پرش به محتوا

حجاج بن یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
}}
}}
'''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند.
'''حَجّاج بن یوسف ثَقَفی''' امیر [[حجاز]] و [[عراق]] در دوره [[عبدالملک بن مروان]] است که برای شکست دادن [[عبدالله بن زبیر]]، [[مسجدالحرام]] را محاصره و بخشی از [[کعبه]] را با منجنیق تخریب کرده و به آتش کشید. او در سال ۷۴ ق. یک سال پس از تخریب، [[خانه خدا]] را به شکل پیش از بازسازی آن توسط عبدالله بن زبیر بازگرداند.
از [[حجاج]] با تعابیر خونریز، ستمگر و کینه‌جو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک آلوده‌ترین شهرها دانسته و احترام مردم به [[منبر]] و [[قبر]] [[حضرت محمد (ص)|حضرت محمد(صلی الله علیه)]] را به سخره گرفته است.  
از حجاج با تعابیر خونریز، ستمگر و کینه‌جو یادشده است. او [[مدینه]] را به جهت مخالفت مردم آن با عبدالملک آلوده‌ترین شهرها دانسته و احترام مردم به [[منبر]] و قبر حضرت محمد(صلی الله علیه) را به سخره گرفته است.  
حجاج بن یوسف در سال ۹۵ ق. در حالی که تعادل روحی‌اش را از دست داده بود به سبب بیماری خوره یا سل و بی‌خوابی در شهر واسط مُرد و در همان جا دفن شد.  
حجاج بن یوسف در سال ۹۵ ق. در حالی که تعادل روحی‌اش را از دست داده بود به سبب بیماری خوره یا سل و بی‌خوابی در شهر واسط مُرد و در همان جا دفن شد.  


خط ۲۸: خط ۲۸:


== حجاج بن یوسف که بود ==
== حجاج بن یوسف که بود ==
یکی از شخصیت­‌های مهم در دوره [[بنی‌امیه|حکومت بنی‌امیه]] که جایگاه مهمی در استقرار و تحکیم بنای این حکومت داشته حجاج بن یوسف بن حکم بن ابی عقیل بن مسعود بن عامر بن معتب بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن ثقیف قسی بن منبه بن بکر بن هوازن بن منصور بن عکرمه بن خصفه بن قیس بن عیلان بن مضر از قبیله ثقفی<ref>مسعودی، أبوالحسن علی بن حسین (م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1365 ش، ص 292 و البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (م 279)؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/1996، ج 13، ص 352</ref> بود که در سال چهل‌ودو هجری در [[طائف]] دیده به جهان گشود<ref>طبری، محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 ش، ج 7، ص 2727.</ref>. در برخی منابع آمده است که وی در شبی که [[عمر بن خطاب]] مرد به دنیا آمد. <ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، 1373 ش، ج 4، ص 663</ref> وی کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت: حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرارداد <ref>الدینوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبه؛ الإمامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ج 2، ص 58</ref> و برخی معتقدند که حجاج بلایی بود که [[خداوند]] به دعای عمر بن خطاب بر سر مردم [[عراق]] فرو فرستاده است<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 915 و 916</ref>.
یکی از شخصیت­‌های مهم در دوره [[بنی امیه|حکومت بنی‌امیه]] که جایگاه مهمی در استقرار و تحکیم بنای این حکومت داشته حجاج بن یوسف بن حکم بن ابی عقیل بن مسعود بن عامر بن معتب بن مالک بن کعب بن عمرو بن سعد بن عوف بن ثقیف قسی بن منبه بن بکر بن هوازن بن منصور بن عکرمه بن خصفه بن قیس بن عیلان بن مضر از قبیله ثقفی<ref>مسعودی، أبوالحسن علی بن حسین (م 345)؛ التنبیه و الإشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1365 ش، ص 292 و البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (م 279)؛ کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، 1417/1996، ج 13، ص 352</ref> بود که در سال چهل‌ودو هجری در [[طائف]] دیده به جهان گشود<ref>طبری، محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 ش، ج 7، ص 2727.</ref>. در برخی منابع آمده است که وی در شبی که [[عمر بن خطاب]] مرد به دنیا آمد. <ref> بلعمی، تاریخنامه طبری، تحقیق محمد روشن، تهران، البرز، چاپ سوم، 1373 ش، ج 4، ص 663</ref> وی کسی بود که عبدالملک در مورد او به پسرش گفت: حجاج بود که ما را بر منبر خلافت قرارداد <ref>الدینوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبه؛ الإمامه و السیاسه، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ج 2، ص 58</ref> و برخی معتقدند که حجاج بلایی بود که [[خداوند]] به دعای عمر بن خطاب بر سر مردم [[عراق]] فرو فرستاده است<ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 915 و 916</ref>.


گویند حجاج فردی بود که چشمان تنگ و کم‌­نور داشت و استخوان نشیمن‌گاهش دارای عیب و نقصان بود. از دیگر ویژگی­‌های جسمی او دارا بودن ساق­‌هایی بسیار لاغر و نازک، کوچک‌اندام و با صدایی نازک بود و بالاتنه کوتاهی داشت. کنیه‏‌اش <big>ابو محمد</big> بود و مادرش او را <big>کلیب</big> نام نهاده بود. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 916</ref> مادرش فارغه دختر همام بن عروه بن مسعود ثقفی، همسر مطلقه حارث بن کلده بود که قبل از آن در نکاح [[مغیره بن شعبه]] بود<ref> بحرالعلوم، محمد؛ الحجاج سیف الامویین فی العراق، بیروت، دارالزهراء، 1986 م، ص 10</ref> و در ازدواجش با یوسف حجاج را به دنیا آورد.
گویند حجاج فردی بود که چشمان تنگ و کم‌­نور داشت و استخوان نشیمن‌گاهش دارای عیب و نقصان بود. از دیگر ویژگی­‌های جسمی او دارا بودن ساق­‌هایی بسیار لاغر و نازک، کوچک‌اندام و با صدایی نازک بود و بالاتنه کوتاهی داشت. کنیه‏‌اش <big>ابو محمد</big> بود و مادرش او را <big>کلیب</big> نام نهاده بود. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ آفرینش و تاریخ (البدء و التاریخ)، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، ج 2، ص 916</ref> مادرش فارغه دختر همام بن عروه بن مسعود ثقفی، همسر مطلقه حارث بن کلده بود که قبل از آن در نکاح [[مغیره بن شعبه]] بود<ref> بحرالعلوم، محمد؛ الحجاج سیف الامویین فی العراق، بیروت، دارالزهراء، 1986 م، ص 10</ref> و در ازدواجش با یوسف حجاج را به دنیا آورد.
خط ۴۲: خط ۴۲:


=== منجنیق بستن کعبه ===
=== منجنیق بستن کعبه ===
عبدالملک پس از تصرف [[عراق]]، [[حجاج]] را از [[کوفه]] در رأس سپاهی که بیش‌تر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّه‌بن زبیر روانه [[حجاز]] کرد<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref>. در [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] ۷۲، حجاج [[کوفه]] را ترک کرد و در [[شعبان]] همان سال وارد طائف شد و در آن‌جا اردو زد<ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref>. ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref>. پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیری‌های جزئی با لشکریان عبداللّه‌بن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی وی راهی مکه شد و از اول [[ذی القعده|ذیقعده]] ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره و کعبه را با منجنیق سنگ‌باران کرد.
عبدالملک پس از تصرف [[عراق]]، حجاج را از [[کوفه]] در رأس سپاهی که بیش‌تر آن از مردم [[شام]] بودند، برای سرکوبی عبداللّه‌بن زبیر روانه [[حجاز]] کرد<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۰۴و212و242وج12 ص331</ref>. در [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] ۷۲، حجاج [[کوفه]] را ترک کرد و در [[شعبان]] همان سال وارد طائف شد و در آن‌جا اردو زد<ref>طبری، تاریخ (بیروت)، ج۶، ص۱۷۴ـ۱۷۵</ref>. ظاهرا" دلیل این کار آن بود که وی در آغاز مأمور بود به [[مکه]] و [[مسجدالحرام]] تعرض نکند<ref>حمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۲۲۰</ref>. پس از یک یا دو ماه اقامت در طائف و درگیری‌های جزئی با لشکریان عبداللّه‌بن زبیر در [[عرفات]] و در پی رسیدن نیروهای کمکی درخواستی و کسب اجازه از خلیفه اموی وی راهی مکه شد و از اول [[ذی القعده|ذیقعده]] ۷۲ شهر را به مدت هفت یا نُه ماه محاصره و کعبه را با منجنیق سنگ‌باران کرد.


=== گفتار و کردار کفر‌آمیز ===
=== گفتار و کردار کفر‌آمیز ===
خط ۴۸: خط ۴۸:


== دشمنی با شیعیان ==
== دشمنی با شیعیان ==
حجاج کینه شدیدی از [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه‌السلام)]] و دیگر [[اهل‌بیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا می‌خواند<ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref>. بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام می‌شد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(علیه‌السلام) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از [[امام باقر(علیه‌السلام)]]، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه شیعه علی را بشنود<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج11، ص46</ref>. حجاج اصحاب امام علی(علیه‌السلام) را به شهادت می‌رساند<ref> الارشاد، ج1، ص328</ref>.
حجاج کینه شدیدی از [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیه‌السلام)]] و دیگر [[اهل بیت|اهل‌بیت]] داشت، از این رو کینه آن حضرت را ترویج <ref>الغارات، ج2، ص842-843؛ مروج الذهب، ج3، ص144</ref> و مردم را به [[لعن]] و [[تبری]] از وی فرا می‌خواند<ref>المعرفة والتاریخ، ج2، ص617؛ انساب الاشراف، ج2، ص181</ref>. بر پایه گزارشی در تعمیراتی که در زمان او در کاخ حکمرانی کوفه انجام می‌شد جسدی پیدا شد. حجاج به گمان این که آن جسد امام علی(علیه‌السلام) است، خواست آن را بر دار کشد؛ ولی به توصیه برخی از مشاورانش از این کار منصرف شد. <ref> انساب الاشراف، ج2، ص509</ref> بر پایه روایتی از امام باقر(علیه‌السلام)، شنیدن کلمه [[زندیق]] برای حجاج بسیار بهتر از این بود که کلمه شیعه علی را بشنود<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج11، ص46</ref>. حجاج اصحاب امام علی(علیه‌السلام) را به شهادت می‌رساند<ref> الارشاد، ج1، ص328</ref>.


== مرگ حجاج ثقفی ==
== مرگ حجاج ثقفی ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش