۸۸٬۱۷۷
ویرایش
(←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'اهلسنت' به 'اهل سنت') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |ابنقیم جوزی |عبدالمنعم بن نجیب |حرانی حنبلی |عمادالدین احمد بن ابراهیم واسطی |[[ابن کثیر]] }} | | شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی |ابنقیم جوزی |عبدالمنعم بن نجیب |حرانی حنبلی |عمادالدین احمد بن ابراهیم واسطی |[[ابن کثیر]] }} | ||
| دین = [[اسلام]] | | دین = [[اسلام]] | ||
| مذهب = [[اهل سنت و جماعت| | | مذهب = [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] | ||
| آثار = | | آثار = | ||
| فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |ظریهپرداز [[سلفیت|سلفیه]] |صاحب [[فتوا|فتوی]] شاذ }} | | فعالیتها = {{فهرست جعبه افقی |ظریهپرداز [[سلفیت|سلفیه]] |صاحب [[فتوا|فتوی]] شاذ }} | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''ابن تیمیه''' یا '''تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ''' از علمای [[اهل سنت و جماعت| | '''ابن تیمیه''' یا '''تَقِیُّ الدِّینِ أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ الْحَلِیمِ بْنِ عَبْدِ السَّلَامِ النُّمَیْرِیُّ الْحَرَّانِیُّ''' از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] و بنیانگذار اندیشه [[سلفیه|سلفیت]] و [[وهابیت]] است. شناخت عقاید وهابیون در گرو شناخت ابن تیمیه و عقاید اوست. در این مقاله به بررسی زندگی، شخصیت، تحصیلات و مبانی فکری او پرداخته شده است. | ||
او که [[حنبلی]] مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل [[بدعت]] شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقلگرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>. | او که [[حنبلی]] مسلک بود درصدد ترویج مذهب حنابله برآمد و مانند حنابله علم کلام را مردود دانست و متکلّمان را اهل [[بدعت]] شمرد! در مسأله صفات خدا مانند حنابله الفاظ صفات پروردگار را که در نصوص آمده بدون هرگونه تفسیر پذیرفت و به طور کلّی هرگونه «عقلگرایی» را محکوم کرد. او علاوه بر حمایت از روش و عقاید اهل حدیث، عقاید جدیدی را نیز اضافه کرد که قبل از او سابقه نداشت<ref>[https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&catid=23355&mid=246890%20https://makarem.ir%5D> برگرفته از سایت:makarem.ir]</ref>. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
اندیشههای هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان میبرد، زمینههای بروز اندیشههای انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم میکند؛ زیرا جامعهای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصههای مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینههای شکلگیری سلفیگری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکلگیری آن افکند. | اندیشههای هر دوره، همواره تابعی از وضعیت سیاسی، اجتماعی و دینی آن دوره است. به عبارت دیگر، شرایط نامناسب اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، افزون بر این که امنیت را از میان میبرد، زمینههای بروز اندیشههای انحرافی و خرافی را در جامعه فراهم میکند؛ زیرا جامعهای که گرفتار مشکلات و نابسامانی در عرصههای مختلف باشد، توانایی رویارویی با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اعتقادی را ندارد. به همین علت نیز در بررسی زمینههای شکلگیری سلفیگری اعتقادی، ناگزیر باید نگاهی به شرایط و وضعیت اجتماعی و سیاسی دوره ی شکلگیری آن افکند. | ||
روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصههای ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در [[جنگهای صلیبی]] ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیونها کشته و زخمی و ویرانیهای بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله [[مغول]] به [[جهان اسلام]] در سال 617 قمری، مسألهای دیگری بود که شاید بیش از جنگهای صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانیهای بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن [[عباسیان|خلافت عباسی]] توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای [[اهل سنت و جماعت| | روزگار ابن تیمیه، یعنی نیمه ی دوم قرن هفتم و نیمه اول قرن هشتم، آبستن حوادث گوناگونی در عرصههای ختلف بود. در این دوران از یک سو، قدرت و بنیه ی مسلمانان در [[جنگهای صلیبی]] ـ که از سال 489 قمری آغاز شد و تا سال 690 (بیش از دو قرن) ادامه یافت ـ کاملاً به