۱۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمىكرديم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نمىرفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در رديف توده بازارى قرار گرفتيم، چشمهايى از ما گريست و ناراحتيها به وجود آمد . به خدا سوگند اگر بيم وقوع تفرقه ميان مسلمين و بازگشت كفر و تباهى دين نبود، رفتار ما با آنانطور ديگر بود. | پس از وفات رسول خدا ما خاندان باور نمىكرديم كه امت در حق ما طمع كند، اما آنچه انتظار نمىرفت واقع شد؛ حق ما را غصب كردند و ما در رديف توده بازارى قرار گرفتيم، چشمهايى از ما گريست و ناراحتيها به وجود آمد . به خدا سوگند اگر بيم وقوع تفرقه ميان مسلمين و بازگشت كفر و تباهى دين نبود، رفتار ما با آنانطور ديگر بود. | ||
در كلامي ديگر ان حضرت از قريش و حاميانشان در پيشگاه الهي اظهار تظلم و شكايت نموده و مي فرمايد : پروردگارا، من از تو براي مقابله با قبيله قريش و از کساني که مردم قريشي را ياري کردند، ياري مي جويم، زيرا آنان پيوند خويشاوندي را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت براي گرفتن حقي که من بر آن از ديگران شايسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند: | در كلامي ديگر ان حضرت از قريش و حاميانشان در پيشگاه الهي اظهار تظلم و شكايت نموده و مي فرمايد : پروردگارا، من از تو براي مقابله با قبيله قريش و از کساني که مردم قريشي را ياري کردند، ياري مي جويم، زيرا آنان پيوند خويشاوندي را با من قطع کردند و درباره نزاع و خصومت براي گرفتن حقي که من بر آن از ديگران شايسته تر بودم اتفاق نمودند. و گفتند: | ||
آگاه باش، تو مي تواني (يا مي توانستي) حق را به دست بياروي و اگر کسي ديگر اين حق را به دست بياورد تو بايد از آن ممنوع گردي. يا با تحمل اندوه، شکيبايي پيشه کن و يا با تاسف در حسرت بمير! پس درباره وضع خويشان نگريستم. براي من نه ياري بود و نه دفاع کننده اي و نه ياوري. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداري کردم. پس چشمم را در حالي که خار در آن فرو رفته بود، روي هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگي گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبري که براي ذائقه تلخ تر از حنظل بود و براي قلب دردآورتر از لبه شمشير. | آگاه باش، تو مي تواني (يا مي توانستي) حق را به دست بياروي و اگر کسي ديگر اين حق را به دست بياورد تو بايد از آن ممنوع گردي. يا با تحمل اندوه، شکيبايي پيشه کن و يا با تاسف در حسرت بمير! پس درباره وضع خويشان نگريستم. براي من نه ياري بود و نه دفاع کننده اي و نه ياوري. مگر دودمان خودم. پس آنان را از مرگ نگهداري کردم. پس چشمم را در حالي که خار در آن فرو رفته بود، روي هم گذاشتم و آب دهانم را در حال گرفتگي گلو از غصه فرو دادم. و صبر کردم در خوردن غضب، صبري که براي ذائقه تلخ تر از حنظل بود و براي قلب دردآورتر از لبه شمشير. | ||
ابن ابي الحديد نيز درروايتي ازكلبى نقل مىكند: | ابن ابي الحديد نيز درروايتي ازكلبى نقل مىكند: | ||
«على قبل از آنكه به سوى بصره برود، در يك خطبه فرمود: قريش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد ديدم صبر از تفرق كلمه مسلمين و ريختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلماناند و دين مانند مشكى كه تكان داده مىشود كوچكترين سستى آن را تباه مىكند و كوچكترين فردى آن را وارونه مىنمايد. | «على قبل از آنكه به سوى بصره برود، در يك خطبه فرمود: قريش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد ديدم صبر از تفرق كلمه مسلمين و ريختن خونشان بهتر است؛ مردم تازه مسلماناند و دين مانند مشكى كه تكان داده مىشود كوچكترين سستى آن را تباه مىكند و كوچكترين فردى آن را وارونه مىنمايد. | ||
گفتار شهيد مطهري در تبيين موضع سكوت امام بعد از رحلت پيامبرص | == گفتار شهيد مطهري در تبيين موضع سكوت امام بعد از رحلت پيامبرص == | ||
ايشان درتبيين علت سكوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمين بعد از ارتحال پيامبر ص مي فرمايد : | ايشان درتبيين علت سكوت امام واهتمام انحضرت به وحدت مسلمين بعد از ارتحال پيامبر ص مي فرمايد : | ||
طبعاً هرکس میخواهد بداند آنچه علی(ع) دربارة آن میاندیشید، آنچه علی(ع) نمیخواست آسیب ببیند، آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد چه بود؟ حدساً باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین، قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند، موفقیتهای محیرالعقول خود را در سالهای بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند، علیالقاعده علی(ع) بهخاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.. » | طبعاً هرکس میخواهد بداند آنچه علی(ع) دربارة آن میاندیشید، آنچه علی(ع) نمیخواست آسیب ببیند، آنچه علی(ع) آن اندازه برایش اهمیت قائل بود که چنان رنج جانکاه را تحمل کرد چه بود؟ حدساً باید گفت: آن چیز وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن است. مسلمین، قوت و قدرت خود را که تازه داشتند به جهانیان نشان میدادند مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند، موفقیتهای محیرالعقول خود را در سالهای بعد نیز از برکت همین وحدت کلمه کسب کردند، علیالقاعده علی(ع) بهخاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد.. » | ||
خط ۴۸: | خط ۵۴: | ||
ابن ابى الحديد در ذيل كلام 211 امام علي اين داستان معروف را نقل مىكند: | ابن ابى الحديد در ذيل كلام 211 امام علي اين داستان معروف را نقل مىكند: | ||
«روزى فاطمه سلام اللَّه عليها على عليه السلام را دعوت به قيام مىكرد. در همين حال فرياد مؤذن بلند شد كه «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». على عليه السلام به زهرا فرمود: آيا دوست دارى اين فرياد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: | «روزى فاطمه سلام اللَّه عليها على عليه السلام را دعوت به قيام مىكرد. در همين حال فرياد مؤذن بلند شد كه «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه». على عليه السلام به زهرا فرمود: آيا دوست دارى اين فرياد خاموش شود؟ فرمود: نه. فرمود: | ||
سخن من جز اين نيست.». | سخن من جز اين نيست.». | ||
=== 2-موضعگيري امام عليه السلام در برابر فتنه گران – ابوسفيان و ... – === | === 2-موضعگيري امام عليه السلام در برابر فتنه گران – ابوسفيان و ... – === | ||
بعد از رحلت رسول اكرم ص عباس عموي پيامبر و ابوسفيان به نزد حضرت امده و او را در جريان بيعت در سقيفه قرار دادند و از ان حضرت خواستند كه نسبت به انتخاب خليفه وقت اعتراض نمايد اما امام عليه السلام در پاسخ انها ضمن هشدار به مردم نسبت به لزوم هشياري در برابر فتنه گران خطاب به انان فرمود : | بعد از رحلت رسول اكرم ص عباس عموي پيامبر و ابوسفيان به نزد حضرت امده و او را در جريان بيعت در سقيفه قرار دادند و از ان حضرت خواستند كه نسبت به انتخاب خليفه وقت اعتراض نمايد اما امام عليه السلام در پاسخ انها ضمن هشدار به مردم نسبت به لزوم هشياري در برابر فتنه گران خطاب به انان فرمود : |
ویرایش