confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== هانی بن عروه کیست == | == هانی بن عروه کیست == | ||
هانى بن عروة بن نمران بن عمرو بن قعاس بن عبد یغوث بن مخدش بن عصم بن مالک بن عوف بن منبه بن غطیف بن عبدالله بن ناجیة<ref> ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1403/1983، چاپ اول، ص 406.</ref> از قبیله بنی مراد شاخهای از قبیله بزرگ مذحج<ref>قبیله ای که در سریه علی بن ابی طالب علیهالسلام به یمن مسلمان شدند. الواقدی، محمد بن عمر؛ کتاب المغازى، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمى، 1409/1989، چاپ سوم، ج 3، ص 1080 - 1079.</ref> عرب جنوب ([[یمن]]) که در [[کوفه]] ساکن بودند. از تاریخ ولادت و دوران کودکیش اطلاعاتى در دست نیست. برخی وی را از [[صحابه]] [[ | هانى بن عروة بن نمران بن عمرو بن قعاس بن عبد یغوث بن مخدش بن عصم بن مالک بن عوف بن منبه بن غطیف بن عبدالله بن ناجیة<ref> ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، تحقیق لجنة من العلماء، بیروت، دار الکتب العلمیة، 1403/1983، چاپ اول، ص 406.</ref> از قبیله بنی مراد شاخهای از قبیله بزرگ مذحج<ref>قبیله ای که در سریه علی بن ابی طالب علیهالسلام به یمن مسلمان شدند. الواقدی، محمد بن عمر؛ کتاب المغازى، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسة الأعلمى، 1409/1989، چاپ سوم، ج 3، ص 1080 - 1079.</ref> عرب جنوب ([[یمن]]) که در [[کوفه]] ساکن بودند. از تاریخ ولادت و دوران کودکیش اطلاعاتى در دست نیست. برخی وی را از [[صحابه]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)]] دانستهاند<ref> المشهدی، محمد بن جعفر؛ فضل الکوفة و مساجدها، تحقیق: محمد سعید الطریحی، بیروت، دار المرتضى، ص 86.</ref>. هانى بن عروة از قاریان<ref>الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، 1387/1967، ج 5، ص 426.</ref> و بزرگان کوفه و یاران خاص [[علی بن ابی طالب|امیر مومنان علی (علیهالسلام)]] بود<ref> العسقلانى، احمد بن على بن حجر؛ الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، ط الأولى، 1415/1995، ج 6، ص 445 و الزرکلى، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، 1989، چاپ دوم، ج 8، ص .68.</ref>. که در جنگهای آن حضرت (علیهالسلام) شرکت داشت. در [[جنگ جمل]] این شعر را میخواند<ref>آشوب، ابن شهر؛ مناقب آل أبی طالب، النجف الأشرف، المکتبة الحیدریة، 1376/1956، ج 2، ص 345.</ref>.: | ||
{{شعر}}{{ب |یا لک حربا حثها جِمالُها یقودها لنقصها ضلّالها |هذا على حولُه اقیالها }}{{پایان شعر}} | |||
جنگى که سواران جمل آتش آن را دامن مىزدند، و گمراهان، آن را هدایت مىکردند و اکنون این على است که قهرمانان جنگآور، پیرامونش را گرفتهاند. | جنگى که سواران جمل آتش آن را دامن مىزدند، و گمراهان، آن را هدایت مىکردند و اکنون این على است که قهرمانان جنگآور، پیرامونش را گرفتهاند. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۴: | ||
