۸۷٬۷۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''پسیخانیه '''فرقهای است که بنیانگذار آن، محمود پسیخانیگیلانی میباشد. | ||
== شرح حال موسس == | == شرح حال موسس == | ||
محمود پسیخانیگیلانی در سال 800 هجریقمری این مذهب نو را بنیان کرد در حالیکه خود پیش از آن، از پیروان فضلاللَّه استرآبادی مؤسس فرقه «[[حروفیه]]» بود. | محمود پسیخانیگیلانی در سال 800 هجریقمری این مذهب نو را بنیان کرد در حالیکه خود پیش از آن، از پیروان فضلاللَّه استرآبادی مؤسس فرقه «[[حروفیه]]» بود. | ||
نوشتهاند که فضلالله او را بهجهت خودپسندیاش طرد کرد و از آن پس به | نوشتهاند که فضلالله او را بهجهت خودپسندیاش طرد کرد و از آن پس به محمود مطرود یا مردود مشهور شد. | ||
محمود پسیخانی دیر زمانی در کنار رود ارس میزیست. وی مردی دانا و پرهیزکار بود و در عمر خود همسری انتخاب نکرد و در سال 831 هجری قمری درگذشت. | محمود پسیخانی دیر زمانی در کنار رود ارس میزیست. وی مردی دانا و پرهیزکار بود و در عمر خود همسری انتخاب نکرد و در سال 831 هجری قمری درگذشت. | ||
برخی گفتهاند که او خود را در تیزاب انداخت و نابود کرد، ولی پیروانش این ادعا را تکذیب کردند.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 117 با ویرایش اندک </ref> | برخی گفتهاند که او خود را در تیزاب انداخت و نابود کرد، ولی پیروانش این ادعا را تکذیب کردند.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 117 با ویرایش اندک </ref> | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== اعتقادات == | == اعتقادات == | ||
[[مسلمانان]] این گروه را «[[ملاحده]]» وآیین ایشان را آیینالحاد خواندهاند، زیرا که آنان، خداوند، رستاخیز، بهشت و دوزخ و آن جهان را نمیشناختند و انسان کامل را میپرستیدند و بیشتر آن را به نام مرکب مبین میخواندند و میگفتند که هرچه اکنون پدید آمده و صورت و پیکری دارد، ذرات پدیدآورندهاش همیشه در این جهان است و هر زمان به صورت پیکری در میآید، گاه صورت سنگ و خاک میگیرد و گاه به پیکر گیاه و جانور و مردم نمودار میشود و از خوی و کردار و دیدار کنونی هر چیز میتوان پی برد که پیش از این در چه پیکر و صورتی بوده است. این پیبردن ایشان را احصا، و احصا کننده را «مُحصی» میخواندند. محمود پسیخانی مانند فضل خود را | [[مسلمانان]] این گروه را «[[ملاحده]]» وآیین ایشان را آیینالحاد خواندهاند، زیرا که آنان، خداوند، رستاخیز، بهشت و دوزخ و آن جهان را نمیشناختند و انسان کامل را میپرستیدند و بیشتر آن را به نام مرکب مبین میخواندند و میگفتند که هرچه اکنون پدید آمده و صورت و پیکری دارد، ذرات پدیدآورندهاش همیشه در این جهان است و هر زمان به صورت پیکری در میآید، گاه صورت سنگ و خاک میگیرد و گاه به پیکر گیاه و جانور و مردم نمودار میشود و از خوی و کردار و دیدار کنونی هر چیز میتوان پی برد که پیش از این در چه پیکر و صورتی بوده است. این پیبردن ایشان را احصا، و احصا کننده را «مُحصی» میخواندند. محمود پسیخانی مانند فضل خود را مهدی موعود میخواند که پیامبر اسلام به آمدن وی مژده داده است. | ||
