confirmed
۵٬۹۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
البته اشعری اعتبار قیاس را می پذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمی دهد که معتزلیان داده اند. با این وجود، توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد. <ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | البته اشعری اعتبار قیاس را می پذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمی دهد که معتزلیان داده اند. با این وجود، توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد. <ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | ||
==برخی از آراء و عقاید == | ==اشاره به برخی از آراء و عقاید == | ||
'''صفات ازلی خداوند متعال''' | '''صفات ازلی خداوند متعال''' | ||
اشعری معتقد است که صفات ازلی نه عین ذات اند و نه غیر ذات، اگر چه در واقعیت خود قائم به ذات می باشند.<ref>شهرستانى، محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، محقق بدران، محمد، ج 1، ص 108.</ref> | از نظر اشاعره، خداوند قدیم است و صفات او یعنی علم، قدرت، اراده، حیات، سمع، بصر و کلام همه قدیم اند و در مجموع قدمای هشت گانه را تشکیل می دهند.<ref>تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، موسسه انتشارات بعثت، تهران، 1367، ج2،ص468.</ref> | ||
ابو الحسن اشعری معتقد است که صفات ازلی نه عین ذات اند و نه غیر ذات، اگر چه در واقعیت خود قائم به ذات می باشند.<ref>شهرستانى، محمد بن عبد الکریم، الملل و النحل، محقق بدران، محمد، ج 1، ص 108.</ref> | |||
''' صفات خبریه''' | ''' صفات خبریه''' | ||
خط ۵۳: | خط ۵۴: | ||
'''افعال انسان و نظریه کسب''' | '''افعال انسان و نظریه کسب''' | ||
این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | این نظریه که بر آیند اجتهاد اشعری و پیروانش در تفسیر خلق افعال عباد است، از جمله نظریه های مطرح و معروفی است که البته قدمتش به پیش از اشعری باز می گردد و مربوط به مسئله قدر و جبر و اختیار است. در این بین هر کدام از مذاهب تفسیری ارایه کردند که در خور توجه است. | ||
خط ۶۳: | خط ۵۹: | ||
در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص 291؛ و سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج 3، ص 107 و 108.</ref>ولی برای توجیه اصل اختیار و رهایی از پی آمدهای نادرست اندیشه جبر، نظریه کسب را که قبل از او توسط حسین نجار و ضِرار بن عمرو مطرح شده بود، برگزید. | در برابر معتزله، اهل حدیث با هدف دفاع از عمومیت اراده و قدر الهی و نیز حفاظت از اصل توحید در خالقیت، هر گونه فاعلیت و تأثیر را از انسان نفی کردند و افعال او را چه از نوع طاعت یا معصیت، فعل خدا دانستند. از این عقیده به عنوان نظریه «خلق افعال عباد» یاد می شود.ابو الحسن اشعری پس از فاصله گرفتن از مکتب معتزله، حمایت خود را از عقیده خلق اعمال ابراز و بر این عقیده تصریح کرد که: «افعال بندگان، مخلوق و مقدور خداوند است»،<ref>ر ک اشعرى، ابو الحسن، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين، ص 291؛ و سبحانی، جعفر، الإنصاف في مسائل دام فيها الخلاف، ج 3، ص 107 و 108.</ref>ولی برای توجیه اصل اختیار و رهایی از پی آمدهای نادرست اندیشه جبر، نظریه کسب را که قبل از او توسط حسین نجار و ضِرار بن عمرو مطرح شده بود، برگزید. | ||
اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان به عنوان ابزار کسب آن فعل را کسب می کند. وی در تعریف کسب می گوید: «حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و همزمان با قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد می شود.».<ref>اشعری، ابوالحسن؛ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، دار احیا التراث العربی، بیروت، ط 3، ص532</ref> | اشعری معتقد است خداوند خالق افعال است و انسان به عنوان ابزار کسب آن فعل را کسب می کند. وی در تعریف کسب می گوید: «حقیقت در نزد من این است که معنای اکتساب و کسب کردن، وقوع فعل همراه و همزمان با قوه حادث است. پس کسب کننده فعل کسی است که فعل همراه قدرت در او ایجاد می شود.».<ref>اشعری، ابوالحسن؛ مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، دار احیا التراث العربی، بیروت، ط 3، ص532</ref> | ||
و اما فاضل قوشجی تعریف روشن تری از کسب ارایه کرده و گفته است «کسب عبارت است از مقارنت وجود فعل با قدرت و اراده انسان، بدون آن که قدرت و اراده او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد». <ref>ر ک درآمدی بر علم کلام، ص 278، به نقل از فاضل قوشجی، شرح تجرید، ص 445.</ref> البته باید گفت نظریه کسب پس از ابو الحسن اشعری دستخوش تفاسیر دیگری شده است که می شود گفت با تفسیر اشعری تمایز قابل توجهی دارد زیرا متکلمان این مذهب از متقدمین گرفته تا متاخرین، کسب را به گونه ای تعریف کرده اند که به تعریف نظریه امر بین الامرین نزدیک می شود و می توان آن را دستاویزی جهت تقریب به اندیشه متکلمان امامیه قرار داد. | |||
'''عدل و انکار حسن و قبح عقلی''' | |||
اشاعره معتقدند هيچ چيزى بر خداوند ضرورى و واجب نيست و اعتقاد به وجوب چيزى بر خداوند، مستلزم تحديد او و تعيين تكليف براى او است، در حالى كه انسان حق ندارد برای خدا تکلیفی را تعیین و حیطه قدرت او را محدود کند. بر همین مبنا نمی توان گفت “صدور عدالت بر خدا لازم و ارتکاب قبيح مثل ظلم بر او ممتنع است”، بلكه هر آن چه خدا انجام دهد، عين عدالت است، گر چه تمامى مؤمنان را وارد جهنم و تمامى كفار را وارد بهشت کند.هر چه آن خسرو کند شیرین بود. (این یعنی حسن و قبح شرعی.)<ref>ابن فورک، ص۳۲، ۲۸۵ – ۲۸۶و شهرستانی نهایةالاقدام، ص۳۷۱</ref> البته خداوند مطابق با وعده ای که در قرآن و روایات داده است، هرگز مرتکب ظلم نخواهد شد و هر کسی را مطابق با اعمالش جزای متناسب خواهد داد. | |||
''' | '''اعتقاد در مورد عقل''' | ||
اشعری اعتماد و اتکاء مطلق به عقل را جایز نمی داند و به همین دلیل، مورد سرزنش معتزله قرار می گرفت. وی در زمینه اعتماد به عقل جانب میانه را می گرفت و مذهب وسط را اختیار می کرد. شهرستانی از قول اشعری نقل می کند که: معرفت خدا به عقل حاصل و به شرع واجب می گردد.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ الملل والنحل، تصحیص محمدسید گیلانی، قاهره، 1961، ج1، ص129.</ref> | |||
'''تکلیف خارج از تحمل''' | |||
به گفته شهرستانی، اشعری تکلیف مالایطاق را جایز می داند.<ref>شهرستانی، محمد ابن عبدالکریم؛ پيشين، ص124</ref> | |||
به این معنا که جایز است خداوند بنده اش را مامور به امری نماید که از حوزه توانایی او خارج است. مثلا انسانی بدون بال امر به پریدن مثل پرندگان شود. | |||
'''ایمان''' | '''ایمان''' | ||
از نظر اشعری ایمان تصدیق | از نظر اشعری ایمان تصدیق قلبی است، اما اقرار به زبان و عمل به ارکان دین از جمله ي فروع ایمان است. می نویسد: ایمان توفیقی است که خداوند به بندگانش عنایت می کند و منظور از توفیق، آفریدن قدرت بر طاعت است.<ref>ولوی، علیمحمد؛ پيشين، ص474.</ref> | ||
'''مرتکب کبیره | '''حکم در باره مرتکب کبیره''' | ||
به اعتقاد اشعری و پیروانش، نمی توان کسانی را که مرتکب گناه کبیره می شوند مومن ندانست بلکه هر گونه قضاوتی در این باره از عهده انسان ها خارج است و باید آن را به خد وا گذارد.<ref>همان، ص475.</ref> | |||
==پانویس== | |||
==رده ها== | ==رده ها== | ||
بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره | بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره |