پرش به محتوا

دیوبندیه مماتی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
از دیگر شاگردان حسین علی، محمد طاهر بن آصف (م1407) متولد منطقه پنج پیرِ ولایت سرحدّ پاکستان است که نزد میانوالی درس خواند و سپس به حجاز رفت و بعد از بازگشت از عربستان در سال1357ق «جماعت اشاعة التوحید و السنة» را تأسیس کرد.<ref>محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724</ref> جماعت اشاعة التوحید از فروعات مسلک دیوبندیه است که تفکرات نزدیک به وهابیت در بحث توحید و شرک را در شبه قاره هند ترویج می کند.<ref>شمس الدين بن محمّد افغاني، عداء الماتریدیة للعقیدة السلفیة، ج1، ص292-291</ref>
از دیگر شاگردان حسین علی، محمد طاهر بن آصف (م1407) متولد منطقه پنج پیرِ ولایت سرحدّ پاکستان است که نزد میانوالی درس خواند و سپس به حجاز رفت و بعد از بازگشت از عربستان در سال1357ق «جماعت اشاعة التوحید و السنة» را تأسیس کرد.<ref>محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724</ref> جماعت اشاعة التوحید از فروعات مسلک دیوبندیه است که تفکرات نزدیک به وهابیت در بحث توحید و شرک را در شبه قاره هند ترویج می کند.<ref>شمس الدين بن محمّد افغاني، عداء الماتریدیة للعقیدة السلفیة، ج1، ص292-291</ref>


محمد طاهر پنج پیری و جماعت وی در باب توحید الوهی متأثر از تفکرات ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه و محمّد بن عبد الوهاب بوده و دیوبندیان، آنان را ملحق به وهابیت می کنند.[10] محمد طاهر با این اندیشه شاگردان زیادی را در مناطق پیشاور پاکستان و افغانستان تربیت کرد. شاگردان این مکتب در اواخر عمر محمد طاهر در حدود سه هزار نفر بوده که بعد از وفات پنج پیری و با در دست گرفتن زعامت این جماعت توسط محمد طیب طاهری و ادامه دادن کرسی درس پدر، تعداد دانش آموختان این مکتب به شش هزار نفر رسیده است.[11] گرچه خود محمد طاهر در کتاب نیل السائرین تصریح دارد که در حدود چهل هزار نفر از کرسی درس وی بهره بردهاند[12].
محمد طاهر پنج پیری و جماعت وی در باب توحید الوهی متأثر از تفکرات ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه و محمّد بن عبد الوهاب بوده و دیوبندیان، آنان را ملحق به وهابیت می کنند.<ref>شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص772 و780</ref> محمد طاهر با این اندیشه شاگردان زیادی را در مناطق پیشاور پاکستان و افغانستان تربیت کرد. شاگردان این مکتب در اواخر عمر محمد طاهر در حدود سه هزار نفر بوده که بعد از وفات پنج پیری و با در دست گرفتن زعامت این جماعت توسط محمد طیب طاهری و ادامه دادن کرسی درس پدر، تعداد دانش آموختان این مکتب به شش هزار نفر رسیده است.<ref>محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724</ref> گرچه خود محمد طاهر در کتاب نیل السائرین تصریح دارد که در حدود چهل هزار نفر از کرسی درس وی بهره بردهاند<ref>محمد طاهر پنجپیری، نیل السائرین في طبقات المفسرین، ص451</ref>.