تحلیل رفت و پشت سر خود، میلیونها کشته و زخمی و ویرانیهای بسیار بر جای گذاشت؛ از سوی دیگر، حمله [[مغول]] به [[جهان اسلام]] در سال 617 قمری، مسألهای دیگری بود که شاید بیش از جنگهای صلیبی کمر مسلمانان را شکست و ویرانیهای بسیاری بر جای گذاشت و سرانجام در سال 656 قمری، به برچیده شدن [[عباسیان|خلافت عباسی]] توسط هلاکوخان انجامید. فروپاشی خلافت اسلامی که نمونه ی آرمانی حکومت برای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] بود، آثار بسیار ویرانگری در جهان اهل سنت، به ویژه در عرصه ی نظریه پردازی آنان بر جای گذاشت. آنان با این پرسش اساسی روبه رو شدند که در نبود نهاد خلافت، چه نهاد و نظامی مشروعیت حکومت و خلافت دارد؟ پاسخ به چنین پرسشی، یکی از دغدغههای اصلی ابن تیمیه شد. «ابن اثیر» آثار زیانبار و ویرانساز حمله مغول را چنان میداند که نوشتن آن ممکن نیست و سپس آرزو میکند که ای کاش مادر مرا به دنیا نیاورده بود. در این روزگار، کتابخانههای بسیاری ویران شد، بزرگان علم و ادب منزوی گشتند و جهان اسلام روند نزولی خود را که از مدتها پیش آغاز کرده بود، با شتاب بیش تری ادامه دارد. | ||
از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سالهای 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف [[عثمانی|خلافت عثمانی]] و حکومت ممالیک، زمینهای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل میکرد، نه سیاست و شایستگی. | از سوی دیگر، منطقه ی شامات و مشخصاً دمشق نیز وضعیتی بهتر از دیگر مناطق جهان اسلام نداشت. تنها در سالهای 658 تا 712 قمری، بیش از پانزده والی در دمشق جابه جا شدند. ضعف [[عثمانی|خلافت عثمانی]] و حکومت ممالیک، زمینهای را فراهم کرده بود که همواره شمشیر قدرت را کنترل میکرد، نه سیاست و شایستگی. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقههایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از: | چنین بلایای طبیعی در زادگاه ابن تیمیه، با بی لیاقتی و ناکارآمدی زمامداران همراه شد و پی آمدهای ناگواری برای جامعه به همراه آورد. نبود محتوا و بحران معنا، زمینه را برای زنده شدن و فعالیت فرقههایی انحرافی فراهم کرد که برخی از آنها عبارت بودند از: | ||
* [[کرامیه]]، که از گروههای | * [[کرامیه]]، که از گروههای اهل سنت بودند و به تجسیم و تشبیه اعتقاد داشتند؛ | ||
* [[نصیریه]]، که یکی از فرقههای غلات شیعه بودند و میپنداشتند روح خدا در [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] حلول کرده است و به همین علت، [[ابن ملجم]] را بهترین خلق خدا میدانستند؛ زیرا روح الهی را از کالبد جسمانی آزاد کرده بود؛ | * [[نصیریه]]، که یکی از فرقههای غلات شیعه بودند و میپنداشتند روح خدا در [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیهالسلام)]] حلول کرده است و به همین علت، [[ابن ملجم]] را بهترین خلق خدا میدانستند؛ زیرا روح الهی را از کالبد جسمانی آزاد کرده بود؛ | ||
* [[یزیدیه]]، که برای یزید جایگاه بسیار والایی قائل بودن و در مناطق شامات، فتنههای بسیاری را بوجود آوردند؛ | * [[یزیدیه]]، که برای یزید جایگاه بسیار والایی قائل بودن و در مناطق شامات، فتنههای بسیاری را بوجود آوردند؛ | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبیگری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است. | تا پیش از احمد بن حنبل م/241، خلیفه راشد بودن امام در میان محدثان اهل سنت جا نیفتاده بود و در این قضیه موافق و مخالف وجود داشت، او بود که علی را رسما خلیفه چهارم از خلفای راشد اعلام کرد و با زحمات فراوان توانست مساله «تربیع خلافت» را تثبیت کند، و از این طریق با ناصبیگری، سخت مبارزه نمود و کتاب «مناقب الصحابه»او بهترین گواه بر این مطلب است. | ||
ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - علیهالسلام -، روح ناصبیگری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد. | ابن تیمیه حنبلی از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انکار فضائل امام علی - علیهالسلام -، روح ناصبیگری و انکار فضائل اهل البیت را پرورش داد. | ||
=== مخالفت با مذاهب چهار گانه | === مخالفت با مذاهب چهار گانه اهل سنت === | ||
بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه | بخش چهارم از انحراف فکری او مخالفت وی با مذاهب چهار گانه اهل سنت در باب نکاح و طلاق است. با مبانی فکری اهل سنت که اجماع فقهای یک عصر را حجت میدانند، چه رسد به اجماع فقهای چند عصر، چنین مخالفتی سازگار نیست. | ||
== پانویس == | == پانویس == |