۲۱٬۵۹۸
ویرایش
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
در منطق عقلای عالم، بالاتر از همۀ حقوقی که انسانها بر یکدیگر دارند، حق حیات است. وقتی بخواهند مبالغه کنند در اینکه فلانی حقی به گردن من دارد، مثلاً میگویند: [این] آقا حق حیات به گردن من دارد. حق حیات یعنی چه؟ یعنی مثلاً شما در معرض غرق بودید، او نجاتتان داده؛ در معرض فروریختن آوار منزل بودید، او نجاتتان داده؛ یعنی این حیات مادی را که داشت از دست شما گرفته میشد به شما برگردانده؛ این حق حیات است، این بالاترینِ حقوق است. وقتی که انسان در بین آحاد مردم نگاه میکند، مطالعه میکند، [میبیند] این را بالاترین حقوق میدانند، میگویند: حق حیات؛ ولی خب این حیاتی که به ما برگردانده شد مگر چقدر ادامه خواهد داشت؟ هم محدود است، هم ناقص است، هم آسیبپذیر است؛ ممکن است فردای همان روز با سکته و با سرطان و با انواع و اقسام بیماریها همین حیات از انسان گرفته بشود. خداوند متعال میفرماید که {{متن قرآن|یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم|سوره =انفال|آیه = 24}}. حیات را پیغمبر به شما میدهد. این حیات، آن حیات نیست؛ این حیاتی است که هم سعادت دنیا را تأمین میکند، هم دل شما را آباد میکند، هم روح شما را روشن میکند، هم زندگی شما را زندگی شیرینی قرار میدهد، هم ادامه دارد. این حیات تمامشدنی نیست، آسیبپذیر نیست، ابدی است. این حیاتی که اسلام و دین و پیامبر به بشریّت میبخشد، اهمّیّتش هزاران برابر بیشتر از آن حیاتی است که فرض کنید ما را از زیر آوار بیرون کشیدند یا از غرق نجاتمان دادند. حق پیغمبر بر گردن بشریّت اینها است. این، حق پیغمبر است. ما در مقابل پیغمبر مدیونیم. | در منطق عقلای عالم، بالاتر از همۀ حقوقی که انسانها بر یکدیگر دارند، حق حیات است. وقتی بخواهند مبالغه کنند در اینکه فلانی حقی به گردن من دارد، مثلاً میگویند: [این] آقا حق حیات به گردن من دارد. حق حیات یعنی چه؟ یعنی مثلاً شما در معرض غرق بودید، او نجاتتان داده؛ در معرض فروریختن آوار منزل بودید، او نجاتتان داده؛ یعنی این حیات مادی را که داشت از دست شما گرفته میشد به شما برگردانده؛ این حق حیات است، این بالاترینِ حقوق است. وقتی که انسان در بین آحاد مردم نگاه میکند، مطالعه میکند، [میبیند] این را بالاترین حقوق میدانند، میگویند: حق حیات؛ ولی خب این حیاتی که به ما برگردانده شد مگر چقدر ادامه خواهد داشت؟ هم محدود است، هم ناقص است، هم آسیبپذیر است؛ ممکن است فردای همان روز با سکته و با سرطان و با انواع و اقسام بیماریها همین حیات از انسان گرفته بشود. خداوند متعال میفرماید که {{متن قرآن|یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا استَجیبوا لِلّٰهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم|سوره =انفال|آیه = 24}}. حیات را پیغمبر به شما میدهد. این حیات، آن حیات نیست؛ این حیاتی است که هم سعادت دنیا را تأمین میکند، هم دل شما را آباد میکند، هم روح شما را روشن میکند، هم زندگی شما را زندگی شیرینی قرار میدهد، هم ادامه دارد. این حیات تمامشدنی نیست، آسیبپذیر نیست، ابدی است. این حیاتی که اسلام و دین و پیامبر به بشریّت میبخشد، اهمّیّتش هزاران برابر بیشتر از آن حیاتی است که فرض کنید ما را از زیر آوار بیرون کشیدند یا از غرق نجاتمان دادند. حق پیغمبر بر گردن بشریّت اینها است. این، حق پیغمبر است. ما در مقابل پیغمبر مدیونیم. | ||
خب، یک | خب، یک عدهای این توفیق را پیدا نکردهاند که معرفت پیدا کنند به دین پیغمبر ــ غیر مسلمین ــ خب راه اداء دِین روی اینها بسته است؛ حالا [اینکه] خدای متعال با اینها چه کار میکند، محل بحث ما نیست ولی اینها نمیتوانند اداء دِین کنند، لکن مؤمنینِ به اسلام چرا، میتوانند اداء دِین کنند؛ میتوانند؛ راهش به اینها نشان داده شده:{{متن قرآن|وَ جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم وَ ما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَجٍ مِلَّةَ اَبیکُم اِبراهیمَ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلِمین|سوره =حج|آیه = 78}}. این «جهاد فیسبیلالله»، به خاطر سِلم در مقابل خدا بودن، اداء