شمس الدین محمّد افغانی که خود قبلاً در این جماعت بوده و از شاگردان محمد طاهر محسوب می­شد، این گروه از دیوبندیه را از نزدیکترین گروه به وهابیت در باب توحید میخواند.[13] پنج پیری همانند ابن عبد الوهاب کفر و شرک مسلمین اهل زمانه خود را از مشرکین عرب های دوران جاهلیت بدتر دانسته[14]و  به صرف این ادّعا که مشرکین زمان پیامبراکرم خداوند را فقط در شدائد ندا میدادند، امّا مشرکین زمان ما در همه امور غیرالله را ندا میدهند از مشرکان زمان پیامبر بدترند.[15]
شمس الدین محمّد افغانی که خود قبلاً در این جماعت بوده و از شاگردان محمد طاهر محسوب می­شد، این گروه از دیوبندیه را از نزدیکترین گروه به وهابیت در باب توحید میخواند.<ref>http://www.dorar.net</ref> پنج پیری همانند ابن عبد الوهاب کفر و شرک مسلمین اهل زمانه خود را از مشرکین عرب های دوران جاهلیت بدتر دانسته<ref>محمد طاهر پنج پیری، البصائر للمتوسلین بأهل المقابر، ص85، به نقل از: جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص1192</ref> و  به صرف این ادّعا که مشرکین زمان پیامبراکرم خداوند را فقط در شدائد ندا میدادند، امّا مشرکین زمان ما در همه امور غیرالله را ندا میدهند از مشرکان زمان پیامبر بدترند.<ref>محمد طاهر پنجپیری، ضیاء النور من احیاء السنة لدحض الفجور واماتة البدعة، مقدمه ناشر، صفحه الف</ref>


امّا با این حال «پنجپیریه» یا «اشاعة التوحید والسنة» همگی صوفیان نقشبندی مسلک بوده[16] و بدین منظور شاگردان خود را توصیه به ورود به طرق تصوف میکنند.[17] این گروه همانند دیگر گروههای دیوبندیه در باب صفات الهی پیرو اندیشه ماتریدی هستند و در مدارس خود کتب ماتریدان را تعلیم میدهند و در مسائل فقهی حنفی مذهب بوده و در پیروی از مذهب خود تعصب دارند و عدول از مذهب حنفی به مذاهب دیگر فقهی را جایز نمیدانند[18] و در این مسأله با جماعت غیرمقلد و اهل حدیث در مناطق خود رابطه خصمانهای دارند به طوریکه این جماعت را برادران قادیانیه خطاب میکنند.[19]
امّا با این حال «پنجپیریه» یا «اشاعة التوحید والسنة» همگی صوفیان نقشبندی مسلک بوده<ref>شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص782</ref> و بدین منظور شاگردان خود را توصیه به ورود به طرق تصوف میکنند.<ref>همان، ج2، ص783</ref> این گروه همانند دیگر گروههای دیوبندیه در باب صفات الهی پیرو اندیشه ماتریدی هستند و در مدارس خود کتب ماتریدان را تعلیم میدهند و در مسائل فقهی حنفی مذهب بوده و در پیروی از مذهب خود تعصب دارند و عدول از مذهب حنفی به مذاهب دیگر فقهی را جایز نمی دانند<ref>همان، ج2، ص804</ref> و در این مسأله با جماعت غیرمقلد و اهل حدیث در مناطق خود رابطه خصمانهای دارند به طوریکه این جماعت را برادران قادیانیه خطاب میکنند.<ref>مجموعة من الباحثين بإشراف الشيخ علوي بن عبد القادر السقاف، موسوعة الفرق المنتسبة للإسلام، موقع الدرر السنية على الإنترنت dorar.net</ref>


