پرش به محتوا

حدیث طیر مشوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل‌سنت' به 'اهل سنت'
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمال‌الدین')
جز (جایگزینی متن - 'اهل‌سنت' به 'اهل سنت')
خط ۱۸: خط ۱۸:
فَقالَ: ائذَن لَهُ. <br>
فَقالَ: ائذَن لَهُ. <br>
فَدَخَلَ عَلِی، <br>
فَدَخَلَ عَلِی، <br>
فَقالَ رَسولُ‌اللّهِ(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی.<ref> این روایت با عبارات مختلف در منابع اهل‌سنت نقل شده است : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>
فَقالَ رَسولُ‌اللّهِ(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم): اللّهُمَّ وإلَی، اللّهُمَّ وإلَی.<ref> این روایت با عبارات مختلف در منابع اهل سنت نقل شده است : سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۳۶، ح ۳۷۲۱؛ المعجم الکبیر، ج ۷، ص ۸۲، ح ۶۴۳۷ عن سفینة؛ تاریخ بغداد، ج ۹، ص ۳۶۹ الرقم ۴۹۴۴؛ التاریخ الکبیر، ج ۱، ص ۳۵۸ الرقم ۱۱۳۲؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۶، ح ۸۷۶۷ و ح ۸۷۶۵ و ح ۸۷۶۶؛ المناقب للخوارزمی، ص ۱۰۷، ح ۱۱۳ والثلاثة الأخیرة عن ابن عبّاس و ح ۱۱۴؛ خصائص أمیر المؤمنین، نسائی، ص ۵۰، ح ۱۲؛ مسند أبی یعلى، ج ۴، ص ۱۳۰، ح ۴۰۳۹؛ اسد الغابة، ج ۴، ص ۱۰۵ الرقم ۳۷۸۹ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۲۴۷، ح ۸۷۶۸؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۵۱ .</ref>


==اشکالات اهل‌سنت به حدیث طیر مشوی:==
==اشکالات اهل سنت به حدیث طیر مشوی:==


===اشكال اول: سند روایت صحیح نیست.===  
===اشكال اول: سند روایت صحیح نیست.===  
خط ۵۱: خط ۵۱:
حسین بن محمد بن بهرام، ساكن بغداد و مورداعتماد بود<ref>تقریب التهذیب ج1، ص168، رقم:1345</ref>.<br>
حسین بن محمد بن بهرام، ساكن بغداد و مورداعتماد بود<ref>تقریب التهذیب ج1، ص168، رقم:1345</ref>.<br>
سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ: از روات بخاری و مسلم:
سُلَیْمَانُ بْنُ قَرْمٍ: از روات بخاری و مسلم:
ازآنجایی‌که سلیمان قرم روایات زیادی را در فضائل اهل‌البیت (علیهم‌السلام) نقل كرده، علمای اهل‌سنت او را تضعیف کرده‌اند، غافل از این كه او از روات بخاری و مسلم است و این دو كتاب كه از دیدگاه آنها صحیح‌ترین كتاب! بعد از قرآن كریم است از او روایت دارند؛ به همین خاطر تلاش دوباره کرده‌اند كه او را توثیق نمایند؛ مثلاً شمس‌الدین ذهبی با این كه در کتاب‌های دیگر او را تضعیف كرده است. اما نام او را در كتاب «ذكر من تلكم فیه وهو موثق» آورده است.  سلیمان بن قرم، احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کرده‌اند<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص93، رقم: 146، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref>.<br>مزی در تهذیب الكمال تصریح می‌نویسد: استشهد به البخاری، وروی له الباقون سوی ابن ماجة<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال، ج12، ص53 ـ54، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>.
ازآنجایی‌که سلیمان قرم روایات زیادی را در فضائل اهل‌البیت (علیهم‌السلام) نقل كرده، علمای اهل سنت او را تضعیف کرده‌اند، غافل از این كه او از روات بخاری و مسلم است و این دو كتاب كه از دیدگاه آنها صحیح‌ترین كتاب! بعد از قرآن كریم است از او روایت دارند؛ به همین خاطر تلاش دوباره کرده‌اند كه او را توثیق نمایند؛ مثلاً شمس‌الدین ذهبی با این كه در کتاب‌های دیگر او را تضعیف كرده است. اما نام او را در كتاب «ذكر من تلكم فیه وهو موثق» آورده است.  سلیمان بن قرم، احمد بن حنبل و دیگران او را توثیق کرده‌اند<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، ذكر أسماء من تكلم فیه وهو موثق، ج1، ص93، رقم: 146، تحقیق: محمد شكور أمریر المیادینی، ناشر: مكتبة المنار - الزرقاء، الطبعة: الأولی، 1406هـ.</ref>.<br>مزی در تهذیب الكمال تصریح می‌نویسد: استشهد به البخاری، وروی له الباقون سوی ابن ماجة<ref>المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزكی عبدالرحمن (متوفای742هـ)، تهذیب الكمال، ج12، ص53 ـ54، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1400هـ - 1980م.</ref>.
بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کرده‌اند، به‌هرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت می‌کند و وثاقت او ثابت می‌شود.<br>
بخاری ـ به عنوان شاهد ـ و دیگر صاحبان صحاح سته، غیر از ابن ماجه از او روایت کرده‌اند، به‌هرحال همین كه او در بخاری و مسلم روایت دارد، كفایت می‌کند و وثاقت او ثابت می‌شود.<br>


خط ۶۷: خط ۶۷:
همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کرده‌اند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) اجازه ورود به آنها را نداده است<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>.
همین روایت را با همین سند إبن أثیر و إبن عساكر از ابویعلی نقل کرده‌اند؛ اما در نقل این دو نفر از عثمان و ابوبكر نام برده شده كه رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) اجازه ورود به آنها را نداده است<ref>ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفای630هـ)، أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص120، تحقیق عادل أحمد الرفاعی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م.ابن عساكر الدمشقی الشافعی، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبدالله (متوفای571هـ)، تاریخ مدینة دمشق وذكر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل، ج42، ص254، تحقیق: محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری، ناشر: دار الفكر - بیروت - 1995.</ref>.


ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفای سه‌گانه، نقیصه بزرگی برای آنها محسوب می‌شود و دست كم برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را بر این سه خلیفه به صورت قطعی و مشخص ثابت می‌کند، برخی از علمای اهل‌سنت كه خیال می‌کرده‌اند می‌توانند این نقیصه بزرگ را كه در كتب اهل‌سنت آمده است از خلفای سه‌گانه دور كنند، به جای نام هر یك از آنها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندی است كه ابویعلی آورده است.
ازآنجایی‌که اجازه ورود ندادن به خلفای سه‌گانه، نقیصه بزرگی برای آنها محسوب می‌شود و دست كم برتری امیرمؤمنان (علیه‌السلام)را بر این سه خلیفه به صورت قطعی و مشخص ثابت می‌کند، برخی از علمای اهل سنت كه خیال می‌کرده‌اند می‌توانند این نقیصه بزرگ را كه در كتب اهل سنت آمده است از خلفای سه‌گانه دور كنند، به جای نام هر یك از آنها از كلمه «رجل» استفاده کرده‌اند؛ درحالی‌که سند همان سندی است كه ابویعلی آورده است.
عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شده‌اند:
عبدالله بن عدی جرجانی در الكامل فی الضعفاء، مطهر بن طاهر مقدسی در ذخیرة الحفاظ و ابن جوزی حنبلی در العلل المتناهیه این اشتباه بزرگ را مرتكب شده‌اند:
... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی ((صلی‌الله علیه وسلم)) كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن ابی‌طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>... حدیث: إن النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائننی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علی بن ابی‌طالب، فإذن له، فاكل معه<ref>المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای507 هـ)، ذخیرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقیق: د.عبد الرحمن الفریوائی، ناشر: دار السلف - الریاض، الطبعة: الأولی، 1416 هـ -1996م.</ref>و<ref>ابن الجوزی الحنبلی، جمال‌الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، ج1، ص229، تحقیق: خلیل المیس، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1403هـ.</ref>.
... عن إسماعیل بن عبد الرحمن السدی عن أنس بن مالك ان النبی ((صلی‌الله علیه وسلم)) كان عنده طائر فقال اللهم آتنی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر فجاء رجل فرده ثم جاء رجل فرده ثم جاء علی بن ابی‌طالب فأذن له فأكل معه قال الشیخ وهذا من هذا الطریق ما أعلم رواه غیر مسهر ولمسهر غیر ما ذكرت ولیس بالكثیر<ref>الجرجانی، عبدالله بن عدی بن عبدالله بن محمد أبو أحمد (متوفای365هـ)، الكامل فی ضعفاء الرجال، ج6، ص457، تحقیق: یحیی مختار غزاوی، ناشر: دار الفكر - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ - 1988م</ref>... حدیث: إن النبی (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)( كان عنده طائر فقال: «اللهم ائننی بأحب خلقك إلیك یأكل معی هذا الطائر»؛ فجاء رجل، فرده، ثم جاء رجل، فرده، ثم جاء علی بن ابی‌طالب، فإذن له، فاكل معه<ref>المقدسی، مطهر بن طاهر (متوفای507 هـ)، ذخیرة الحفاظ، ج2، ص818، ح 1597، تحقیق: د.عبد الرحمن الفریوائی، ناشر: دار السلف - الریاض، الطبعة: الأولی، 1416 هـ -1996م.</ref>و<ref>ابن الجوزی الحنبلی، جمال‌الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، ج1، ص229، تحقیق: خلیل المیس، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1403هـ.</ref>.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
یحیی بن أبی كثیر، یكی از مشاهیر بود. او از جابر و أنس بن مالك به صورت مرسل روایت نقل كرده است<ref>الكاشف ج2، ص373، رقم: 6235.</ref>.
یحیی بن أبی كثیر، یكی از مشاهیر بود. او از جابر و أنس بن مالك به صورت مرسل روایت نقل كرده است<ref>الكاشف ج2، ص373، رقم: 6235.</ref>.
ایوب گفته: در روی زمین كسی همانند یحیی بن كثیر باقی نمانده است. من می‌گویم: او یكی دانشمندان عابد و استوار بود.  
ایوب گفته: در روی زمین كسی همانند یحیی بن كثیر باقی نمانده است. من می‌گویم: او یكی دانشمندان عابد و استوار بود.  
البته این ادعای ذهبی كه روایت از او أنس بن مالك مرسل است، درست نیست؛ چرا كه به تصریح بزرگان علم حدیث و رجال اهل‌سنت، او أنس بن مالك را دیده است؛ چنانچه مسلم نیشابوری در كتاب الكنی والأسماء می‌نویسد:
البته این ادعای ذهبی كه روایت از او أنس بن مالك مرسل است، درست نیست؛ چرا كه به تصریح بزرگان علم حدیث و رجال اهل سنت، او أنس بن مالك را دیده است؛ چنانچه مسلم نیشابوری در كتاب الكنی والأسماء می‌نویسد:
أبی كثیر، أنس را دیده است<ref>النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای261هـ)، الكنی والأسماء، ج2، ص836، رقم: 3382، تحقیق: عبد الرحیم محمد أحمد القشقری، ناشر: الجامعة الإسلامیة ـ المدینة المنورة، الطبعة: الأولی، 1404هـ.</ref>.<br>
أبی كثیر، أنس را دیده است<ref>النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفای261هـ)، الكنی والأسماء، ج2، ص836، رقم: 3382، تحقیق: عبد الرحیم محمد أحمد القشقری، ناشر: الجامعة الإسلامیة ـ المدینة المنورة، الطبعة: الأولی، 1404هـ.</ref>.<br>


خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
و دارقطنی نیز بعد از همان روایت می‌گوید:
و دارقطنی نیز بعد از همان روایت می‌گوید:
تردیدی نیست كه یحیی بن أبی كثیر أنس را دیده؛ اما این روایت را از أنس نشنیده است، دلیل آن نیز روایتی است كه ابن مالك از هشام از یحیی نقل كرده است كه گفته: برای من از أنس نقل شده كه...<ref>الدارقطنی البغدادی، ابوالحسن علی بن عمر (متوفای 385هـ)، العلل الواردة فی الأحادیث النبویة، ج1، ص45، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله السلفی، ناشر: دار طیبة - الریاض، الطبعة: الأولی، 1405 - 1985م.</ref>.
تردیدی نیست كه یحیی بن أبی كثیر أنس را دیده؛ اما این روایت را از أنس نشنیده است، دلیل آن نیز روایتی است كه ابن مالك از هشام از یحیی نقل كرده است كه گفته: برای من از أنس نقل شده كه...<ref>الدارقطنی البغدادی، ابوالحسن علی بن عمر (متوفای 385هـ)، العلل الواردة فی الأحادیث النبویة، ج1، ص45، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله السلفی، ناشر: دار طیبة - الریاض، الطبعة: الأولی، 1405 - 1985م.</ref>.
روایت صحیح السندی در منابع اهل‌سنت وارد شده است كه او أنس بن مالك را دیده است، إبن أبی شیبه در كتاب المصنف خود می‌نویسد:
روایت صحیح السندی در منابع اهل سنت وارد شده است كه او أنس بن مالك را دیده است، إبن أبی شیبه در كتاب المصنف خود می‌نویسد:
از یحیی بن أبی كثیر نقل شده است كه أنس را در مسجد الحرام دیدم كه عصای نصب كرده بود (جلوی خود گذاشته بود) و به طرف آن نماز می‌خواند<ref>إبن أبی شیبة الكوفی، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفای235 هـ)، الكتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج1، ص248، ح2853، تحقیق: كمال یوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409هـ.</ref>..
از یحیی بن أبی كثیر نقل شده است كه أنس را در مسجد الحرام دیدم كه عصای نصب كرده بود (جلوی خود گذاشته بود) و به طرف آن نماز می‌خواند<ref>إبن أبی شیبة الكوفی، ابوبكر عبدالله بن محمد (متوفای235 هـ)، الكتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج1، ص248، ح2853، تحقیق: كمال یوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409هـ.</ref>..


خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>.<br>
ابویعلی، امام، حافظ و شیخ الإسلام بود<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج14، ص174، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>.<br>


<big>قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ:</big> استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر درباره او می‌گوید: قطن بن نسیر، راستگو بود، گاهی خطا می‌كرد،<ref>تقریب التهذیب ج1، ص456، رقم:5556</ref> مسلم، ابوداود و ترمذی از او روایت نقل کرده‌اند.إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهل‌سنت، از وثاقت او نمی‌‌كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br>
<big>قَطَنِ بْنِ نُسَیْرٍ:</big> استاد مسلم نیشابوری و أبوداود سجستانی: ابن حجر درباره او می‌گوید: قطن بن نسیر، راستگو بود، گاهی خطا می‌كرد،<ref>تقریب التهذیب ج1، ص456، رقم:5556</ref> مسلم، ابوداود و ترمذی از او روایت نقل کرده‌اند.إبن حبان نیز نام او را در كتاب ثقات آورده است.<ref>الثقات ج9، ص22، رقم:14968</ref> تضعیفات دیگر علمای اهل سنت، از وثاقت او نمی‌‌كاهد؛ چرا كه او استاد مسلم نیشابوری و از روات صحیح مسلم است.<br>


<big>جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ:</big> از روات صحیح مسلم و سایر صحاح سته:
<big>جَعْفَرُ بْنُ سُلَیْمَانَ:</big> از روات صحیح مسلم و سایر صحاح سته:
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
خلیفه اول و دوم اقرار داشته اند که ما بر هیچ یك از اصحاب برتری نداریم: <br>
خلیفه اول و دوم اقرار داشته اند که ما بر هیچ یك از اصحاب برتری نداریم: <br>
* ابن أبی داود سجستانی در كتاب الزهد، در روایتی كه تمام راویان آن از روات بخاری یا مسلم هستند، نقل كرده است كه:خَطَبَنَا أَبُو بَكْرٍ، قَالَ: " وُلِّیتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِینُونِی وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِی، فَإِنَّ لِی شَیْطَانًا یَعْتَرِینِی...<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، الزهد، ص5، ح8، ناشر: دار المشكاة ـ القاهرة، الطبعة: الأولی، 1993م.</ref> از قیس نقل شده است كه ابوبكر برای ما خطبه خواند و گفت: من امر شما را بر عهده گرفتم؛ درحالی‌که بهترین شما نیستم، اگر درستكار بودم، یاریم كنید؛ اگر بد كردم، جلوی مرا بگیرید؛ چرا كه من شیطانی دارم كه همواره مرا گول می‌زند.<br>
* ابن أبی داود سجستانی در كتاب الزهد، در روایتی كه تمام راویان آن از روات بخاری یا مسلم هستند، نقل كرده است كه:خَطَبَنَا أَبُو بَكْرٍ، قَالَ: " وُلِّیتُ أَمَرَكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ، فَإِنْ أَنَا أَحْسَنْتُ فَأَعِینُونِی وَإِنْ أَنَا أَسَأْتُ فَسَدِّدُونِی، فَإِنَّ لِی شَیْطَانًا یَعْتَرِینِی...<ref>السجستانی الأزدی، ابوداود سلیمان بن الأشعث (متوفای 275هـ)، الزهد، ص5، ح8، ناشر: دار المشكاة ـ القاهرة، الطبعة: الأولی، 1993م.</ref> از قیس نقل شده است كه ابوبكر برای ما خطبه خواند و گفت: من امر شما را بر عهده گرفتم؛ درحالی‌که بهترین شما نیستم، اگر درستكار بودم، یاریم كنید؛ اگر بد كردم، جلوی مرا بگیرید؛ چرا كه من شیطانی دارم كه همواره مرا گول می‌زند.<br>
* بلاذری در انساب الأشراف، ابن قتیبه دینوری در عیون الأخبار، طبری و ابن كثیر در تاریخشان و بسیاری دیگر از بزرگان اهل‌سنت، نقل کرده‌اند كه وقتی ابوبكر به خلافت رسید، در نخستین سخنرانی خود به همه مردم اعلام كرد كه من بهترین شما نیستم: لَمَّا وُلِّیَ أَبُو بَكْرٍ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ، خَطَبَ النَّاسُ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَی عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ، أَیُّهَا النَّاسُ فَقَدْ وُلِّیتُكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ و چون ابوبكر به خلافت رسید برای مردم سخنرانی كرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم من رهبر شما شده ام؛ ولی بهترین شما نیستم.<ref>البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای279هـ) أنساب الأشراف، ج1، ص254؛الدینوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، عیون الأخبار، ج1، ص34؛الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310هـ)، تاریخ الطبری، ص237 ـ 238، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت.</ref>  
* بلاذری در انساب الأشراف، ابن قتیبه دینوری در عیون الأخبار، طبری و ابن كثیر در تاریخشان و بسیاری دیگر از بزرگان اهل سنت، نقل کرده‌اند كه وقتی ابوبكر به خلافت رسید، در نخستین سخنرانی خود به همه مردم اعلام كرد كه من بهترین شما نیستم: لَمَّا وُلِّیَ أَبُو بَكْرٍ رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی عَنْهُ، خَطَبَ النَّاسُ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَی عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا بَعْدُ، أَیُّهَا النَّاسُ فَقَدْ وُلِّیتُكُمْ وَلَسْتُ بِخَیْرِكُمْ و چون ابوبكر به خلافت رسید برای مردم سخنرانی كرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم من رهبر شما شده ام؛ ولی بهترین شما نیستم.<ref>البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفای279هـ) أنساب الأشراف، ج1، ص254؛الدینوری، أبو محمد عبدالله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، عیون الأخبار، ج1، ص34؛الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310هـ)، تاریخ الطبری، ص237 ـ 238، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت.</ref>  
*این خطبه با سندهای صحیح نقل شده است؛ ابن كثیر دمشقی سلفی، بعد از نقل این خطبه می‌نویسد: وهذا إسناد صحیح. سند این حدیث صحیح است<ref>القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن كثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج6، ص301، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
*این خطبه با سندهای صحیح نقل شده است؛ ابن كثیر دمشقی سلفی، بعد از نقل این خطبه می‌نویسد: وهذا إسناد صحیح. سند این حدیث صحیح است<ref>القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن كثیر أبو الفداء (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج6، ص301، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
* محمد بن سعد با سند معتبر نقل می‌کند كه ابوبكر گفت: من از هیچ یك از صحابه برتر نیستم: قال أخبرنا وهب بن جریر قال أخبرنا أبی سمعت الحسن قال لمّا بویَعَ أبو بكرَ قامَ خطیباَ:... وإنما أنا بشرٌ ولست بخیرٍ من أحدٍ منكم فراعونی فإذا رأیتمونی إسْتَقَمْتُ فاتَّبِعُونِی وإن رأیتمونی زِغْتُ فقَوِّمُونی واعْلموا أنّ لی شیطاناً یَعْتَرِیْنِی...<ref>الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الكبری، ج3، ص212، ناشر: دار، صادر - بیروت.الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن كثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2، ص244، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت.الصنعانی، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج11، ص336، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المكتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.ابن الجوزی الحنبلی، جمال‌الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوك والأمم، ج4، ص69، ناشر: دار، صادر - بیروت، الطبعة: الأولی، 1358.ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج8، ص266، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بكر (متوفای911هـ)، تاریخ الخلفاء، ج1، ص71، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولی، 1371هـ - 1952م.</ref>
* محمد بن سعد با سند معتبر نقل می‌کند كه ابوبكر گفت: من از هیچ یك از صحابه برتر نیستم: قال أخبرنا وهب بن جریر قال أخبرنا أبی سمعت الحسن قال لمّا بویَعَ أبو بكرَ قامَ خطیباَ:... وإنما أنا بشرٌ ولست بخیرٍ من أحدٍ منكم فراعونی فإذا رأیتمونی إسْتَقَمْتُ فاتَّبِعُونِی وإن رأیتمونی زِغْتُ فقَوِّمُونی واعْلموا أنّ لی شیطاناً یَعْتَرِیْنِی...<ref>الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الكبری، ج3، ص212، ناشر: دار، صادر - بیروت.الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر بن یزید بن كثیر بن غالب (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج2، ص244، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت.الصنعانی، ابوبكر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج11، ص336، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المكتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ.ابن الجوزی الحنبلی، جمال‌الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوك والأمم، ج4، ص69، ناشر: دار، صادر - بیروت، الطبعة: الأولی، 1358.ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفای 728 هـ)، منهاج السنة النبویة، ج8، ص266، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ناشر: مؤسسة قرطبة، الطبعة: الأولی، 1406هـ.السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بكر (متوفای911هـ)، تاریخ الخلفاء، ج1، ص71، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولی، 1371هـ - 1952م.</ref>


