پرش به محتوا

سی و هفتمین کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۷: خط ۷۷:
بنابراین خطر مخالفت بی‌دین شدن است و خط بی‌دین شدن سوخت و سوز جهنم است، گذشته از رسوایی دنیا. اما وحدت از آسمان نازل می‌شود. اینکه فرمود: {{متن قرآن|وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً|سوره = آل عمران|آیه =103}}؛ این حبل و این طناب الهی به وسیله کتاب‌های آسمانی به زمین آویخته است، نه انداخته. قرآن و همچنین تورات و همچنین انجیل و همچنین زبور داود و هر نوشته‌ای از نوشته‌های الهی، اینها به زمین القا شدند، نه انداخته. تجلی شده‌اند، نه تجافی. آویخته شده‌اند، نه انداخته. به زمین نینداخته‌اند که فاصله پیدا کند با آسمان، بلکه به زمین آویختند. این کتاب الهی در عین حال که در دست مردم است طرف دیگرش در دست بی‌دستی خدای سبحان است. تورات این چنین است، انجیل غیر محرَّف این چنین است، تورات اصیل اینچنین است لذا فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾.
بنابراین خطر مخالفت بی‌دین شدن است و خط بی‌دین شدن سوخت و سوز جهنم است، گذشته از رسوایی دنیا. اما وحدت از آسمان نازل می‌شود. اینکه فرمود: {{متن قرآن|وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً|سوره = آل عمران|آیه =103}}؛ این حبل و این طناب الهی به وسیله کتاب‌های آسمانی به زمین آویخته است، نه انداخته. قرآن و همچنین تورات و همچنین انجیل و همچنین زبور داود و هر نوشته‌ای از نوشته‌های الهی، اینها به زمین القا شدند، نه انداخته. تجلی شده‌اند، نه تجافی. آویخته شده‌اند، نه انداخته. به زمین نینداخته‌اند که فاصله پیدا کند با آسمان، بلکه به زمین آویختند. این کتاب الهی در عین حال که در دست مردم است طرف دیگرش در دست بی‌دستی خدای سبحان است. تورات این چنین است، انجیل غیر محرَّف این چنین است، تورات اصیل اینچنین است لذا فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً﴾.


اگر آن معارف الهی که در کتاب‌های آسمانی است اعتقاد به [[توحید|وحدانیت خدا]]، ابدیت خدا، ازلیت خدا، جریان [[معاد]]، حقانیت [[قیامت]] و مانند آن این در دل‌ها مستقر بشود، هرگز جامعه به جان هم نمی‌افتد. نه جنگ جهانی اول و دوم پیش می آید و نه جنگ‌های نیابتی و نه اختلافات دیگر.
اگر آن معارف الهی که در کتاب‌های آسمانی است اعتقاد به [[توحید|وحدانیت خدا]]، ابدیت خدا، ازلیت خدا، جریان [[معاد]]، حقانیت [[قیامت]] و مانند آن این در دل‌ها مستقر بشود، هرگز جامعه به جان هم نمی‌افتد. نه جنگ جهانی اول و دوم پیش می‌آید و نه جنگ‌های نیابتی و نه اختلافات دیگر.


پس آنچه که به نام وحدت است، در آسمان است و آنچه که نازل می شود به نحو آویختن است نه به نحو انداختن. به نحو تجلی است نه به نحو تجافی؛ یعنی در عین حال که در بالا هست، در پایین هم حضور دارد و برای اینکه روشن بشود، انسان می تواند آسمانی بیندیشد، به انسان یک فکری داد که آن الهی فکر می کند، قلبی داد که الهی فکر می کند. فرمود شما باید به بهترین وجه زندگی کنید و زندگی بهترین وجه در سایه وحدت است، نه در سایه مخالفت با یکدیگر. نه در سایۀ جنگ و ریخت و پاش و کارهای نظامی. در سایه گذشت و ایثار است. شما برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنید، باید به دو نکته توجه کنید یکی اینکه هیچ کمبودی در جهان خلقت و نظام سپهری نیست. شما هر چه بخواهید، عمر بکنید، عمر طولانی آن قدر امکانات در جهان هست که همه شما را تأمین میکند. این اصل اول.
پس آنچه که به نام [[وحدت اسلامی|وحدت]] است، در آسمان است و آنچه که نازل می‌شود به نحو آویختن است نه به نحو انداختن. به نحو تجلی است نه به نحو تجافی؛ یعنی در عین حال که در بالا هست، در پایین هم حضور دارد و برای اینکه روشن بشود، انسان می‌تواند آسمانی بیندیشد، به انسان یک فکری داد که آن الهی فکر می‌کند، قلبی داد که الهی فکر می‌کند. فرمود شما باید به بهترین وجه زندگی کنید و زندگی بهترین وجه در سایه وحدت است، نه در سایه مخالفت با یکدیگر. نه در سایۀ جنگ و ریخت‌ و پاش و کارهای نظامی. در سایه گذشت و ایثار است. شما برای اینکه بتوانید خوب زندگی کنید، باید به دو نکته توجه کنید یکی اینکه هیچ کمبودی در جهان خلقت و نظام سپهری نیست. شما هر چه بخواهید، عمر بکنید، عمر طولانی آن قدر امکانات در جهان هست که همه شما را تأمین میکند. این اصل اول.


اصل دوم آن است که آنچه که در نظام هستی است، خدا آن را مسخر شما قرار داده است. نه انسان حق دارد بگوید من نمی توانم! نه هیچ موجود آسمانی یا زمینی دیگر حق دارد که بگوید من تابع خواسته انسان نیستم! هر دو امتناع ممنوع است. اگر انسان حق ندارد بگوید که من نمی توانم و اگر جهان حق ندارد که بگوید من مضایقه می کنم؛ بلکه هم انسان در اثر عنایت الهی توانمند است و هم جهان تسخیر شده است؛ بنابراین کمبودی نیست تا انسان به وسیله کمبود به جان یکدیگر بیفتد. البته آن طبع سیر نشدنی افراد طمّاع مطلبی دیگر است که زمینه فساد را فراهم می کند.
اصل دوم آن است که آنچه که در نظام هستی است، خدا آن را مسخر شما قرار داده است. نه انسان حق دارد بگوید من نمی توانم! نه هیچ موجود آسمانی یا زمینی دیگر حق دارد که بگوید من تابع خواسته انسان نیستم! هر دو امتناع ممنوع است. اگر انسان حق ندارد بگوید که من نمی توانم و اگر جهان حق ندارد که بگوید من مضایقه می کنم؛ بلکه هم انسان در اثر عنایت الهی توانمند است و هم جهان تسخیر شده است؛ بنابراین کمبودی نیست تا انسان به وسیله کمبود به جان یکدیگر بیفتد. البته آن طبع سیر نشدنی افراد طمّاع مطلبی دیگر است که زمینه فساد را فراهم می کند.