۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:عاشورا.jpg|بندانگشتی|اعاشورا]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:عاشورا.jpg|بندانگشتی|اعاشورا]]</div> | ||
'''عاشورا''' به روز دهم [[ | '''عاشورا''' به روز دهم [[محرم]] گفته میشود. عاشورا روز شهادت سالار شهیدان [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین بن علی (علیه السلام)]] و فرزندان و [[صحابه|اصحاب]] گرانقدر او در [[کربلا]] است. [[شیعه|شیعیان]] جهان این روز را به عزاداری میپردازند. <big>عشر</big> به معنای ده و <big>عاشورا</big> به معنای دهم میباشد. نبرد [[کربلا]] جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری (برابر ۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا نیز معروف است. این نبرد میان سپاه کمتعداد [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین بن علی]] (نوه دختری [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] و امام سوم [[مذهب شیعه|شیعیان]]) و سپاه اعزامی از سوی [[یزید]] (دومین پادشاه دودمان [[بنی امیه|اموی]]) در نزدیکی محلی به نام کربلا درگرفت. پیش از شروع جنگ امام حسین (علیه السلام) و [[بریر|بُرَیر]] سپاه مقابل را موعظه کردند. امام حسین(علیه السلام) به یارانش هشدار داده بود شروعکننده جنگ نباشند. اولین تیر را [[عمر سعد]] به سوی لشکر امام حسین(علیه السلام) پرتاب کرد. در ابتدا حملات به صورت گروهی بود و عده زیادی از یاران امام حسین(علیه السلام) در این حملات کشته شدند. | ||
== عاشورا قبل از اسلام == | == عاشورا قبل از اسلام == | ||
[[یهودیان]]، [[مسیحیت|مسیحیان]]، و اعراب | [[یهودیان]]، [[مسیحیت|مسیحیان]]، و اعراب زمان جاهلیت در گذشته عاشورا را بزرگ میداشته و این روز را [[روزه]] میگرفتهاند<ref> استادی، رضا، پیشینه عاشورا، در عاشوراشناسی، ص۳۹-۳۸</ref>. [[فیومی|فَیّومی]] در [[مصباح المنیر (کتاب)|مصباح المنیر]] میگوید: از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده: یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از آن را هم [[روزه]] بگیرید تا از شباهت به [[یهود]] که فقط روز دهم را روزه میگرفتند خارج شوید<ref> عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از بیهقی، ج۴، ص ۲۸۷</ref>. مضمون همین روایت در کتابهای [[سنن دارمی (کتاب)|سنن دارمی]]<ref>عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از سنن دارمی، ج۲، ص ۲۲</ref>، [[سنن ابن ماجه]]<ref>عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از سنن ابن ماجه، ج۱، ص ۵۵۲</ref>، [[صحیح مسلم]]، جمهرة اللغة<ref>عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از صحیح مسلم، ج۳، ص ۱۵۰</ref>. [[صحیح بخاری]]<ref>عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از صحیح بخاری، ج۳، ص ۵۷</ref>. و [[نیل الأوطار (کتاب)|نیل الأوطار]]<ref>عاشوراشناسی، مقاله پیشینه عاشورا، رضا استادی، ص۳۷-۳۸، به نقل از نیل الأوطار، ج۴، ص ۳۲۶</ref>. هم نقل شده است. | ||
== شرح واقعه عاشورا == | == شرح واقعه عاشورا == | ||
با مرگ [[معاویه]] در سال ۶۰ هجری پسرش [[یزید]] بر مسند خلافت تکیه زد و مردم [[شام]] با وی [[بیعت]] کردند. آنگاه [[یزید]] با ارسال نامهای به حاکم [[مدینه]] از او خواست تا از بزرگان قریش از جمله امام حسین (علیه السلام) نیز بیعت بگیرد<ref>تراثنا، ش ۱۶۴/۱۰</ref>. | با مرگ [[معاویه]] در سال ۶۰ هجری پسرش [[یزید]] بر مسند خلافت تکیه زد و مردم [[شام]] با وی [[بیعت]] کردند. آنگاه [[یزید]] با ارسال نامهای به حاکم [[مدینه]] از او خواست تا از بزرگان قریش از جمله امام حسین (علیه السلام) نیز بیعت بگیرد<ref>تراثنا، ش ۱۶۴/۱۰</ref>. | ||
اما وقتی حاکم مدینه از امام حسین (علیه السلام) بیعت خواست حضرت از بیعت امتناع نموده و شبانه از مدینه عازم [[مکه]] گردیدند. در این حین مردم [[کوفه]] که در [[عراق]]از مرگ معاویه و امتناع امام حسین (علیه السلام) از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامههای فراوان در پشتیبانی از امام (علیه السلام) امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند<ref>مروج الذهب ۶۴/۳</ref>. | اما وقتی حاکم مدینه از امام حسین (علیه السلام) بیعت خواست حضرت از بیعت امتناع نموده و شبانه از مدینه عازم [[مکه]] گردیدند. در این حین مردم [[کوفه]] که در [[عراق]] از مرگ معاویه و امتناع امام حسین (علیه السلام) از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامههای فراوان در پشتیبانی از امام (علیه السلام) امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند<ref>مروج الذهب ۶۴/۳</ref>. | ||