در منابع اهل‌سنت با سند صحیح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف می‌كرد، تمام مردم حتی زنانی كه در داخل خانه‌هایشان هستند، از او داناتر هستند:
در منابع اهل سنت با سند صحیح نقل شده است كه عمر بن خطاب اعتراف می‌كرد، تمام مردم حتی زنانی كه در داخل خانه‌هایشان هستند، از او داناتر هستند:
سعید بن منصور در سنن خود می‌نویسد: عَنِ الشَّعْبِیِّ قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ النَّاسَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَی عَلَیْهِ،<br>
سعید بن منصور در سنن خود می‌نویسد: عَنِ الشَّعْبِیِّ قَالَ: خَطَبَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ النَّاسَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَی عَلَیْهِ،<br>
   
   
خط ۲۸۴: خط ۲۸۴:
عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایسته‌تر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زیاده روی در مهریه زنان نهی كرد؛ درحالی‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزی از آن را پس نگیرید!»<br> <br>
عمر گفت: بلكه كتاب خدا شایسته‌تر است، مگر چه شده؟ آن زن گفت: تو الآن مردم را از زیاده روی در مهریه زنان نهی كرد؛ درحالی‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزی از آن را پس نگیرید!»<br> <br>
پس عمر گفت: همه مردم از عمر داناتر هستند. این سخن را دو یا سه بار گفت؛ سپس به منبر برگشت و به مردم گفت: من شما را از زیاده روی در مهریه زنان نهی كرد؛ آگاه باشید، هر كس هر كاری كه می‌خواهد با مالش انجام دهد.
پس عمر گفت: همه مردم از عمر داناتر هستند. این سخن را دو یا سه بار گفت؛ سپس به منبر برگشت و به مردم گفت: من شما را از زیاده روی در مهریه زنان نهی كرد؛ آگاه باشید، هر كس هر كاری كه می‌خواهد با مالش انجام دهد.
سایر علمای اهل‌سنت این روایت را با تعبیرهای دیگر نقل کرده‌اند. ماوردی بصری شافعی می‌نویسد كه عمر گفت:
سایر علمای اهل سنت این روایت را با تعبیرهای دیگر نقل کرده‌اند. ماوردی بصری شافعی می‌نویسد كه عمر گفت:
كل الناس أفقه من عمر حتی امرأة<ref>الماوردی البصری الشافعی، علی بن محمد بن حبیب (متوفای450هـ)، الحاوی الكبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج9، ص331، تحقیق الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان، الطبعة: الأولی، 1419 هـ -1999م.</ref>همه مردم حتی یك زن از عمر داناتر هستند.<br>
كل الناس أفقه من عمر حتی امرأة<ref>الماوردی البصری الشافعی، علی بن محمد بن حبیب (متوفای450هـ)، الحاوی الكبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی وهو شرح مختصر المزنی، ج9، ص331، تحقیق الشیخ علی محمد معوض - الشیخ عادل أحمد عبد الموجود، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - لبنان، الطبعة: الأولی، 1419 هـ -1999م.</ref>همه مردم حتی یك زن از عمر داناتر هستند.<br>
سرخسی در كتاب المبسوط و علاء الدین بخاری در كشف الأسرار می‌نویسد: فبقی عمر رضی الله عنه باهتا وقال كل الناس أفقه من عمر حتی النساء فی البیوت: همه مردم از عمر داناترند؛ حتی زنانی كه در خانه‌ها هستند<ref>السرخسی الحنفی، شمس‌الدین ابوبكر محمد بن أبی سهل (متوفای483هـ )، المبسوط، ج10، ص153، ناشر: دار المعرفة - بیروت؛البخاری، علاء الدین عبد العزیز بن أحمد (متوفای 730هـ)،كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوی، ج3، ص346، تحقیق: عبدالله محمود محمد عمر، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.</ref><br>
سرخسی در كتاب المبسوط و علاء الدین بخاری در كشف الأسرار می‌نویسد: فبقی عمر رضی الله عنه باهتا وقال كل الناس أفقه من عمر حتی النساء فی البیوت: همه مردم از عمر داناترند؛ حتی زنانی كه در خانه‌ها هستند<ref>السرخسی الحنفی، شمس‌الدین ابوبكر محمد بن أبی سهل (متوفای483هـ )، المبسوط، ج10، ص153، ناشر: دار المعرفة - بیروت؛البخاری، علاء الدین عبد العزیز بن أحمد (متوفای 730هـ)،كشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوی، ج3، ص346، تحقیق: عبدالله محمود محمد عمر، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.</ref><br>
خط ۳۱۵: خط ۳۱۵:


