confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
== حضرت هارون (علیه السلام) در قرآن == | == حضرت هارون (علیه السلام) در قرآن == | ||
نام حضرت هارون بیست بار در قرآن و بیشتر به همراه [[حضرت موسی|حضرت موسی(علیه السلام)]] ذکر شده است که در مواردى حاوى ستایش شخصیت حضرت هارون میباشد. بعضی از مفسرین گفتهاند که نام مبارکش نوزده بار در [[قران |کلام الله مجید]] یاد شده زیرا مراد از {{متن قرآن |یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ |سوره = مریم |آیه = 28 }}: هارون برادر موسى نیست<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151 | نام حضرت هارون بیست بار در قرآن و بیشتر به همراه [[حضرت موسی|حضرت موسی(علیه السلام)]] ذکر شده است که در مواردى حاوى ستایش شخصیت حضرت هارون میباشد. بعضی از مفسرین گفتهاند که نام مبارکش نوزده بار در [[قران |کلام الله مجید]] یاد شده زیرا مراد از {{متن قرآن |یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ |سوره = مریم |آیه = 28 }}: هارون برادر [[حضرت موسی|موسى]] نیست<ref>قاموس قرآن (سید على اكبر قرشى)، ج7، ص151 | ||
</ref> | </ref> | ||
{{متن قرآن |وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً |سوره = قصص |آیه = 34}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. | {{متن قرآن |وَ أَخِى هرُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّى لِساناً |سوره = قصص |آیه = 34}}: و برادرم هارون از من زبان آورتر است. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
{{متن قرآن |وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هرُونَ الفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ |سوره = انبیاء |آیه = 48}}: و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم و کتابشان براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است. | {{متن قرآن |وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هرُونَ الفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ |سوره = انبیاء |آیه = 48}}: و در حقیقت به موسى و هارون فرقان دادیم و کتابشان براى پرهیزگاران روشنایى و اندرزى است. | ||
در قرآن کریم هیچ مساله اى که مختص به آن جناب باشد، نیامده مگر همان جانشینى او براى برادرش، در آن چهل روزى که به میقات رفته بود، {{متن قرآن |وَ قالَ مُوسى لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ |سوره = اعراف |آیه = 142 }}: که به برادر خود هارون گفت: [[خلیفه]] من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن، و وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسی گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص62</ref>. | در [[قرآن|قرآن کریم]] هیچ مساله اى که مختص به آن جناب باشد، نیامده مگر همان جانشینى او براى برادرش، در آن چهل روزى که به میقات رفته بود، {{متن قرآن |وَ قالَ مُوسى لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاتَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ |سوره = اعراف |آیه = 142 }}: که به برادر خود هارون گفت: [[خلیفه]] من باش در قومم، و اصلاح کن، و راه مفسدان را پیروى مکن، و وقتى از میقات برگشت، در حالى که خشمناک و متاسف بود که چرا گوساله پرست شدند، الواح [[تورات]] را بیفکند، و سر برادر را بگرفت و به طرف خود بکشید، هارون گفت: اى پسر مادر! مردم مرا ضعیف کردند، (و گوش به سخنم ندادند)، و نزدیک بود مرا بکشند، پس پیش روى دشمنان مرا شرمنده و سرافکنده مکن، و مرا جزو این مردم ستمگر قرار مده، موسی گفت: پروردگارا مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمت خود داخل کن، که تو ارحم الراحمینى<ref> ترجمه المیزان (سید محمدباقر موسوى همدانى)، ج16، ص62</ref>. | ||
== حضرت هارون(علیه السلام) در روایات == | == حضرت هارون(علیه السلام) در روایات == |