از طرفی یزید پس از اطلاع از سفر [[حج]] امام، مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین (علیه السلام) را در شهر مکه ترور نمایند. چون امام (علیه السلام) از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت، از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری از مکه به همراه خانواده و نزدیکان و یاران خود به سمت عراق حرکت نمود<ref>الارشاد/ ۲۱۸</ref>. | از طرفی یزید پس از اطلاع از سفر [[حج]] امام، مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین (علیه السلام) را در شهر مکه ترور نمایند. چون امام (علیه السلام) از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت، از سر حفظ حرمت و قداست [[بیت الله الحرام]] [[مناسک حج]] را به اضطرار پایان برد و به روز هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری از مکه به همراه خانواده و نزدیکان و یاران خود به سمت عراق حرکت نمود<ref>الارشاد/ ۲۱۸</ref>. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== آرایش سپاه == | == آرایش سپاه == | ||
با فرا رسیدن صبح عاشورا، امام (علیه السلام) به همراه یارانش [[نماز صبح]] خود را اقامه کردند. پس از اقامه نماز، حضرت(علیه السلام) صفوف نیروهای خود را که سی و دو نفر سواره و چهل تن پیاده بودند را منظم کرد (تعداد [[صحابه|اصحاب]] امام (علیه السلام) در روز عاشورا سی و دو نفر سواره و چهل نفر پیاده بوده است. و از | با فرا رسیدن صبح عاشورا، امام (علیه السلام) به همراه یارانش [[نماز صبح]] خود را اقامه کردند. پس از اقامه نماز، حضرت(علیه السلام) صفوف نیروهای خود را که سی و دو نفر سواره و چهل تن پیاده بودند را منظم کرد (تعداد [[صحابه|اصحاب]] امام (علیه السلام) در روز عاشورا سی و دو نفر سواره و چهل نفر پیاده بوده است. و از محمد بن ابیطالب نقل شده که پیادگان هشتادو دو نفر بودند. و [[سید بن طاووس]] از [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه السلام)]] نقل کرده است که تعداد یاران امام (علیه السلام) چهل و پنج نفر سواره و صدنفر پیاده بودند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۲۲.</ref>.) ایشان [[زهیر بن قین]] را فرمانده جناح راست لشکر و [[حبیب بن مظاهر]] را بر میسره سپاه خود امیر کرد و پرچم جنگ را به دست برادرش [[عباس بن علی|عباس (علیه السلام)]] سپرد<ref> ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۵۹.</ref>. به دستور امام (علیه السلام) اصحاب خیمهها را در پشت سر خود قرار داده<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳، ج۲، ص۹۶</ref>، | ||
اطراف آن را که پیش از آن [[خندق]] حفر کرده بودند از هیزم و نی پر نموده آتش زدند تا مانع تهاجم دشمن از پشت سر گردند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۲۳</ref>. | اطراف آن را که پیش از آن [[خندق]] حفر کرده بودند از هیزم و نی پر نموده آتش زدند تا مانع تهاجم دشمن از پشت سر گردند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۲۳</ref>. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== شهادت امام حسین(علیه السلام) == | == شهادت امام حسین(علیه السلام) == | ||
پیادگان تحت امر | پیادگان تحت امر شمر بن ذیالجوشن، حسین(علیه السلام) را احاطه کردند؛ ولی همچنان پیش نمیآمدند و شمر آنها را به حمله تشویق میکرد<ref>بلاذری، انسابالاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۸</ref>. شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شد<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۱-۱۱۲؛ خوارزمی، مقتلالحسین(علیه السلام)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ص۱۱۱</ref>. حسین(علیه السلام)، عقب کشید و آنان در برابرش صف بستند. جراحات وارده و خستگی، حسین(علیه السلام) را به شدت کم توان کرده بود. ازاینرو ایستاد تا اندکی استراحت کند. | ||
در این هنگام، سنگی به پیشانیاش اصابت کرد و خون از آن جاری شد. همین که امام خواست با لبه پیراهن، خون صورتش را پاک کند، تیر سهشعبه و مسمومی به سویش پرتاب شد و بر قلبش نشست<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴</ref>. مالک بن نُسَیر، با شمشیر، چنان ضربتی بر سرِ حسین(علیه السلام) زد که بند کلاهخود امام، پاره شد<ref>بلاذری، انسابالاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۴۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۰</ref>. مردی به نام زرعة بن شریک تمیمی نیز ضربتی سخت به شانه چپ امام زد. سنان بن انس نخعی هم تیری به گلوی او زد. سپس صالح بن وهب جعفی (به نقلی سنان بن انس) پیش آمد و چنان با نیزه بر پهلوی حسین(علیه السلام) زد که با گونه راست از اسب به زمین افتاد<ref>دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۸؛ بلاذری، انسابالاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲</ref>. | در این هنگام، سنگی به پیشانیاش اصابت کرد و خون از آن جاری شد. همین که امام خواست با لبه پیراهن، خون صورتش را پاک کند، تیر سهشعبه و مسمومی به سویش پرتاب شد و بر قلبش نشست<ref>خوارزمی، مقتل الحسین(علیه السلام)، مکتبة المفید، ج۲، ص۳۴</ref>. مالک بن نُسَیر، با شمشیر، چنان ضربتی بر سرِ حسین(علیه السلام) زد که بند کلاهخود امام، پاره شد<ref>بلاذری، انسابالاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۰۳؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۴۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۷۵؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۰</ref>. مردی به نام زرعة بن شریک تمیمی نیز ضربتی سخت به شانه چپ امام زد. سنان بن انس نخعی هم تیری به گلوی او زد. سپس صالح بن وهب جعفی (به نقلی سنان بن انس) پیش آمد و چنان با نیزه بر پهلوی حسین(علیه السلام) زد که با گونه راست از اسب به زمین افتاد<ref>دینوری، اخبارالطوال، ۱۳۶۸ش، ص۲۵۸؛ بلاذری، انسابالاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۰۷-۴۰۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۵۳؛ مفید، الارشاد، ۱۳۹۹ق، ج۲، ص۱۱۲</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== منابع معتبر و کتب == | == منابع معتبر و کتب == | ||
* [[ابن عماد حنبلی]] که از بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیهالسلام) را کشت و خاندان | * [[ابن عماد حنبلی]] که از بزرگان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] است، حوادث کربلا و عاشورا را نقل میکند و سپس مینویسد: «قاتل الله فاعل ذلک وأخزاه ومن أمر به أو رضیه. ..» خداوند بکشت کسی را که امام (علیهالسلام) را کشت و خاندان اهلبیت(علیهمالسلام) را به اسارت برد و راضی به این عمل بوده است<ref>شذرات الذهب (متوفی 1089) ج 1 ص 66</ref>. | ||
* [[آلوسی]]، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | * [[آلوسی]]، متوفی 1270، یکی از علمای اهلسنت است که نه تنها خصومت خاصی با تشیع دارد، بلکه گاه از «[[وهابیت]]» که نه [[شیعه]] است و نه [[سنّی]]، بلکه یک تشکیلات بنیانگذاری شده توسط [[انگلیس]] برای نابودی اسلام است نیز دفاع کرده است، در پاسخ عدهای که برای خلاصی از وجدان درد در طرفداری [[یزید]] مدعی شدند او [[توبه]] کرده است، مینویسد: «الظاهر أنه لم یتُب، و احتمال توبته أضعف من إیمانه، و یلحق به ابن زیاد و ابن سعد و جماعة فلَعنةُ اللّهِ عز و جل علیهم أجمعین، و عَلی أنصارِهم و أَعوانهم و شیعتهم و مَن مال إِلیهم إلی یومِ الدین ما دمعتْ عین علی أبی عبداللّه الحسین»<ref>روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 13، ص: 228</ref>. | ||
ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیفتر از ایمانش است و [[ابن زیاد]] و [[ابن سعد]] ملحق به او هستند و تا چشمی برای ا[[مام حسین]] اشک میریزد خدا یزید و اتباع او را [[لعنت]] کند. | ترجمه: ظاهر این است که یزید توبه نکرده است و احتمال توبه او ضعیفتر از ایمانش است و [[ابن زیاد]] و [[عمر بن سعد بن ابی وقاص|ابن سعد]] ملحق به او هستند و تا چشمی برای ا[[مام حسین]] اشک میریزد خدا یزید و اتباع او را [[لعنت]] کند. | ||
* [[ابن جوزی]]، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهلسنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهلسنت راجع به یزید [مانند [[ابوبکرابنعربی مالکی]]]، [[خلافت]] غصبی و خلافهایش مینویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی میدانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین (علیهالسلام) که میگفتند یزید [[خلیفه]] است و بر هر مسلمانی [[واجب]] است با او [[بیعت]] کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش [[مباح]] است). ابن جوزی ادامه میدهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه میکردند میفهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاریهایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکرابنعربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسانهای جاهل.» | * [[ابن جوزی]]، که او نیز از علمای معروف و معتبر اهلسنت است، در پاسخ به اعتقادات خطای برخی از اهلسنت راجع به یزید [مانند [[ابوبکرابنعربی مالکی]]]، [[خلافت]] غصبی و خلافهایش مینویسد: «از اعتقادات بعض عامه که خود را سنی میدانند این است که: یزید کار درستی انجام داده است. (این ادعا به استناد همان جو سازی زمان امام حسین (علیهالسلام) که میگفتند یزید [[خلیفه]] است و بر هر مسلمانی [[واجب]] است با او [[بیعت]] کند و اگر نکند از دین خارج شده و خونش [[مباح]] است). ابن جوزی ادامه میدهد: «آنها اگر به تاریخ نگاه میکردند میفهمیدند که اصلاً یزید خلیفه نبوده و مردم ملزم [مجبور] به بیعت با او شدند و یزید از هیچ کار قبیحی دوری نکرده است و بر فرض که عقد بیعت او صحیح هم باشد، خلافکاریهایی از او سر زده است که همه آنها موجب فسخ بیعت است و با وجود این، به حرف ابوبکرابنعربی مالکی کسی تمایل پیدا نخواهد کرد مگر انسانهای جاهل.» | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
درباره نهضت کربلا چنین سروده است: | درباره نهضت کربلا چنین سروده است: | ||
{{شعر}}{{ب |قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان |خضیب نصلی علی المختار من آلهاشم و نوذی بنیه |ان ذاک عجیب لئن کان ذنبی حب آل محمد(صلی الله علیه و آله) }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |قتیل بلا جرم کان قمیصه صبیغ بماء الارجوان |خضیب نصلی علی المختار من آلهاشم و نوذی بنیه |ان ذاک عجیب لئن کان ذنبی حب آل محمد(صلی الله علیه و آله) }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب |فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائی |یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |فذلک ذنب لست عنه اتوب هم شفعائی |یوم حشری و موقفی و بغضهم للشافعی ذنوب }}{{پایان شعر}} | |||
حسین(علیهالسلام) کشتهای بیگناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم! | حسین(علیهالسلام) کشتهای بیگناه است که پیراهن او به خونش رنگین شده و عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندانش را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم! | ||
خط ۵۹: | خط ۵۸: | ||
[[طبرانی]] نقل میکند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به [[زینب بنت علی|زینب]] دختر عقیل بن ابیطالب منسوب است انشاد کرد<ref>سلیمان بن أحمد بن أیوب أبوالقاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی</ref>: | [[طبرانی]] نقل میکند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به [[زینب بنت علی|زینب]] دختر عقیل بن ابیطالب منسوب است انشاد کرد<ref>سلیمان بن أحمد بن أیوب أبوالقاسم الطبرانی، المعجم الکبیر، ج3 ص124مکتبة الزهراء، الموصل - 1404 - 1983، الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی</ref>: | ||