دِین است. اگر میخواهیم حق پیامبر را، این حق عظیم پیغمبر را جبران کنیم، راهش این است: جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه؛ جهاد کامل. معنای جهاد صرفاً شمشیر و آرپیجی و مانند اینها نیست؛ جهاد در همۀ میدانها: جهاد در میدان علم، جهاد در میدان سیاست، جهاد در میدان معرفت، جهاد در میدان اخلاق، که ما خیلی به آن احتیاج داریم. همۀ ما به اخلاق احتیاج داریم، به علم احتیاج داریم؛ جهاد [کنیم]. میتوانیم جهاد کنیم؛ اگر این حکم الهی یعنی «جاهِدوا فِی اللَهِ حَقَّ جِهادِه» را امتثال کردیم، آنوقت میتوانیم بگوییم حقگزاری پیامبر اعظم تا حدّ توان ما انجام گرفته. ما باید در راه اسلام جهاد کنیم. | ||
امروز دشمنی با اسلام از همیشه آشکارتر است؛ در گذشته هم دشمنی بوده است [اما] امروز واضح است؛ که حالا یک نمونۀ جاهلانۀ آن، اهانت به قرآن کریم است که مشاهده میکنید علناً یک ابلهِ جاهلی انجام میدهد، یک دولتی [هم] حمایت میکند؛ این نشاندهندۀ آن است که مسئله همین مسئلۀ در صحنه و اهانت به قرآن کریم نیست. اشارۀ من در این قضیّه، اصلاً به آن انسان نادان و جاهلی که این کار را میکند نیست؛ او برای اینکه مقاصد عناصر پشت صحنه را تأمین بکند، خودش را محکوم میکند به شدیدترین | امروز دشمنی با اسلام از همیشه آشکارتر است؛ در گذشته هم دشمنی بوده است [اما] امروز واضح است؛ که حالا یک نمونۀ جاهلانۀ آن، اهانت به قرآن کریم است که مشاهده میکنید علناً یک ابلهِ جاهلی انجام میدهد، یک دولتی [هم] حمایت میکند؛ این نشاندهندۀ آن است که مسئله همین مسئلۀ در صحنه و اهانت به قرآن کریم نیست. اشارۀ من در این قضیّه، اصلاً به آن انسان نادان و جاهلی که این کار را میکند نیست؛ او برای اینکه مقاصد عناصر پشت صحنه را تأمین بکند، خودش را محکوم میکند به شدیدترین مجازاتها، به اعدام؛ من کاری به او ندارم؛ بحث سر آن عناصر پشت صحنه است؛ آنهایی که طرّاحان اینجور جنایتها و اینجور کارهای نفرتانگیز هستند. اینها خیال میکنند با اینجور حرکات میتوانند قرآن را تضعیف کنند؛ اشتباه میکنند؛ خودشان را خراب میکنند؛ چهرۀ باطنی خودشان را ظاهر میکنند. | ||
قرآن کتاب حکمت است، کتاب معرفت است، کتاب انسانسازی است؛ آن کسی که با قرآن دشمنی میکند، با معرفت دشمنی میکند، با حکمت دشمنی میکند، با انسانسازی دشمنی میکند. قرآن مخالف با ظلم است، قرآن تشویقکنندۀ انسانها به مقابلۀ با ظلم است: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، قرآن بیدارکنندۀ مردم است؛ کسی که با قرآن دشمنی میکند، با بیداری | قرآن کتاب حکمت است، کتاب معرفت است، کتاب انسانسازی است؛ آن کسی که با قرآن دشمنی میکند، با معرفت دشمنی میکند، با حکمت دشمنی میکند، با انسانسازی دشمنی میکند. قرآن مخالف با ظلم است، قرآن تشویقکنندۀ انسانها به مقابلۀ با ظلم است: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، قرآن بیدارکنندۀ مردم است؛ کسی که با قرآن دشمنی میکند، با بیداری انسانها مخالف است، با مبارزۀ با ظلم مخالف است. [با این کارها] خودشان را رسوا میکنند. قرآن روزبهروز روشنتر میشود؛ این چهرۀ منور در دنیا روزبهروز دارد ظاهرتر میشود و خواهد شد، بیش از پیش. | ||
قرآن | قرآن البته برای قدرتهای فاسد تهدید محسوب میشود؛ همینطور که عرض کردیم، هم ظلم را محکوم میکند، هم انسانِ زیرِ ستم را ملامت میکند که چرا تن به ستمپذیری داده. این برای قدرتهای ظالم خطرناک است؛ بله، قرآن این خطر را برای آنها دارد، این تهدید را برای آنها دارد. این کسانی هم که حالا به بهانۀ آزادی بیان و این حرفهای تکراریِ دروغِ غلط این کارها را توجیه میکنند، پیش مردم دنیا آبروی خودشان را میبرند. آیا در این کشورهایی که اجازه داده میشود به قرآن اهانت بشود، اجازه میدهند به نمادهای صهیونیستی تعرض بشود؟ چه جوری و با چه زبانی [بهتر از این] میتوان اثبات کرد که اینها تحت تأثیر سلطۀ صهیونیستهای غاصب و ظالم و جنایتکار و غارتگر دنیا هستند؛ چه آنهایی که در آن سرزمین غصبی زندگی میکنند، چه آنهایی که در جاهای دیگر زندگی میکنند؟ خب، این حالا چند جمله [بود] راجع به نبی مکرم اسلام. | ||
=== دشمن اتحاد === | === دشمن اتحاد === |