هانی بن عروه علاوه بر خصوصیات بارز شخصی، از مقام و جایگاه والایی میان کوفیان، مخصوصاً در قبیله «مراد» برخوردار بود و رهبری آنان را برعهده داشت. تا آن جا که میگویند، هنگامی که قصد رفتن به جایی را داشت، چهار هزار سواره و هشت هزار پیاده در رکاب او حاضر بودند، و زمانی که همپیمانان خود را از قبیله «کنده» فرا میخواند، سی هزار مرد زرهپوش به سوی او حرکت میکردند<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم، دار الهجرة، 1409، چاپ دوم، ج 3، ص 59.</ref>. | هانی بن عروه علاوه بر خصوصیات بارز شخصی، از مقام و جایگاه والایی میان کوفیان، مخصوصاً در قبیله «مراد» برخوردار بود و رهبری آنان را برعهده داشت. تا آن جا که میگویند، هنگامی که قصد رفتن به جایی را داشت، چهار هزار سواره و هشت هزار پیاده در رکاب او حاضر بودند، و زمانی که همپیمانان خود را از قبیله «کنده» فرا میخواند، سی هزار مرد زرهپوش به سوی او حرکت میکردند<ref> المسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: اسعد داغر، قم، دار الهجرة، 1409، چاپ دوم، ج 3، ص 59.</ref>. | ||
هانی بـه سبب پناه دادن کثیر بن شهاب مذحجى، از سوى معاویه تهدید به قـتل شد. هنگام ورود به مجلس، معاویه وى را نشناخت. پس از پراکنده شدن مردم، معاویه نزد وى آمد و پرسید: چه خواستهاى دارى؟ وى گفت: من هانى بن عروهام که نزد شما آمدهام. گفت: امروز آن روزى نیست که پدرت مىگفت: | هانی بـه سبب پناه دادن کثیر بن شهاب مذحجى، از سوى معاویه تهدید به قـتل شد. هنگام ورود به مجلس، معاویه وى را نشناخت. پس از پراکنده شدن مردم، معاویه نزد وى آمد و پرسید: چه خواستهاى دارى؟ وى گفت: من هانى بن عروهام که نزد شما آمدهام. گفت: امروز آن روزى نیست که پدرت مىگفت: | ||
{{شعر}}{{ب |اُرَجِّلُ جَمّیِی و اَجُز ذَیْلى و تَحْمىٍّ شکتى افق کمیت |امْشِی فى سَراة بَنی غَطیف اذا ما سَامِنی ضیم ابیت }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |اُرَجِّلُ جَمّیِی و اَجُز ذَیْلى و تَحْمىٍّ شکتى افق کمیت |امْشِی فى سَراة بَنی غَطیف اذا ما سَامِنی ضیم ابیت }}{{پایان شعر}} | ||
موهاى سرم را شانه مىزنم و لباس بلندم را بر زمین مىکشم و اگر کسى در مورد من قصد سویى داشته باشد، افقى خونین مرا حمایت مىکند. میان جنگاوران سرتا پا مسلح غطیف، گام بر مىدارم و اگر جور و ستمى متوجهام شود، زیر بار نخواهم رفت. | موهاى سرم را شانه مىزنم و لباس بلندم را بر زمین مىکشم و اگر کسى در مورد من قصد سویى داشته باشد، افقى خونین مرا حمایت مىکند. میان جنگاوران سرتا پا مسلح غطیف، گام بر مىدارم و اگر جور و ستمى متوجهام شود، زیر بار نخواهم رفت. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۱: | ||
مـعـاویـه وى را مـامـور رسـیـدگـى بـه خـیـانـت مـذحـجـى کـرد و گـفـت: قـسـمـتـى از اموال مسروقه را بگیر و بخشى را به او ببخش<ref> السماوی، الشیخ محمد؛ پیشین، ص 140 و با اندکی تغییر در عبارت الزرکلى، خیر الدین؛ پیشین، ج 8، ص 68.</ref>. | مـعـاویـه وى را مـامـور رسـیـدگـى بـه خـیـانـت مـذحـجـى کـرد و گـفـت: قـسـمـتـى از اموال مسروقه را بگیر و بخشى را به او ببخش<ref> السماوی، الشیخ محمد؛ پیشین، ص 140 و با اندکی تغییر در عبارت الزرکلى، خیر الدین؛ پیشین، ج 8، ص 68.</ref>. | ||