{{شعر}}{{ب |مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ |مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ |مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب |بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی |منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ }}{{پایان شعر}}{{شعر}}{{ب |ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ |أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیَّتِی |منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ }}{{پایان شعر}} | یعنی چه میگویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با [[اهل بیت|اهلبیت]] و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آنها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته نمودید. جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من اینگونه رفتار بد انجام دهید! | ||
{{شعر}}{{ب |ماکان ذَاکَ جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ |أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ }}{{پایان شعر}} | |||
یعنی چه میگویید اگر رسول خدا به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با [[اهل بیت | |||
اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهلسنت میگوید: ظلمی که بر اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام گرفته نمیتوان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت میدهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوهها از جا کنده شوند و صخرهها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگارتر میباشد<ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>. | اینست که [[تفتازانی]] از متکلمین بنام اهلسنت میگوید: ظلمی که بر اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) انجام گرفته نمیتوان آن را پنهان نمود. زیرا بر این ظلم که در نهایت شقاوت بوده جمادات و حیوانات بی زبان شهادت میدهند و نزدیک بود که زمین و آسمان بر آن گریه کنند و کوهها از جا کنده شوند و صخرهها تکه تکه گردند. پس لعنت خدا بر کسی که این کار را انجام داد یا به آن راضی شد و یا در این جهت کوشید. و عذاب آخرت شدید تر و ماندگارتر میباشد<ref>تفتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر، شرح مقاصد فی علم الکلام، 2/307، پاکستان، دار النعمانیه، اول، 1401 ق</ref>. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۱: | ||
'''تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»''' | '''تفتازانی در کتاب «شرح العقاید»''' | ||
[[سعدالدین تفتازانی|تفتازانی]] در [[کتاب شرح العقاید]] مینویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(علیهالسلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخباری است که در معنی متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم. | [[سعدالدین تفتازانی|تفتازانی]] در [[شرح العقاید (کتاب)|کتاب شرح العقاید]] مینویسد: حقیقت این است که رضایت یزید به قتل حسین(علیهالسلام) و شاد شدن او بدان خبر و اهانت کردنش به اهلبیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اخباری است که در معنی متواتر است هر چند تفاصیل آن متواتر نیست. درباره مقام یزید بلکه درباره ایمان او که لعنت خدا بر او و یارانش باد، توافقی نداریم. | ||
'''نظر جاحظ''' | '''نظر جاحظ''' | ||
خط ۹۲: | خط ۸۹: | ||
'''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' | '''ابن حجر هیثمی مکی در کتاب «الصواعق المحرقه»''' | ||
[[ابن حجر هیتمی|ابن حجر هیثمی مکی]] در [[کتاب الصواعق المحرقه]] مینویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است. آنجا که میفرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله» و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟! | [[ابن حجر هیتمی|ابن حجر هیثمی مکی]] در [[الصواعق المحرقه (کتاب )|کتاب الصواعق المحرقه]] مینویسد: پسر امام حنبل در مورد لعن یزید از وی پرسید. احمد در جواب گفت: چگونه لعنت نشود کسی که خداوند او را در قرآن لعن کرده است. آنجا که میفرماید: «فصل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذین لعنهم الله» و چه مفاسدی و قطع رحمی از آنچه یزید انجام داد، بالاتر است؟! | ||
'''عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین»''' | '''عبدالرزاق مقرم در کتاب «مقتل الحسین»''' | ||
