confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
رشید همچنین میگفت: «در عبدالله دوراندیشی منصور، عبادت مهدی وبزرگی هادی را میبینم، ولی من محمد را بر او پیش انداختم در حالی که مىدانستم محمد تابع هوای نفسش است، هر چه به دست میآورد به اسراف از کف میبازد، زنان و کنیزان را در تصمیمهای خویش شرکت میدهد. اگر امّ جعفرـیعنی زبیده نبود و [[بنیهاشم]] هم اصرار نمیداشتند، حتمأ عبدالله را بر او مقدّم میداشتم ...<ref>قصیده ابن عبدون/ص 245 ـ تاریخ الخلفاء سیوطی/ص 307 ـ شبیه به همین مطلب در کتابهای دیگر هم آمده: الاخبار الطّوال/ص 401 ـ الاتحاف بحت الاشراف/ص 96 ـ تاریخ الخمیس/2/ص 334</ref>.» | رشید همچنین میگفت: «در عبدالله دوراندیشی منصور، عبادت مهدی وبزرگی هادی را میبینم، ولی من محمد را بر او پیش انداختم در حالی که مىدانستم محمد تابع هوای نفسش است، هر چه به دست میآورد به اسراف از کف میبازد، زنان و کنیزان را در تصمیمهای خویش شرکت میدهد. اگر امّ جعفرـیعنی زبیده نبود و [[بنیهاشم]] هم اصرار نمیداشتند، حتمأ عبدالله را بر او مقدّم میداشتم ...<ref>قصیده ابن عبدون/ص 245 ـ تاریخ الخلفاء سیوطی/ص 307 ـ شبیه به همین مطلب در کتابهای دیگر هم آمده: الاخبار الطّوال/ص 401 ـ الاتحاف بحت الاشراف/ص 96 ـ تاریخ الخمیس/2/ص 334</ref>.» | ||
== عقیده مذهبی مامون | == عقیده مذهبی مامون == | ||
چهره ریاکار مأمون انگیزه اصلی این گزینش را در طول سیزده قرن بر | چهره ریاکار مأمون انگیزه اصلی این گزینش را در طول سیزده قرن بر مورخان و [[سیره نویسان]] پوشیده نگه داشته است، بدین جهت مورّخان از قرن سوم هجری تاکنون دراینباره، نظریات گوناگونی اظهار داشتهاند. | ||
[[مرتضی مطهری|آیتالله مطهّری]] عقیده داشت که در مأمون تمایل [[شیعی]] بود، نه اینکه [[شیعه اثنی عشری|شیعه مذهب]] بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به [[مباحث عقلی]] و استدلالی علاقه داشت، به همین خاطر که [[شیعه]] هم بر پایه عقل و استدلال استوار بود، به شیعه متمایل بود. عبارت شهید مطهّری این است: «در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به [[تشیع]] بوده باز بحثی نیست.» <ref>مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، 78، ج18، ص118</ref> | [[مرتضی مطهری|آیتالله مطهّری]] عقیده داشت که در مأمون تمایل [[شیعی]] بود، نه اینکه [[شیعه اثنی عشری|شیعه مذهب]] بوده باشد. چون مأمون عالم و دانشمند بود و به [[مباحث عقلی]] و استدلالی علاقه داشت، به همین خاطر که [[شیعه]] هم بر پایه عقل و استدلال استوار بود، به شیعه متمایل بود. عبارت شهید مطهّری این است: «در اینکه در مأمون تمایل روحی و فکری هم به [[تشیع]] بوده باز بحثی نیست.» <ref>مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ اول، 78، ج18، ص118</ref> | ||
[[شهید | [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] برای این نظر خود به مناظرات مأمون با علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] استدلال میکند. | ||
برخی از | برخی از مورخان معاصر عقیده دارند که مأمون در حدّ [[عقیده]] به تفضیل شیعه بود، به این معنا که [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیهالسلام)]] را برای [[ولایت]] و خلافت از همه خلفا شایستهتر مىدانست<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، ج1، ص280</ref>. | ||
به طور کلی دلایلی که بر شیعه بودن مأمون ذکر گردیده است از این قرار است: | به طور کلی دلایلی که بر [[مذهب شیعه|شیعه]] بودن مأمون ذکر گردیده است از این قرار است: | ||
# او در [[بغداد]] مجلسی از [[فقها]] و علما آراست تا تفضیل [[ | # او در [[بغداد]] مجلسی از [[فقها]] و علما آراست تا تفضیل [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] را بر سایر [[صحابه]] اثبات کند. | ||
# وقتی به [[عراق]] آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد. | # وقتی به [[عراق]] آمد و حاضر شد که در اداره مملکت اسلامی از دیگران استفاده کند، در کنار هر یک از آنها، یک شیعه قرار داد. | ||
# در سال 211 رسماً اعلام کرد که امام علی (علیهالسلام) برترین [[اصحاب]] [[رسول خدا]] است. | # در سال 211 رسماً اعلام کرد که امام علی (علیهالسلام) برترین [[اصحاب]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] است. | ||
# زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمد ضمن شعری به حق [[نبی اکرم|نبی]]، [[علی بن ابی طالب|وصی]]، حق [[ | # زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمد ضمن شعری به حق [[نبی اکرم|نبی]]، [[علی بن ابی طالب|وصی]]، حق [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین]]، و حق کسانی که حقشان غصب شده و حق [[اصحاب کسا|اهل کساء]] قسم داد. این امر تشیع مامون را نشان میدهد<ref>تاریخ تشیع در ایران، ص280</ref>. | ||
ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاریها برای نگه داشتن پایههای حکومت بود. مأمون وقتی کثرت [[شیعه]] را دید و دانست که [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا (علیهالسلام)]] مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومتهای قبلی بنی عباس اظهار دشمنی میکنند، روش دوستی با [[علویان]] را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار [[تشیع]] نمود و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (علیهالسلام) بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] دفاع میکرد، وقتی مسأله ی واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت | ولی در عین حال همه این تظاهرها و ریاکاریها برای نگه داشتن پایههای حکومت بود. مأمون وقتی کثرت [[شیعه]] را دید و دانست که [[امام علی بن موسی الرضا|حضرت رضا (علیهالسلام)]] مورد توجه و محبوب مردم است و مردم از پدر او (هارون) ناراضی هستند و نسبت به حکومتهای قبلی بنی عباس اظهار دشمنی میکنند، روش دوستی با [[علویان]] را برگزید و بدین طریق افکار عمومی را متوجّه خود ساخت، و از دَرِ نفاق و ریا اظهار [[تشیع]] نمود و از خلافت، حقانیت، و برتری علی (علیهالسلام) بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] دفاع میکرد، وقتی مسأله ی واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی را مطرح نمود، در حقیقت او هدفی جز حفظ قدرت و تثبیت موقعیت خود نداشت<ref>ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، مرکز جهانی علوم اسلامی. چ سوّم، 83، ص48.. </ref>. | ||
== مرگ مأمون == | == مرگ مأمون == |