برخلاف دیوبندی های حیاتی که قائل به حیات دنیوی و عنصری برای پیامبراکرم و دیگر انبیاء هستند، دیوبندی های مماتی این اندیشه را نپذیرفته و حیات انبیاء را صرفاً برزخی قلمداد میکنند که هیچ ارتباطی با دنیا ندارند. غلام الله خان در تفسیر آیه ﴿فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾[20] قائل است که ارواح انبیاء در بدنهایشان بعد از موتشان وجود ندارد و موت آنان به نحو حقیقی بوده و حیاتشان در قبور به نحو حیات برزخی میباشد نه دنیوی و ناسوتی؛ لذا انبیاء نه از اتّفاقات اطراف خود خبری دارند و نه این که کلام بندگان را می­شنوند.[21]
برخلاف دیوبندی های حیاتی که قائل به حیات دنیوی و عنصری برای پیامبراکرم و دیگر انبیاء هستند، دیوبندی های مماتی این اندیشه را نپذیرفته و حیات انبیاء را صرفاً برزخی قلمداد میکنند که هیچ ارتباطی با دنیا ندارند. غلام الله خان در تفسیر آیه ﴿فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ﴾<ref>بقره: 259</ref> قائل است که ارواح انبیاء در بدنهایشان بعد از موتشان وجود ندارد و موت آنان به نحو حقیقی بوده و حیاتشان در قبور به نحو حیات برزخی میباشد نه دنیوی و ناسوتی؛ لذا انبیاء نه از اتّفاقات اطراف خود خبری دارند و نه این که کلام بندگان را می ­شنوند.<ref> غلام الله خان، جواهر القرآن، ج1، ص127</ref>


مماتی ها که به پنج پیریها مشهورند، درباره حدیث متفق علیه بخاری و مسلم: «إن المیت لیسمع قرع نعالهم»[22] و همچنین حدیث «قلیب بدر»[23] و احادیث دیگر که دلالت بر شنیدن اموات در قبر دارد، قائلند که این روایات از اخبار آحاد و ظنی الصدور هستند و دلالت آنان مخالف با آیات قطعی الصدور که دالّ بر عدم سماع اموات است و برفرض قبول این روایات، رویات ظنی بوده و در مباحث اعتقادی ظنیات هیچ اعتباری ندارد.[24]
مماتی ها که به پنج پیریها مشهورند، درباره حدیث متفق علیه بخاری و مسلم: «إن المیت لیسمع قرع نعالهم»<ref>محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج2، ص190؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2200</ref> و همچنین حدیث «قلیب بدر»<ref>محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج5، ص77؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2203</ref> و احادیث دیگر که دلالت بر شنیدن اموات در قبر دارد، قائلند که این روایات از اخبار آحاد و ظنی الصدور هستند و دلالت آنان مخالف با آیات قطعی الصدور که دالّ بر عدم سماع اموات است و برفرض قبول این روایات، رویات ظنی بوده و در مباحث اعتقادی ظنیات هیچ اعتباری ندارد.<ref>شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص884</ref>


=پانویس=
=پانویس=


{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}
پی نوشت:
[3].
[4]. .
[5]. .
[6]. .
[7]. .
[8]. .
[9]. .
[10]. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص772 و780.
[11]. محمد خير بن رمضان بن إسماعيل يوسف، تكملة معجم المُؤلفين، ص723-724.
[12]. محمد طاهر پنجپیری، نیل السائرین في طبقات المفسرین، ص451.
[13]. http://www.dorar.net
[14]. محمد طاهر پنج پیری، البصائر للمتوسلین بأهل المقابر، ص85، به نقل از: جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص1192.
[15]. محمد طاهر پنجپیری، ضیاء النور من احیاء السنة لدحض الفجور واماتة البدعة، مقدمه ناشر، صفحه الف.
[16]. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص782.
[17]. همان، ج2، ص783.
[18]. همان، ج2، ص804.
[19]. مجموعة من الباحثين بإشراف الشيخ علوي بن عبد القادر السقاف، موسوعة الفرق المنتسبة للإسلام، موقع الدرر السنية على الإنترنت dorar.net.
[20]. بقره: 259.
[21]. غلام الله خان، جواهر القرآن، ج1، ص127
[22]. محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج2، ص190؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2200.
[23]. محمّد بن اسماعيل بخاري، صحيح بخاري، ج5، ص77؛ مسلم بن حجّاج نيشابوري، صحیح مسلم، ج4، ص2203.
[24]. شمس الدين بن محمّد افغاني، جهود علماء الحنفية في إبطال عقائد القبورية، ج2، ص884.