[[عبدالرزاق مقرم]] در [[کتاب مقتل الحسین]] میگوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی و تفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی دادهاند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمردهاند. | [[عبدالرزاق مقرم]] در [[مقتل الحسین (کتاب)|کتاب مقتل الحسین]] میگوید: به تحقیق گروهی از علما از جمله قاضی ابویعلی و حافظ ابن الجوزی و تفتازانی و سیوطی در مورد کفر یزید نظر قطعی دادهاند و با صداقت تمام لعن او را جایز شمردهاند. | ||
'''شیخ محمد عبده''' | '''شیخ محمد عبده''' | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۱۷: | ||
'''مالک بن انس''' | '''مالک بن انس''' | ||
در [[کتاب موطأ]] [[مالک بن انس]] هم آمده است: «إن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوما تصومه قریش فی الجاهلیة و کان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یصومه فی الجاهلیة». «عایشه گفت: قریش در زمان جاهلیت روز عاشوراء را روزه میگرفتند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم در جاهلیت آن روز را روزه میگرفت<ref>موطا مالک، ج 1 ص 219 و سنن دارمی، ج 2، ص .23.</ref>. | در [[موطا (کتاب)|کتاب موطأ]] [[مالک بن انس]] هم آمده است: «إن عائشة قالت: کان یوم عاشوراء یوما تصومه قریش فی الجاهلیة و کان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یصومه فی الجاهلیة». «عایشه گفت: قریش در زمان جاهلیت روز عاشوراء را روزه میگرفتند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم در جاهلیت آن روز را روزه میگرفت<ref>موطا مالک، ج 1 ص 219 و سنن دارمی، ج 2، ص .23.</ref>. | ||
'''نیل الامطار''' | '''نیل الامطار''' | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۴۹: | ||
'''ثالثا:''' | '''ثالثا:''' | ||
[[منّاوی]]، یکی از دانشمندان بزرگ اهلسنت در مورد روزه عاشوراء میگوید: «ما یروی فی فضل صوم یوم عاشوراء والصلاة فیه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسین (رضی اللَّه عنه) وعلامة لبغض أهل البیت، وجب ترکه». «آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا و [[نماز]]، [[انفاق]]، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشیدن در آن روز بیان شده است، بدعتی است از بدعتهای قاتلین حسین(رضی الله عنه) و نشانهای است بر دشمنی با اهلبیت (علیهمالسلام) که ترک آن [[واجب]] است<ref>ناگفتههایی از حقایق عاشوراء، ص: 33</ref>». | [[مناوی|منّاوی]]، یکی از دانشمندان بزرگ اهلسنت در مورد روزه عاشوراء میگوید: «ما یروی فی فضل صوم یوم عاشوراء والصلاة فیه والانفاق والخضاب والأدهان والإکتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسین (رضی اللَّه عنه) وعلامة لبغض أهل البیت، وجب ترکه». «آنچه در فضیلت روزه روز عاشورا و [[نماز]]، [[انفاق]]، خضاب کردن، روغن زدن و سرمه کشیدن در آن روز بیان شده است، بدعتی است از بدعتهای قاتلین حسین(رضی الله عنه) و نشانهای است بر دشمنی با اهلبیت (علیهمالسلام) که ترک آن [[واجب]] است<ref>ناگفتههایی از حقایق عاشوراء، ص: 33</ref>». | ||
در نتیجه همان طور که منّاوی میگوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعتهای [[بنیامیه]] میباشد. | در نتیجه همان طور که منّاوی میگوید، نه تنها روزه عاشوراء سنت نیست بلکه بدعتی از بدعتهای [[بنی امیه|بنیامیه]] میباشد. | ||
=== وهابیت و عاشورا === | === وهابیت و عاشورا === | ||
اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست [[بنی امیه|بنیامیه]] و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا [[حرام]] و بدعت میدانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعیان]] پایهگذاری کرد<ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref>. و سنیهایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند متأثر از همین فرهنگ میباشند. | اما فرقه وهابیت هماهنگ با سیاست [[بنی امیه|بنیامیه]] و به ویژه یزید بن معاویه مراسم عزا و ماتم و سخنرانی را در روز عاشورا [[حرام]] و بدعت میدانند بلکه از این حد فراتر رفته این روز را مبارک شمرده و برای جشن و شادمانی و شیرینی خوری و خریدن لوازم جدید منزل و سرمه کشیدن و نظافت و امثال اینها مناسب میدانند و این فرهنگی است که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان خلافت عبدالملک مروان برای شکنجه و عذاب [[شیعه|شیعیان]] پایهگذاری کرد<ref>الوردانی، صالح، الشیعه فی مصر من الامام علی ـ ص 34، قاهره، مطبعه مدبولی صغیر، اول، 1414 ق</ref>. و سنیهایی که با مراسم عزاداری روز عاشورا مخالفت میکنند متأثر از همین فرهنگ میباشند. | ||
موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفیهای متجدد درباره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری میکنند. | موضع و دیدگاه منفی وهابیها و سلفیهای متجدد درباره حادثه عاشورا بر حمایت یزید بن معاویه و تبرئه او از این جنایت مبتنی است و برای اینکه حقایق و وقایع حادثه عاشورا برملا نشود و یزید و اطرافیان و پیروان او از طرف مسلمانان زیر سوال نرود از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری میکنند. | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۰: | ||
وهابیها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عید و زینت و سرور و شادمانی میدانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسین (علیه السلام) نور چشم رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت، این روز را روزه میگیرند. روایت عمرو بن ابی یوسف میگوید: من شنیدم که معاویه روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمیخواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست<ref>صنعانی، عبدالرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمی</ref>. | وهابیها از این حد هم تجاوز کرده و بر بدعت عزاداری در روز عاشورا بسنده نکرده بلکه روز عاشورا را روز عید و زینت و سرور و شادمانی میدانند، و به قصد تبرک و شکرانه کشتن امام حسین (علیه السلام) نور چشم رسول خدا و سید جوانان اهل بهشت، این روز را روزه میگیرند. روایت عمرو بن ابی یوسف میگوید: من شنیدم که معاویه روی منبر گفت روز عاشورا روز عید است، هر کس دوست دارد روزه بگیرد و هر کس نمیخواهد روزه نگیرد حرجی بر او نیست<ref>صنعانی، عبدالرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج 4، ص 29، ح 7850، منشورات المجلس العلمی</ref>. | ||
[[مقریزی]] میگوید: در دوران [[حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (علیه السلام) ماتم و سوگواری بر پا میشد، ولی هنگامی که [[بنی ایوب]] به حکومت رسیدند، آنها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش میکردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه میکشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابیطالب]] (علیه السلام) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم میدانند پیریزی کرده بود، انـجـام مـیدادند<ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref>. | [[مقریزی]] میگوید: در دوران [[فاطمیان|حکومت فاطمیون]] در [[مصر]]، در روز عاشورا به خاطر شهادت حسین (علیه السلام) ماتم و سوگواری بر پا میشد، ولی هنگامی که [[بنی ایوب]] به حکومت رسیدند، آنها در روز عاشورا سرور و شادمانی بر پا نموده و با ریخت و پاش غذا پخش میکردند، هم چنین به حمام رفته و تنظیف نموده و به چشم سرمه میکشیدند آنان این اعمال را در پیروی از روش و عادت اهل شام که حجاج بن یوسف ثقفی در زمان عبدالملک بن مروان، در مخالفت با شـیـعیان [[علی بن ابی طالب|علی بن ابیطالب]] (علیه السلام) که روز عاشورا را روز اندوه و ماتم میدانند پیریزی کرده بود، انـجـام مـیدادند<ref>طبسی، نجم الدین، صوم یوم عاشورا، بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 137، منشورات عهد به نقل از سیر اعلام النبلاء ج 4، ص 343</ref>. | ||
[[سقاف]] میگوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آنها بیچاره و فشل شدند<ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref>. | [[سقاف]] میگوید: این اخبار زیاد و کثیر العدد را برای دفن قضیه کربلا آوردند، لیکن قضیه کربلا به عظمت خود باقی ماند و آنها بیچاره و فشل شدند<ref>نجم الدین طبسی، صوم عاشورا بین السنه النبویه و البدعه الامویه، ص 139، منشورات عهد</ref>. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۶: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | |||
[[رده:تاریخ اسلام]] | [[رده:تاریخ اسلام]] | ||