او میگفت که دین اسلام برافتاد و زمان عرب به پایان رسید و از این پس، دین، دینی است که او آورده و دور، دور عجم است و این دور هشت هزار سال خواهد بود و در آن هشت مبین خواهند آمد که نخستین ایشان، خود اوست.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 117</ref>از جمله اصول اعتقادی پسیخانیان یکی آن است که موجود جز مرکب و محسوس نیست. علاوه ایشان منکر وحدت و بساطت هستند و تصور را، کواذب (دروغ) میدانند.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 120 با ویرایش</ref> | او میگفت که دین اسلام برافتاد و زمان عرب به پایان رسید و از این پس، دین، دینی است که او آورده و دور، دور عجم است و این دور هشت هزار سال خواهد بود و در آن هشت مبین خواهند آمد که نخستین ایشان، خود اوست.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 117</ref>از جمله اصول اعتقادی پسیخانیان یکی آن است که موجود جز مرکب و محسوس نیست. علاوه ایشان منکر وحدت و بساطت هستند و تصور را، کواذب (دروغ) میدانند.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 120 با ویرایش</ref> | ||
در کتاب «دبستانالمذاهب» آمده است که محمود پسیخانی خود را واحد میخواند و این که حضرت محمد (ص) به حضرت علی (ع) گفته: «انا و علی من نور واحد و لحمک لحمی و جسمک جسمی» اشارت بدان است که صفوت و قوّت اجزا و اجساد همه انبیاء و اولیا به هم آمد و از آن، جسد محمد (ص) و علی (ع) به وجود آمد و از آن پیکر، محمود سرشته گشت. به عقیده محمود پسیخانی، خدا نمونه قدرت و نیرویی برتر و فراتر از انسان نیست، بلکه در نظر او، خدا نمونه نیروهای «خود انسان» است که بشر میکوشد تا در زندگی خود به آنها دست یازد.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 118 با ویرایش</ref> محمود دهداری که از دشمنان سرسخت پسیخانیان بود مینویسد: طایفه دوم از منکران وجود «واجب الوجود» ملاحده تناسخیهاند که خود را «نقطویه» میخوانند. آنان خویشتن را خدا میدانند و میگویند که انسان تا خود را نشناخته بنده است و چون خود را شناخت، خدا خواهد بود. کلمه ایشان این است که میگویند: لا اله الا المرکب المبین و مراد ایشان از «مرکبمبین» انسان است.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 118 با ویرایش </ref> | در کتاب «دبستانالمذاهب» آمده است که محمود پسیخانی خود را واحد میخواند و این که حضرت محمد (ص) به حضرت علی (ع) گفته: «انا و علی من نور واحد و لحمک لحمی و جسمک جسمی» اشارت بدان است که صفوت و قوّت اجزا و اجساد همه انبیاء و اولیا به هم آمد و از آن، جسد محمد (ص) و علی (ع) به وجود آمد و از آن پیکر، محمود سرشته گشت. به عقیده محمود پسیخانی، خدا نمونه قدرت و نیرویی برتر و فراتر از انسان نیست، بلکه در نظر او، خدا نمونه نیروهای «خود انسان» است که بشر میکوشد تا در زندگی خود به آنها دست یازد.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 118 با ویرایش</ref> محمود دهداری که از دشمنان سرسخت پسیخانیان بود مینویسد: طایفه دوم از منکران وجود «واجب الوجود» ملاحده تناسخیهاند که خود را «نقطویه» میخوانند. آنان خویشتن را خدا میدانند و میگویند که انسان تا خود را نشناخته بنده است و چون خود را شناخت، خدا خواهد بود. کلمه ایشان این است که میگویند: لا اله الا المرکب المبین و مراد ایشان از «مرکبمبین» انسان است.<ref>مشکور محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 118 با ویرایش </ref> | ||
بسیاری از شاعران و اندیشمندان پسیخانی، به جهت گریز از تعقیب و شکنجه دشمنان و پادشاهان جلای وطن کردند و به هندوستان و نواحی دیگر گریختند. | بسیاری از شاعران و اندیشمندان پسیخانی، به جهت گریز از تعقیب و شکنجه دشمنان و پادشاهان جلای وطن کردند و به هندوستان و نواحی دیگر گریختند. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] | ||