موقعیت اجتماعی هانی آن چنان بود که با نهضت [[ | موقعیت اجتماعی هانی آن چنان بود که با نهضت [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیهالسلام)]] پیوند خورد و همین امر سبب جاودانگی وی شد. از این رو، شهرت وی در کتب تاریخی بیشتر در ماجرای شهادت امام حسین (علیهالسلام) است<ref>«القصّة مشهورة فی جزء مقتل الحسین» العسقلانى، احمد بن على بن حجر؛ الإصابة فى تمییز الصحابة، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415/1995، چاپ اول، ج 6، ص 445.</ref>. | ||
== همراهی با نهضت امام حسین (علیهالسلام) == | == همراهی با نهضت امام حسین (علیهالسلام) == | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۰: | ||
عـبـداللّه بـن زبـیـر اسـدى در مـرثـیـه مـسـلم و هانى اشعار زیر را سروده است. به نقلى فرزدق سروده و عبدالله بن زبیر آن را نقل کرده است: | عـبـداللّه بـن زبـیـر اسـدى در مـرثـیـه مـسـلم و هانى اشعار زیر را سروده است. به نقلى فرزدق سروده و عبدالله بن زبیر آن را نقل کرده است: | ||
{{شعر}}{{ب |ان کنت لا تدرین ما الموت |فانظرى الى هانی فى السوق و ابن عقیل }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |ان کنت لا تدرین ما الموت |فانظرى الى هانی فى السوق و ابن عقیل }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |الى بطل قد هشم السیف وجهه و آخر |یهوى من طمار قتیل}}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |الى بطل قد هشم السیف وجهه و آخر |یهوى من طمار قتیل}}{{پایان شعر}} | ||
گر نمىدانى مرگ چیست به هانى و پسر عقیل در بازار بنگر. بـه دلاورى که شمشیر بینى او را در هم شکسته است و به دلاورى دیگر که از بلندى در حالى که کشته شده به خاک افتاده است<ref> شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 64 و الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر؛ پیشین، ج 5، ص 380 و الدینورى، ابو حنیفه احمد بن داود؛ پیشین، ص 242.</ref>.. | |||
پس از شهادت حضرت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، عبیدالله بن زیاد سر مطهر آن دو را به همراه نامهای به نزد یزید بن معاویه فرستاد. در قسمتی از این نامه آمده است: مسلم به خانه هانی پناهنده شد و من به وسیله جاسوسان و مردمانی که به نزد او فرستادم، آنان را اغفال نمودم و به مکر و حیله، آن دو را از خانه بیرون آوردم و گردن هر دو را زدم و سرهای آن دو را نزد تو فرستادم<ref>شیخ مفید، پیشین، ج 2، ص 65 و با این که عبید الله ابن زیاد حاکم کوفه شخصیتهای دیگری رادر کوفه به شهادت رساند ولی از میان شهدا تنها سرهای مسلم بن عقیل وهانی بن عروه را برای یزید بن معاویه فرستاد. که این حاکی از آن است که این دو از مهمترین شخصیتهای حرکت انقلابی در کوفه و شهدای پیشاهنگ نهضت حسینی (علیهالسلام) بودند.</ref>. | |||
زمانی که یزید آن سرها را به همراه نامه عبیدالله مشاهده کرد، بسیار خوشنود شد و دستور داد که سر مسلم و هانی را بر بالای دروازههای دمشق بیاویزند و پس از آن طی نامهای در پاسخ عبیدالله، این اقدام او را ستایش کرد<ref>علامه مجلسى، جلاء العیون، قم، انتشارات سرور، 1382ش، چاپ نهم، ص 623 و شیخ عباس قمی، پیشین، ج 2، ص 742.</ref>. | زمانی که یزید آن سرها را به همراه نامه عبیدالله مشاهده کرد، بسیار خوشنود شد و دستور داد که سر مسلم و هانی را بر بالای دروازههای دمشق بیاویزند و پس از آن طی نامهای در پاسخ عبیدالله، این اقدام او را ستایش کرد<ref>علامه مجلسى، جلاء العیون، قم، انتشارات سرور، 1382ش، چاپ نهم، ص 623 و شیخ عباس قمی، پیشین، ج 2، ص 742.</ref>. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۳: | ||
[[روز عاشورا]]، امام حسین (علیهالسلام) به راست و چپ نگریست و هیچ یک از [[اصحاب]] و یارانش را ندید جز آنان که پیشانی بر خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمیرسید، پس ندا داد: | [[روز عاشورا]]، امام حسین (علیهالسلام) به راست و چپ نگریست و هیچ یک از [[اصحاب]] و یارانش را ندید جز آنان که پیشانی بر خاک ساییده و صدایی از آنها به گوش نمیرسید، پس ندا داد: | ||
یا مسلم بن عقیل! و یا هانی بن عروة! و یا [[حبیب بن مظاهر]]! و یا [[زهیر بن قین|زهیر بن القین]]! و یا [[یزید بن مظاهر]]! و یا یحیى بن کثیر! و یا [[هلال بن نافع]]! و یا إبراهیم بن الحصین! و یا عمیر بن المطاع! و یا أسد الکلبی! و یا عبد الله ابن عقیل! و یا [[مسلم بن عوسجه]]! و یا داود بن الطرماح! و یا [[حر الریاحی]]! و یا علی بن الحسین! و یا أبطال الصفا! و یا فرسان الهیجاء! ما لی أنادیکم فلا تجیبونی، و أدعوکم فلا تسمعونی؟! أنتم نیام أرجوکم تنتبهون، أم حالت مودتکم عن إمامکم فلا تنصرونه؟<ref>لجنة الحدیث فی معهد باقر العلومعلیهالسلام، موسوعة کلمات الإمام الحسین علیهالسلام، دار المعروف للطباعة والنشر، 1416/1995، چاپ اول، ص 581 - 582 و البحرانی، عبد العظیم المهتدی؛ من أخلاق الإمام الحسین علیهالسلام، قم، انتشارات شریف الرضی، 1421/2000، انتشارات شریف الرضی، چاپ اول، ص 250 و یعقوب، أحمد حسین؛ کربلاء، الثورة و المأساة، بیروت، الغدیر للطباعة و النشر و التوزیع، 1997، چاپ اول، ص 339.</ref>! | یا مسلم بن عقیل! و یا هانی بن عروة! و یا [[حبیب بن مظاهر]]! و یا [[زهیر بن قین|زهیر بن القین]]! و یا [[یزید بن مظاهر]]! و یا یحیى بن کثیر! و یا [[هلال بن نافع]]! و یا إبراهیم بن الحصین! و یا عمیر بن المطاع! و یا أسد الکلبی! و یا عبد الله ابن عقیل! و یا [[مسلم بن عوسجه]]! و یا داود بن الطرماح! و یا [[حر بن یزید ریاحی|حر الریاحی]]! و یا علی بن الحسین! و یا أبطال الصفا! و یا فرسان الهیجاء! ما لی أنادیکم فلا تجیبونی، و أدعوکم فلا تسمعونی؟! أنتم نیام أرجوکم تنتبهون، أم حالت مودتکم عن إمامکم فلا تنصرونه؟<ref>لجنة الحدیث فی معهد باقر العلومعلیهالسلام، موسوعة کلمات الإمام الحسین علیهالسلام، دار المعروف للطباعة والنشر، 1416/1995، چاپ اول، ص 581 - 582 و البحرانی، عبد العظیم المهتدی؛ من أخلاق الإمام الحسین علیهالسلام، قم، انتشارات شریف الرضی، 1421/2000، انتشارات شریف الرضی، چاپ اول، ص 250 و یعقوب، أحمد حسین؛ کربلاء، الثورة و المأساة، بیروت، الغدیر للطباعة و النشر و التوزیع، 1997، چاپ اول، ص 339.</ref>! | ||
ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروه، ای حبیب! ای زهیربن قین... ! | ای مسلم بن عقیل! ای هانی بن عروه، ای حبیب! ای زهیربن قین... ! | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۳۹: | ||
ای دلاور مردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا میزنم؛ ولی پاسخم را نمیدهید؟ و شما را میخوانم؛ ولی دیگر سخنم را نمیشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیداریتان امیدوار باشم؟ یا از محبت امامتان دست کشیدهاید که او را یاری نمیکنید؟... | ای دلاور مردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا میزنم؛ ولی پاسخم را نمیدهید؟ و شما را میخوانم؛ ولی دیگر سخنم را نمیشنوید؟ آیا به خواب رفتهاید که به بیداریتان امیدوار باشم؟ یا از محبت امامتان دست کشیدهاید که او را یاری نمیکنید؟... | ||
نکته آخر این که: در فضیلت هانی همین بس که نسبت به ایشان زیارت مخصوصی وارد شده: در مقابل قبر بایست و پس از سلام به [[ | نکته آخر این که: در فضیلت هانی همین بس که نسبت به ایشان زیارت مخصوصی وارد شده: در مقابل قبر بایست و پس از سلام به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)]] بگو: | ||
سلام الله العظیم و صلواته علیک یا هانی بن عروة، السلام علیک أیها العبد الصالح، الناصح لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین، و الحسن و الحسین علیهمالسلام، اشهد أنک قتلت مظلوما، فلعن الله من قتلک، و استحل دمک، و حشی الله قبورهم نارا، أشهد أنک لقیت الله و هو راض عنک بما فعلت و نصحت، و اشهد أنک قد بلغت درجة الشهداء، و جعل روحک مع أرواح السعداء، بما نصحت لله و لرسوله مجتهدا، و بذلت نفسک فی ذات الله و مرضاته، فرحمک الله و رضی عنک و حشرک مع محمد و آله الطاهرین، و جمعنا و إیاکم معهم فی دار النعیم، و سلام علیک ورحمة الله، سپس دو رکعت نماز بخوان و به ایشان هدیه کن...<ref> محمد بن المشهدی، المزار، تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی، قم، نشر القیوم، 1419، چاپ اول، ص 180 و علامه مجلسى، پیشین، ج 97، ص 429 و سید بحر العلوم، الفوائد الرجالیة، تحقیق و تعلیق: محمد صادق بحر العلوم، حسین بحر العلوم، تهران، مکتبة الصادق، 1363ش، چاپ اول، ج 4، ص 43 - 42.</ref> | سلام الله العظیم و صلواته علیک یا هانی بن عروة، السلام علیک أیها العبد الصالح، الناصح لله و لرسوله و لأمیرالمؤمنین، و الحسن و الحسین علیهمالسلام، اشهد أنک قتلت مظلوما، فلعن الله من قتلک، و استحل دمک، و حشی الله قبورهم نارا، أشهد أنک لقیت الله و هو راض عنک بما فعلت و نصحت، و اشهد أنک قد بلغت درجة الشهداء، و جعل روحک مع أرواح السعداء، بما نصحت لله و لرسوله مجتهدا، و بذلت نفسک فی ذات الله و مرضاته، فرحمک الله و رضی عنک و حشرک مع محمد و آله الطاهرین، و جمعنا و إیاکم معهم فی دار النعیم، و سلام علیک ورحمة الله، سپس دو رکعت نماز بخوان و به ایشان هدیه کن...<ref> محمد بن المشهدی، المزار، تحقیق: جواد القیومی الاصفهانی، قم، نشر القیوم، 1419، چاپ اول، ص 180 و علامه مجلسى، پیشین، ج 97، ص 429 و سید بحر العلوم، الفوائد الرجالیة، تحقیق و تعلیق: محمد صادق بحر العلوم، حسین بحر العلوم، تهران، مکتبة الصادق، 1363ش، چاپ اول، ج 4، ص 43 - 42.</ref> | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۴۹: | ||
[http://pajoohe.ir/%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%87__a-44099.aspx برگرفته از سایت هانی بن عروه دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | [http://pajoohe.ir/%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D9%87__a-44099.aspx برگرفته از سایت هانی بن عروه دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir] | ||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:تابعین]] | [[رده:تابعین]] |