراضات آنها و قیام های شان که هرچند وقت یکبار اوج می گرفت، به وسیله دولتمردان عراق همیشه و به شدت سرکوب می شد، ولی خود ایشان می دانستند که مسأله شیعیان بزرگ تر و درخواست های آنها عمیق تر از آن است که بتوان با کشتار آنها را ساکت کرد.» | |||
<br> | |||
موضع گیری علما در برابر دولت دست نشانده انگلیس، زمینه را برای سرنگونی آن فراهم آورده و در سال 1958 «[[عبدالکریم قاسم]]» در یک کودتای نظامی قدرت را به دست گرفت. او که از طرف [[کمونیست]] های عراق پشتیبانی می شد، با اعلام حکومت جمهوری در این کشور، فشار و ستم های خود را بر مردم مظلوم این سرزمین افزایش داد. سیاست های دولت جدید عراق و نزدیکی آن با کمونیست ها پیامدهای سیاسی زیر را به همراه داشت: | |||
<br> | |||
1 ـ علما و مراجع تقلید، فعال تر از گذشته وارد میدان شدند. حضرت «[[آیت اللّه حکیم]]» در اعلامیه ای گفت: «داشتن هرگونه ارتباط با حزب کمونیست غیرقانونی است. چنین رابطه ای به معنی کفر و الحاد و یا حمایت از کفر و الحاد است.» | |||
<br> | |||
2 ـ روی کار آمدن دولت کمونیستی در عراق سبب شد که نهادهای مردمی، اجتماعی و اسلامی بیدار شوند. در اثر این خودآگاهی سیاسی، اسلام گرایان به فکر تشکیل گروه های سیاسی افتادند که بتوانند از حقوق و خواسته های مردم دفاع نمایند؛ از این رو، احزاب سیاسی ـ اسلامی، در یک نظام قانونمند و با اهداف و انگیزه های مشخص، در جامعه عراق شکل گرفت. در واقع دهه شصت و همزمان با روی کار آمدن دولت طرفدار حزب کمونیست در عراق، عصر خیزش جنبش های نوین اسلامی در عراق آغاز شد. | |||
<br> | |||
3 ـ تداوم حرکت های اصلاحی و آغاز به کار گروه های اسلامی در عراق، موجب نزدیکی جنبش های رهایی بخش اسلامی در سراسر جهان اسلام گردید. علمای آگاهی چون «[[شیخ محمود شلتوت]]»، رییس دانشگاه [[الازهر]] مصر، همراه با علمای عراق، گام هایی را برای وحدت مسلمان ها برداشتند. در سال 1959، اعلام اینکه شیعیان جعفری پیروان [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله وسلم هستند، اتحاد بین شیعه و [[سنی]] را در عراق، برای سرنگونی حکومت «عبدالکریم قاسم» قوّت بخشید. «شیخ شلتوت» بر این باور بود که: «اختلاف میان مکتب جعفریان و مکتب تسنن بیشتر از اختلاف موجود میان خود مکتب های سنی نیست و آنها (جعفریان) به اصول اساسی اسلامی اعتقاد دارند.» | |||
<br> | |||
روند رو به رشد اسلام گرایی در عراق باعث شد که حزب کمونیست این کشور در گزارش سال 1962 خود، ضرورت مبارزه با اسلام گرایان و سازمان های مربوط به علمای نجف را مورد بحث و بررسی قرار دهد. تشدید اقدامات علیه گروه های اسلامی، زمینه را برای سرنگونی دولت «قاسم» به وجود آورد. با سرنگونی دولت کمونیستی عراق در سال 1963، حزب بعث قدرت را به دست گرفت و فشارهای زیادی را بر کمونیست ها وارد کرد؛ هزاران نفر به اتهام کمونیست بودن دستگیر و صدها نفر دیگر بدون محاکمه اعدام شدند. در نوامبر 1963، ناسیونالیست های عرب درون ارتش در یک کودتای نظامی، دولت بعث را سرنگون کردند و رژیم جدید با رهبری «عبدالسلام عارف» برای «ایجاد یک ملت عرب در آینده» تشکیل شد. پس از سه سال، دولت ناسیونالیست عرب سرنگون و دوباره حزب بعث در سال 1968 قدرت را به دست گرفت. «حسن البکر» به عنوان رییس جمهور بعثی عراق لبه تیز حملات خود را متوجه شیعیان و علما نمود. در سال 1971 رژیم بعث صدور ویزا برای طلاب غیرعرب را کاهش داد و «آیت اللّه [[محمدباقر صدر]]»، «[[محمدباقر حکیم]]» ـ یکی از فرزندان «آیت اللّه حکیم» ـ و «[[عبدالصاحب الدخیل]]» را به عنوان رهبران [[حزب دعوت اسلامی]] زندانی کرد. در این جریان «الدخیل» به طور دلخراشی درگذشت. | |||
<br> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<br> | <br> |
ویرایش