== نظرات علمای شاخص اهل سنت درباره حدیث طیر==
== نظرات علمای شاخص اهل سنت درباره حدیث طیر==
ازآنجایی‌که روایت طیر فضیلت بی نظیری را برای امیرمؤمنان (علیه‌السلام)اثبات می‌نماید، اكثر بزرگان اهل‌سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعیف نمایند؛ تا جائی كه برخی از راویان موثق اهل‌سنت، تنها به‌خاطر نقل همین روایت به شدت تضعیف شده‌اند.
ازآنجایی‌که روایت طیر فضیلت بی نظیری را برای امیرمؤمنان (علیه‌السلام)اثبات می‌نماید، اكثر بزرگان اهل سنت در برابر آن موضع گرفته و تلاش کرده‌اند كه آن را تضعیف نمایند؛ تا جائی كه برخی از راویان موثق اهل سنت، تنها به‌خاطر نقل همین روایت به شدت تضعیف شده‌اند.
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم، پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه‌ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد، پس از ابی‌خلیفه و ابی‌یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء می‌كرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند، پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>  
أبو محمد عبدالله بن محمد بن عثمان الواسطی، مشهور به إبن سقا، یكی از این روایان است. ابن سقاء... سلفی گفته است: از حافظ خمیس حوزی در مورد ابن سقاء سوال كردم، پس گفت: او از مزینه از قبیله مضر است؛ و سقا نبود؛ بلكه به این لقب مشهور بود؛ او سر شناس مردم واسط و صاحب ثروت و حافظه‌ای خوب بود؛ پدرش او را به مسافرت برد، پس از ابی‌خلیفه و ابی‌یعلی و ابن زیدان بجلی و مفضل بن جندی روایت شنید، و خداوند نیز به او در علم و عمرش بركت داد؛ و روزی از روزها داشت حدیث طیر املاء می‌كرد؛ اما مردم نتوانستند كه این روایت را تحمل كنند، پس به او هجوم آورده و او را از جای خویش بلند كردند و جای او را آب كشیدند. <ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص966، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>  
با وجود این شرایط برخی آن را قبول نموده و پذیرفته اند و تعدادی از علمای سنی، دچار سردرگمی شده‌اند، در برخی از كتاب‌ها صحت روایت را پذیرفته و در برخی دیگر با شك و تردید به آن نگریسته‌اند.
با وجود این شرایط برخی آن را قبول نموده و پذیرفته اند و تعدادی از علمای سنی، دچار سردرگمی شده‌اند، در برخی از كتاب‌ها صحت روایت را پذیرفته و در برخی دیگر با شك و تردید به آن نگریسته‌اند.
خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:
شمس‌الدین ذهبی در تذكرة الحفاظ یك بار درباره حدیث طیر می‌نویسد كه این حدیث، اصل و ریشه دارد؛ یعنی نمی‌‌تواند جعلی و ساختگی باشد:
شمس‌الدین ذهبی در تذكرة الحفاظ یك بار درباره حدیث طیر می‌نویسد كه این حدیث، اصل و ریشه دارد؛ یعنی نمی‌‌تواند جعلی و ساختگی باشد:
اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی درباره آن نوشته ام، مجموع این طرق ثابت می‌کند كه این روایت اصل و ریشه دارد.<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص1043، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>
اما حدیث طیر، جدا طرق بسیاری دارد كه من كتاب مسستقلی درباره آن نوشته ام، مجموع این طرق ثابت می‌کند كه این روایت اصل و ریشه دارد.<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، تذكرة الحفاظ، ج3، ص1043، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی.</ref>
اما در جای دیگر به‌خاطر عوارضی كه این روایت برای اهل‌سنت دارد، صحت روایت را نمی‌‌پذیرد
اما در جای دیگر به‌خاطر عوارضی كه این روایت برای اهل سنت دارد، صحت روایت را نمی‌‌پذیرد
حدیث طیر با اینكه اسناد آن ضعیف است، اما طرق فراوانی دارد كه من مجموع آنها را در یك مجموعه آورده‌ام، صحیح نیست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلی) باشد. ابن ابی داود در مورد این روایت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابی داود اشاره خواهد شد )، و به‌خاطر اجتهاد اشتباه یك پاداش می‌برد، شرط ثقه بودن این نیست كه اشتباه نكند و یا غلط نداشته باشد و یا سهو نكند؛ این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حفاظ است، رحمت خدا بر او باد<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>.
حدیث طیر با اینكه اسناد آن ضعیف است، اما طرق فراوانی دارد كه من مجموع آنها را در یك مجموعه آورده‌ام، صحیح نیست اما من اعتقاد ندارم باطل (جعلی) باشد. ابن ابی داود در مورد این روایت اشتباه كرده است (در ادامه به اشكال ابن ابی داود اشاره خواهد شد )، و به‌خاطر اجتهاد اشتباه یك پاداش می‌برد، شرط ثقه بودن این نیست كه اشتباه نكند و یا غلط نداشته باشد و یا سهو نكند؛ این شخص از بزرگان علمای اسلام و از معتبرترین حفاظ است، رحمت خدا بر او باد<ref>الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج13، ص233، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.</ref>.
=== نظر ابو نعیم در مورد حدیث طیر مشوی ===
=== نظر ابو نعیم در مورد حدیث طیر مشوی ===
خط ۳۳۶: خط ۳۳۶:
ابن طاهر گفته است كه یك جزوه مفصل به خط حاكم دیده است كه در آن حدیث طیر را جمع آوری كرده است، اما گفته است كه این مجموعه را برای تعجب جمع آوری كرده است! و نتیجه جمع كردن این روایت آن است كه حاكم این روایت را صحیح می‌داند و اگر چنین نبود این روایت را در مستدرك نقل نمی‌‌كرد<ref>السبكی الشافعی، ابونصر تاج الدین عبد الوهاب بن علی بن عبد الكافی (متوفای 771هـ)، طبقات الشافعیة الكبری، ج4، ص165، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة: الثانیة، 1413هـ.</ref>. و در ادامه به صراحت می‌گوید كه نمی‌‌توان حكم به جعلی بودن روایت طیر كرد: وأما الحكم علی حدیث الطیر بالوضع فغیر جیداین كه ادعا شود حدیث طیر جعلی است، نیكو نیست.<ref>طبقات الشافعیة الكبری ج4، ص169</ref>.
ابن طاهر گفته است كه یك جزوه مفصل به خط حاكم دیده است كه در آن حدیث طیر را جمع آوری كرده است، اما گفته است كه این مجموعه را برای تعجب جمع آوری كرده است! و نتیجه جمع كردن این روایت آن است كه حاكم این روایت را صحیح می‌داند و اگر چنین نبود این روایت را در مستدرك نقل نمی‌‌كرد<ref>السبكی الشافعی، ابونصر تاج الدین عبد الوهاب بن علی بن عبد الكافی (متوفای 771هـ)، طبقات الشافعیة الكبری، ج4، ص165، تحقیق: د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو، ناشر: هجر للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة: الثانیة، 1413هـ.</ref>. و در ادامه به صراحت می‌گوید كه نمی‌‌توان حكم به جعلی بودن روایت طیر كرد: وأما الحكم علی حدیث الطیر بالوضع فغیر جیداین كه ادعا شود حدیث طیر جعلی است، نیكو نیست.<ref>طبقات الشافعیة الكبری ج4، ص169</ref>.
=== نظر البانی در مورد طیر مشوی ===
=== نظر البانی در مورد طیر مشوی ===
محمد ناصر البانی بعد از نقل برخی از سندهای روایت طیر، به این حقیقت اشاره كرده و دلالت روایت را دلیل موضع گیری اهل‌سنت در برابر آن اعلام كرده است:
محمد ناصر البانی بعد از نقل برخی از سندهای روایت طیر، به این حقیقت اشاره كرده و دلالت روایت را دلیل موضع گیری اهل سنت در برابر آن اعلام كرده است:


