پرش به محتوا

توحید افعالی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳
خط ۳۳: خط ۳۳:
هر یک از مذاهب مشهور کلامی در تفسیر توحیدافعالی نظریاتی بعضا متفاوتی ارائه داده‌اند که البته می‌توان از میان بیشتر این نظریات، به وجه جامع و قابل قبول همه مذاهب دست یافت. با این توضیح که وجه‌الجمع آراء مذاهب اسلامی در تفسیر توحید افعالی چنین است که همزمان با اعتقاد به فاعلیت انحصاری خداوند در باره مخلوقات و به قول [[ملاصدرا]] لاموثر فی الوجود الا الله یعنی در عالم وجود، جز خداوند هیچ موثر(فاعلی) شناخته نمی‌شود؛ <ref> صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه، ج‏6، ص373</ref>انسان نیز فاعل واقعی فعل خود به حساب می‌آید. در این تعریف، خداوند علة‌العلل همه افعال هستی است. با این‌حال، مذاهب مشهوری چون امامیه، [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل‌حدیث]] هر کدام فراخور فهم خود از توحید افعالی که به طور مستقیم با افعال‌عباد و نحوه تبیین آن با جبر و اختیار  ارتباط دارد، تفاسیری ارائه داده‌اند که بعضا قابل توجه است و همانطور که اشاره شد، می‌شود از میان همه آنها به وجه جامع قابل قبولی رسید.
هر یک از مذاهب مشهور کلامی در تفسیر توحیدافعالی نظریاتی بعضا متفاوتی ارائه داده‌اند که البته می‌توان از میان بیشتر این نظریات، به وجه جامع و قابل قبول همه مذاهب دست یافت. با این توضیح که وجه‌الجمع آراء مذاهب اسلامی در تفسیر توحید افعالی چنین است که همزمان با اعتقاد به فاعلیت انحصاری خداوند در باره مخلوقات و به قول [[ملاصدرا]] لاموثر فی الوجود الا الله یعنی در عالم وجود، جز خداوند هیچ موثر(فاعلی) شناخته نمی‌شود؛ <ref> صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه، ج‏6، ص373</ref>انسان نیز فاعل واقعی فعل خود به حساب می‌آید. در این تعریف، خداوند علة‌العلل همه افعال هستی است. با این‌حال، مذاهب مشهوری چون امامیه، [[معتزله]]، [[اشاعره]]، [[ماتریدیه]] و [[اهل‌حدیث]] هر کدام فراخور فهم خود از توحید افعالی که به طور مستقیم با افعال‌عباد و نحوه تبیین آن با جبر و اختیار  ارتباط دارد، تفاسیری ارائه داده‌اند که بعضا قابل توجه است و همانطور که اشاره شد، می‌شود از میان همه آنها به وجه جامع قابل قبولی رسید.


[[امامیه]] اگر‌چه چون سایر مذاهب، به توحید افعالی سخت معتقدند و بر همین مبنا خدا را خالق افعال و خلق را منحصر به او می‌دانند که ناظر به یک بخش از آیات قرآن است، اما در مقابل و مطابق با بخشی دیگر از آیات قرآن، به [[عدل‌الهی]] نیز اعتقاد دارند و انسان را مسئول افعال خود دانسته و او را در باره آنچه انجام می‌دهد، تحسین کرده مستحق جزا می‌دانند. امامیه در تفسیر این مطلب پیرو تعالیم اولیای الهی هستند و در تایید آن، به روایتی استناد می‌کنند که شخصی از [[امام علی ‌علیه‌السلام]] راجع به قدر و تکلیف افعال بشر در مواجهه با توحید افعالی می‌پرسد، <ref> مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۵، ص۵۷</refحضرت در پاسخ امر بین‌الامرین یعنی راهی میان جبر و تفویض را تعلیم می‌کند. در این‌صورت، علاوه بر اقرار به توحید افعالی، به مسئولیت انسان راجع به افعالش اعتراف می‌شود.
[[امامیه]] اگر‌چه چون سایر مذاهب، به توحید افعالی سخت معتقدند و بر همین مبنا خدا را خالق افعال و خلق را منحصر به او می‌دانند که ناظر به یک بخش از آیات قرآن است، اما در مقابل و مطابق با بخشی دیگر از آیات قرآن، به [[عدل‌الهی]] نیز اعتقاد دارند و انسان را مسئول افعال خود دانسته و او را در باره آنچه انجام می‌دهد، تحسین کرده مستحق جزا می‌دانند. امامیه در تفسیر این مطلب پیرو تعالیم اولیای الهی هستند و در تایید آن، به روایتی استناد می‌کنند که شخصی از [[امام علی ‌علیه‌السلام]] راجع به قدر و تکلیف افعال بشر در مواجهه با توحید افعالی می‌پرسد، حضرت در پاسخ امر بین‌الامرین یعنی راهی میان جبر و تفویض را تعلیم می‌کند. <ref>مجلسی محمد باقر، بحارالانوار، ج۵، ص۵۷</ref> در این‌صورت، علاوه بر اقرار به توحید افعالی، به مسئولیت انسان راجع به افعالش اعتراف می‌شود.


[[اهل‌حدیث]] در تفسیر توحید افعالی، به نظریه خلق‌افعال‌عباد متوسل شدند. پیروان این مکتب بر خلاف بسیاری از دیدگاه‌ها که آنها را جبر‌گرا می‌داند، تلاش کردند تا این نسبت را از خود دور کنند. توجه به شواهد فراوانی در آثار گوناگون متکلمان مشهور این مکتب چون [[محمد بخاری]]، [[ابن تیمیه]]، [[ابن قیم جوزیه]] و [[ابن حجر عسقلانی]] ثابت می‌کند که متکلمان این مکتب و حتی مکاتبی چون [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، جبر‌گرا نیستند، بلکه با تفاوت قایل شدن میان خلق و فعل، خلق را منحصر به خداوند و فعل را منحصر به عباد دانسته انسان را در ایجاد فعل به نوعی دخیل می‌دانند و حتی مدعی هستند که عبد به طور واقعی فاعل افعال خویش است. <ref>ر، ک، ابن تیمیه، افعال العباد و الرد علی الجهمیه، ج1، ص 293.</ref><ref>همان، ص 300</ref> <ref>همان، ج 2، ص 74</ref> <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref> <ref>همان، ج 2، ص 298</ref> <ref>همان، ج 3، ص 74</ref> <ref>همان، ج 3، ص 110</ref><ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 144</ref> <ref> ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ص 528</ref> و حتی در برابر جبریون محض و نیز متهمین به جبر، چون ابوالحسن اشعری، موضع خلاف می‌گیرند <ref> ر. ک. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 3، ص 31</ref> <ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 143</ref> و معتقدند که وجود قدر موجب بطلان احکام شعری بر مبنای کسب عباد نمی‌شود.<ref>ر. ک. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 13، ص</ref> 449علاوه بر این مطالب، باید گفت که اهل حدیث خود را [[امت وسط]] می‌دانند یعنی امتی که نه جبری است و نه تفویضی. <ref>ر. ک. ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، ص 112 و113</ref><ref>ابن قیم جوزیه، مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref>پس با وجود چنین شواهد صریح و محکمی نمی‌توان انگشت اتهام را به سوی اهل حدیث نشانه کرد و گفت چون این مکتب از توحید افعالی دفاع می‌کند لاجرم جبرگرا است. زیرااهل حدیث معتقدند که توحید افعالی یعنی این که انسان در مسئله خلق نمی‌تواند شریک خالق باشد، چون خلق منحصر به خداوند است، اما انسان می‌تواند با قدرتی که خدا به او می‌دهد در فعل آفریده شده تصرف کند. آنها بر همین مبنا نظریه خلق افعال عباد را پایه‌گذاری کردند تا بگویند که میان خالق و فاعل تفاوت وجود دارد و انسان فاعل واقعی افعال خود می‌باشد. این نوع تفسیر، فهم این مذهب را در مسئله توحید افعالی و رابطه آن با افعال انسان؛ به فهم امامیه از امر بین الامرین نزدیک می‌کند.  
[[اهل‌حدیث]] در تفسیر توحید افعالی، به نظریه خلق‌افعال‌عباد متوسل شدند. پیروان این مکتب بر خلاف بسیاری از دیدگاه‌ها که آنها را جبر‌گرا می‌داند، تلاش کردند تا این نسبت را از خود دور کنند. توجه به شواهد فراوانی در آثار گوناگون متکلمان مشهور این مکتب چون [[محمد بخاری]]، [[ابن تیمیه]]، [[ابن قیم جوزیه]] و [[ابن حجر عسقلانی]] ثابت می‌کند که متکلمان این مکتب و حتی مکاتبی چون [[اشاعره]] و [[ماتریدیه]]، جبر‌گرا نیستند، بلکه با تفاوت قایل شدن میان خلق و فعل، خلق را منحصر به خداوند و فعل را منحصر به عباد دانسته انسان را در ایجاد فعل به نوعی دخیل می‌دانند و حتی مدعی هستند که عبد به طور واقعی فاعل افعال خویش است. <ref>ر، ک، ابن تیمیه، افعال العباد و الرد علی الجهمیه، ج1، ص 293.</ref><ref>همان، ص 300</ref> <ref>همان، ج 2، ص 74</ref> <ref>ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 1، ص 459</ref> <ref>همان، ج 2، ص 298</ref> <ref>همان، ج 3، ص 74</ref> <ref>همان، ج 3، ص 110</ref><ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 144</ref> <ref> ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ص 528</ref> و حتی در برابر جبریون محض و نیز متهمین به جبر، چون ابوالحسن اشعری، موضع خلاف می‌گیرند <ref> ر. ک. ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 3، ص 31</ref> <ref>ابن قیم، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 143</ref> و معتقدند که وجود قدر موجب بطلان احکام شعری بر مبنای کسب عباد نمی‌شود.<ref>ر. ک. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 13، ص</ref> 449علاوه بر این مطالب، باید گفت که اهل حدیث خود را [[امت وسط]] می‌دانند یعنی امتی که نه جبری است و نه تفویضی. <ref>ر. ک. ابن تیمیه، العقیده الواسطیه، ص 112 و113</ref><ref>ابن قیم جوزیه، مفتاح دار السعاده ،ص 1513</ref>پس با وجود چنین شواهد صریح و محکمی نمی‌توان انگشت اتهام را به سوی اهل حدیث نشانه کرد و گفت چون این مکتب از توحید افعالی دفاع می‌کند لاجرم جبرگرا است. زیرااهل حدیث معتقدند که توحید افعالی یعنی این که انسان در مسئله خلق نمی‌تواند شریک خالق باشد، چون خلق منحصر به خداوند است، اما انسان می‌تواند با قدرتی که خدا به او می‌دهد در فعل آفریده شده تصرف کند. آنها بر همین مبنا نظریه خلق افعال عباد را پایه‌گذاری کردند تا بگویند که میان خالق و فاعل تفاوت وجود دارد و انسان فاعل واقعی افعال خود می‌باشد. این نوع تفسیر، فهم این مذهب را در مسئله توحید افعالی و رابطه آن با افعال انسان؛ به فهم امامیه از امر بین الامرین نزدیک می‌کند.  
confirmed
۵٬۹۰۷

ویرایش