خلاصه: پس حدیث از نظر كثرت طرق مشكلی ندارد؛ اما نیاز به سلامت متن دارد، پس اگر ائمه منكر این حدیث شده‌اند، به‌خاطر آن چیزی است كه متن روایت ثابت می‌کند و آن برترین علی (علیه‌السلام) بر شیخین است، علاوه بر این كه متن روایت نیز ركیك است و اضطراب دارد.
خلاصه: پس حدیث از نظر كثرت طرق مشكلی ندارد؛ اما نیاز به سلامت متن دارد، پس اگر ائمه منكر این حدیث شده‌اند، به‌خاطر آن چیزی است كه متن روایت ثابت می‌کند و آن برترین علی (علیه‌السلام) بر شیخین است، علاوه بر این كه متن روایت نیز ركیك است و اضطراب دارد.
خط ۳۵۶: خط ۳۵۶:
اما این كتاب به دست ما نرسیده است، بله، ذهبی این كتاب را در ترجمه بیش از 20 نفر از كتاب «میزان» نقل می‌کند و همه این روایات را تضعیف كرده و همه راویان را نیز تضعیف می‌کند، تنها به‌خاطر اینكه آنها راوی این روایتند! با این همه ابن كثیر را تصدیق نمی‌‌كنیم، زیرا او كذاب است!<ref>جؤنة العطار فی طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref>
اما این كتاب به دست ما نرسیده است، بله، ذهبی این كتاب را در ترجمه بیش از 20 نفر از كتاب «میزان» نقل می‌کند و همه این روایات را تضعیف كرده و همه راویان را نیز تضعیف می‌کند، تنها به‌خاطر اینكه آنها راوی این روایتند! با این همه ابن كثیر را تصدیق نمی‌‌كنیم، زیرا او كذاب است!<ref>جؤنة العطار فی طُرف الفوائد ونوادر الأخبار، ص27 و 28.</ref>
== چرایی مطرودبودن حدیث طیر مشوی نزد اهل‌سنّت ==
== چرایی مطرودبودن حدیث طیر مشوی نزد اهل‌سنّت ==
اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهل‌سنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته‌اند؟ آنها نیز كه جرأت دسته قبلی را ندارند، از پذیرش صریح صحت روایت خودداری کرده‌اند؟
اما چرا روایت طیر، همانند صاحب آن در میان محدثان و ائمه حدیث اهل سنت مظلوم واقع شده است؛ چرا با این همه سندی كه دارد، اكثر علمای سنی آن را تضعیف كرده و ساختگی دانسته‌اند؟ آنها نیز كه جرأت دسته قبلی را ندارند، از پذیرش صریح صحت روایت خودداری کرده‌اند؟
جواب واضح و روشن است. چون مخالف دیدگاه آنان در مورد رهبری جامعه اسلامی و تعیین حاکم توسط خداوند و رسول گرامی است.
جواب واضح و روشن است. چون مخالف دیدگاه آنان در مورد رهبری جامعه اسلامی و تعیین حاکم توسط خداوند و رسول گرامی است.


خط ۳۶۹: خط ۳۶۹:
===== پاسخ ادعای اول ابن تیمیه: =====
===== پاسخ ادعای اول ابن تیمیه: =====
اولا: محمد بن اسماعیل بخاری صاحب كتاب صحیح، این روایت را در تاریخ كبیر خود نقل كرده است و سپس در ادامه می‌گوید:
اولا: محمد بن اسماعیل بخاری صاحب كتاب صحیح، این روایت را در تاریخ كبیر خود نقل كرده است و سپس در ادامه می‌گوید:
ابوعیسی (ترمذی صاحب كتاب) گفت: این حدیث غریب است، این روایت را از طریق سدی، جز با همین سند نمی‌‌شناسم؛ البته این روایت با سندهای دیگر نیز از أنس نقل شده است. عیسی بن عمر، همان كوفی است، سدی نیز اسماعیل بن عبد الرحمن است، از أنس بن مالك روایت نقل كرده، حسین بن علی علیهما السلام را دیده است، شعبة، سفیان و زائده و همچنین یحیی بن سعید او را توثیق کرده‌اند<ref>الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج5، ص636، ح3721، تحقیق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.</ref>، البته چون علمای اهل‌سنت، به سفیان بن وكیع اشكال گرفته‌اند، ما آن را جزء روایات صحیح السند نیاوردیم. اما این كه ابن تیمیه گفته، هیچ یك از صحاح سته روایت را نقل نكرده‌اند، از عدم آگاهی او نشأت می‌گیرد.
ابوعیسی (ترمذی صاحب كتاب) گفت: این حدیث غریب است، این روایت را از طریق سدی، جز با همین سند نمی‌‌شناسم؛ البته این روایت با سندهای دیگر نیز از أنس نقل شده است. عیسی بن عمر، همان كوفی است، سدی نیز اسماعیل بن عبد الرحمن است، از أنس بن مالك روایت نقل كرده، حسین بن علی علیهما السلام را دیده است، شعبة، سفیان و زائده و همچنین یحیی بن سعید او را توثیق کرده‌اند<ref>الترمذی السلمی، ابوعیسی محمد بن عیسی (متوفای 279هـ)، سنن الترمذی، ج5، ص636، ح3721، تحقیق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.</ref>، البته چون علمای اهل سنت، به سفیان بن وكیع اشكال گرفته‌اند، ما آن را جزء روایات صحیح السند نیاوردیم. اما این كه ابن تیمیه گفته، هیچ یك از صحاح سته روایت را نقل نكرده‌اند، از عدم آگاهی او نشأت می‌گیرد.
===== پاسخ ادعای دوم ابن تیمیه: =====
===== پاسخ ادعای دوم ابن تیمیه: =====
اما این كه گفتند هیچ سند صحیحی ندارد، نشانه بغض و كینه او نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام است، اگر ایشان كمی به خود زحمت می‌دادند و به کتاب‌های اهل‌سنت مراجعه می‌كردند، سندهای صحیح روایت طیر را می‌یافتند. جالب است كه ابن كثیر دمشقی سلفی تصریح می‌کند كه روایت طیر تنها از طریق أنس بن مالك بیش از 90 سند مختلف دارد: الجمیع بضعة وتسعون نفسا<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص353، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
اما این كه گفتند هیچ سند صحیحی ندارد، نشانه بغض و كینه او نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام است، اگر ایشان كمی به خود زحمت می‌دادند و به کتاب‌های اهل سنت مراجعه می‌كردند، سندهای صحیح روایت طیر را می‌یافتند. جالب است كه ابن كثیر دمشقی سلفی تصریح می‌کند كه روایت طیر تنها از طریق أنس بن مالك بیش از 90 سند مختلف دارد: الجمیع بضعة وتسعون نفسا<ref>ابن كثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفای774هـ)، البدایة والنهایة، ج7، ص353، ناشر: مكتبة المعارف - بیروت.</ref>
روایتی كه 90 نفر راوی داشته باشد، چگونه می‌تواند روایت دروغ و ضعیف باشد؟ درحالی‌که خود ابن تیمیه حرّانی در مجموع فتاوی می‌نویسد:زیادی و تعدد راه‌های نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت می‌کند كه خود زمینه علم به آن را فراهم می‌کند؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حال حدیثی كه تمام راویان آن افراد عادلی باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد<ref>ابن تیمیه الحرانی، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج18، ص26، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مكتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.</ref>
روایتی كه 90 نفر راوی داشته باشد، چگونه می‌تواند روایت دروغ و ضعیف باشد؟ درحالی‌که خود ابن تیمیه حرّانی در مجموع فتاوی می‌نویسد:زیادی و تعدد راه‌های نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت می‌کند كه خود زمینه علم به آن را فراهم می‌کند؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند؛ حال چگونه خواهد بود حال حدیثی كه تمام راویان آن افراد عادلی باشند كه خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد<ref>ابن تیمیه الحرانی، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج18، ص26، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مكتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.</ref>


خط ۳۸۲: خط ۳۸۲:
اما ادعای سوم ابن تیمیه درباره نظر حاكم نیشابوری كه گفتند حتی حاكم نیشابوری نیز گفته روایت طیر صحیح نیست، از دروغ‌های بزرگ ابن تیمیه است. كتاب حاكم نیشابوری الآن در اختیار همگان قرار دارد، پیش‌ازاین نیز در اختیار خود او و دیگران بوده، ما نیز نظر حاكم را خواندیم كه بعد از نقل روایت طیر گفته بود:
اما ادعای سوم ابن تیمیه درباره نظر حاكم نیشابوری كه گفتند حتی حاكم نیشابوری نیز گفته روایت طیر صحیح نیست، از دروغ‌های بزرگ ابن تیمیه است. كتاب حاكم نیشابوری الآن در اختیار همگان قرار دارد، پیش‌ازاین نیز در اختیار خود او و دیگران بوده، ما نیز نظر حاكم را خواندیم كه بعد از نقل روایت طیر گفته بود:
هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ. وَقَدْ رَوَاهُ عَنْ أَنَسٍ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ زِیَادَةً عَلَی ثَلاثِینَ نَفْسًا، ثُمَّ صَحَّتِ الرِّوَایَةُ عَنْ عَلِیٍّ، وَأَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، وَسَفِینَةَ.<ref>الحاكم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص141، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.</ref>
هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ عَلَی شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ. وَقَدْ رَوَاهُ عَنْ أَنَسٍ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ زِیَادَةً عَلَی ثَلاثِینَ نَفْسًا، ثُمَّ صَحَّتِ الرِّوَایَةُ عَنْ عَلِیٍّ، وَأَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، وَسَفِینَةَ.<ref>الحاكم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرك علی الصحیحین، ج3، ص141، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.</ref>
بنابراین اشكال اول و دوم ابن تیمیه، وارد نیست؛ بلكه روایت طیر با سندهای صحیح و حتی در صحاح سته اهل‌سنت نقل شده، حاكم نیشابوری نیز روایت را صحیح می‌داند.
بنابراین اشكال اول و دوم ابن تیمیه، وارد نیست؛ بلكه روایت طیر با سندهای صحیح و حتی در صحاح سته اهل سنت نقل شده، حاكم نیشابوری نیز روایت را صحیح می‌داند.


===اشكال دوم: ابن كثیر: قلب من شهادت می‌دهد كه روایت باطل است. ===
===اشكال دوم: ابن كثیر: قلب من شهادت می‌دهد كه روایت باطل است. ===
خط ۴۷۷: خط ۴۷۷:


متأسفانه ابن تیمیه اصل روایات طیر را نخوانده که در اصل روایت به صراحت آمده است كه رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) منتظر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بوده است.
متأسفانه ابن تیمیه اصل روایات طیر را نخوانده که در اصل روایت به صراحت آمده است كه رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) منتظر امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بوده است.
اگر رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا را نمی‌شناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیش‌ازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهل‌سنت نقل شده است<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>.
اگر رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) محبوب‌ترین مخلوق نزد خدا را نمی‌شناخت، چرا ابوبكر و عمر را رد كرد؟ چنانچه پیش‌ازاین ثابت كردیم كه با سند صحیح این قضیه در منابع اهل سنت نقل شده است<ref>مسند أبی یعلی ج7، ص105 ؛ النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفای303 هـ)، خصائص امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب، ج1، ص29، ح10، تحقیق: أحمد میرین البلوشی، ناشر: مكتبة المعلا - الكویت الطبعة: الأولی، 1406 هـ.</ref>.


ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه می‌گوید:
ابن تیمیه در اشكال پنجم نیز تقریبا همان اشكال چهارم را تكرار كرده و در ادامه می‌گوید:
خط ۴۹۱: خط ۴۹۱:
تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا می‌کند كه روایات زیادی در صحیحین درباره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آنها مقامشان از علی (علیه‌السلام)برتر بوده است و....
تعارض با روایاتی كه درباره ابوبكر وارد شده: اشكال بعدی ابن تیمیه، تعارض روایت طیر با روایاتی است كه در فضائل عمر نقل شده است. ایشان ادعا می‌کند كه روایات زیادی در صحیحین درباره ابوبكر و عمر نازل شده است كه ثابت می‌کند آنها مقامشان از علی (علیه‌السلام)برتر بوده است و....
====جواب اشکال هفتم:====
====جواب اشکال هفتم:====
در جواب او می‌گوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل‌سنت نام آنها را «صحیح» نمی‌‌گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟
در جواب او می‌گوییم كه بلی در صحیح بخاری و مسلم روایات زیادی درباره فضائل ابوبكر و عمر وارد شده است و اگر وارد نشده بود، اهل سنت نام آنها را «صحیح» نمی‌‌گذاشتند؛ اما آیا این روایات برای شیعیان حجت است؟
ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟
ابن تیمیه این روایات را در جواب علامه حلی رضوان الله تعالی علیه آورده است، اما آیا گفته بخاری و مسلم برای علامه حلی ارزشی دارد؟
متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان‌های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر می‌خواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم؛ درحالی‌که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه آنها به روایات خودشان علیه ما استناد كنند؛ درحالی‌که ما آن روایات را قبول نداریم. ازاین‌رو لازم است كه در برابر خصم به چیزی استناد شود كه او قبول دارد و برای او حجت است<ref>إبن حزم الأندلسی الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج4، ص159، ناشر: مكتبة الخانجی، القاهرة.</ref> .
متأسفانه ابن تیمیه و همفكران او با ساده ترین قواعد گفتمان‌های دینی آشنا نیستند، ابن تیمیه اگر می‌خواهد علامه حلی را قانع كند باید به روایتی استناد كند كه از نظر او حجت باشد و بتواند او را قانع كند؛ همان طوری كه ابن حزم اندلسی در این باره گفته است: معنا ندارد كه ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال كنیم؛ درحالی‌که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد كه آنها به روایات خودشان علیه ما استناد كنند؛ درحالی‌که ما آن روایات را قبول نداریم. ازاین‌رو لازم است كه در برابر خصم به چیزی استناد شود كه او قبول دارد و برای او حجت است<ref>إبن حزم الأندلسی الظاهری، علی بن أحمد بن سعید ابومحمد (متوفای456هـ)، الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج4، ص159، ناشر: مكتبة الخانجی، القاهرة.</ref> .
خط ۵۰۱: خط ۵۰۱:
جواب می‌دهیم که این حدیث نمی‌‌رساند كه آن حضرت در همه چیز محبوبترین بوده است، زیرا می‌توان تقسیم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمی‌‌بینی كه می‌توان استفسار نمود و پرسید: آیا او محبوبترین در همه چیزهاست یا در برخی چیزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در یك چیز بیش از همه ثواب برده باشد؛ اما در دیگری این چنین نباشد؛ بنابراین دلالت بر افضلیت مطلق ندارد<ref>الإیجی، عضد الدین (متوفای756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولی، 1417هـ، 1997م.</ref>.
جواب می‌دهیم که این حدیث نمی‌‌رساند كه آن حضرت در همه چیز محبوبترین بوده است، زیرا می‌توان تقسیم كرد ولفظ (كل) و (بعض) را آورد. نمی‌‌بینی كه می‌توان استفسار نمود و پرسید: آیا او محبوبترین در همه چیزهاست یا در برخی چیزها؟ ازاین‌رو احتمال دارد كه او در یك چیز بیش از همه ثواب برده باشد؛ اما در دیگری این چنین نباشد؛ بنابراین دلالت بر افضلیت مطلق ندارد<ref>الإیجی، عضد الدین (متوفای756هـ)، كتاب المواقف، ج3، ص632، تحقیق: عبد الرحمن عمیرة، ناشر: دار الجیل، لبنان، بیروت، الطبعة: الأولی، 1417هـ، 1997م.</ref>.
====جواب اشکال هشتم:====
====جواب اشکال هشتم:====
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل‌سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می‌زند.
این اشكال از آن دسته اشكالات سستی است كه عجز و ناتوانی بزرگان علم كلام اهل سنت را در برابر روایات فضائل اهل بیت علیهم‌السلام و ادله امامت آن بزرگواران آشكارا فریاد می‌زند.
رسول‌ِخدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایز نیست.<br>مرحوم مظفر در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
رسول‌ِخدا(صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) به صورت مطلق فرمودند كه «خدایا محبوب‌ترین مخلوقت را نزد بیاور تا از این مرغ نوش‌جان كند». اگر كسی بخواهد این اطلاق را تخصیص بزنند باید دلیل و مدرك ارائه كند، بدون دلیل و مدرك تخصیص اطلاق و تقیید عموم كلام رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) جایز نیست.<br>مرحوم مظفر در پاسخ این شبهه می‌نویسد:
اطلاق با نبود قرینه ای كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنین مقامی عمومیت را می‌رساند. نمی‌‌بینی كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحید مطلق را می‌رساند؟ در صورتی كه مطابق گفتار بالا می‌توان گفت: كه بر توحید مطلق دلالت ندارد، زیرا می‌توان استفسار نمود كه آیا در همه چیز معبودی جز او نیست یا فقط در آسمان یا در زمین و امثال آن؟ بنابر این نفی مطلق شرك ( واثبات مطلق توحید ) را نمی‌‌رساند! و این مطلبی است كه هیچ عارف و خداشناسی نمی‌‌گوید ).<br>علامه میرحامد حسین نقوی جواب‌های مختلفی از این شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:<br>اولا: تخصیص أحب الخلق بودن به بعضی از امور، چشم پوشی از ظهور كلام است و این كار بی تردید حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نیز خواهد آمد.<br>ثانیاً: صحت استثناء دلیل بر عموم است؛ وقتی صحیح باشد كه گفته شود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بیاور» اما این استثناء را نیاورد، پس كلام عام است و این قاعده بدون تردید ثابت و مورد قبول است.
اطلاق با نبود قرینه ای كه بر خصوص دلالت دارد در مثل چنین مقامی عمومیت را می‌رساند. نمی‌‌بینی كه كلمه شهادت ( لا إله ا لا الله ) توحید مطلق را می‌رساند؟ در صورتی كه مطابق گفتار بالا می‌توان گفت: كه بر توحید مطلق دلالت ندارد، زیرا می‌توان استفسار نمود كه آیا در همه چیز معبودی جز او نیست یا فقط در آسمان یا در زمین و امثال آن؟ بنابر این نفی مطلق شرك ( واثبات مطلق توحید ) را نمی‌‌رساند! و این مطلبی است كه هیچ عارف و خداشناسی نمی‌‌گوید ).<br>علامه میرحامد حسین نقوی جواب‌های مختلفی از این شبهه داده؛ از جمله می‌نویسد:<br>اولا: تخصیص أحب الخلق بودن به بعضی از امور، چشم پوشی از ظهور كلام است و این كار بی تردید حرام است؛ چنانچه پیش‌ازاین گذشت و بعدا نیز خواهد آمد.<br>ثانیاً: صحت استثناء دلیل بر عموم است؛ وقتی صحیح باشد كه گفته شود: خدایا محبوب‌ترین مخلوق در نظر خودـ مگر در فلان مورد را بیاور» اما این استثناء را نیاورد، پس كلام عام است و این قاعده بدون تردید ثابت و مورد قبول است.
خط ۵۳۲: خط ۵۳۲:
* اولاً: اگر دلیل این دعا و درخواست رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) این بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنین سفینه كه هر دو خادم رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟ آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟
* اولاً: اگر دلیل این دعا و درخواست رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) این بود كه آن حضرت دوست نداشت تنهائی غذا بخورد، چرا با أنس بن مالك و همچنین سفینه كه هر دو خادم رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) و در آن جا حاضر بودند، هم‌سفره نشدند؟ آیا شایسته است كه مرد كریمی همچون رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) ، خادمش را دم در نگاه دارد و خودش به تنهائی غذا بخورد؟
* ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها هم‌سفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه‌اش راند و با آنها هم‌سفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه هم‌سفره نشد؟ مگر آنها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمی‌‌شدند؟
* ثانیاً: اگر منظور آن حضرت تنها هم‌سفره شدن با شخص دیگری بود، چرا ابوبكر، عمر و عثمان را از در خانه‌اش راند و با آنها هم‌سفره نشد؟ چرا با خود عائشه و حفصه هم‌سفره نشد؟ مگر آنها رحم و عیال آن حضرت محسوب نمی‌‌شدند؟
* ثالثاً: حتی اگر بپذیریم كه منظور آن حضرت نیكی به ارحام بوده و نیكی به آنها از نیكی به خادم و دربان و همسر شایسته‌تر باشد؛ طبق معیار جناب طیبی، صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها و همچنین همسران عثمان كه به ادعای اهل‌سنت دختران پیامبر بودند، اولویت و شایستگی بیشتری داشتند كه پیغمبر با آنها هم‌سفره شود. چرا آنها را دعوت نكرد؟
* ثالثاً: حتی اگر بپذیریم كه منظور آن حضرت نیكی به ارحام بوده و نیكی به آنها از نیكی به خادم و دربان و همسر شایسته‌تر باشد؛ طبق معیار جناب طیبی، صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها و همچنین همسران عثمان كه به ادعای اهل سنت دختران پیامبر بودند، اولویت و شایستگی بیشتری داشتند كه پیغمبر با آنها هم‌سفره شود. چرا آنها را دعوت نكرد؟
* رابعاً: اگر منظور رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نیكی به نزدیكانش بود، چرا عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران من قرار بده؟ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی.
* رابعاً: اگر منظور رسول‌ِخدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) نیكی به نزدیكانش بود، چرا عائشه و حفصه دعا كردند كه خدایا این شخص را پدران من قرار بده؟ قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی، وَقَالَتْ حَفْصَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ أَبِی.


Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش